اگر مىبینیم که نعمت تنها در مورد انسان استعمال مىشود براى این است که تنها انسان است که با عقل خود نافع را از ضار تشخیص داده، از نافع خوشش مىآید و از آن متنعم مىشود، و از ضار بدش مىآید و آن را ملایم و سازگار با طبع خویش نمىبیند، به خلاف غیر انسان که چنین تشخیصى را ندارد، مثلا مال و اولاد و امثال آن براى یکى نعمت است و براى دیگرى نقمت، و یا در یک حال نعمت است و در حالى دیگر نقمت و عذاب.
به همین جهت است که مىبینیم قرآن کریم عطایاى الهى از قبیل مال و جاه و همسران و اولاد و امثال آن را نسبت به انسان نعمت على الاطلاق نخوانده، بلکه وقتى نعمت خوانده که در طریق سعادت و به رنگ ولایت الهى درآمده آدمى را به سوى خدا نزدیک کند. و اما اگر در طریق شقاوت و در تحت ولایت شیطان باشد البته نقمت و عذاب است، نه نعمت، و آیات بر این معنا بسیار است.
بله، اگر در جایى به خدا نسبت داده شود البته نعمت است و فضل و رحمت، چون او خود خیر است و جز خیر از ناحیه او افاضه نمىشود، و از موهبت خود نتیجه سوء و شر نمىخواهد، و چگونه بخواهد با اینکه او رؤوف، رحیم، غفور و ودود است، «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها- و اگر بشمارید نعمتهاى خدا را شمار را به آخر نمىرسانید» و این خطاب در آیه متوجه تمامى مردم است، یعنى همه شما هم که دست به دست هم بدهید باز به آخر نمىرسید. و نیز فرموده: «وَ ذَرْنِی وَ الْمُکَذِّبِینَ أُولِی النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِیلًا» (مزمل/11) و نیز فرموده: «ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلى عِلْمٍ» (زمر/49).
این نعمتها که مورد اشاره این دو آیه است، و امثال آن، وقتى نعمت است که به خدا منسوب گردد و اما اگر به کفران کننده خدا نسبت داده شود براى او نقمت و عذاب خواب بود، هم چنان که فرمود: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِی لَشَدِیدٌ» (ابراهیم/7).
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : اگر انسان در ولایت خدا باشد تمامى اسبابى که براى ادامه زندگیش و رسیدن به سعادت بدانها تمسک مىجوید همه نسبت به او نعمتهایى الهى خواهند بود، و اگر همین شخص مفروض، در ولایت شیطان باشد عین آن نعمتها برایش نقمت خواهد شد، هر چند خداوند آنها را آفریده که نعمت باشند.
حال اگر چنانچه اسباب و وسایل زندگى ناقص باشد و به جمیع جهات سعادت در زندگى وافى نباشد نعمت بودنش مثل کسى است که مالى دارد و لیکن به خاطر نداشتن امنیت و یا سلامتى نمىتواند از آن مال آن طور که مىخواهد و هر وقت و هر جور که بخواهد استفاده کند، و در این حال اگر چنانچه به آن امنیت و آن سلامت برسد مىگویند نعمت بر او تمام شد.
پس اینکه در آیه مورد بحث فرموده: «وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلى آلِ یَعْقُوبَ» معنایش این مىشود که: خدا به شما نعمتهایى داده که با داشتن آن در زندگى سعادتمند شوید، و لیکن این نعمتها را در حق تو و در حق آل یعقوب- که همان یعقوب و همسرش و سایر فرزندانش باشند- تکمیل و تمام مىکند، همانطور که یوسف در خواب خود دید.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
1- پیامبران، برگزیدگان خداوند هستند. «یَجتبیک»
2- چون یوسفعلیه السلام برگزیده و ... بود به انواع گرفتارىها مبتلا شد تا گوهر وجودش در گرفتارىها نمایانده شود. «یجتبیک» (البلاء للولاء...)*
3- ارزش انسان به سن و سال نیست، ممکن است کسى از نظر سنى کوچکتر ولى از نظر خصلتها و ارزش والاتر باشد. (چنانکه یوسف از برادران خود کوچکتر بود) «یجتبیک ربّک»*
4- اولیاى خدا از یک خواب، آینده افراد را مىبینند. «یَجتبیک رَبّک ویُعَلِّمک»
5 - علوم مهم و دانشهاى کلیدى و اساسى را نباید به هر کس آموخت؛ اوّل باید افراد لایق را گزینش کرد و سپس علوم را در اختیار آنان قرار داد. «یجتبیک ربّک و یعلّمک»*
6- علم، اولین هدیه الهى به برگزیدگان خود است. «یجتبیک ربّک و یُعلّمک»
7- انبیا، شاگردان بلاواسطه خداوند هستند. «یعلّمک»
8 - تعبیر خواب، از امورى است که خداوند به انسان عطا مىکند. «یُعلّمُک من تأویل الاحادیث»
9- از جمله راههاى ارتباط با غیب، تعبیر رؤیا و خواب است. «یعلّمک من تأویل الاحادیث»*
10- علم آموخته شده به یوسفعلیه السلام نیز محدود بوده است. («من» در جملهى «من تأویل الاحادث»، به معناى بخشى از علم تعبیر خواب است)*
11- مقام نبوّت و حکومت، سرآمد نعمتهاست. «و یتّم نعمته»
12- در فرهنگ قرآن، اجداد در حکم پدر هستند. «اَبَویک من قبل ابراهیم و اسحاق»
13- علم و هدایت و لیاقت یک فرد علاوه بر خود او براى خانواده و خویشاوندان او نیز نعمت و موهبت الهى است. «علیک و على آل یعقوب»*
14- اتمام نعمت بر آل یعقوب نشان از عاقبت به خیرى برادران یوسف دارد. «یتمّ نعمته علیک و على آل یعقوب»*
15- انتخاب انبیا، بر اساس علم و حکمت الهى است. «یجتبیک ... علیمٌ حکیمٌ»
[ نظرات / امتیازها ]