1 ـ تنها خداست که خورشید را فروزان و ماه را تابان قرار داده است.
هو الذى جعل الشمس ضیاء و القمر نوراً
2 ـ فروزندگى خورشید و تابندگى ماه، جلوه هایى از ربوبیت و تدبیر خدا نسبت به اهل زمین
إن ربکم اللّه ... هو الذى جعل الشمس ضیاء و القمر نوراً
3 ـ خورشید، داراى نورهاى گوناگون
هو الذى جعل الشمس ضیاء
«ضیاء» مى تواند جمع «ضوء» باشد. برداشت فوق بر همین پایه است.
4 ـ حرکت منظم ماه در مدار خود و منازل آن (هلال، تربیع، بدر و ... ) آیت و نشانه ربوبیت خداست.
و القمر نوراً و قدره منازل
5 ـ حرکت منظم ماه در مدار خود و منازل آن (هلال، تربیع، بدر و ... ) وسیله اى مطمئن براى شمارش ماه و سال و محاسبه امور زندگى انسانهاست.
و القمر نوراً و قدره منازل لتعلموا عدد السنین و الحساب
6 ـ سال و ماه قمرى، معیار محاسبات امور شرعى
و القمر نوراً و قدره منازل لتعلموا عدد السنین و الحساب
7 ـ آفرینش خورشید و ماه و متفاوت قرار داده شدن آن دو در درخشندگى، جلوه هاى حکمت خدا و بر پایه حق و هدفى مشخص
هو الذى جعل الشمس ضیاء و القمر نوراً ... ما خلق اللّه ذلک إلا بالحق
«حق» در مقابل «باطل» (بیهوده) است ; یعنى، خداوند ماه و خورشید را بیهوده و بى هدف نیافریده، بلکه آفرینش آنها بر پایه حق و هدف خاصى است.
8 ـ جهان آفرینش، آیات و نشانه هاى ربوبیت خداوند
اللّه الذى خلق السموت ... هو الذى جعل الشمس ... یفصل الأیت
برداشت فوق بر این اساس است که مراد از «آیات» آیات تکوین باشد نه آیات تدوین.
9 ـ قرآن، تبیین گر آیات و جلوه هاى ربوبیت الهى در پدیده هاى جهان آفرینش
ما خلق اللّه ذلک إلا بالحق یفصل الأیت
10 ـ آیات قرآن، روشن و به دور از هر گونه ابهام
یفصل الأیت
«تفصیل» به معناى «تبیین» است.
11 ـ جهان آفرینش، کتاب خداشناسى و پدیده هاى آن، جلوه گاه توحید ربوبى است.
ما خلق اللّه ذلک إلا بالحق یفصل الأیت
12 ـ تنها دانشوران، شایسته فهم و درک آیات قرآنند (آیات مربوط به پدیده هاى جهان آفرینش).
یفصل الأیت لقوم یعلمون
[ نظرات / امتیازها ]
- در اینکه میان (ضیاء) و (نور) چه تفاوتى است مفسران گفتگوى فراوان دارند بعضى هر دو را مترادف و به یک معنى دانسته اند، و بعضى گفته اند (ضیاء) که در مورد، نور خورشید در آیه فوق به کار رفته همان نور قوى است ، اما کلمه نور که درباره ماه به کار رفته نور ضعیفتر است .
سومین نظر در این باره این است که (ضیاء) به معنى نور ذاتى است ولى (نور) مفهوم اعمى دارد، که ذاتى و عرضى را هر دو شامل مى شود، بنابراین تفاوت تعبیر در آیه فوق اشاره به این نکته است که خداوند خورشید را منبع جوشش نور قرار داد در حالى که نور ماه جنبه اکتسابى دارد و از خورشید سرچشمه مى گیرد.
این تفاوت با توجه به پاره اى از آیات قرآن صحیحتر به نظر مى رسد زیرا در آیه 16 سوره نوح مى خوانیم : (و جعل القمر فیهن نورا و جعل الشمس سراجا) و در آیه 61 سوره فرقان مى خوانیم : (و جعل فیها سراجا و قمرا منیرا) با توجه به اینکه (سراج ) (چراغ ) نور از خودش پخش مى کند و منبع و سرچشمه نور است و خورشید در دو آیه فوق تشبیه به سراج شده است روشن مى شود که در آیات مورد بحث نیز این تفاوت بسیار متناسب است .
- در اینکه آیا (ضیاء) جمع است یا مفرد در میان اهل ادب و نویسندگان لغت اختلاف است . بعضى مانند نویسنده کتاب (قاموس ) آن را مفرد دانسته اند، ولى بعضى دیگر مانند (زجاج ) (ضیاء) را جمع (ضوء) مى دانند، نویسنده تفسیر (المنار) و تفسیر (قرطبى ) نیز این معنى را پذیرفته اند و مخصوصا (المنار) بر اساس آن استفاده خاصى از آیه کرده است و مى گوید: ذکر ضیاء به صورت جمع در قرآن در مورد نور آفتاب اشاره به چیزى است که علم امروز پس از قرنها آن را اثبات کرده است و آن اینکه نور آفتاب مرکب از هفت نور
و یا به تعبیر دیگر هفت رنگ است ، همان رنگهائى که در رنگین کمان ، و به هنگام عبور نور از منشورهاى بلورین دیده مى شود.
ولى جاى این سؤ ال باقى مى ماند که مگر نور ماه - هر چند ضعیفتر است - مرکب از رنگهاى مختلف نیست ؟.
- در اینکه مرجع ضمیر (قدره منازل ) (براى آن منزلگاه هائى قرار داد) تنها ماه است و یا ماه و خورشید هر دو را شامل مى شود باز در میان مفسران گفتگو است بعضى معتقدند که این ضمیر گرچه مفرد است اما به هر دو باز مى گردد و نظیر آن در ادبیات عرب کم نیست .
انتخاب این نظر به خاطر آن است که نه تنها ماه بلکه خورشید هم منزلگاه هائى دارد و هر وقت در برج مخصوصى است و همین اختلاف برجها مبداء پیدایش تاریخ و ماه هاى شمسى است .
ولى انصاف این است که ظاهر آیه نشان مى دهد که این ضمیر مفرد تنها به (قمر) که نزدیک آن است باز مى گردد و این خود نکته اى دارد، زیرا:
اولا - ماههائى که در اسلام و قرآن به رسمیت شناخته شده ماههاى قمرى است .
و ثانیا - ماه کره اى است متحرک و منزلگاههائى دارد و اما خورشید در وسط منظومه شمسى قرار گرفته و حرکتى در مجموع این منظومه ندارد، و این اختلاف برجها و سیر خورشید در صور فلکى دوازده گانه که از (حمل ) شروع مى شود و به (حوت ) ختم مى گردد به خاطر حرکت خورشید نیست بلکه به خاطر حرکت زمین به دور خورشید است و این گردش زمین سبب مى شود که خورشید را هر ماه روبروى یکى از صور فلکى دوازده گانه ببینیم ، بنابراین خورشید منزلگاههاى مختلف ندارد بلکه تنها ماه داراى منزلگاهها است . (دقت کنید).
آیه فوق در حقیقت اشاره به یکى از مسائل علمى مربوط به کرات آسمانى
مى کند، که در آن زمان از نظر علم و دانش بشر پوشیده بود و آن اینکه ماه داراى حرکت است و اما خورشید حرکتى ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]