● معنای کلمه «اجتباء»
«اجتباء» از ماده جبایت است که به معناى جمعآورى کردن است. گفته مىشود «جبیت الماء فى الحوض- جمع کردم آب را در حوض» و از همین باب است که جمع آورى مالیات را «جبایة الخراج» مىگویند. خداى تعالى هم مىفرماید: «یُجْبى إِلَیْهِ ثَمَراتُ کُلِّ شَیْءٍ» (قصص/57).
بنا بر این، در همه موارد استعمال و همه مشتقات این ماده، جمع آورى اجزاى یک چیز و حفظ آن از تفرقه و تشتت خوابیده، و در ضمن، آمد و شد و حرکت جمع کننده به سوى آن چیزى که مىخواهد جمع کند نیز در معنایش نهفته هست.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج11، ص: 106 و 107 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اجتبای بعضی از بندگان
اجتباء خداى سبحان بندهاى از بندگان خود را، به این است که بخواهد او را مشمول رحمت خود قرار داده به مزید کرامت اختصاصش دهد، و به این منظور او را از تفرق و پراکندگى در راههاى پراکنده شیطانى حفظ نموده به شاهراه صراط مستقیمش بیندازد، و این هم وقتى صورت مىگیرد که خود خداى سبحان متولى امور او شده او را خاص خود گرداند، بطورى که دیگران از او بهره نداشته باشند، هم چنان که در باره حضرت یوسف به همین معانى اشاره کرده و فرموده: «إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِینَ ... ».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج11، ص: 107 |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : افعال خداوند |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «تاویل»
«تاویل» در جمله «وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْوِیلِ الْأَحادِیثِ» آن پیشامدى را گویند که بعد از دیدن خواب پیش آید و خواب را تعبیر کند، و آن حادثهاى است که حقیقت آن در عالم خواب براى صاحب رؤیا مجسم شده در شکل و صورتى مناسب با مدارک و مشاعر وى خودنمایى مىکند، هم چنان که سجده پدر و مادر و برادران یوسف در صورت یازده ستاره و ماه و خورشید مجسم شده و در برابر وى سجده کردند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : ما در سابق در تفسیر آیه «فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ»، در جلد سوم این کتاب بحث مفصلى راجع به تاویل گذراندیم.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج11، ص: 107 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «احادیث»
کلمه «احادیث» جمع حدیث است، و بسیار مىشود که این کلمه را مىگویند و از آن رؤیاها را اراده مىکنند، چون در حقیقت رؤیا هم حدیث نفس است، زیرا در عالم خواب امور به صورتهایى در برابر نفس انسان مجسم مىشود، همانطور که در بیدارى هر گویندهاى مطالب خود را براى گوش شنوندهاش مجسم مىکند، پس رؤیا هم مانند بیدارى، حدیث است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : پس اینکه بعضى (المنار، ج 12، ص 255) گفتهاند «اگر رؤیا را حدیث نامیدهاند به این اعتبار است که بعد از خواب آن را تعریف مىکنند» صحیح نیست. و همچنین است اینکه گفته شده (المنار، ج 12، ص 255) که «چون خواب صادق حدیث و گفتگوى ملائکه است، و در رؤیاى کاذبه گفتگوى شیطان است».
زیرا بسیارى از رؤیاها هست که نه مستند به ملائکه است، و نه به شیطان، مانند رؤیاهایى که از حالت مزاجى شخص بیننده ناشى مىشود، مثل اینکه دچار تب و یا حرارت شده و در خواب مىبیند که دارد در حمام استحمام مىکند و یا در هواى بسیار گرم در عالم خواب تشنه مىشود، و خواب مىبیند که در استخر آب تنى مىکند، و یا دچار سرماى شدید شده خواب مىبیند که برف و یا تگرگ مىآید.
