از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
8) (و اما من خفت موازینه ):(و اما کسی که اعمالش وزن و ارزشی نداشته باشد) [ نظرات / امتیازها ]
9) (فامه هاویه ):(او در آغوش هاویه خواهد بود) [ نظرات / امتیازها ]
10) (و ما ادریک ماهیه ):(و تو چه می دانی که هاویه چیست ؟) [ نظرات / امتیازها ]
11) (نار حامیه ):(آتشی سوزنده است )یعنی اعمال هم مانند هر چیزی برای خود وزن و ارزشی دارند و اعمالی که نزد خداقدر و منزلتی داشته باشند در ترازوی سنجش اعمال سنگین و وزین هستند، (اعمالی مانند ایمان به خدا و انواع طاعات و عبادات ) و صاحب چنین اعمالی به تناسب اعمالش در یک زندگی طیب و خوشی بسر خواهد برد، یک زندگی رضایت بخش . و به عکس ،اعمالی مانند کفر و معصیت ، اعمالی هستند که در نزد خدا قدر و منزلتی ندارند و درترازوی سنجش اعمال بی ارزش و خفیف هستند و طبیعتا صاحب چنین اعمالی ،سرانجامش سقوط به سوی اسفل السافلین است ، چون هاویه از نامهای جهنم است و به معنای سقوط می باشد و اینکه آتش جهنم را با نام هاویه توصیف کرده با آنکه آتش سقوط نمی کند، از باب مجاز عقلی است و اینکه هاویه را مادر دوزخیان نامیده از باب این است که مادر مأوای فرزند و مرجع اوست و به هر طرف برود دوباره به دامن مادربر می گردد، جهنم هم برای آنان چنین مرجعی است و در ادامه برای توصیف عظمت وفخامت امر آن آتش ، می فرماید: تو چه می دانی که آن چیست ؟ آن آتشی سوزنده وشدیدالحرارت است . [ نظرات / امتیازها ]
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر سیدکریمی
10) 10‌-‌ ما هِیَه‌: اصل‌ ‌آن‌ «ماهی‌» ‌است‌ ‌که‌ ‌برای‌ تعظیم‌ و بزرگ‌ نشان‌ دادن‌ آتش‌ ‌است‌ و «ها» آخر کلمه‌ ‌برای‌ وقف‌ ‌است‌. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر اثنا عشری‏
8) وَ أَمّا مَن‌ خَفَّت‌ مَوازِینُه‌ُ (8)

وَ أَمّا مَن‌ خَفَّت‌ مَوازِینُه‌ُ: و اما آنکه‌ سبک‌ ‌باشد‌ اعمال‌ موزونه ‌او‌ ‌ یا ‌ میزان‌های‌ کردار ‌او‌ ‌به‌ آنکه‌ حسنه‌ ‌در‌ ‌آن‌ نباشد ‌ یا ‌ سیئات‌ ‌او‌ راجح‌ ‌بود‌. [ نظرات / امتیازها ]
9) فَأُمُّه‌ُ هاوِیَةٌ (9)

فَأُمُّه‌ُ هاوِیَةٌ: ‌پس‌ مأوای‌ ‌او‌ هادیه‌ ‌است‌ و ‌آن‌ درکه‌ای‌ ‌است‌، زیرتر همه درکات‌ جهنّم‌. [ نظرات / امتیازها ]
10) وَ ما أَدراک‌َ ما هِیَه‌ (10)

وَ ما أَدراک‌َ: و چه‌ چیز دانا کرد تو ‌را‌ ‌که‌، ما هِیَه‌: چیست‌ هاویه‌! ‌یعنی‌ ‌از‌ شدت‌ و حدّت‌، ‌هر‌ آینه‌ عقل‌، و کنه‌ حقیقت‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ نیابد. [ نظرات / امتیازها ]
11) نارٌ حامِیَةٌ (11)

‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌، تفسیر ‌آن‌ فرماید:

نارٌ حامِیَةٌ: آتشی‌ ‌است‌ ‌که‌ گرمی‌ و سوزش‌ ‌آن‌ ‌به‌ غایت‌ رسیده‌. ‌در‌ روایت‌ واقع‌ ‌شده‌ درکه‌ هاویه‌ عمیقه‌ای‌ ‌است‌ ‌برای‌ هوی‌ اهل‌ جهنم‌«1».

تنبیه‌‌-‌ مفسرین‌ ‌را‌ ‌در‌ کیفیت‌ وزن‌ اقوالی‌ ‌است‌:

1‌-‌ ظاهر شود ‌برای‌ حسنات‌ و سیئات‌، علامتی‌ ‌در‌ دو کفه‌، و مشاهده‌ کنند.

2‌-‌ صحائف‌ اعمال‌.

3‌-‌ ظاهر شود ‌برای‌ حسنات‌ و سیئات‌، صورت‌ سیئه‌.

4‌-‌ مراد ‌به‌ وزن‌، ظهور قدر و منزلت‌ مؤمن‌ و پستی‌ و ذلت‌ کافر.

5‌-‌ ‌در‌ احتجاج‌: ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌ سؤال‌ ‌از‌ میزان‌ شد، فرمود «العدل‌»«2» 6‌-‌ مراد حساب‌ ‌است‌، و معنی‌ سنگینی‌ و سبکی‌ ‌آن‌ کمی‌ و بسیاری‌ ‌آن‌ ‌است‌.

7‌-‌ ‌در‌ کتاب‌ کافی‌ و بعض‌ کتب‌ اخبار: مراد، انبیاء و اوصیاءاند، چنانچه‌ حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌ فرماید: «‌هم‌ الانبیاء و الاوصیاء»«3» و ‌در‌ روایتی‌ فرماید: «نحن‌ موازین‌ القسط لیوم‌ القیمة» مائیم‌ موازین‌ عدل‌ روز قیامت‌.«4» بنابراین‌ ‌در‌ اصل‌ میزان‌ شکی‌ نیست‌ و اعتقاد ‌به‌ ‌آن‌ واجب‌ ‌است‌ ‌که‌ یکی‌ ‌از‌ مواقف‌ معروفه‌ قیامت‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌به‌ امر حق‌ ‌تعالی‌ نصب‌ موازین‌ می‌شود، ‌به‌ جهت‌ سنجیدن‌ اعمال‌ صالحه‌ و طالحه‌ بندگان‌.

