از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
شماره صفحه : 604 حزب : 120 جزء : سي ام سوره : اخلاص
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(الله الصمد):(الله بی نیاز مطلق و مرجع و منتهای همه موجودات است )(صمد) یعنی قصد کردن با اعتماد، و خدای تعالی سید و بزرگیست که از هر سو به جانبش قصد می کنند تا حوایجشان را برآورد و تمام موجودات عالم متوجه او هستند ونیاز به او دارند.و اصولا هر چیزی که نام (شیی ء)بر آن صادق باشد در ذات و صفات و آثارش محتاج به خداست و هر چیزی در نهایت به سوی او منتهی می شود.و الف و لامی که بر سر کلمه (صمد)آمده است ، افاده حصر می کند، یعنی فقطخدای تعالی صمد مطلق است ، به خلاف (احد)که احتیاجی به الف و لام نداشت تاحصر را برساند، چون اصولا در باره احدی غیر خدا اطلاق نمی شود و تکرار نام (الله )در هر دو جمله به جهت این است که هر یک جمله ای مستقل هستند که در تعریف خدای تعالی کفایت می کنند و در عین حال هم به وسیله صفات ذاتی ، خداوند را معرفی کرده اند و هم به وسیله صفات فعلی (احد صفت ذاتی و صمد صفت فعلی است )بعضی مفسرین گفته اند کلمه صمد، هر چیز تو پری است که درونش خالی نباشد ودر نتیجه نه بخورد، نه بنوشد، نه بخوابد و به بزاید و نه زاییده شده باشد که اگر این تفسیردرست باشد آیه بعدی تفسیر کلمه (صمد)خواهد بود. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مرضيه اسدي - تفسیرنمونه
در آیه بعد در توصیف دیگرى از آن ذات مقدس یکتا مى فرماید: او خداوندى است که همه نیازمندان قصد او مى کنند (الله الصمد).
براى ((صمد)) در روایات و کلمات مفسران و ارباب لغت معانى زیادى ذکر شده است :
((راغب )) در مفردات مى گوید: صمد به معنى آقا و بزرگى است که براى انجام کارها به سوى او مى روند، و بعضى گفته اند: صمد به معنى چیزى است که تو خالى نیست بلکه پر است .
در ((مقاییس اللغة )) آمده است که ((صمد)) دو ریشه اصلى دارد: یکى به معنى ((قصد)) است ، و دیگرى به معنى ((صلابت و استحکام )) و این که به خداوند متعال صمد گفته مى شود به خاطر این است که بندگانش قصد درگاه او مى کنند.
و شاید به همین مناسبت است که معانى متعدد زیر نیز در کتب لغت براى صمد ذکر شده است : شخص بزرگى که در منتهاى عظمت است ، و کسى که مردم در حوائج خویش به سوى او مى روند کسى که برتر از او چیزى نیست ، کسى که دائم و باقى بعد از فناى خلق است .
لذا امام حسین بن على (علیهماالسلام ) در حدیثى براى صمد پنج معنى بیان فرموده : صمد کسى است که در منتهاى سیادت و آقائى است .
((صمد)) کسى است که در منتهاى سیادت و آقائى است .
((صمد)) ذاتى است دائم ازلى و جاودانى .
((صمد)) وجودى است که جوف ندارد.
((صمد)) کسى است که نمى خورد و نمى آشامد.
((صمد)) کسى است که نمى خوابد.
در عبارت دیگرى آمده است ((صمد کسى است که قائم به نفس است و بى نیاز از غیر.))
((صمد)) کسى است که تغییرات و کون و فساد ندارد.
از امام على بن الحسین (علیهماالسلام ) نقل شده است که فرمود صمد کسى است که شریک ندارد، و حفظ چیزى براى او مشکل نیست ، و چیزى از او مخفى نمى ماند.
بعضى نیز گفته اند: صمد کسى است که هر وقت چیزى را اراده کند مى گوید موجود باش ، آن هم فورا موجود مى شود.
در حدیثى آمده است که اهل ((بصره )) نامه اى به محضر امام حسین (علیه السلام ) نوشتند، و از معنى ((صمد)) سؤ ال کردند، امام (علیه السلام ) در پاسخ آنها فرمود:
