از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(و ان کان قمیصه قد من دبر فکذبت و هو من الصادقین ):(و اگرپیراهن یوسف از پشت پاره شده ، پس زن دروغ می گوید و یوسف از راستگویان است )، چون پاره شدن پیراهن از پشت نشانه فرار یوسف و تعقیب زلیخاست ،در این صورت حکم بر علیه زلیخا خواهد بود و یوسف راست گفته ، آنچه این شاهد بیان کرده ، دلیلی عقلی و فکریست که نتیجه به نفع یکی و به ضرردیگریست و چنین بیانی را عرفا شهادت نمی گویند (چون شاهد باید در حین ماجرا حضور داشته باشد، و به چشم یا به گوش شاهد ماجرا باشد)،و شهادت یعنی بیانی که مستند به حس یا نزدیک به آن باشد و ارتباطی با فکر و عقل گوینده نداشته باشد و همین مطلب روایت وارده را تأیید می کنند که این کلام بدون تفکرو تعقل از زبان کودکی در گهواره صادر شده و خداوند بوسیله این معجزه یوسف را تأیید نموده و این چنین بیانی شهادت است . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
وَ إِنْ کانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ: و اگر هست پیراهن یوسف دریده شده از عقب. فَکَذَبَتْ‌: پس زلیخا دروغ مى‌گوید. وَ هُوَ مِنَ الصَّادِقِینَ‌: و یوسف از راست‌گویان است، چه این حال دلالت دارد بر آنکه یوسف از او گریخته و زلیخا از عقب پیراهنش را کشیده لذا پاره شده.
از حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله مروى است که‌ «1» چهار کودک را پیش از وقت تکلّم، حق تعالى به سخن درآورد: اول پسر ماشطه فرعون. دوم- گواه یوسف علیه السّلام. سوم- صاحب جریح راهب. چهارم- عیسى علیه السّلام چنانچه تفسیر آن در سوره «البروج» بیاید ان شاء اللّه تعالى.
پس خداوند سبحان القاى شهادت فرمود بر زبان کودک شیرخواره از کسان زلیخا تا الزام حجت باشد بر زلیخا. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » اطیب البیان
قال‌َ هِی‌َ راوَدَتنِی‌ عَن‌ نَفسِی‌ وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِن‌ أَهلِها إِن‌ کان‌َ قَمِیصُه‌ُ قُدَّ مِن‌ قُبُل‌ٍ فَصَدَقَت‌ وَ هُوَ مِن‌َ الکاذِبِین‌َ «26» وَ إِن‌ کان‌َ قَمِیصُه‌ُ قُدَّ مِن‌ دُبُرٍ فَکَذَبَت‌ وَ هُوَ مِن‌َ الصّادِقِین‌َ «27»
فرمود حضرت‌ یوسف‌ ‌که‌ زلیخا مراوده‌ میکرد مرا ‌از‌ نفس‌ ‌من‌ ‌یعنی‌ ‌او‌
اراده‌ سوء داشت‌ و شهادت‌ داد شاهدی‌ ‌از‌ خویشان‌ زلیخا ‌اگر‌ پیراهن‌ یوسف‌ ‌از‌ جلو پاره‌ ‌شده‌ ‌پس‌ زلیخا راست‌ میگوید و یوسف‌ ‌از‌ دروغگویان‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ پیراهن‌ ‌او‌ ‌از‌ پشت‌ پاره‌ ‌شده‌ ‌پس‌ زلیخا دروغ‌ میگوید و یوسف‌ ‌از‌ راستگویان‌ ‌است‌.
