1 - تکذیب کنندگان مجازات هاى الهى، نه خود به تغذیه مسکینان کمک مى کنند و نه دیگران را به آن وادار مى سازند.
و لایحضّ على طعام المسکین
تعبیر «حضّه على الامر»; یعنى، او را بر آن کار وادار ساخت (مصباح). مراد از «طعام المسکین»، «بذل طعام المسکین» است و ممکن است طعام[اسم مصدر و ]به معناى اطعام باشد; مانند «عطاء» به معناى «اعطاء». (البحرالمحیط)
2 - انکار معاد، مایه سردى روابط انسان ها با یکدیگر
الذى یکذّب ... یدعّ الیتیم . و لایحضّ على طعام المسکین
3 - تأمین غذاى نیازمندان و ترویج فرهنگ یارى رسانى به تهى دستان، تکلیفى الهى است.
و لایحضّ على طعام المسکین
«مسکین»، کسى است که چیزى ندارد; یا آنچه دارد، براى او کافى نیست و یا کسى است که فقر، او را ساکن و کم تحرک ساخته است. (قاموس)
4 - مسکین، داراى سهم غذا در اموال مردم*
طعام المسکین
اضافه «طعام» به «مسکین»، نشانگر استحقاق است، زیرا دلالت مى کند که آن غذا، طعام خود مسکین است.
5 - رفع نیاز غذایى فقیران، مهم ترین حمایت از آنها است.
و لایحضّ على طعام المسکین
ذکر خصوص «طعام»، بیانگر برداشت یاد شده است.
6 - خوددارى از ترویج فرهنگ یارى رسانى به نیازمندان، نکوهیده و مایه دورى انسان از خداوند است.
فذلک الذى ... و لایحضّ على طعام المسکین
«ذلک»، اسم اشاره اى است که براى دور به کار مى رود.
7 - توجّه به تأثیر انکار معاد در ترک یارى مستمندان، حتى با زبان، مایه پرهیز از تکذیب آخرت است.
أرءیت الذى یکذّب بالدین ... و لایحضّ على طعام المسکین
8 - تغذیه تهى دستان و دعوت مردم به فقرزدایى از جامعه، لازمه پذیرش روز جزا و نشانه کام یابى در آن روز است.
یکذّب بالدین ... و لایحضّ على طعام المسکین
[ نظرات / امتیازها ]
وَ لا یَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْکِینِ
و مردم را از خوراک و غذادادن به بینوا و محروم بر نمى انگیزد و تشویق نمى کند.
آرى، او، نه خود به هنگامه توانایى و داشتن امکانات، و یا به هنگام تنگدستى و ناتوانى، به گرسنه و بینوا کمک مى رساند و او را سیر مى کند، و نه دیگران را بر این کار انسانى ترغیب مى نماید؛ چراکه روز پاداش را باور ندارد تا کارى انجام دهد.
[ نظرات / امتیازها ]
و باز در این آیات به مساله اطعام مستمندان که از مهمترین کارهاى خیر است برخورد مىکنیم ، تا آنجا که مىفرماید : اگر خود قادر به اطعام مستمندى نیست دیگران را به آن تشویق کند.
تعبیر به فذلک ( با توجه به اینکه فا در اینجا معنى سببیت را مىبخشد ) اشاره به این نکته است که فقدان ایمان به معاد سبب این خلافکاریها مىشود ، و به راستى چنین است ، آنکس که آن روز بزرگ و آن دادگاه عدل ، و آن حساب و کتاب و پاداش و کیفر را در اعماق جان باورکرده باشد ، آثار مثبتش در تمام اعمال او ظاهر مىشود ، ولى آنها که ایمان ندارند اثر آن در جرأتشان بر گناه و انواع جرائم کاملا محسوس است.
[ نظرات / امتیازها ]