علامه‌ مجلسی‌ (رحمه‌ اللّه‌) ‌بعد‌ ‌از‌ نقل‌ اخبار وارده‌ فرماید: ممکن‌ ‌است‌ تأویل‌ بعض‌ اخبار ‌به‌ اینکه‌ انبیاء و اوصیا حاضرند نزد میزان‌ و حاکمند ‌بر‌ ‌آن‌، ‌پس‌ ‌ما ایمان‌ می‌آوریم‌ ‌به‌ میزان‌ و رد می‌نمائیم‌ علم‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌به‌ حمله علم‌ قرآن‌ ائمه هدی‌ ‌علیهم‌ السّلام‌ و مکلف‌ نیستیم‌ ‌به‌ دانستن‌ آنچه‌ واضح‌ نیست‌ ‌بر‌ ‌ما ‌به‌ صریح‌ برهان‌.«1»

تبصره‌‌-‌ صاحبان‌ بصیرت‌ ‌را‌ ‌اینکه‌ سوره‌ مبارکه‌ بینائی‌ ‌است‌ ‌به‌ داستان‌ عالم‌ قیامت‌ و اعلان‌ عمومی‌ ‌به‌ جزای‌ اعمال‌ ‌از‌ طاعات‌ و عبادات‌ و منهیات‌ و محرمات‌ ‌به‌ موازنه اعمال‌، و اخبار ‌به‌ نتیجه ‌آن‌ ‌به‌ بیان‌ آنکه‌ ‌هر‌ ‌که‌ سنگین‌ شود اعمال‌ ‌او‌ ‌به‌ ترجیح‌ حسنات‌، ‌پس‌ ‌او‌ ‌در‌ زندگانی‌ ‌است‌ خشنود گردیده‌ ‌به‌ تمام‌ جهات‌، و آنکه‌ سبک‌ ‌باشد‌ میزان‌ اعمال‌ ‌او‌ ‌به‌ سبب‌ غلبه سیئات‌ ‌بر‌ حسنات‌، ‌پس‌ بازگشت‌ ‌او‌ ‌به‌ هاویه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ نهایت‌ شدت‌ عقوبت‌ و نقمت‌ ‌است‌. ‌به‌ مرتبه‌ای‌ ‌که‌ فرماید: «وَ ما أَدراک‌َ ما هِیَه‌» چه‌ چیز دانا کرد تو ‌را‌ ‌تا‌ بدانی‌ چیست‌ هاویه‌! زیرا عقل‌، کنه‌ و حقیقت‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌در‌ نیابد.

عبرت‌‌-‌ کتاب‌ کافی‌ ‌به‌ اسناد ‌خود‌ روایت‌ نموده‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌: گذشت‌ حضرت‌ عیسی‌ ‌بن‌ مریم‌ ‌به‌ شهری‌ ‌که‌ مرده‌ بودند اهل‌ ‌آن‌ تماما ‌حتی‌ پرندگان‌ و جنبندگان‌ ‌آن‌، فرمود: آگاه‌ شوید ‌ایشان‌ نمرده‌اند، مگر ‌به‌ سخط و غضب‌ و ‌اگر‌ مرده‌ بودند متفرقین‌، ‌هر‌ آینه‌ یکدیگر ‌را‌ دفن‌ می‌کردند. ‌پس‌ حواریون‌ گفتند: ‌ یا ‌ روح‌ اللّه‌ بخوان‌ ‌خدا‌ ‌را‌ اینکه‌ زنده‌ فرماید ‌آنها‌ ‌را‌، ‌تا‌ خبر دهند ‌ما ‌را‌ ‌تا‌ ‌به‌ اعمال‌ ‌خود‌. حضرت‌ عیسی‌ دعا نمود، ندا شد بخوان‌ ‌آنها‌ ‌را‌. حضرت‌ ‌در‌ شب‌ ندا نمود ای‌ اهل‌ ‌اینکه‌ قریه‌. ‌پس‌ جواب‌ داد مجیبی‌ «لبیک‌ ‌ یا ‌ روح‌ اللّه‌ و کلمته‌» فرمود و یحکم‌ چه‌ بوده‌ ‌است‌ اعمال‌ ‌شما‌! ‌گفت‌: عبادت‌ طاغوت‌ و محبت‌ دنیا ‌با‌ خوف‌ کمی‌ و آرزوی‌ درازی‌ و غفلت‌ ‌در‌ لهو و لعب‌. فرمود: چگونه‌ ‌بود‌ دوستی‌ ‌شما‌ ‌به‌ دنیا! ‌گفت‌: مثل‌ دوستی‌ بچه‌ ‌به‌ مادرش‌، ‌هر‌ گاه‌ رو می‌آورد، خوشحال‌ می‌شدیم‌ و مسرور می‌گردیدیم‌ و چون‌ پشت‌ می‌کرد، گریان‌ و محزون‌ می‌شدیم‌. فرمود: چگونه‌ ‌بود‌ عبادت‌ ‌شما‌ ‌به‌ طاغوت‌! ‌گفت‌: اطاعت‌ اهل‌ معصیت‌. فرمود: چگونه‌ شد عاقبت‌ امر ‌شما‌! ‌گفت‌: «بتنا لیلتنا ‌فی‌ عافیة و اصبحنا ‌فی‌ الهاویة» خوابیدیم‌ شب‌ ‌به‌ سلامتی‌ و صبح‌ کردیم‌ ‌در‌ هاویه‌.