قال‌َ هِی‌َ راوَدَتنِی‌ عَن‌ نَفسِی‌ ‌اگر‌ زلیخا ‌اینکه‌ افتراء ‌را‌ بیوسف‌ نبسته‌ ‌بود‌ حضرت‌ یوسف‌ پرده‌ زلیخا ‌را‌ پاره‌ نمیکرد و ‌او‌ ‌را‌ رسوا نمینمود لکن‌ ‌برای‌ رفع‌ تهمت‌ ‌از‌ ‌خود‌ ناچار شد حقیقت‌ ‌را‌ اطهار کند وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِن‌ أَهلِها بعضی‌ گفتند ‌آن‌ شاهد طفلی‌ ‌بود‌ ‌در‌ گهواره‌ سه‌ ماه‌ ‌بود‌ متولد ‌شده‌ ‌بود‌ و پسر خواهر زلیخا ‌بود‌، و بنحو اعجاز بزبان‌ آمد و شهادت‌ داد و بعضی‌ گفتند رجل‌ حکیمی‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌با‌ عزیز تکلم‌ میکرد و ‌او‌ پسر عم‌ّ زلیخا ‌بود‌ و لکن‌ چون‌ ‌در‌ شهادت‌ حضور و مشاهده‌ لازم‌ ‌است‌ و ‌آن‌ رجل‌ حکیم‌ ‌که‌ حاضر نبوده‌ قضایا ‌را‌ مشاهده‌ کند و بسته‌ ‌بود‌ زلیخا ابواب‌ ‌را‌ و خلوت‌ کرده‌ ‌بود‌ خانه‌ و بیوت‌ ‌را‌ و ‌از‌ کجا ‌آن‌ حکیم‌ میدانست‌ ‌که‌ اصلا پیراهن‌ یوسف‌ پاره‌ ‌شده‌ ‌تا‌ ‌از‌ جلو و پشت‌ ‌آن‌ خبر می‌دهد و ‌اگر‌ بگویی‌ همان‌ موقع‌ ‌که‌ ‌در‌ باز شد مشاهده‌ کرد ‌که‌ ‌از‌ پیش‌ و پشت‌ ‌آن‌ ‌هم‌ خبر داشت‌ و ‌اینکه‌ البته‌ بنحو اعجاز بوده‌ خداوند ‌برای‌ حفظ پیغمبر ‌خود‌ ‌آن‌ طفل‌ ‌را‌ بزبان‌ آورد نظیر تکلم‌ سنگ‌ ریزه‌ ‌در‌ کف‌ مبارک‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّی‌ اللّه‌ ‌علیه‌ و آله‌ و سلّم‌ و تکلم‌ سوسمار و شهادت‌ برسالت‌ ‌آن‌ حضرت‌.
اشکال‌‌-‌ ‌اگر‌ ‌اینکه‌ بنحو اعجاز بوده‌ نفس‌ شهادت‌ بصدق‌ یوسف‌ کافی‌ ‌بود‌ استدلال‌ لازم‌ نداشت‌.
جواب‌‌-‌ بلی‌ کافی‌ ‌بود‌ لکن‌ ‌برای‌ بیان‌ اینکه‌ عزیز بالحس‌ مشاهده‌ کند ‌گفت‌ إِن‌ کان‌َ قَمِیصُه‌ُ قُدَّ مِن‌ قُبُل‌ٍ ‌که‌ یوسف‌ چون‌ مشاهده‌ کرد عزیز ‌را‌ ‌از‌ ترس‌ پیراهن‌ ‌خود‌ ‌را‌ پاره‌ کرده‌ فصدقت‌ زلیخا و ‌هو‌ یوسف‌ ‌من‌ الکاذبین‌ و اما إِن‌ کان‌َ قَمِیصُه‌ُ قُدَّ مِن‌ دُبُرٍ چون‌ زلیخا ‌در‌ عقب‌ یوسف‌ میدوید و یخه‌ یوسف‌ ‌را‌ گرفته‌ پیش‌ میکشیده‌ و یوسف‌ امتناع‌ میکرد پیراهن‌ ‌از‌ عقب‌ پاره‌ ‌شده‌ فکذبت‌
زلیخا دروغ‌ میگوید وَ هُوَ مِن‌َ الصّادِقِین‌َ و یوسف‌ ‌از‌ راستگویان‌ ‌است‌، بعلاوه‌ ‌اگر‌ شاهد رجل‌ حکیم‌ ‌بود‌ چون‌ ‌از‌ اهل‌ زلیخا ‌بود‌ و گفتند پسر عم‌ّ ‌او‌ بوده‌ همچه‌ شهادتی‌ ‌را‌ نمیداد و ‌لو‌ حق‌ ‌را‌ فهمیده‌ ‌باشد‌ ‌بر‌ فرض‌ آنکه‌ متدین‌ ‌بود‌ و کذب‌ ‌از‌ ‌او‌ صادر نمیشده‌ اصلا شهادت‌ نمیداد ‌غیر‌ ‌از‌ عنایت‌ حق‌ و حفظ ‌او‌ چیزی‌ نبوده‌. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر احسن الحدیث