بسم الله الرحمن الرحیم
اما بعد در قرآن مجادله و گفتگو بدون آگاهى نکنید، چرا که من از جدم رسول الله شنیدم مى فرمود: هر کس بدون علم سخن بگوید باید در محلى از آتش که براى او تعیین شده جاى گیرد، خداوند خودش ‍ ((صمد)) را تفسیر فرموده است : ((لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد)): نه زاد، و نه زاده شد و احدى مانند او نیست ،…آرى خداوند صمد کسى است که از چیزى به وجود نیامده ، و در چیزى وجود ندارد، و بر چیزى قرار نگرفته ، آفریننده اشیاء و خالق آنها است ، همه چیز را به قدرتش به وجود آورده ، آنچه را براى فنا آفریده به اراده اش از هم متلاشى مى شود، و آنچه را براى بقاء خلق کرده به علمش باقى مى ماند، این است خداوند صمد….
و بالاخره در حدیث دیگرى مى خوانیم که محمد بن حنفیه از امیر مؤ منان على (علیه السلام ) در باره صمد سؤ ال کرد حضرت (علیه السلام ) فرمود: تاویل صمد آن است که او نه اسم است و نه جسم ، نه مانند و نه شبیه دارد، و نه صورت و نه تمثال نه حد و حدود، نه محل و نه مکان ، نه کیف و نه این نه اینجا و نه آنجا، نه پر است و نه خالى ، نه ایستاده است و نه نشسته ، نه سکون دارد و نه حرکت ، نه ظلمانى است نه نورانى ، نه روحانى است و نه نفسانى ، و در عین حال هیچ محلى از او خالى نیست ، و هیچ مکانى گنجایش او را ندارد، نه رنگ دارد و نه بر قلب انسانى خطور کرده ، و نه بو براى او موجود است ، همه اینها از ذات پاکش منتفى است .
این حدیث به خوبى نشان مى دهد که صمد مفهوم بسیار جامع و وسیعى دارد که هر گونه صفات مخلوقات را از ساحت مقدسش نفى مى کند، چرا که
اسمهاى مشخص و محدود، و همچنین جسمیت و رنگ و بو و مکان و سکون و حرکت و کیفیت و حد و حدود و مانند اینها، همه از صفات ممکنات و مخلوقات است ، بلکه غالبا اوصاف جهان ماده است ، و مى دانیم خداوند از همه اینها برتر و بالاتر است .
در اکتشافات اخیر آمده است که تمام اشیاء جهان ماده ، از ذرات بسیار کوچکى بنام ((اتم )) تشکیل یافته ، و اتم خود نیز مرکب از دو قسمت عمده است : هسته مرکزى ، و الکترونهائى که به دور آن در گردش است ، و عجب اینکه در میان آن هسته و الکترونها فاصله زیادى وجود دارد (البته زیاد در مقایسه با حجم اتم ) به طورى که اگر این فاصله برداشته شود اجسام به قدرى کوچک مى شوند که براى ما حیرت آور است .
مثلا اگر فاصله هاى اتمى ذرات وجود یک انسان را بردارند و او را کاملا فشرده کنند ممکن است به صورت ذره اى درآید که دیدنش با چشم مشکل باشد ولى با این حال تمام وزن بدن یک انسان را دارا است (مثلا همین ذره ناچیز 60 کیلو وزن دارد).
بعضى با استفاده از این اکتشاف علمى و با توجه به اینکه یکى از معانى صمد وجودى است که تو خالى و اجوف نیست ، چنین نتیجه گرفته اند که قرآن مى خواهد با این تعبیر هر گونه جسمانیتى را از خدا نفى کند، چرا که تمام اجسام از اتم تشکیل یافته اند، و اتم تو خالى است ، و به این ترتیب آیه مى تواند یکى از معجزات علمى قرآن باشد.
ولى نباید فراموش کرد که ((صمد)) در اصل لغت به معنى شخص ‍ بزرگى است که همه نیازمندان به سوى او مى روند و از هر نظر پر و کامل است ، و ظاهرا بقیه معانى و تفسیرهاى دیگرى که براى آن ذکر شده ، به همین ریشه باز مى گردد. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر مجمع البیان
آیه مورد بحث در وصف دیگرى از خدا مى فرماید:

اللَّهُ الصَّمَدُ

خدا مقصوده همگان است و ذاتى است پاینده، برتر، کارساز، جاودانه و بى نیاز.

امام باقر از پدرش و او نیز از پدر گرانقدرش امام حسین آورده است که فرمود:

الصّمد الذّى قدانتهى سؤدده، و الصمد الدائم الذّى لم یزل و لا یزال...(361)

واژه «صمد» به معنى کسى است که در اوج سیادت و بزرگوارى است، آن قدرتى است که جاودانه و پاینده است، حقیقتى است توپرو فراتر از پدیده هاى مادى، کسى است که نمى خورد و نمى آشامد، و کسى است نمى خوابد و بدین سان پنج معنى و مفهوم براى این واژه مقدس ترسیم فرمود.

و نیز از حضرت باقر آورده اند که فرمود: واژه «صمد» به معنى گرانقدرى است که فراتر از دستور و هشدار او، فرمانى و هشدارى نیست.

«محمد حنفیه» در تفسیر این واژه مى گوید: «صمد» کسى است که قائم به نفس است و از غیر بى نیاز مى باشد.

به باور پاره اى «صمد» کسى است که از تغییر و تحول و کون و فساد، برتر و بالاتر است و این ها در ذات او راه ندارد و همانند و همتایى براى او نیست تا به آن وصف گردد.

از امام سجاد در مورد تفسیر واژه «صمد» پرسیدند، که فرمود: الصمد الذى لاشریک له... (362) صمد کسى است که شریک و همتا ندارد و نگهدارى چیزى بر او دشوار نیست و چیزى از او نهان نمى ماند.

و نیز آورده اند که فرمود: «صمد» آن قدرتى است که هرگاه چیزى را اراده کند، تنها مى گوید باش! و آن پدیده پدیدار مى گردد.

و نیز در روایتى آورده اند که مردم بصره در نامه اى از امام حسین(ع) از تفسیر «صمد» پرسیدند، و آن بزرگوار چنین نوشت:

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امّا بعد، در قرآن شریف و مفاهیم بلند و عمیق آن بدون آگاهى ژرف کشمکش نکنید، چرا که از نیاى گرانقدرم شنیدم که مى فرمود: من قال فى القرآن بغیر علم فلیتبوء مقعده من النار...

هر کس بدون دانش و آگاهى در مورد مفاهیم و مقررات قرآن نظر دهد باید در جایگاهى آکنده از آتش که برایش مقرر شده است جاى گیرد.

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کشاف
و ( الصمد ) فعل بمعنی مفعول ، من صمد إلیه إذا قصده ، وهو السید المصمود إلیه فی الحوائج . والمعنی : هو الله الذی تعرفونه وتقرون بأنه خالق السموات والأرض وخالقکم ، وهو واحد متوحد بالإلهیة لا یشارک فیها ، وهو الذی یصمد إلیه کل مخلوق لا یستغنون عنه ، وهو الغنی عنهم [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد مصطفي فاطمي کيا - حکمتیار امیر ، حزب اسلامی افغانستان
معناى لغوى صمد، پایدار، و بدون خلل، پر و کامل است و به کسى اطلاق مىشود که نه تنها نیازمند دیگرى نیست بلکه دیگران براى رفع نیازمندى هاى خود به او رجوع مىکنند، این لفظ در آیه مذکور این مطالب را افاده مىکند:
الف: خدا از هر عیب و نقص منـزه است، کمال مطلق است، بىنیاز است، همه در خلقت و بقاى خود نیازمند او اند، و براى رفع نیازمندى هاى شان مجبور اند به او رجوع کنند.
ب: هر باور و عقیده اى که با کامل بودن خدا تصادم کند و عیب و نقصى را به خدا نسبت دهد، و خدا را در انجام کارى، محتاج و نیازمند دیگرى بشمارد، باور واهى و بىبنیاد در باره خداى صمد و یکتاست. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » دکتر محمود ویسی - سایت نوگرا
الله الصمد چرا نفرموده است : هو الصمد ؟ به خاطر این که وقتی گفته میشود : الله احد ، خدا از ما یک انتظاری دارد و آن این که او واحد است و در مقابل احدیت خداوند اول باید نفی و جود خود بکنیم .یعنی این که ما چه هستیم ؟ اول تویی آخر تویی ، هم بگو تو هم بشنو هم تو باش ؛ ما همه لاشیم با چندین تلاش . پس موضع گیری ما در مقابل احدیت خداوند این است که ما موحد شویم .اله احد .اما در مقابل صمدیت خدا قرار نیست که موضع گیری ما ، موضع گیری احدیت باشد .لذا اگر می فرمود : هوالصمد ، یعنی همان کاری که با خدای احد می کنیم با خدای صمد هم بکنیم ، خدایی که صمد است از ما انتظاری دیگری دارد .خدایی که احد است از ما انتظاری دارد که موحد باشیم و خدایی که صمد است از ما می خواهد که دست نیاز به سویش دراز کنیم چون بی نیاز است و هر اسمی از اسماء خداوند از ما می خواهد که موضع گیری مناسب با آن اسم را داشته باشیم . وقتی که خداوند سمیع است ، موضع گیری ما هم در مقابل خدواند با ید این گونه باشد که مواظب باشیم که چه می گوییم ؟ و باید مواظب باشیم که سنجیده صحبت کنیم . وقتی که گفته شد خداوند بصیر است ، باید متوجه باشیم که چه کاری انجام می دهیم ، چون خداوند می بیند . پس در مقابل بصیر بودن خداوند ما اعمال و رفتار خودمان را کنترل می کنیم . و در مقابل عزیز بودن خداوند ما باید ذلیل باشیم و ... و در مقابل عزیز بودند خداوند ما باید ذلیل باشیم و ... در مقابل صمد بودند ، خداوند از ما می خواهد که فقیر و نیازمند باشیم . بنابراین هر اسمی از اسماء حسنی مقتضی موضع گیری خاصی است ، اما یک نکته و جود دارد و آن ایناست لذا تمام اسماء حسنای خداوند شرح اسم الله هستند . به همین خاطر در معنای اسم الله در کتابهای عقیده آمده است ، ذاتی است که جامع همه ی صفات کمال است . وچون الله صفات مختلف دارد با شناخت هر صفت او پی به جزئی از عظمتش می بریم ، قرآن می فرماید : ولله الاسماء الحسنی فادعوه بها ( 7/ 18) . خداوند اسماء حسنا دارد با همین اسماء او را بخوانید و بندگی کنید . [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - تفسیرهدایت
[2] و یکی‌ ‌از‌ مظاهر احدیت‌، صمدیت‌ و پری‌ ‌است‌ ‌که‌ اشاره ‌به‌ حقایقی‌ گوناگون‌ می‌کند ‌که‌ همه ‌آنها‌ ‌را‌ یک‌ بصیرت‌ ‌در‌ ‌خود‌ متجلی‌ می‌سازد، و ‌آن‌ ‌اینکه‌ ‌که‌ ‌خدا‌ اندامها و اجزاء و نیز حالاتی‌ ‌که‌ گاه‌ ‌بر‌ ‌او‌ عارض‌ شود ندارد.