فرمود: هاویه‌ چیست‌! ‌گفت‌: سجّین‌، فرمود: سجّین‌ چیست‌! ‌گفت‌: کوهی‌ ‌است‌ ‌از‌ سنگ‌ کبریت‌ افروخته‌ می‌شود ‌بر‌ ‌ما ‌تا‌ روز قیامت‌. فرمود: چه‌ گفتید ‌شما‌، چه‌ گفتند جواب‌ ‌شما‌! ‌گفت‌: گفتیم‌ ‌بر‌ گردانید ‌ما ‌را‌ ‌به‌ دنیا ‌تا‌ زهد نمائیم‌ ‌در‌ ‌آن‌، جواب‌ دادند دروغ‌ گوئید. فرمود وای‌ ‌بر‌ تو چرا تکلم‌ ننمود مرا ‌غیر‌ ‌از‌ تو ‌از‌ میان‌ ‌ایشان‌! ‌گفت‌: ‌ یا ‌ روح‌ اللّه‌ ‌ایشان‌ ملجم‌اند ‌به‌ لجام‌ آتشین‌، ‌به‌ دست‌ ملائکه‌ غلاظ و شداد و ‌من‌ ‌در‌ ‌ایشان‌ بودم‌ و لکن‌ ‌از‌ ‌آنها‌ نبودم‌ ‌در‌ عمل‌. چون‌ عذاب‌ نازل‌ شد، مرا ‌هم‌ فرا گرفت‌ و ‌من‌ ‌در‌ کنار جهنم‌ ‌به‌ موئی‌ آویخته‌ام‌. نمی‌دانم‌ ‌به‌ جهنم‌ خواهم‌ افتاد، ‌ یا ‌ نجات‌ یابم‌. حضرت‌ عیسی‌ متوجه‌ حواریّین‌ شد فرمود: ‌ یا ‌ اولیاء اللّه‌ اکل‌ الخبز الیاس‌ بالملح‌ الجریش‌ و النّوم‌ ‌علی‌ المزابل‌ خیر کثیر ‌مع‌ عافیة الدّنیا و الاخرة. «ای‌ دوستان‌ ‌خدا‌، خوردن‌ نان‌ خشک‌ ‌با‌ نمک‌ ناسائیده‌ و خوابیدن‌ ‌بر‌ مزابل‌، خیر بسیاری‌ ‌است‌ ‌با‌ سلامتی‌ دنیا و آخرت‌»«1» (فتأمّل‌). [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
8) ﴿وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَزِینُهُ ﴾


(But as for him whose Balance will be light.) meaning, his bad deeds are more than his good deeds. Then Allah says,

[ نظرات / امتیازها ]
9) ﴿فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ ﴾


(His mother will be Hawiyah.) It has been said that this means he will be falling and tumbling headfirst into the fire of Hell, and the expression `his mother' has been used to refer to his brain (as it is the mother of his head). A statement similar to this has been reported from Ibn `Abbas, `Ikrimah, Abu Salih and Qatadah. Qatadah said, "He will fall into the Hellfire on his head.'' Abu Salih made a similar statement when he said, "They will fall into the Fire on their heads.'' It has also been said that it means his mother that he will return to and end up with in the Hereafter will be Hawiyah, which is one of the names of the Hellfire. Ibn Jarir said, "Al-Hawiyah is only called his mother because he will have no other abode except for it.'' Ibn Zayd said, "Al-Hawiyah is the Fire, and it will be his mother and his abode to which he will return, and where he will be settled.'' Then he recited the Ayah,


﴿وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ﴾


(Their abode will be the Fire.) (3:151) Ibn Abi Hatim said that it has been narrated from Qatadah that he said, "It is the Fire, and it is their abode.'' Thus, Allah says in explaining the meaning of Al-Hawiyah,
[ نظرات / امتیازها ]
11) ﴿نَارٌ حَامِیَةٌ ﴾


(A fire Hamiyah!) meaning, extreme heat. It is a heat that is accompanied by a strong flame and fire. It is narrated from Abu Hurayrah that the Prophet said,


«نَارُ بَنِی آدَمَ الَّتِی تُوقِدُونَ، جُزْءٌ مِنْ سَبْعِینَ جُزْءًا مِنْ نَارِ جَهَنَّم»


(The fire of the Children of Adam that you all kindle is one part of the seventy parts of the fire of Hell.) They (the Companions) said, "O Messenger of Allah! Isn't it sufficient'' He replied,


«إِنَّهَا فُضِّلَتْ عَلَیْهَا بِتِسْعَةٍ وَسِتِّینَ جُزْءًا»


(It is more than it by sixty-nine times.) This has been recorded by Al-Bukhari and Muslim. In some of the wordings he stated,


«إِنَّهَا فُضِّلَتْ عَلَیْهَا بِتِسْعَةٍ وَسِتِّینَ جُزْءًا، کُلُّهُنَّ مِثْلُ حَرِّهَا»


(It is more than it by sixty-nine times, each of them is like the heat of it.) It has been narrated in a Hadith that Imam Ahmad recorded from Abu Hurayrah that the Prophet said,


«إِنَّ أَهْوَنَ أَهْلِ النَّارِ عَذَابًا مَنْ لَهُ نَعْلَانِ، یَغْلِی مِنْهُمَا دِمَاغُه»


(Verily, the person who will receive the lightest torment of the people of the Hellfire will be a man who will have two sandals that will cause his brain to boil. )'' It has been confirmed in the
«اشْتَکَتِ النَّارُ إِلَى رَبِّهَا فَقَالَتْ: یَا رَبِّ أَکَلَ بَعْضِی بَعْضًا، فَأَذِنَ لَهَا بِنَفَسَیْنِ: نَفَسٍ فِی الشِّتَاءِ، وَنَفَسٍ فِی الصَّیْفِ، فَأَشَدُّ مَا تَجِدُونَ فِی الشِّتَاءِ مِنْ بَرْدِهَا، وَأَشَدُّ مَا تَجِدُونَ فِی الصَّیْفِ مِنْ حَرِّهَا»


(The Hellfire complained to its Lord and said, "O Lord! Some parts of me devour other parts of me.'' So He (Allah) permitted it to take two breaths: one breath in the winter and one breath in the summer. Thus, the most severe cold that you experience in the winter is from its cold, and the most severe heat that you experience in the summer is from its heat. ) In the Two Sahihs it is recorded that he said,


«إِذَا اشْتَدَّ الْحَرُّ فَأَبْرِدُوا عَنِ الصَّلَاةِ، فَإِنَّ شِدَّةَ الْحَرِّ مِنْ فَیْحِ جَهَنَّم»


(When the heat becomes intense pray the prayer when it cools down, for indeed the intense heat is from the breath of Hell.) This is the end of the Tafsir of Surat Al-Qari`ah, and all praise and thanks are due to Allah.

[ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر راهنما
8)
1 - اعمال برخى از مردم در قیامت، سبک وزن و بى ارزش است.

