آیا گفته بعضیها که موازین را جمع موزون گرفتهاند درست است یا خیر؟
توضیح : اگر کسی موازین را جمع موزون بگیرد، مانند این است که هر کسی که موزونش ثقیل است و زیاد هست بهشتی است، و هر کس که موزونش خفیف باشد جهنمی میشود. که در این صورت احتیاج به قید پیدا میکند، که هر کس که موزون خیرش ثقیل است، بهشتی و هر کس که موزون خیرش خفیف باشد، جهنمی میشود. باید در کنار آن بگوییم که «موزون شرش»، ثقیل است. یعنی در اینجا بحث نسبی میشود، یعنی کمتر و بیشتر بودن اینجا مطرح میشود و کلی تصرفات میخواهد و قبل از اینکه بحث روی مصداق برود، باید مفهوم آن حل شود که آیا موازین جمع میزان هست یا جمع موزون.
تمام لغتها گفتهاند که موازین جمع میزان هست و حتی آنهایی که گفتهاند که این آیه به معنای این است که هر کس که اعمالش در ترازوی اعمال سنگین باشد، حتی آنها هم جمع میزان گرفته و این معنا را کردهاند.
اگر در تفاسیر جمع موزون گرفتن هم باشد، نادر هست و چند دخل و تصرف لازم دارد تا به معنا برسد.
اولا باید قیدی اضافه کنیم که هر کس موزونهای خیر او سنگین باشد و یا هر کس که موزونهای خیر او کم باشد. دوما باید حالت نسبی به آن اضافه کنیم، که هر کس موزونهای خیرش سنگینتر از موزونهای شرش باشد، یا هر کس که موزونهای خیرش سبکتر از موزونهای شرش باشد، یعنی یک معنای افضلیت یا نسبیت را باید به آن اضافه کرد تا معنا درست در بیاید.
ولی اگر موازین را جمع میزان گرفتیم، هیچ کدام از این تصرفات لازم نیست و خیلی راحت میتوان گفت که خود میزان ثقیل و خفیف است، نه اینکه موزون ثقیل و خفیف باشد.
گذشته از اینکه بار هدایتی سوره هم خیلی روشنتر و رساتر میشود. سوره میخواهد به انسان بینش بدهد که آن معیارها و موازین حاکم در درون خود را اصلاح کند از نظر هدایتی هم ثقل هدایتی بیشتری دارد.
رد قول بعضی از تفاسیر در مورد موازین
بعضی از تفاسیر موازین را جمع موزون گرفته و گفتهاند که «ثقلت موازینه» یعنی اینکه اعمالش در میزان قیامت سنگین است و این را با دو بیان توضیح دادهاند: «موازین جمعُ موزون» یعنی خود اعمالش ثقیل است و یک بیان اینکه موازین «جمعُ میزان» یعنی «ثقل میزان یعنی رجحانُها» که این را هم باز به آن عمل ربط دادهاند که عمل این شخص رجحانی دارد که باعث بهشتی شدنش شده است.
ولی تدبر میگوید موازین اگر جمع موزون باشد، موزونها میشود یعنی اعمال. عملی که «له ثقل و خطر» یعنی عملی که برای آن سنگینی و جایگاهی هست. موزونها ثقیل باشد. آیا هر کس که اعمالش سنگین باشد به بهشت میرود، یا اگر اعمال خیرش سنگین باشد به بهشت میرود؟ موزونهای خیر او باید ثقیل باشد و این قید خیر را باید در اینجا بیاوریم.
در مقابل باید گفت که هر کس موزونهای خیرش خفیف باشد، به جهنم میرود. این هم باید خیر داشته باشد.
حال سوالی در اینجا پیش میآید، آیا به صرف اینکه موزون خیر ثقیل و خفیف میشود، انسان به بهشت و یا جهنم میرود، یا در نسبتش با موزون شر این اتفاق میافتد؟ قطعاً در نسبتش با موزونهای شر. یعنی باید بگویم که هر کسی که موزونهای خیرش در نسبت با موزونهای شرش ثقیل باشد، بهشت میرود و هر کسی که موزونهای خیرش در نسبت با موزونهای شرش خفیف باشد، جهنم میرود. و اگر این مفهوم نسبی را ذکر نکنیم، باز معنا ناتمام هست. برای درست کردن معنا باید این تصرفات را بکنیم.
در صورتی که اگر موازین را جمع میزان و به معنای معیار بگیریم، یعنی هر کس که معیارها و میزانهایش ثقیل باشد (جالب است بدانید که در اینجا ثقل و خفت معنوی هست والا کیلویی نیست) یا میزانها و معیارهایش خفیف باشد که در حالتی که معیار ثقیل هست یعنی که معیار معنوی و الهی است و در حالتی که معیار خفیف باشد میزان مادی و دنیوی هست.
[ بستن توضیحات ]