بعضى دیگر (المنار، ج 12، ص 255) از مفسرین این حرف را چنین رد کردهاند که: مخالف با واقع است، زیرا در رؤیاى یوسف اصلا گفتگویى نبود، و همچنین خوابى که رفیق زندانى آن حضرت دیده بود، و یا آن خوابى که پادشاه مصر دیده بود در هیچ یک گفتگو وجود نداشت.
و غفلت کرده از اینکه منظور آقایان از حدیث فرشته و یا شیطان حدیث به معناى تکلم نیست، بلکه مراد این است که خواب، قصه و یا حادثهاى از حوادث را به صورت مناسبى براى انسان مصور و مجسم مىسازد، همانطور که در بیدارى گویندهاى همان قصه یا حادثه را به صورت لفظ درآورده شنونده از آن به اصل مراد پى مىبرد. و نیز حدیث ملک و شیطان نظیر این است که در باره شخصى که تصمیم دارد کارى بکند و یا آن را ترک کند، مىگوییم: نفس او وى را حدیث کرد که فلان کار را بکند، و یا ترک کند. معناى این حرف این است که او تصور کردن و یا نکردن آن عمل را نمود، مثل اینکه نفس او به او گفته که بر تو لازم است این کار را بکنى، و یا جایز نیست بکنى.
و کوتاه سخن، معناى اینکه رؤیا از احادیث باشد اینست که رؤیا براى نائم از قبیل تصور امور است، و عینا مانند تصورى است که از اخبار و داستانها در موقع شنیدن آن مىکند، پس رؤیا نیز حدیث است، حالا یا از فرشته و یا از شیطان و یا از نفس خود انسان. این است مقصود آنهایى که مىگویند رؤیا حدیث فرشته و یا شیطان است. و لیکن حق مطلب همان است که ما گفتیم که رؤیا حدیث خود نفس است، به مباشرت و بدون واسطه ملک و یا شیطان، و بزودى- ان شاء اللَّه- بحث مفصلى در این باره خواهد آمد.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج11، ص: 107 و 108 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● علم به تاویل هر حادثه ای
تا اینجا مىخواستیم بگوییم مراد از تاویل احادیث تاویل رؤیاها است، و لیکن از ظاهر داستان یوسف در این سوره برمىآید که مقصود از احادیثى که خداوند تاویل آن را به یوسف (علیه السّلام) تعلیم داده بود اعم از احادیث رؤیا است، و بلکه مقصود از آن مطلق احادیث یعنى مطلق حوادث و وقایعى است که به تصور انسان درمىآید، چه آن تصوراتى که در خواب دارد و چه آنهایى که در بیدارى.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : ، بین حوادث و ریشههاى آنها که از آن ریشهها منشا مىگیرند و همچنین غایاتى که حوادث به آن غایات و نتیجهها منتهى مىشوند اتصالى است که نمىتوان آن را انکار کرد و یا نادیده گرفت، و با همین اتصال است که بعضى با بعضى دیگر مرتبط مىشود. بنا بر این، ممکن است بندهاى به اذن خدا به این روابط راه پیدا کرده باشد، بطورى که از هر حادثهاى حوادث بعدى و نتیجهاى را که بدان منتهى مىشود بخواند.
مؤید این معنا در خصوص حوادث عالم رؤیا، آن حکایتى است که خداى تعالى از قول یعقوب در تاویل خواب یوسف کرده، و نیز آن تاویلى است که یوسف از خواب خود و از خواب رفقاى زندانیش و از خواب عزیز مصر کرد، و در خصوص حوادث عالم بیدارى حکایتى است که از یوسف در روزهاى زندانیش نقل کرده و فرموده: «قالَ لا یَأْتِیکُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُکُما بِتَأْوِیلِهِ قَبْلَ أَنْ یَأْتِیَکُما ذلِکُما مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی» (یوسف/37) و همچنین آنجا که فرموده: «فَلَمَّا ذَهَبُوا بِهِ وَ أَجْمَعُوا أَنْ یَجْعَلُوهُ فِی غَیابَتِ الْجُبِّ وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُمْ بِأَمْرِهِمْ هذا وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ» (یوسف/15) و ان شاء اللَّه بیان آن به زودى از نظر خوانندگان خواهد گذشت.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج11، ص: 108 و 109 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : حضرت یوسف (علیهالسلام) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «نعمه»
راغب در مفردات خود (مفردات راغب، ماده «نعم») گفته: «نعمة»- به کسر حرف اول و فتح دوم- به معناى حالت خوش است. و «بنا النعمة» به معناى بناى حالت و هیاتى است که انسان به خود مىگیرد، مانند «جلسة: حال نشستن» و یا «رکبه: حالت سواره».