و أمّا من خفّت موزینه

«موازین» یا جمع «میزان» و یا جمع «موزون» است. برداشت یاد شده، با هر دو مبنا سازگار است.

2 - وزنه هاى محاسبه اعمال در قیامت، متناسب با آنها و سنگین یا سبک خواهد بود.

فأمّا من ثقلت موزینه ... و أمّا من خفّت موزینه

چنانچه کلمه «موازین» جمع «میزان» (وزنه اى که با آن متاع را مى سنجند)، باشد، نکته یاد شده استفاده مى شود.

3 - محاسبه اعمال ناروا در قیامت

و أمّا من خفّت موزینه

4 - فرجام اخروى هر کس، وابسته به اعمال او است.

فأمّا من ثقلت موزینه ... و أمّا من خفّت موزینه

5 - کردار خطاپیشگان، در قیامت سبک و بى ارزش خواهد بود.

فأمّا من ثقلت موزینه

6 - کردارهاى ناروا، هنگام حسابرسى در قیامت ـ با وجود تهى بودن همه آنها از وزن و ارزش ـ گوناگون بوده و ابزار سنجش آنها متفاوت است.

و أمّا من خفّت موزینه

جمع بودن «موازین»; بیانگر تعدد میزان و موزون و تغایر آنها است. [ نظرات / امتیازها ]
9)
1 - صاحبان اعمال بىوزن و ارزش، در قیامت گرفتار جهنم و سقوط کننده در پرتگاه عمیق آن

فأُمّه هاویة

«هاویة» ـ که در این آیه بر «جهنم» تطبیق یافته است ـ به معناى هر درّه و یا حفره اى است که عمق آن معلوم نباشد. (لسان العرب)

2 - اعماق جهنم، تنها پناهگاهى است که خطاپیشگان را پس از سنجش اعمال آنان در آغوش خواهد گرفت.

فأُمّه هاویة

تعبیر «اُمّ»، کنایه از احاطه جهنم بر خطاپیشگان است; بسان مادرى که طفل خود را در آغوش گرفته است.

3 - گرفتارى به جهنم، کیفر کردارهاى بى ارزش است.

و أمّا من خفّت موزینه . فأُمّه هاویة

4 - تشبیه خطاپیشگان در قیامت، به جان باختگانى که تحمّل مرگ آنان براى مادرشان هلاکت آفرین است.*

فأُمّه هاویة

فعل «هوى» در معانى مختلفى ـ از جمله «سَقَطَ» و «مات» ـ به کار رفته است (قاموس). بنابر معناى دوم، کلمه «هاویة»، به معناى «هالکة» خواهد بود نسبت دادن هلاکت به مادر کسى که میزان اعمال او سبک است، کنایه از عظمت سختى هاى وارد بر وى است; به گونه اى که در آن موارد، مادران تاب تحمّل چنین وضعى را براى فرزند خود نداشته و هلاک خواهند شد. در این صورت مرجع ضمیر «هى» در آیه بعد، عنوان «داهیة» (مصیبت بزرگ) خواهد بود که مفاد جمله «فأُمّه هاویة» است.

5 - «هاویة» از اسامى جهنم

فأُمّه هاویة

«هاویة» گرچه منصرف است و نمى تواند علم باشد، ولى مى تواند وصفى باشد که بر جهنم اطلاق شده است.

6 - فرجام اخروى انسان، وابسته به کردار او است.

فأمّا من ثقلت موزینه . فهو فى عیشة راضیة . و أمّا من خفّت موزینه . فأُمّه هاویة
[ نظرات / امتیازها ]
10)
1 - ابزار شناخت زوایاى جهنم و اعماق هولناک آن، در اختیار همگان نیست.

و ما أدریک ماهیه

کلمه «هیه» ترکیبى از ضمیر «هى» و هاء «سَکْت» است.

2 - عظمت جهنم و توصیف اعماق هولناک آن، فراتر از حد تصوّر و بیان است.

و ما أدریک ماهیه

3 - پیامبر(ص)، در شناخت «هاویة»، نیازمند تعلیم الهى است.

و ما أدریک ماهیه
[ نظرات / امتیازها ]
11)
1 - جهنم، یک پارچه آتش و داراى حرارتى بس شدید است.

نار حامیة

«هاویة»، اسم مکان است و آتش خواندن آن، مبالغه در بیان گستردگى آتش است; به گونه اى که گویا آن مکان چیزى جز آتش نیست. «حَمِیَتِ النار»; یعنى، حرارت آن شدت یافت (قاموس).

2 - حرارت آتش جهنم، غیرقابل قیاس با حرارت دیگر آتش ها است.

