۱- خداوند، زمامدار مردم و فرمانرواى آنان است. «ملک»:یعنى، کسى که در شؤون مردم با امر و نهى خود، دخل و تصرف کند. این کلمه، ویژه اداره موجودات عاقل است. و از این جهت است که «ملک الناس» گفته مى شود; ولى «مَلِک الأشیاء» گفته نمى شود.
۲- خداوند، به دلیل حاکمیت و تسلّط بر مردم، بر محافظت آنان از خطرها و مهارکردن حوادث زیان بار، توانا است.
3-خداوند، بر تربیت و تدبیر امور مردم، تسلّط کامل دارد.
4- توصیف خداوند به فرمانرواى مردم، از آداب استعاذه به درگاه او است.
۵- مردم، باید تنها به فرمان خداوند گردن نهاده، فرمان روایى او را پذیرا باشند. (ملک الناس ): توصیف خداوند به فرمانرواى مردم، بیانگر این حقیقت است که فرمانرواى حقیقى، او است و مردم نباید مطیع کسى جز او باشند.
۶- توجّه به حاکمیت فرمان هاى الهى بر انسان، برانگیزاننده او به پناه بردن به خداوند و اطمینان بخش و دلگرم کننده پناه آورندگان است.
[ نظرات / امتیازها ]