«اللّه‌ُ الصَّمَدُ‌-‌ خدای‌ پر و بی‌نیاز.»

امام‌ حسین‌ ‌بن‌ ‌علی‌‌-‌ علیهما ‌السلام‌‌-‌ درباره کلمه صمد چنین‌ گفته‌ ‌است‌: «صمد: ‌آن‌ ‌که‌ جوف‌ ندارد، و صمد: ‌آن‌ ‌که‌ بزرگی‌ و آقایی‌ ‌او‌ ‌به‌ منتها درجه‌ رسیده‌، و صمد: ‌آن‌ ‌که‌ نمی‌خورد و نمی‌آشامد، و صمد: ‌آن‌ ‌که‌ نمی‌خوابد، و صمد: ‌آن‌ ‌که‌ همیشه‌ بوده‌ و همیشه‌ خواهد ‌بود‌».«6»

‌از‌ امام‌ باقر‌-‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌‌-‌ روایت‌ ‌شده‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌گفت‌: «‌محمّد‌ ‌بن‌ حنفیّه‌‌-‌ رضی‌ اللّه‌ عنه‌‌-‌ می‌گفت‌: صمد: قائم‌ ‌به‌ خویش‌ و بی‌نیاز ‌از‌ دیگران‌ ‌است‌».«7»

‌برای‌ کلمه صمد نزدیک‌ بیست‌ معنی‌ ذکر ‌شده‌ ‌است‌، و برترین‌ ‌آنها‌ تو پر و ‌غیر‌ مجوّف‌ ‌است‌، و صمود و صامد ‌از‌ ‌آن‌ مشتق‌ می‌شود، و آقای‌ بزرگی‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌به‌شجاعت‌ توصیف‌ می‌شود، صمد می‌خوانند بدان‌ سبب‌ ‌که‌ تزلزل‌ پیدا نمی‌کند.

صفات‌ دوام‌ و احدیت‌ و قیمومت‌ و نظایر ‌آنها‌ ‌از‌ صفت‌ صمد نتیجه‌ می‌شود، و چون‌ ‌از‌ امام‌ زین‌ العابدین‌‌-‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌‌-‌ درباره معنی‌ صمد پرسیدند، ‌گفت‌:

«‌آن‌ ‌که‌ شریک‌ ندارد، و نگاهداری‌ چیزها ‌او‌ ‌را‌ خسته‌ نمی‌کند، و هیچ‌ چیز ‌از‌ ‌او‌ پنهان‌ نمی‌ماند».«8»

صفت‌ صمدیت‌ همچنین‌ ‌در‌ ‌اینکه‌ امر متجلی‌ می‌شود ‌که‌ ‌خدا‌ نه‌ فرزند کسی‌ ‌است‌ و نه‌ فرزندی‌ دارد، چه‌ ولادت‌ ‌او‌ دلیل‌ اضافه‌ شدن‌ چیزی‌ ‌به‌ ‌او‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌او‌ نبود، ‌ یا ‌ جدا شدن‌ چیزی‌ ‌از‌ ‌او‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌او‌ وجود داشته‌ ‌است‌، و صمد ‌که‌ اجزایی‌ ندارد، قابل‌ تصور نیست‌ ‌که‌ ‌با‌ زادن‌ و زاده‌ شدن‌ افزایش‌ و نقصان‌ پیدا کند.