نار حامیة

وصف «حامیة» با هر آتشى همراه است; بنابراین تأکید بر آن در توصیف آتشِ جهنم، بیانگر این است که گویا در مقابل حرارت آن، آتش هاى دیگر حرارتى ندارد. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر روان جاوید
11) و چه‌ قدر جای‌ بدی‌ ‌است‌ ‌آن‌ آتش‌ بسیار گرم‌ میباشد و هاء ‌در‌ ‌ما هیه‌ ‌برای‌ وقف‌ ‌است‌ و ‌با‌ ‌اینکه‌ بیان‌ الهی‌ باز بعضی‌ فامّه‌ هاویه‌ ‌را‌ بفرود آمدن‌ ‌در‌ جهنم‌ ‌با‌ مغز سر تفسیر نموده‌اند ‌در‌ ثواب‌ الاعمال‌ و مجمع‌ ‌از‌ امام‌ باقر ‌علیه‌ السّلام‌ نقل‌ نموده‌ ‌که‌ کسیکه‌ زیاد سوره‌ القارعه‌ ‌را‌ قرائت‌ نماید خداوند ‌او‌ ‌را‌ ‌از‌ فتنه‌ دجال‌ و ایمان‌ باو و ‌از‌ عذاب‌ جهنّم‌ مأمون‌ فرماید و الحمد للّه‌ رب‌ العالمین‌ [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر منهج الصادقین
11) (11)‌-‌ نارٌ حامِیَةٌ آتشی‌ ‌است‌ ‌که‌ گرمی‌ و سوزش‌ ‌او‌ بغایت‌ رسیده‌ و دایم‌ الحرارتست‌. ‌در‌ کشاف‌ آورده‌ ‌که‌ فَأُمُّه‌ُ هاوِیَةٌ مأخوذ ‌من‌ قولهم‌ اذا دعوا ‌علی‌ الرجل‌ بالهلکة هوت‌ امه‌ لانه‌ اذا هوی‌ ای‌ سقط و هلک‌ فقد هوت‌ امه‌ ثکلا و حزنا فکانه‌ ‌قیل‌ و اما ‌من‌ خفت‌ موازینه‌ فقد هلک‌، و ‌در‌ روایت‌ واقع‌ ‌شده‌ ‌که‌ درکه‌ هاویه‌ عمیقه‌ایست‌ ‌برای‌ هوی‌ اهل‌ نار ‌در‌ ‌آن‌ و عمق‌ ‌آن‌ ‌بر‌ وجهی‌ ‌است‌ ‌که‌ چون‌ اهل‌ دوزخ‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌آن‌ اندازند ‌به‌ هفتاد خریف‌ بقعر ‌آن‌ رسند و بنا ‌بر‌ ‌اینکه‌ فَأُمُّه‌ُ هاوِیَةٌ جمله دعائیه‌ نباشد و اطلاق‌ ام‌ ‌بر‌ مأوای‌ ‌بر‌ سبیل‌ تشبیه‌ ‌است‌ زیرا ‌که‌ ام‌ مأوی‌ ولد ‌است‌ و مفزع‌ ‌آن‌، و ‌از‌ قتاده‌ مرویست‌ ‌که‌ فَأُمُّه‌ُ هاوِیَةٌ ‌به‌ ‌اینکه‌ معنی‌ ‌است‌ ‌که‌ ام‌ رأس‌ ‌او‌ هاویست‌ ‌که‌ ‌در‌ قعر جهنم‌ چه‌ ‌او‌ ‌را‌ منکوس‌ بدوزخ‌ اندازند و ضمیر (هیه‌) راجع‌ بداهیه‌ ‌است‌ ‌که‌ امه‌ هاویه‌ دالست‌ ‌بر‌ ‌آن‌ گاهی‌ ‌که‌ ‌آن‌ دعاء ‌علیه‌ ‌باشد‌ ‌ یا ‌ راجع‌ بهاویه‌ ‌اگر‌ علم‌ درکه‌ ‌باشد‌ و ها ‌از‌ ‌برای‌ سکت‌ و وقف‌ ‌است‌ انتهی‌ کلام‌ صاحب‌ [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نمونه
10) سپس در نشان دادن هراس‏انگیزى و سختى آن جایگاه و انواع و اقسام عذاب‏ها و شکنجه‏هاى آن مى‏پرسد:
وَ ما أَدْراکَ ما هِیَهْ
و تو اى پیامبر! چه مى‏دانى که «هاویه» چیست؟
روشن است که پیامبر به طور سربسته و اجمال از سراى آخرت و رویدادها و پاداش و کیفر و حساب و بازخواست و بهشت و دوزخ دیگر مسائل آن آگاه است، و در آیه منظور بیان گسترده آن رویدادهاست. واژه «هیه» در اصل «هِىَ» مى‏باشد و «ها» براى وقف آمده است.
[ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر کشاف
8) الموازین : جمع موزون وهو العمل الذی له وزن وخطر عند الله . أو جمع میزان . وثقلها : رجحانها . ومنه حدیث أبی بکر لعمر رضی الله عنهما فی وصیته له : " وإنما ثقلت موازین من ثقلت موازینهم یوم القیامة باتباعهم الحق وثقلها فی الدنیا ، وحق لمیزان لا توضع فیه إلا الحسنات أن یثقل ، وإنما خفت موازین من خفت موازینه لاتباعهم الباطل وخفتها فی الدنیا ، وحق لمیزان لا توضع فیه إلا السیئات أن یخف " . [ نظرات / امتیازها ]
9) ( فأمه هاویة ) من قولهم إذا دعوا علی الرجل بالهلکة : هوت أمه ، لأنه إذا هوی أی سقط وهلک ، فقد هوت أمه ثکلا وحزنا قال : هوت أمه ما یبعث الصبح غادیا وماذا یرد اللیل حین یئوب فکأنه قیل . وأما من خفت موازینه فقد هلک . وقیل ( هاویة ) من أسماء النار ، وکأنها النار العمیقة لهوی أهل النار فیها مهوی بعیدا ، کما روی " یهوی فیها سبعین خریفا " أی فمأواه النار . وقیل للمأوی : أم ، علی التشبیه ، لأن الأم مأوی الولد ومفزعه . وعن قتادة : فأمه هاویة ، أی فأم رأسه هاویة فی قعر جهنم ، لأنه یطرح فیها منکوسا . [ نظرات / امتیازها ]
10) ( هیه ) ضمیر الداهیة التی دل علیها قوله ( فأمه هاویة ) فی التفسیر الأول . أو ضمیر هاویة والهاء للسکت ، وإذا وصل القارئ حذفها . وقیل : حقه أن لا یدرج لئلا یسقطها الإدراج ، لأنها ثابتة فی المصحف . وقد أجیز إثباتها مع الوصل . عن رسول الله صلی الله علیه وسلم : " من قرأ سورة القارعة ثقل الله بها میزانه یوم القیامة ". [ نظرات / امتیازها ]
11) ( هیه ) ضمیر الداهیة التی دل علیها قوله ( فأمه هاویة ) فی التفسیر الأول . أو ضمیر هاویة والهاء للسکت ، وإذا وصل القارئ حذفها . وقیل : حقه أن لا یدرج لئلا یسقطها الإدراج ، لأنها ثابتة فی المصحف . وقد أجیز إثباتها مع الوصل . عن رسول الله صلی الله علیه وسلم : " من قرأ سورة القارعة ثقل الله بها میزانه یوم القیامة ". [ نظرات / امتیازها ]
  سيد مصطفي فاطمي کيا - تفسیر نمونه
8) و اما من خفت موازینه: و اما کسی که ترازوهایش سبک است.

"موازین" جمع "میزان" به معنی وسیله سنجش است، این واژه نخست در وزن های مادی به کار رفته، سپس در موازین و مقیاس های معنوی نیز استعمال شده است.