و اما «نعمة»- به فتح حرف اول و سکون دوم- به معناى تنعم است، و ساختمانش صیغه مره از فعل است، مانند «ضربة» که به معناى «یک بار زدن» است و همچنین «شتمة» «یک بار دشنام دادن» و نعمت مر جنس را باشد یعنى شامل کم و زیاد مىشود.
سپس اضافه مىکند: انعام به معناى رساندن احسان به غیر است، و به کار نمىرود مگر در موردى که آن شخص دریافت کننده انعام از جنس ناطقین (جن و انس و ملک) باشد، براى اینکه هیچوقت گفته نمىشود که فلانى بر اسب خود انعام کرد، ولى گفته مىشود: «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» و «وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ». و کلمه «نعماء» در مقابل «ضراء» به معناى شداید است.
و «نعیم» به معناى نعمت بسیار است، و لذا خداوند بهشت را با این کلمه توصیف کرده و فرموده: «فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ» و «جَنَّاتِ النَّعِیمِ»، و «تنعم» به معناى تناول چیزى است که در آن نعمت و خوشى است، گفته مىشود: «نعمه تنعیما فتنعم» یعنى او را تنعیم کرد و متنعم شد، و زندگیش فراخ و گوارا گردید. خداى تعالى هم فرموده: «فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ» و به همین معناست «طعام ناعم» و «جاریة ناعمة».
بنا بر این، در همه مشتقات این کلمه بطورى که ملاحظه گردید یک معنى خوابیده، و آن نرمى و پاکیزگى و سازگارى است و مثل اینکه ریشه این مشتقات «نعومت» باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج11، ص: 109 و 110 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اصل نعمت بر یوسف و فرع آن بر خانواده اش
اینکه در این خطاب یوسف را اصل و آل یعقوب را معطوف بر او گرفته و فرموده: «عَلَیْکَ وَ عَلى آلِ یَعْقُوبَ» براى این است که با خواب او مطابق باشد، او در خواب خود را مسجود یعقوب و آل یعقوب دید، و ایشان را دید که در هیات آفتاب و ماه و ستارگان بر او سجده مىکنند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج11، ص: 111 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : داستان حضرت یوسف (علیهالسلام) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اتمام نعمت بر یوسف و خانواده اش
تمام شدن نعمت بر خود یوسف به همین بود که او را حکمت و نبوت و ملک و عزت بداد، و او را از مخلصین قرار داد و بدو تاویل احادیث بیاموخت. و تمام شدن آن بر آل یعقوب به این بود که چشم یعقوب را با داشتن چنین فرزندى روشن گردانیده، او و اهل بیتش را از بیابان و زندگى صحرانشینى به شهر بیاورد، و در آنجا در کاخهاى سلطنتى زندگى مرفهى روزیشان گرداند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : «کَما أَتَمَّها عَلى أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ»- یعنى نعمت را بر تو و بر آل یعقوب تمام مىکنیم، نظیر تمام کردنمان در حق دو پدرت ابراهیم و اسحاق، چون آن دو نیز خیر دنیا و آخرت را دارا شدند. پس جمله «من قبل» متعلق است به جمله «اتمها». و چه بسا احتمال داده شود که ظرف مستقر وصف باشد براى «ابویک» و تقدیر این باشد: همانطور که نعمت را بر دو پدرت که در قبل مىزیستند تمام کرد.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج11، ص: 111 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : حضرت یوسف (علیهالسلام) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اتمام نعمت بر انبیاء (علیهم السّلام)
«إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ» بدل و یا عطف بیانند براى کلمه «ابویک»، و فایده این سیاق و ترتیب، اشاره و اشعار به این است که این نعمتها در این دودمان مستمر و همیشگى بوده و اگر به یوسف مىرسد به عنوان ارث از بیت ابراهیم و اسحاق و یعقوب است، و از یعقوب هم به یوسف و از او به بقیه دودمان یعقوب.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج11، ص: 111 و 112 |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : پیامبران |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مخلص بودن حضرت یعقوب (علیه السّلام) و علم به تاویل احادیث
یعقوب هم مانند یوسف از مخلصین بوده، و خدا وى را نیز تاویل احادیث آموخته، به دلیل اینکه در این آیه یعقوب خبر مىدهد به یوسف که سرانجام کار تو چیست، و خوابت چه تاویلى دارد، و قطعا آنچه گفته از باب گمان و تخمین نبوده بلکه به تعلیم خدایى بوده است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : علاوه، در آنجا که به حکایت قرآن فرزندان خود را نصیحت کرده چنین فرموده: «یا بَنِیَّ لا تَدْخُلُوا مِنْ بابٍ واحِدٍ وَ ادْخُلُوا مِنْ أَبْوابٍ مُتَفَرِّقَةٍ ... » و دنبالش خداى تعالى در حقش فرموده: «وَ إِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِما عَلَّمْناهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ- و او به خاطر اینکه ما تعلیمش کرده بودیم صاحب علمى بود و لیکن بیشتر مردم نمىدانند».
دلیل دیگر این مدعى این است که یوسف- به حکایت قرآن- بعد از آنکه به رفقاى زندانیش فرمود: «لا یَأْتِیکُما طَعامٌ تُرْزَقانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُکُما بِتَأْوِیلِهِ قَبْلَ أَنْ یَأْتِیَکُما ذلِکُما مِمَّا عَلَّمَنِی رَبِّی» این تعلیم الهى را چنین تعلیل کرده: «إِنِّی تَرَکْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ کافِرُونَ وَ اتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبائِی إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ ما کانَ لَنا أَنْ نُشْرِکَ بِاللَّهِ مِنْ شَیْءٍ ... » و در آن چنین فهمانید که اگر من تاویل هر چیز را مىدانم براى این است که «مخلص»- به فتح لام- براى خدایم، و اگر براى خدا مخلصم این صفت را بدان سبب دارم که پیرو پدرانى چون ابراهیم و اسحاق و یعقوبم که پیغمبرانى نقى الوجود و سلیم القلب بودند، وجودشان پاک و دلهایشان به تمام معنا سالم از شرک بود. و چون همین علت که باعث شد وى داراى علم به تاویل احادیث باشد در پدرانش نیز بوده اشتراک در علت ما را ناگزیر مىسازد که بگوییم پدران بزرگوارش، ابراهیم و اسحاق و یعقوب نیز مخلص بودند، و علم به تاویل احادیث را داشتند.
آیه شریفه «وَ اذْکُرْ عِبادَنا إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَ الْأَبْصارِ إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِکْرَى الدَّارِ» (ص/45- 46) نیز مؤید این مدعى است، چون این معنا را دست مىدهد که مساله علم به تاویل احادیث از نتایج و فروع اخلاص براى خداى سبحان است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج11، ص: 112 و 113 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : حضرت یعقوب (علیهالسلام) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● برتری آل یعقوب در دنیا
دیدن آل یعقوب به صورت آفتاب و ماه و یازده ستاره که همه اجرام آسمانیند و در مکان رفیعى قرار داشته نورافشانى مىکنند، و هر یک داراى مدارى وسیع هستند خود دلیل بر این است که بزودى آل یعقوب در حیات انسانى سعید که عبارت است از حیات دینى آبادگر دنیا و آخرت داراى مکانتى بلند گشته و از دیگران ممتاز مىگردند.
