از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(یوسف اعرض عن هذا و استغفری لذنبک انک کنت من الخاطئین ):(ای یوسف از این قضیه بگذر و آن را ندیده بگیر و ای زن تو هم از گناهت آمرزش بخواه ، بدرستی که تو خطا کار بوده ای )، این آیه ادامه قول عزیزمصر است که چون حقیقت را دانست از یوسف خواست تا پرده پوشی کند و ماجرا را برای کسی بازگو ننماید و به زن هم دستور داد که از گناهش استغفار کرده و از خدای خود طلب مغفرت نماید و به حکم قطعی به او گفت : تو با این عمل از اهل خطاگشته ای ، از این آیه استفاده می شود که وقوع این گونه اعمال بین درباریان اهل مصر، امری عادی بوده و لذا عزیزمصر به همین مقدار کفایت می کند که ازیوسف بخواهد قضیه را مکتوم بگذارد و از اینکه همسرش را مجازات نکرده استفاده می شود که بسیار به او علاقه مند بوده و از خطای او در گذشته است . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذا وَ اسْتَغْفِرِی لِذَنْبِکِ إِنَّکِ کُنْتِ مِنَ الْخاطِئِینَ «29»
چون صدق یوسف علیه السّلام و کذب زلیخا ظاهر شد، عزیز متوجه یوسف علیه السّلام و بر وجه اعتذار گفت:
«1» تفسیر منهج الصادقین ج 5 ص 36.
«2» همان مصدر.
جلد 6 - صفحه 210
یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذا: اى یوسف اعراض کن و درگذر از این سخن و پنهان دار این کار را. وَ اسْتَغْفِرِی لِذَنْبِکِ‌: و طلب آمرزش کن اى زلیخا براى گناه خود که نمودى. در بعضى تفاسیر معنى آنکه عذر بخواه از یوسف که غریب است و تو او را بى‌گناه بیازردى. إِنَّکِ کُنْتِ مِنَ الْخاطِئِینَ‌: بدرستى که تو بودى از گروه گناهکاران.
تذکره: آیه شریفه ایضا دال است بر قدس ساحت یوسفى، زیرا عزیز که شاهد حال و واقعه بر او کشف شدى، نسبت خطا و گناه را فقط به زلیخا دادى چنانچه یوسف هم اقدام نمودى، هر آینه البته او را نیز امر به استغفار و توبه نمودى. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » اطیب البیان
یُوسُف‌ُ أَعرِض‌ عَن‌ هذا وَ استَغفِرِی‌ لِذَنبِک‌ِ إِنَّک‌ِ کُنت‌ِ مِن‌َ الخاطِئِین‌َ «29»
‌گفت‌ عزیز بیوسف‌ صرف‌ نظر کن‌ ‌از‌ ‌اینکه‌ مطلب‌ و بزلیخا ‌گفت‌ تو ‌هم‌ استغفار کن‌ ‌برای‌ ‌اینکه‌ گناه‌ ‌خود‌ بدرستی‌ ‌که‌ تو هستی‌ ‌از‌ خطاکاران‌.
نظر ‌به‌ اینکه‌ عزیز مصر عنین‌ ‌بود‌ کانّه‌ غیرت‌ نداشت‌ خطاب‌ بیوسف‌ کرد یُوسُف‌ُ أَعرِض‌ عَن‌ هذا ‌یعنی‌ چیزی‌ نگیر و اهمیّتی‌ نده‌ و چشم‌ پوشی‌ کن‌ جایی‌ صحبت‌ نکن‌ و بروز نده‌.
سپس‌ خطاب‌ بزلیخا کرد و ‌گفت‌ وَ استَغفِرِی‌ لِذَنبِک‌ِ نه‌ ‌با‌ ‌او‌ تشددی‌ کرد و نه‌ مؤاخذه‌ و عقوبتی‌ باو نمود فقط استغفار کن‌ آنهم‌ معلوم‌ نیست‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌خدا‌ طلب‌ مغفرت‌ کند ‌ یا ‌ ‌از‌ بت‌ ‌ یا ‌ اینکه‌ خواهش‌ کن‌ ‌از‌ یوسف‌ ‌که‌ بروز ندهد و پرده‌پوشی‌ کند إِنَّک‌ِ کُنت‌ِ مِن‌َ الخاطِئِین‌َ خطاکاری‌ ‌از‌ تو سر زده‌ تو تقصیر کاری‌ یوسف‌ بی‌تقصیر ‌است‌ و خطایی‌ ‌از‌ ‌او‌ سر زده‌ و دامنش‌ پاک‌ ‌است‌. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نمونه
در این هنگام عزیز مصر از ترس اینکه، این ماجراى اسف انگیز برملا نشود، و آبروى او در سرزمین مصر، بر باد نرود، صلاح این دید که سر و ته قضیه را به هم آورده و بر آن سر پوش نهد، رو به یوسف کرد و گفت: یوسف تو صرف نظر کن و دیگر از این ماجرا چیزى مگو ( یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هٰذٰا ) سپس رو به همسرش کرد و گفت: تو هم از گناه خود استغفار کن که از خطاکاران بودى ( وَ اِسْتَغْفِرِی لِذَنْبِکِ إِنَّکِ کُنْتِ مِنَ اَلْخٰاطِئِینَ ) بعضى گفته اند گوینده این سخن، عزیز مصر نبود، بلکه همان شاهد بود، ولى هیچ دلیلى براى این احتمال وجود ندارد، بخصوص که این جمله بعد از گفتار عزیز واقع شده است.