بعضی معتقدند که اعمال انسان در آن روز به صورت موجودات جسمانی و قابل وزن در می آید، و راستی آنها را با ترازوهای سنجش اعمال می سنجند.

این احتمال نیز داده شده که خود نامه اعمال را وزن می کنند اگر اعمال صالحی در آن نوشته شده است سنگین است و گرنه سبک وزن، یا بی وزن است.

ولی ظاهراً نیازی به این توجیهات نیست، میزان حتماً به معنی ترازوی ظاهری که دارای کفه های مخصوص است نمی باشد، بلکه به هر گونه وسیله سنجش اطلاق می شود، چنانکه در حدیثی می خوانیم: ان امیرالمؤمنین والائمة من ذریته (ع) هم الموازین؛ امیرمؤمنان و امامان از دودمانش ترازوهای سنجشند.
و در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است که وقتی از معنی "میزان" سؤال کردند. در پاسخ فرمود: المیزان العدل!؛ ترازوی سنجش همان عدل است.

به این ترتیب وجود اولیاء الله یا قوانین عدل الهی مقیاس هایی هستند که انسان ها و اعمالشان را بر آنها عرضه می کنند، و به همان اندازه که با آنها شباهت و مطابقت دارند وزنشان است!

روشن است که منظور از "سبکی" و "سنگینی" میزان به معنی سنگینی خود ترازوهای سنجش نیست، بلکه وزن چیزهایی است که با آن می سنجند.

ضمناً تعبیر به "موازین" به صورت صیغه جمع به خاطر آن است که اولیای حق و قوانین الهی هر کدام یکی از میزان های سنجشند، و از این گذشته تنوع صفات و اعمال آدمی ایجاب می کند که هر کدام را با میزانی بسنجند، و الگوها و ترازوهای سنجش متفاوت باشد.

"راغب" می گوید: "میزان در قرآن مجید گاهی به صورت مفرد، و گاه به صورت جمع آمده، در صورت اول، ناظر به کسی است که حساب می کند، یعنی خداوند یکتا، و در صورت دوم، ناظر به حساب شوندگان است."

بعضی از مفسران نیز گفته اند که موازین جمع "موزون" است، یعنی عملی که آن را وزن می کنند، بنابراین سنگین و سبک بودن موازین به معنی سنگین و سبک بودن خود اعمال است، نه سبک و سنگین بودن ترازوها- این معنی را "زمخشری" در "کشاف" و فخر رازی در "تفسیر کبیر" و "ابوالفتوح رازی" در تفسیرش به عنوان یکی از دو احتمال در معنی "موازین" ذکر کرده اند - البته نتیجه هر دو یکی است ولی از دو راه مختلف. [ نظرات / امتیازها ]
9) فامه هاویة: جایگاه و پناهگاهش دوزخ است.

تعبیر به "ام" در جمله "فامه هاویة" به خاطر این است که "ام" به معنی "مادر" است، و می دانیم مادر پناهگاهی است برای فرزندان که در مشکلات به او پناه می برند، و نزد او می مانند، و در اینجا اشاره به این است که این گنهکاران خفیف المیزان محلی برای پناه گرفتن جز دوزخ نمی یابند، وای به حال کسی که پناهگاهش "جهنم" باشد!

بعضی نیز گفته اند معنی "ام" در اینجا "مغز" است، زیرا عرب به مغز سر "ام الرأس" می گوید، بنابراین معنی آیه چنین می شود که آنها را با سر در جهنم می افکنند، ولی این احتمال بعید به نظر می رسد زیرا در این صورت آیه بعد "و ما ادراک ماهیه"؛ تو چه می دانی آن چیست. مفهوم درستی نخواهد داشت.

"هاویة" از ماده "هوی" به معنی افتادن و سقوط کردن است، و آن یکی از نام های "دوزخ" می باشد، چرا که گنهکاران در آن سقوط می کنند، و نیز اشاره به عمق آتش دوزخ است.

و اگر "ام" را در اینجا به معنی "مغز" بگیریم "هاویه" به معنی سقوط کننده می باشد، ولی تفسیر اول صحیح تر و مناسب تر به نظر می رسد. [ نظرات / امتیازها ]
11) نار حامیة: آتشی است سوزان .

"حامیة" از ماده "حمی" (بر وزن نفی) به معنی شدت حرارت است و "حامیة" در اینجا اشاره به سوزندگی فوق العاده آتش دوزخ است.

به هر حال این جمله که می فرماید: " تو چه می دانی هاویه چیست؟ هاویه آتش سوزان است" تأکیدی است بر این معنی که عذاب قیامت و آتش دوزخ فوق تصور همه انسان ها است.

"موازین" جمع "میزان" به معنی وسیله سنجش است . این واژه نخست در وزن های مادی به کار رفته سپس در موازین و مقیاس های معنوی نیز استعمال شده است. [ نظرات / امتیازها ]
 » سایت نوگرا - استاد ناصر سبحانی
8) کسی که اعمالش در ترازوی خدا سبک باشد و عمل ارزشمندی نداشته باشد ، مادر[ و پناهگاه ] او (( هاویه )) است . (( هاویه )) همان جایی است که او در آن می افتد . (( هاویه )) همان مادری است که او را در آغوش می گیرد . (( هاویه )) چاهی است عمیق و جایی است که در پایین ترین نقطه ی جهنم قرار دارد . چنین فردی کسی است که اگر عمل خوبی هم داشته باشد با ایمان آن را انجام نداده است ( پشتوانه ی ایمانی نداشته است [ نظرات / امتیازها ]
10) چه چیز و چه کسی تو را از ماهیت و کیفیت (( هاویه )) آگاه کرده است ؟ [ کسی این کار را نکرده و تو

(( هاویه )) را نمی شناسی پس گوش کن تا تو را از آن آگاه کنیم .] ذات و ماهیت (( هاویه )) عبارت است از :

نَارٌ حَامِیَةٌ ﴿ 11 ﴾

آتشی است بسیار گرم و سوزان . بله ، ذات و ماهیت (( هاویه )) آتش بسیار داغ و سوزنده است . مادر کسی که ترازوی اعمالش سبک است همین آتش بسیار داغ و سوزان است . این مادر مهربان ، فرزندش را در آغوش می گیرد و هرگز نمی گذارد از او دور شود .