و به همین حساب یعقوب گفتار خود را ادامه مىدهد و مىفرماید: «وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ» یعنى تنها بر تو، تا از دیگران ممتاز باشى «وَ عَلى آلِ یَعْقُوبَ» یعنى بر من و همسرم و فرزندانم، همانطور که ما را مجتمع و در صورتى نزدیک به هم دیدى «کَما أَتَمَّها عَلى أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبَّکَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج11، ص: 113 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : داستان حضرت یوسف (علیهالسلام) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اتمام نعمت و ولایت
منظور از «اتمام نعمت» تعقیب ولایت است، به اینکه سایر نواقص حیات سعید را نیز برداشته دنیا را ضمیمه آخرت کند. و منافات ندارد که نسبت اتمام نعمت را به همه آنان دهد، ولى اجتباء و تعلیم احادیث را به یوسف و یعقوب اختصاص دهد، زیرا نعمت که گفتیم عبارت از ولایت است خود مراتب و درجات مختلفى دارد، و وقتى این نعمت به همه نسبت داده مىشود هر یک به قدر نصیب خود از آن بهرهمند مىشوند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : علاوه بر اینکه جایز است امرى را به جمعى نسبت دهیم که بعضى از آن جمع منتسب به آن نسبت باشند هم چنان که در آیه «وَ لَقَدْ آتَیْنا بَنِی إِسْرائِیلَ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ» (جاثیه/16) دادن کتاب و حکم و نبوت را به همه بنى اسرائیل نسبت داده و حال آنکه مختص به بعضى از بنى اسرائیل بوده، نه همه آنان، به خلاف روزى دادن از طیبات که به همه آنان بوده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج11، ص: 114 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : داستان حضرت یوسف (علیهالسلام) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اصالت یوسف در اتمام نهمت بر آل یعقوب
یوسف باعث شد که خداوند نعمت خود را بر همه آل یعقوب تمام کند، و به همین جهت یعقوب (علیه السّلام) هم او را در گفتار خود، اصل حساب کرد و دیگران را بر او عطف نمود، تا او را از میان آل خود مشخص کرده باشد. و نیز به همین جهت بود که عنایت و رحمت را به پروردگار یوسف نسبت داد و مکرر فرمود: «ربک» و نفرمود: «یجتبیک اللَّه» و یا «إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ حَکِیمٌ». همه اینها شاهدند بر اینکه او در تمام نعمت بر آل یعقوب اصل بوده، و اما دو پدرش یعنى ابراهیم و اسحاق با تعبیر به تشبیه: «کَما أَتَمَّها عَلى أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهِیمَ وَ إِسْحاقَ» از اصالت یوسف استثناء شدند، و همین تعبیر فهماند که آن دو نیز اصالت داشتند- دقت بفرمائید.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج11، ص: 114 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : داستان حضرت یوسف (علیهالسلام) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تاویل خواب -
سيدابراهيم غياث الحسيني
تأویل خواب به معناى بیانِ باطن و نحوهى تحقّق خواب است. «احادیث» جمع «حدیث» به معناى نقل ماجراست. از آنجایى که انسان رؤیاى خود را براى دیگران نقل مىکند، به خواب نیز حدیث گفتهاند.
حضرت یعقوب در این آیه، خواب فرزندش یوسف را براى او تعبیر مىکند و از آیندهاش خبر مىدهد.
گرچه ظاهر آیه آن است که گویندهى جمله «و کذلک یجتبیک» یا خداوند است و یا حضرت یعقوب که چون علم او از طرف خداوند است، یک پیشگویى صحیح است و مانعى ندارد به خصوص با توجّه به اینکه در آن زمان یوسف، پیامبر نبوده با جملهى «یجتبیک» مورد خطاب مستقیم خداوند واقع شود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : داستان حضرت یوسف (علیهالسلام) |
گوینده : سیدابراهیم غیاث الحسینی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.