وَ إِنْ کٰانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ فَکَذَبَتْ وَ هُوَ مِنَ اَلصّٰادِقِینَ تتمه قول شاهد و شق دوم کلام اوست که اگر پیراهن یوسف از عقب پاره شده زن دروغ مى گوید، یوسف از راستگویان است زیرا معلوم مى شود که او فرار مى کرده و زن او را گرفته است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نمونه
و اگر پیراهنش از پشت سر پاره شده است، آن زن دروغ مى گوید و یوسف راستگو است ( وَ إِنْ کٰانَ قَمِیصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ فَکَذَبَتْ وَ هُوَ مِنَ اَلصّٰادِقِینَ ) چه دلیلى از این زنده تر، چرا که اگر تقاضا از طرف همسر عزیز بوده، او به پشت سر یوسف دویده است و یوسف در حال فرار بوده که پیراهنش را چسبیده، مسلما از پشت سر پاره مى شود، و اگر یوسف به همسر عزیز هجوم برده و او فرار کرده یا رو در رو به دفاع از خویش برخاسته، مسلما پیراهن یوسف از جلو پاره خواهد شد، و چه جالب است که این مساله ساده پاره شدن پیراهنى، مسیر زندگى بى گناهى را تغییر دهد و همین امر کوچک سندى بر پاکى او، و دلیلى بر رسوایى مجرمى گردد! [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
وقتى حضرت یوسف اصرار زلیخا را به آن امر قبیح مشاهده فرمود ناچار از دست او فرار کرد و روى بدر خانه نمود گفته اند درهاى بسته براى او باز مى شد تا بدر خانه رسید ولى زلیخا هم او را تعقیب نمود که مانع شود از بیرون رفتن او از خانه و چون در خانه براى او باز شد زلیخا هم به او رسید و ناچار از پشت سر پیراهن او را گرفت و کشید که نگذارد بیرون رود پیراهن آن حضرت از درازى پاره شد چون قدّ دریدن از درازا است و قطّ از پهنا برحسب اتّفاق عزیز مصر پشت در بود و هر دو را با آن حال اضطراب مشاهده کرد در این هنگام زلیخا براى تبرئه خود پیشدستى نمود و از عزیز سؤال کرد چیست جزاى کسى که نسبت به خانواده تو قصد کار بد کرده باشد جز آنکه باید حبس شود یا بمجازات شدید دیگرى برسد اگر کلمه ما در ما جزاء من اراد استفهامیّه باشد و اگر نافیه باشد گفت نیست جزاى چنین کسى مگر حبس و مجازات شدید در این حال حضرت یوسف ناچار شد کشف سرّ او را بنماید براى تبرئه خود و الا اظهار نمى فرمود لذا بعزیز فرمود او از من خواهش این عمل زشت را نمود و من از دست او فرار کردم و عزیز متحیّر شد که کدام یک راست مى گویند و در علل از امام سجاد علیه السّلام نقل نموده که عزیز خواست یوسف علیه السّلام را سیاست کند او قسم یاد نمود بر برائت خود و فرمود از این کودک بپرس و او طفلى بود از یکى از کسان زلیخا که بدیدن او آمده بود و خداوند آن کودک را بزبان آورد براى دفع خصومت و گفت اى پادشاه نظر کن به پیراهن یوسف اگر از جلو پاره شده او قصد سوء داشته و اگر از پشت پاره شده زلیخا قصد سوء نموده و چون پادشاه سخن