‌از‌ همین‌ جا امام‌ حسین‌‌-‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌‌-‌ معنی‌ صمد ‌را‌ ‌در‌ سوره‌ آیه ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ دانست‌ و ‌گفت‌: «اللّه‌ُ أَحَدٌ، اللّه‌ُ الصَّمَدُ» و ‌در‌ تفسیر ‌آن‌ آیه ‌پس‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌را‌ خواند: لَم‌ یَلِد وَ لَم‌ یُولَد وَ لَم‌ یَکُن‌ لَه‌ُ کُفُواً أَحَدٌ.

«‌لم‌ یلد» ‌یعنی‌ چیز کثیفی‌ همچون‌ فرزند ‌ یا ‌ چیزهای‌ کثیف‌ دیگری‌ ‌که‌ ‌از‌ آفریدگان‌ خارج‌ می‌شود، و نیز چیز لطیفی‌ همچون‌ نفس‌ ‌از‌ ‌او‌ خارج‌ نمی‌شود، و حالات‌ گوناگون‌، همچون‌ خواب‌ و بیداری‌، و شادی‌ و غم‌، و خنده‌ و گریه‌، و ترس‌ و امید، و میل‌ و اکراه‌، و گرسنگی‌ و سیری‌ ندارد، و برتر ‌از‌ ‌آن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ چیزی‌ خارج‌ شود، و چیزی‌ کثیف‌ ‌ یا ‌ لطیف‌ ‌از‌ ‌او‌ تولد پیدا کند.

«و ‌لم‌ یولد» ‌از‌ چیزی‌ زاده‌ نمی‌شود و ‌از‌ ‌آن‌ بیرون‌ نمی‌آید، همچون‌ چیزهای‌ کثیفی‌ ‌که‌ ‌از‌ عناصر ‌آنها‌ بیرون‌ می‌آید، و همچون‌ جنبنده‌ای‌ ‌از‌ جنبنده دیگر، و گیاهی‌ ‌از‌ زمین‌، و آب‌ ‌از‌ چشمه‌، و میوه‌ ‌از‌ درخت‌، و همچون‌ چیزهای‌ لطیف‌ ‌از‌ مراکز ‌آنها‌، مانند بینایی‌ ‌از‌ چشم‌، و شنوایی‌ ‌از‌ گوش‌، و بویایی‌ ‌از‌ بینی‌، و چشایی‌ ‌از‌ دهان‌، و سخنگویی‌ ‌از‌ زبان‌، و شناخت‌ و تمیز ‌از‌ قلب‌، و مانند آتش‌ ‌از‌ سنگ‌.نه‌. بلکه‌ ‌او‌ خدای‌ صمد ‌است‌ ‌که‌ نه‌ ‌از‌ چیز ‌است‌ و نه‌ ‌در‌ چیز و نه‌ ‌بر‌ چیز.

‌به‌ وجود آورنده‌ و آفریننده چیزها ‌است‌، و ‌آنها‌ ‌را‌ ‌به‌ قدرت‌ ‌خود‌ پدید می‌آورد، و آنچه‌ ‌برای‌ نابودی‌ آفریده‌ ‌است‌ متلاشی‌ می‌شود، و آنچه‌ ‌برای‌ بقا آفریده‌ ‌است‌ ‌به‌ علم‌ ‌او‌ باقی‌ می‌ماند.

‌اینکه‌ ‌است‌ خدای‌ صمدی‌ ‌که‌ نه‌ زاده‌ ‌است‌ و نه‌ فرزند می‌آورد، و دانای‌ پنهان‌ و آشکار ‌است‌، و بزرگ‌ و برتر، و هیچ‌ همتایی‌ ندارد.«9»

بدین‌ گونه‌ امام‌ حسین‌‌-‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌‌-‌ ‌از‌ کلمه صمد معانی‌ لطیفی‌ ‌را‌ ‌در‌ توحید الهام‌ گرفت‌، و ‌اگر‌ ‌در‌ معنی‌ صمد ‌که‌ یاد کردیم‌، ‌یعنی‌ پری‌ و ‌غیر‌ مجوفی‌، تدبر کنیم‌، خواهیم‌ دانست‌ ‌که‌ چگونه‌ ‌اینکه‌ صفتی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌آن‌ آفریده‌ ‌از‌ آفریدگار تمایز پیدا می‌کند، ‌پس‌ هیچ‌ آفریده‌ای‌ نیست‌ ‌که‌ ‌در‌ واقع‌ ‌ یا ‌ ‌در‌ نظر عقل‌ ‌ یا ‌ ‌در‌ وهم‌ ‌ یا ‌ ‌در‌ تصور ترکیب‌ یافته ‌از‌ اجزاء نبوده‌ ‌باشد‌، و تنها ‌خدا‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ ترکیب‌ صفات‌ ‌در‌ ‌هر‌ یک‌ ‌از‌ ‌اینکه‌ نواحی‌ مبرا ‌است‌.