*** نکته‏‌ها:
1- شاهد که بود؟.
در اینکه شهادت دهنده چه کسى بود که پرونده یوسف و همسر عزیز را به این زودى جمع و جور و مختومه ساخت و بى‏‌گناه را از گنهکار آشکار نمود، در میان مفسران گفتگو است، بعضى گفته‌‏اند یکى از بستگان همسر عزیز مصر بود، و کلمه" من اهلها" گواه بر این است، و قاعدة مرد حکیم و دانشمند و با هوشى بوده است، که در این ماجرا که هیچ شاهد و گواهى ناظر آن نبوده، توانست از شکاف پیراهنى! حقیقت حال را ببیند، و مى‏‌گویند این مرد از مشاوران عزیز مصر، و در آن ساعت، همراه او بوده است.
تفسیر دیگر اینکه بچه شیر خوارى از بستگان همسر عزیز مصر، در آن نزدیکى بود، و یوسف از عزیز مصر خواست، که داورى را از این کودک بطلبند، عزیز مصر نخست در تعجب فرو رفت که مگر چنین چیزى ممکن است؟ اما هنگامى که کودک شیر خوار- همچون مسیح در گهواره- به سخن آمد، و این معیار و مقیاس را براى شناختن گنهکار از بى‏‌گناه بدست داد متوجه شد که یوسف یک غلام نیست، بلکه پیامبرى است یا پیامبرگونه!.
در روایاتى که از طرق اهل بیت و اهل تسنن وارد شده به این تفسیر اشاره شده است از جمله ابن عباس از پیامبر ص چنین نقل مى‏‌کند که فرمود: چهار نفر در طفولیت سخن گفتند: فرزند آرایشگر فرعون، و شاهد یوسف، و صاحب جریج و عیسى بن مریم.
در تفسیر على بن ابراهیم نیز از امام صادق ع نقل شده که شهادت دهنده کودکى در گاهواره بود.
ولى باید توجه داشت که هیچیک از دو حدیث بالا، سند محکمى ندارد، بلکه هر دو مرفوعه است.
سومین احتمالى که داده‌‏اند این است که شاهد، همان دریدگى پیراهن بود که با زبان حال این شهادت را داد، ولى با توجه به کلمه من اهلها (شاهد از خاندان همسر عزیز مصر بود) این احتمال بسیار بعید بنظر مى‏‌رسد بلکه منتفى است.

*** 2- چرا عکس العمل عزیز مصر، خفیف بود؟.
از جمله مسائلى که در این داستان توجه انسان را به خود جلب مى‏‌کند این است که در یک چنین مساله مهمى که ناموس عزیز مصر به آن آلوده شده بود، چگونه او با یک جمله قناعت کرد و تنها گفت از گناه خود استغفار کن که از خطاکاران بودى، و شاید همین مساله سبب شد که همسر عزیز پس از فاش‌‏شدن اسرارش در سرزمین مصر، زنان اشراف را به مجلس خاصى دعوت کند و داستان عشق خود را با صراحت و عریان باز گو نماید.
آیا ترس از رسوایى، عزیز را وادار کرد که در این مساله کوتاه بیاید؟
یا اینکه اصولا براى زمامداران خود کامه و طاغوتیان، مساله غیرت و حفظ ناموس چندان مطرح نیست؟ آنها آن قدر آلوده به گناه و فساد و بى عفتى هستند که اهمیت و ابهت این موضوع، در نظرشان از بین رفته است.
احتمال دوم قویتر به نظر مى‌‏رسد.

*** 3- حمایت خدا در لحظات بحرانى‏
درس بزرگ دیگرى که این بخش از داستان یوسف به ما مى‏‌دهد، همان حمایت وسیع پروردگار است که در بحرانى‏‌ترین حالات به یارى انسان مى‏‌شتابد و به مقتضاى" یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ" از طرقى که هیچ‏ باور نمى‏‌کرد روزنه امید براى او پیدا مى‏‌شود و شکاف پیراهنى سند پاکى و برائت او مى‏‌گردد، همان پیراهن حادثه سازى که یک روز، برادران یوسف را در پیشگاه پدر به خاطر پاره نبودن رسوا مى‏‌کند، و روز دیگر همسر هوسران عزیز مصر را بخاطر پاره بودن، و روز دیگر نور آفرین دیده‏‌هاى بى‌‏فروغ یعقوب است، و بوى آشناى آن همراه نسیم صبحگاهى از مصر به کنعان سفر مى‌‏کند، و پیر کنعانى را بشارت به قدوم موکب بشیر مى‏‌دهد!.