آن کودک را شنید کاملا تعجّب کرد و مشوّش شد و نگاه کرد به پیراهن یوسف و دید از پشت پاره شده و بزلیخا گفت این از مکر شما است همانا مکر شما زنها بزرگ است و از یوسف تقاضا نمود که این راز را بکسى ابراز نفرماید و قمّى ره از امام صادق علیه السّلام نقل نموده که خداوند الهام فرمود بحضرت یوسف که بعزیز بگوید از این کودک که در گهواره است بپرس که او شهادت می‌دهد ببرائت من و عزیز پرسید و کودک را خداوند بزبان آورد و او شهادت بر نفع یوسف علیه السّلام داد و بعضى گفته‌‏اند شاهد پسر عموى زلیخا بود که با عزیز دم در خانه نشسته بود و نامش تملیخا بود و دلالت پاره شدن پیراهن از پشت بر برائت یوسف علیه السّلام واضح است که اماره است بر فرار آنحضرت و تعقیب زلیخا از او که کاشف است از تقاضاى او و امتناع آنحضرت از قبول و براى دلالت پاره شدن از جلو بر برائت زلیخا گفته‌‏اند آن کاشف است از دفاع زلیخا یا تعقیب آنحضرت از او و گرفتن پایش بدامن پیراهن و پاره شدن و بنظر حقیر دلالتش واضح نیست و محتمل است این قسمت براى بیان اماره مستقله‏اى ذکر نشده باشد بلکه آن کودک بالهام الهى یا آنمرد براى آنکه قبل از عزیز قضیّه را مشاهده نموده بود برائت یوسف علیه السّلام را میدانسته و خواسته شهادت را طورى ادا نماید که خود را بیطرف ارائه دهد و کلامش مؤثر شود و صریح در مخالفت با زلیخا نباشد تا موجب عداوت او شود و مطلب را با اماره و دلیل ثابت کند و براى کشف قضیّه بودن اماره بر برائت حضرت یوسف کافى است و مؤید این معنى آنستکه از بیان اماره در کلام الهى تعبیر بشهادت شده و الا صرف ذکر دو اماره براى برائت هر یک از دو طرف قضیّه شهادت بر برائت یکى از دو طرف محسوب نمی‌شود و بزرگى مکر زنان محتاج به بیان نیست چون براى هر کس بعیان رسیده و بسیارى از آن در کتب نوشته شده و اینجا آن بود که بدون تأمل و درنگ و وحشت و دهشت خود را مبرّى و یوسف علیه السّلام را متّهم نمود بطوریکه عزیز را متوجه بصدق گفتار خود کرد و اگر دفاع آنحضرت و شهادت شاهد نبود می‌خواست او را حبس یا سیاست کند چون خود را مدّعیه و او را مدّعى علیه قلم داد کرده بود و گفته‏‌اند خدا از باب لطف بحضرت یوسف غیرت را از عزیز سلب فرموده بود تا شر او را از آنحضرت کفایت کند لذا بعد از کشف امر بیش از امر بکتمان قضیّه از یوسف علیه السّلام و امر بطلب گذشت خود از زلیخا مسئلتى ننمود و نسبت خطا را در ضمن خطاکاران باو داد و از باب تغلیب بصیغه جمع مذکّر تعبیر نمود و بعضى گفته‌‏اند مراد باستغفار همان طلب آمرزش گناه است از خدا چون آنها بت پرست بودند ولى آنرا وسیله تقرب بخدا مى‌‏دانستند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.