‌ما بنا ‌بر‌ دانشهای‌ محدود خویش‌ ‌از‌ جسم‌، ‌اینکه‌ ‌را‌ می‌دانیم‌ ‌که‌ ‌هر‌ چیز مرکب‌ ‌از‌ ذراتی‌ خرد ‌است‌، و ‌در‌ ‌اینکه‌ ذرات‌ جاهای‌ خالی‌ عظیم‌ نسبت‌ ‌به‌ بزرگی‌ ذره‌ وجود دارد، بدان‌ سان‌ ‌که‌ چون‌ یک‌ خروار چوب‌ ‌را‌ ‌که‌ ‌اگر‌ ‌بر‌ روی‌ زمین‌ ریخته‌ شود سطح‌ وسیعی‌ ‌از‌ ‌آن‌ ‌را‌ می‌پوشاند بتوانیم‌، ‌به‌ فرض‌، ‌از‌ همه جاهای‌ خالی‌ ‌آن‌ تهی‌ کنیم‌، حجمی‌ پیدا خواهد کرد ‌که‌ نسبت‌ ‌به‌ حجم‌ سابق‌ ‌آن‌ بسیار کوچک‌ ‌است‌، ولی‌ وزن‌ یک‌ خروار ‌آن‌ هیچ‌ تغییری‌ پیدا نمی‌کند. ولی‌ ‌به‌ ‌خدا‌ افزایش‌ و کاهش‌ راه‌ ندارد، بدان‌ سبب‌ ‌که‌ کامل‌ ‌است‌، و ‌اگر‌ ‌در‌ ‌او‌ نقصی‌ فرض‌ کنیم‌، چه‌ فرقی‌ ‌با‌ موجوداتی‌ ‌که‌ ‌خود‌ آفریده‌ ‌است‌ خواهد داشت‌! و ‌اگر‌ خالق‌ و مخلوق‌ برابر باشند، چرا ‌از‌ اساس‌ باید ‌در‌ اندیشه وجود یک‌ خالق‌ بیفتیم‌! مگر نه‌ ‌اینکه‌ ‌است‌ ‌که‌ چون‌ ‌در‌ آفریدگان‌ نقص‌ و نیاز مشاهده‌ کردیم‌، عقل‌ ‌ما ‌را‌ ‌به‌ آفریدگاری‌ بی‌نقص‌ رهبری‌کرد! و آشکارترین‌ مصداقهای‌ نقص‌ ترکیب‌ و تألیف‌ ‌است‌، و افزایش‌ و نقصان‌، ‌پس‌ چگونه‌ می‌توان‌ اندیشه وجود ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ آفریدگار تصور کرد!

امام‌ باقر‌-‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌‌-‌ معانی‌ متعددی‌ ‌را‌ ‌از‌ کلمه صمد الهام‌ گرفته‌ و سپس‌ گفته‌ ‌است‌: «‌اگر‌ ‌برای‌ علمی‌ ‌که‌ خدای‌ عز و جل‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌به‌ ‌من‌ بخشنده‌ ‌است‌ حاملانی‌ می‌یافتم‌، توحید و اسلام‌ و ایمان‌ و دین‌ و شرایع‌ ‌را‌ ‌از‌ طریق‌ لفظ «صمد» ‌در‌ همه‌ جا گسترش‌ می‌دادم‌».«10»

گفتار ‌خود‌ ‌را‌ درباره «صمد» ‌با‌ روایت‌ شریفی‌ ‌از‌ امام‌ ‌علی‌‌-‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌‌-‌ ‌به‌ پایان‌ می‌رسانیم‌ ‌که‌ بسیاری‌ ‌از‌ معانی‌ صمد ‌در‌ ‌آن‌ آمده‌ ‌است‌:

«تأویل‌ صمد: نه‌ اسم‌ ‌است‌ و نه‌ جسم‌، و نه‌ مثل‌ ‌است‌ و نه‌ شبیه‌، و نه‌ صورت‌ ‌است‌ و نه‌ تمثال‌، نه‌ حد ‌است‌ و نه‌ حدود، و نه‌ موضع‌ ‌است‌ و نه‌ مکان‌، و نه‌ چگونه‌ و نه‌ کجا، و نه‌ ‌اینکه‌ جا و نه‌ ‌آن‌ جا، و نه‌ ملأ و نه‌ خلأ، و نه‌ ایستادن‌ و نه‌ نشستن‌، و نه‌ سکون‌ و نه‌ حرکت‌، و نه‌ تاریک‌ و نه‌ روشن‌، و نه‌ روحانی‌ و نه‌ نفسانی‌، و نه‌ ‌از‌ ‌آن‌ جایی‌ تهی‌ ‌است‌ و نه‌ هیچ‌ جا گنجایش‌ ‌آن‌ ‌را‌ دارد، و نه‌ رنگی‌ دارد و نه‌ ‌بر‌ خاطری‌ می‌گذرد، و نه‌ بویی‌، همه ‌اینکه‌ چیزها ‌از‌ ‌او‌ سلب‌ می‌شود».«11» [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » مجمع البیان
اللَّهُ الصَّمَدُ

خدا مقصوده همگان است و ذاتى است پاینده، برتر، کارساز، جاودانه و بى نیاز.

امام باقر از پدرش و او نیز از پدر گرانقدرش امام حسین آورده است که فرمود:

الصّمد الذّى قدانتهى سؤدده، و الصمد الدائم الذّى لم یزل و لا یزال...(361)

واژه «صمد» به معنى کسى است که در اوج سیادت و بزرگوارى است، آن قدرتى است که جاودانه و پاینده است، حقیقتى است توپرو فراتر از پدیده هاى مادى، کسى است که نمى خورد و نمى آشامد، و کسى است نمى خوابد و بدین سان پنج معنى و مفهوم براى این واژه مقدس ترسیم فرمود.

و نیز از حضرت باقر آورده اند که فرمود: واژه «صمد» به معنى گرانقدرى است که فراتر از دستور و هشدار او، فرمانى و هشدارى نیست.

«محمد حنفیه» در تفسیر این واژه مى گوید: «صمد» کسى است که قائم به نفس است و از غیر بى نیاز مى باشد.

به باور پاره اى «صمد» کسى است که از تغییر و تحول و کون و فساد، برتر و بالاتر است و این ها در ذات او راه ندارد و همانند و همتایى براى او نیست تا به آن وصف گردد.

از امام سجاد در مورد تفسیر واژه «صمد» پرسیدند، که فرمود: الصمد الذى لاشریک له... (362) صمد کسى است که شریک و همتا ندارد و نگهدارى چیزى بر او دشوار نیست و چیزى از او نهان نمى ماند.

و نیز آورده اند که فرمود: «صمد» آن قدرتى است که هرگاه چیزى را اراده کند، تنها مى گوید باش! و آن پدیده پدیدار مى گردد.

و نیز در روایتى آورده اند که مردم بصره در نامه اى از امام حسین(ع) از تفسیر «صمد» پرسیدند، و آن بزرگوار چنین نوشت:

بسم اللّه الرحمن الرحیم

امّا بعد، در قرآن شریف و مفاهیم بلند و عمیق آن بدون آگاهى ژرف کشمکش نکنید، چرا که از نیاى گرانقدرم شنیدم که مى فرمود: من قال فى القرآن بغیر علم فلیتبوء مقعده من النار...