{1- با توجه به آن چه گفته شد باید گفت : (( هاویه )) پرتگاهی است در پایین ترین نقطه جهنم که در آنجا آتش بسیار داغ و سوزانی در حال شعله کشیدن است و منتظر مستحقین خود است . البته (( هاویه )) نامی از نام های جهنم نیز هست [ نظرات / امتیازها ]
 » عصر انتظار
8) «وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ» قارعه/۸ ولی هر کس که میزان کار خیرش سبک باشد چیزی توی کفه‌اش ندارد یا کارهای خوبی کرده بعد با یک گناه از بین برده مثلاً به فقیر کمک کرده بعد منت گذاشته تا منت می‌گذاری ثواب از بین می‌رود. خانم توی خانه خیلی زجر می‌کشد یکمرتبه یک حرفی می‌زند تمام عباداتش را از بین می‌برد به شوهرش می‌گوید یادت رفت گدا بودی من زنِ تو شدم یک منتی به شوهرش می‌گذارد همه خدماتش از بین می‌رود مرد هم همینطور یا کاری نکرده یا مثل استخری که هی آب توی آن میرود و هی از سوراخهای استخر بیرون می‌رود چیزی توی استخر نمی‌ماند و لذا در دعا داریم «اللَّهُمَّ وَ سَدِّدْنِی»(بحارالأنوار، ج‏۸۶، ص‏۳۱۵) خدایا مرا سدسازی کن چون اگر روح آدم سدسازی نباشد اینقدر سوراخ گناه هست که هر چه عبادت می‌کند چیزی توی استخر نمی‌ماند [ نظرات / امتیازها ]
  نيره تقي زاده فايند - تفسیرهدایت
8) [8] وای‌ ‌بر‌ ‌آن‌ کس‌ ‌که‌ فرصت‌ زندگی‌ ‌را‌ ضایع‌ سازد، و ‌در‌ بهره‌گیری‌ ‌از‌ فرصتهای‌ نیکو کوتاهی‌ کند، و گناهان‌ ‌را‌ چندان‌ کوچک‌ شمارد ‌که‌ ‌در‌ ترازوی‌ ‌او‌ متراکم‌ شود و ‌بر‌ کفه کارهای‌ نیکوی‌ ‌او‌ بچربد.

«وَ أَمّا مَن‌ خَفَّت‌ مَوازِینُه‌ُ‌-‌ و اما ‌آن‌ کس‌ ‌که‌ (کفه نیکیها) ‌در‌ ترازوی‌ ‌او‌ سبکتر ‌باشد‌،» [ نظرات / امتیازها ]
9) [9] «فَأُمُّه‌ُ هاوِیَةٌ‌-‌ ‌پس‌ جای‌ بازگشت‌ ‌او‌ دوزخ‌ ‌است‌.»

گفته‌اند ‌که‌ «ام‌ّ» جایی‌ ‌است‌ ‌که‌ انسان‌ آهنگ‌ ‌آن‌ می‌کند، ‌به‌ همان‌ گونه‌ ‌که‌ کودک‌ آهنگ‌ مادر می‌کند و ‌اینکه‌ شعر ‌را‌ شاهد آورده‌اند:

فالارض‌ معقلنا و کانت‌ امنا ‌فیها‌ مقابرنا و ‌فیها‌ نولد

‌پس‌ زمین‌ پناهگاه‌ استوار و مادر ‌ما ‌است‌ گورهای‌ ‌ما ‌در‌ ‌آن‌ ‌است‌ و ‌در‌ ‌آن‌ ‌به‌ دنیا می‌آییم‌ ولی‌ چنان‌ می‌نماید ‌که‌ ‌اینکه‌ کلمه‌ ‌از‌ أم‌ّ ‌به‌ معنی‌ قصد کردن‌ مشتق‌ ‌شده‌ و ام‌ّ مقصدی‌ ‌است‌ ‌که‌ انسان‌ ‌به‌ اختیار ‌خود‌ ‌به‌ ‌آن‌ باز می‌گردد، و ‌به‌ قولی‌ مقصود ‌با‌ ام‌الرأس‌ ‌یعنی‌ ‌با‌ سر ‌به‌ دوزخ‌ واژگون‌ شدن‌ ‌به‌ قعر ‌آن‌ و فرو افتادن‌ ‌است‌. [ نظرات / امتیازها ]
10) آیا می‌دانی‌ ‌که‌ «هاویة» چیست‌! تنها پرتگاهی‌ نیست‌ ‌که‌ آدمی‌ ‌در‌ ‌آن‌ فرو می‌افتد و می‌میرد و همه‌ چیز پایان‌ می‌پذیرد، هرگز؟ ... بلکه‌ آتش‌ افروخته‌ ‌است‌. [ نظرات / امتیازها ]
11) «وَ ما أَدراک‌َ ما هِیَه‌ نارٌ حامِیَةٌ‌-‌ و تو چه‌ دانی‌ ‌که‌ ‌آن‌ چیست‌! آتشی‌ ‌است‌ ‌به‌ غایت‌ داغ‌ و افروخته‌.»

چندان‌ حرارت‌ ‌آن‌ بالا ‌است‌ ‌که‌ آتش‌ دنیا یک‌ جزء ‌از‌ هفتاد جز ‌آن‌ ‌است‌، پناه‌ می‌بریم‌ ‌به‌ ‌خدا‌ ‌از‌ ‌آن‌. [ نظرات / امتیازها ]
 » مجمع البیان
8) وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ

و امّا آن کسى که کارهاى نیک و شایسته اش ناچیز و سبک باشد،

در قرآن دوبار از «وزن» کارهاى شایسته سخن رفته است، اما از وزن و سنجش کارهاى زشت و ظالمانه سخن نرفته، چراکه واژه «وزن» به معنى مقام و بها و ارزش است، و مى دانیم که گناه و ستم ارزشى ندارد تا از آن یاد شود. با این بیان قرآن روشنگرى مى کند که قدر و منزلت انسان ها در بارگاه خدا در گرو عملکرد شایسته و بسیارى آن است؛ از این رو هر کسى کارهاى نیک اش بیشتر باشد مقامش والاتر است و هر چه سبک باشد مقامش فروتر خواهد بود. [ نظرات / امتیازها ]
9) در آیه بعد مى افزاید:

فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ

پس جایگاه او «هاویه» است.