به هر حال خدا الطاف خفیه‌‏اى دارد که هیچکس از عمق آن آگاه نیست، و به هنگامى که نسیم این لطف مى‌‏وزد، صحنه‌‏ها چنان دگرگون مى‌‏شود که براى هیچکس حتى هوشمندترین افراد قابل پیش بینى نیست.
پیراهن با تمام کوچکیش که چیز مهمى است، گاه مى‌‏شود چند تار عنکبوت مسیر زندگى قوم و ملتى را براى همیشه عوض مى‏‌کند، آن چنان که در داستان غار ثور و هجرت پیامبر ص واقع شد.

*** 4- نقشه همسر عزیز مصر
در آیات فوق، اشاره به مکر زنان (البته زنانى همچون همسر عزیز که بى‏بند و بار و هوسرانند) شده است، و این مکر و حیله‏‌گرى به عظمت توصیف گردیده (إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ). در تاریخ و همچنین در داستانها که سایه‌‏اى از تاریخ است، مطالب زیادى در این زمینه نقل شده، که مطالعه مجموع آنها نشان مى‏‌دهد، زنان هوسران براى رسیدن به مقصود خود، نقشه‏‌هایى مى‏‌کشند که در نوع خود بى‏‌نظیر است.
در داستان بالا دیدیم که همسر عزیز چگونه بعد از شکست در عشق و قرار گرفتن در آستانه رسوایى، با مهارت خاصى برائت خود و آلودگى یوسف را مطرح ساخت، او حتى نگفت که یوسف قصد سوء به من داشته، بلکه آن را به عنوان یک‏ امر مسلم فرض کرد و تنها سؤال از مجازات چنین کسى نمود؟ مجازاتى که در مرحله زندان نیز متوقف نمى‏‌شد، بلکه به صورت نامعلوم و نامحدود، مطرح گشته بود.
در داستان همین زن که در رابطه با سرزنش زنان مصر نسبت به عشق بى‌‏قرارش به غلام و برده خویش در آیات بعد، مطرح است، نیز مى‏‌بینیم که او براى تبرئه خود از چنین نیرنگ حساب شده استفاده مى‌‏کند، و این تاکید دیگرى است بر مکر اینگونه زنان. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
آن گاه عزیز گفت: یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هٰذٰا؛ اى یوسف! این حادثه را پنهان کن و به کسى بازگو مکن و نیز به همسرش گفت: وَ اِسْتَغْفِرِی لِذَنْبِکِ إِنَّکِ کُنْتِ مِنَ اَلْخٰاطِئِینَ این سخن دلیلى قاطع است بر اینکه شوهر آن زن، به بى گناهى یوسف و گناه همسرش یقین پیدا کرده بود ابو حیان اندلسى در تفسیرش به نام البحر المحیط مى گوید: «عزیز کم غیرت بوده است و این، مقتضاى طبیعت خاک مصر و محیط آن مى باشد» صاحب تفسیر المنار سخن او را رد کرده و گفته است: «این سخن بر آگاهى درست استوار نیست» ما بر سخن صاحب المنار مى افزاییم: انگیزه ابو حیان هواى نفسانى و غرض شخصى بوده است خداوند فرموده است: «من الخاطئین» و نفرموده «من الخاطئات» [بااینکه مخاطب زن است] زیرا خطا هم از مردان صادر مى شود و هم از زنان و به کار بردن واژۀ «خاطئین» از باب تغلیب بر همگان [مردان و زنان] درست است، امّا واژۀ «خاطئات» تنها به زنان اختصاص دارد قضاوت بر مبناى سخن شاهد مراد از شاهد در سخن خداوند: «و شهد شاهد»، آن شاهدى نیست که از سوى شرع، شهادت او در پایان دادن به خصومت ها پذیرفته مى شود، بلکه مراد از آن، کارشناسى است که با هوشیارى خود از واقعه اى که در نزد او شناخته شده است به واقعه اى ناشناخته پى مى برد به عنوان مثال، پاره شدن پیراهن، آشکار و روشن است و طبق معمول هرگاه کسى از پشت سر انسان بگیرد، لباسش از پس دریده مى شود و هرگاه از پیش روى او بگیرد، لباس او از پیش پاره مى شود خویشاوند همسر عزیز نیز از همین راه راستگو را از دروغگو تشخیص داد بنابراین، به چیزى اشاره مى کنیم که براى شناخت حقّ مورد کشمکش مى توان به آن تکیه کرد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.