هر کس بدون دانش و آگاهى در مورد مفاهیم و مقررات قرآن نظر دهد باید در جایگاهى آکنده از آتش که برایش مقرر شده است جاى گیرد. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » یوسفعلی
6298. Samad is difficult to translate by one word. I have used two, "Eternal" and "Absolute". The latter implies: (1) that absolute existence can only be predicted of Him; all other existence is temporal or conditional; (2) that He is dependent on no person or things, but all persons or things are dependent on Him, thus negativing the idea of gods and goddesses who ate and drank, wrangled and plotted, depended on the gifts of worshippers, etc. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  صفدر فولادي
او خداى بى نیاز است .
((صَمَد)) یعنى نفوذناپذیر، خلل ناپذیر و تغییرناپذیر.
او ((صَمَد)) است ، پس نه مادّه است و نه مادّى ، زیرا همه امور مادى در طول زمان دچار تغییر و خلل مى شوند. لذا او نه جسم دارد که با چشم دیده شود و نه همچون نیروى جاذبه است که گرچه دیده نمى شود، امّا خواص مادّى دارد.
او ((صَمَد)) است ، قدرتى نفوذناپذیر که اراده اش در همه چیز نافذ و جارى است .
او ((صَمَد)) است ، عزیزى خلل ناپذیر که همه عزّت ها از اوست و هرکس هر عزّت و قدرتى دارد از اوست . او به هیچکس و هیچ چیز نیاز ندارد ولى همه چیز نیازمند اوست .
او ((صمد)) است ، وجود تامّ کامل ، بلکه اتمِّ اکمل ، که همه کمالات را در اوج کمال داراست و همه موجودات براى رسیدن به کمال نیازمند نظر لطف اویند، ولى او به هیچ موجودى نیاز ندارد. همواره بوده و خواهد بود. فرمانش فوق همه دستورات و اراده اش حاکم بر همه اراده هاست . نه نیازى به خواب دارد و نه در انجام کارهایش به همکار و شریک محتاج است .
او ((صمد)) است و در یک کلام : خداى بى نیاز مورد نیاز.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) رمضانی (داور) : لطفا منبع تفسیر را نیز ذکر فرمایید.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سمانه عباس نژاد - تفسیر المیزان
معناى اینکه خدا صمد است اینست که هر چیزى در ذات و آثار و صفات محتاج او است و او منتهى المقاصد است .
اصل در معناى کلمه (صمد) قصد کردن و یا قصد کردن با اعتماد است، وقتى گفته مى شود: (صمده، یصمده، صمدا) از باب (نصر، ینصر) معنایش این است که فلانى قصد فلان کس یا فلان چیز را کرد، در حالى که بر او اعتماد کرده بود. بعضى از مفسرین این کلمه را - که صفت است - به معانى متعددى تفسیر کرده اند که برگشت بیشتر آنها به معناى زیر است : (سید و بزرگى که از هر سو به جانبش قصد مى کنند تا حوایجشان را برآورد) و چون در آیه مورد بحث مطلق آمده همین معنا را مى دهد، پس خداى تعالى سید و بزرگى است که تمامى موجودات عالم در تمامى حوائجشان او را قصد مى کنند.
آرى وقتى خداى تعالى پدید آورنده همه عالم است، و هر چیزى که داراى هستى است هستى را خدا به او داده، پس هر چیزى که نام (چیز) صادق بر آن باشد، در ذات و صفات و آثارش محتاج به خدا است، و در رفع حاجتش او را قصد مى کند، همچنان که خودش فرموده : (الا له الخلق و الامر)، و نیز به طور مطلق فرموده : (و ان الى ربک المنتهى )، پس خداى تعالى در هر حاجتى که در عالم وجود تصور شود صمد است، یعنى هیچ چیز قصد هیچ چیز دیگر نمى کند مگر آنکه منتهاى مقصدش او است و بر آمدن حاجتش به وسیله او است.
از اینجا روشن مى شود که اگر الف و لام بر سر کلمه (صمد) در آمده، منظور افاده حصر است، مى فهماند تنها خداى تعالى صمد على الاطلاق است، به خلاف کلمه (احد) که الف ولام بر سرش در نیامده، براى اینکه این کلمه با معناى مخصوصى که افاده مى کند در جمله اثباتى بر احدى غیر خداى تعالى اطلاق نمى شود، پس حاجت نبود که با آوردن الف و لام حصر احدیت را در جناب حق تعالى افاده کند، و یا احدیت معهودى از بین احدیت ها را برساند.
و اما اینکه چرا دوباره کلمه (الله ) ذکر شد، با اینکه ممکن بود بفرماید: (قل هو الله احد و صمد)؟ ظاهرا این تکرار براى اشاره به این معنا بوده که هر یک از دو جمله (هو الله احد) و (الله الصمد) مستقلا کافى در تعریف خداى تعالى است، چون مقام، مقام معرفى خدا به وسیله صفتى است که خاص خود او باشد، پس معنا چنین است که معرفت به خداى تعالى حاصل مى گردد چه از شنیدن جمله (هو الله احد) و چه از شنیدن (الله الصمد) چه آنجور توصیف و تعریف شود و چه اینجور.
و این دو آیه شریفه در عین حال هم به وسیله صفات ذات، خداى تعالى را معرفى کرده، و هم به وسیله صفات فعل. جمله (الله احد) خدا را به صفت احدیت توصیف کرده، که احدیت عین ذات است. و جمله (الله الصمد) او را به صفت صمدیت توصیف کرده که صفت فعل است، چون گفتیم صمدیت عبارت از این است که هر چیزى به سوى او منتهى مى شود.
بعضى از مفسرین گفته اند: کلمه (صمد) به معناى هر چیز توپرى است که جوفش خالى نباشد، و در نتیجه نه بخورد و نه بنوشد و نه بخوابد و نه بچه بیاورد و نه از کسى متولد شود. که بنابر این تفسیر، جمله (لم یلد و لم یولد) تفسیر کلمه (صمد) خواهد بود.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.