آرى، جایگاه چنین کسى دوزخ و سیاهچال دوزخ و آتش شعله ور آن است.

بدان دلیل در آیه شریفه واژه «امّه» به کار رفته و از جایگاه انسان دوزخى و پلیدکار با این تعبیر یاد شده است، که «مادر»، در حقیقت کسى است که کودک به دامان او پناه مى برد؛ و بدان جهت که سکون و آرامش در کنار مادر و در پناه بردن به آن است، و چون دوزخیان تیره بخت جایگاه و قرارگاهشان آتش شعله ور و سوزان دوزخ و سیاهچال آن است، این گونه تعبیر شده است.

«قتاده» مى گوید: در فرهنگ عرب هنگامى که کسى در فشار و سختى دهشتناکى قرار گیرد، گفته مى شود: او به مادرش پناه برد؛ و این یک مثال و اصطلاح است.

«ابو صالح» مى گوید: این تعبیر بدان دلیل است که گناهکار با سر، در آتش دوزخ سرنگون مى گردد؛ و آتش جایگاه سقوط آنان است و آن جایى که گناهکاران سقوط مى کنند سیاهچال عمیق و بسیار گودى است که قعر آن ناپیدا ست.

[ نظرات / امتیازها ]
10) سپس در نشان دادن هراس انگیزى و سختى آن جایگاه و انواع و اقسام عذاب ها و شکنجه هاى آن مى پرسد:

وَ ما أَدْراکَ ما هِیَهْ

و تو اى پیامبر! چه مى دانى که «هاویه» چیست؟

روشن است که پیامبر به طور سربسته و اجمال از سراى آخرت و رویدادها و پاداش و کیفر و حساب و بازخواست و بهشت و دوزخ دیگر مسائل آن آگاه است، و در آیه منظور بیان گسترده آن رویدادهاست. واژه «هیه» در اصل «هِىَ» مى باشد و «ها» براى وقف آمده است. [ نظرات / امتیازها ]
11) و سرانجام در آخرین آیه مورد بحث در تفسیر «هاویه» مى فرماید:

نارٌ حامِیَةٌ

آتشى است سوزان و شعله ور، که حرارت آن بسیار سخت و دردناک است. [ نظرات / امتیازها ]
 » یوسفعلی
9) 6256. Just as grades of bliss are indicated for the righteous, so apparently we are to understand grades of punishment suited to the sins of the individual sinners concerned. [ نظرات / امتیازها ]
  مسعود ورزيده - تفسیرالمیزان
9) ظاهرا مراد از" هاویه" جهنم است، و نامگذارى جهنم به هاویه از این جهت باشد که این کلمه از ماده" هوى" گرفته شده، که به معناى سقوط است، مى‏فرماید: کسى که میزانش سبک باشد سرانجامش سقوط به سوى اسفل سافلین است، هم چنان که در جاى دیگر فرمود:" ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا" (تین/5-6).
اینکه آتش دوزخ را توصیف کرده به هاویه و حال آنکه آتش سقوط نمی‏کند آتشیان سقوط می‏کنند ، از باب مجاز عقلی است ، همانطور که راضی دانستن عیش نیز از این باب بود ، و اگر هاویه را مادر دوزخیان خوانده از این باب بوده که مادر ، ماوای فرزند و مرجع او است ، به هر طرف که برود دوباره به دامن مادر بر می‏گردد ، جهنم هم برای دوزخیان چنین مرجع و سرانجامی است ولی بعضی آیه را طوری دیگر معنا کرده و گفته‏اند : منظور از کلمه امه ، ام رأسه است ، چون کلمه ام وقتی در مورد سر استعمال می‏شود معنای فرق سر را می‏دهد ، می‏فرماید : کسی که میزانش سبک باشد فرق سرش هاویه است ، یعنی با فرق سر به سوی هاویه سقوط می‏کند ، چون اهل دوزخ وقتی قرار شد داخل دوزخ شوند با فرق سر می‏افتندولی این حرف درست نیست ، برای اینکه اگر اینطور معنا کنیم ضمیر در کلمه ماهیه بدون مرجع می‏ماند [ نظرات / امتیازها ]
  آسيه افشار - تفسیر آسان، ج‏18، ص: 361
10) وَ ما أَدْراکَ ما هِیَهْ- ضمیر (هیه) که (هاء آخر آن براى وقف است تا با آخرین کلمه آیه قبل و بعد هموزن باشد به کلمه (هاوِیَةٌ) بازمیگردد. یعنى یا محمّد (ص) چه چیزى تو را آگاه کرده که (هاوِیَةٌ) چیست؟ و چقدر خطرناک است. [ نظرات / امتیازها ]
 » انوار درخشان، ج‏18، ص: 271
11) نارٌ حامِیَةٌ:
تفسیر جمله ما هیه است و کلمه ما هیه مرکب از ما موصول و ضمیر هى راجع بهاویة و بمعناى گودالهاى دوزخ است و نار حامیة بمعناى شعله‏هاى آتشین دوزخ است و سیرت تیره‏گى و ظلمت روح و روان بیگانه و هم‏چنین سیرت ناسپاسى و کفران نعمت پروردگار سکونت در دوزخ خواهد بود. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر آسان، ج‏18، ص: 360
8) وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِینُهُ‏
این آیه شریفه نقطه مقابل آیه- 6- است که میفرماید: فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ. و این خود یکى از اسلوب‏هاى قرآن است که اضداد را در مقابل یکدیگر قرار میدهد. یعنى کسى که کفه میزان ثوابش سبک باشد کیفرش همان است که در آیه بعد خواهد آمد. [ نظرات / امتیازها ]
9) فَأُمُّهُ هاوِیَةٌ- ظاهرا منظور از کلمه (هاوِیَةٌ) جهنم است. جهنم بدین لحاظ به هاویه نامیده شده که دوزخیان در آن سقوط میکنند. زیرا کلمه (هوى) بمعناى سقوط میباشد. همانطور که کودک نزد مادرش منزل و مأوى میگیرد. هاویه یعنى دوزخ هم نظیر مادرى است که اهل آن در آن جاى‏گزین میشوند- یعنى کیفر آن افرادى که در آیه قبل گفته شد دوزخ خواهد بود [ نظرات / امتیازها ]