● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
قالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلاَّ أَنْ یُحاطَ بِکُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قالَ اللَّهُ عَلى ما نَقُولُ وَکِیلٌ (66)
چون یعقوب علیه السّلام رد بضاعت را مشاهده و متحقق شد نزد او اکرام ملک ایشان را، و عازم گردید بر فرستادن بنیامین با برادران:
قالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ: گفت یعقوب علیه السّلام نمىفرستم هرگز بنیامین را با شما. حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ: تا اینکه بدهید مرا پیمانى مؤکد به ذکر خدا.
شیخ طوسى (اعلى الله مقامه) در تبیان نقل فرموده که: او را به شما ندهم تا سوگند خورید به حق محمد خاتم النبیین و سید المرسلین.
این عهد و قسم را نمائید که: لَتَأْتُنَّنِی بِهِ: هرآینه البته بیاورید او را به من إِلَّا أَنْ یُحاطَ بِکُمْ: مگر آنکه احاطه کرده شود به شما بلیّه و واقعهاى که طاقت آن نداشته باشید: یا مگر آنکه تماما هلاک شوید. یا آنکه حائل شود بین او و شما چیزى که قدرت نداشته باشید برآوردن او. این استثناء است از اعم احوال، و تقدیر آنکه: (لتأتنّنى به على کلّ حال الّا لحال الاحاطة بکم).
پس ایشان قسم خوردند به منزلت و شرافت پیغمبر ما که در مهم بنیامین مکر ننمایند. فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ: پس چون دادند پدر را عهد و پیمان خود: قالَ اللَّهُ عَلى ما نَقُولُ وَکِیلٌ: گفت یعقوب علیه السّلام که خداى تعالى بر آنچه ما مىگوئیم نگهبان و شاهد است، اگر مخالفت کنید حق مرا از شما ستاند.
تنبیه: آیه شریفه دلالت دارد بر وجوب توکل بر خداوند متعال در جمیع مهمات و تفویض امر به او در تمام امور؛ و ایضا دلالت دارد بر اینکه یعقوب علیه السّلام فرستاد بنیامین را با ایشان به سبب علم به اینکه چون کبیر السن شوند نادم گردند بر آنچه نمودند با یوسف علیه السّلام و مصرّ بر آن نباشند و بدین جهت وثوق به آنها پیدا کرد و حدیث یوسف علیه السّلام را تذکر داد براى ترغیب در حفظ برادرشان.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» اطیب البیان
قالَ لَن أُرسِلَهُ مَعَکُم حَتّی تُؤتُونِ مَوثِقاً مِنَ اللّهِ لَتَأتُنَّنِی بِهِ إِلاّ أَن یُحاطَ بِکُم فَلَمّا آتَوهُ مَوثِقَهُم قالَ اللّهُ عَلی ما نَقُولُ وَکِیلٌ (66)
فرمود هرگز نمیفرستم او را با شما تا اینکه عهد و قسم یاد کنیم بعهد الهی هر آینه او را برگردانید بمن مگر تقدیر الهی و پیش آمدی شود که از قدرت و اختیار شما خارج باشد پس موقعی که عهد و قسم یاد کردند نزد یعقوب و خواستند او را ببرند یعقوب گفت خداوند بر آنچه من با شما قرارداد کردیم و گفتیم وکیل باشد.
قالَ لَن أُرسِلَهُ لن برای نفی تأیید است یعنی ممکن نیست و محال است بمحال عادی که من او را بفرستم معکم با شما که حکماء گفتند چهار قسم محال داریم: محال ذاتی، محال وقوعی، محال شرعی، محال عادی.
محال ذاتی که محال عقلی هم گویند مثل شریک باری مقابل واجب و ممکن. محال وقوعی آنکه معلول بدون علت تحقق پیدا نمیکند مثل ماهیات ممکنه در مقابل طبیعی و دهری و مصنوع بدون صانع و فعل بدون فاعل.
محال شرعی افعالی که شرع و عقل حکم بقبح آن کرده مثل فحشاء و منکر و بغی و سایر معاصی که محال است شارع ترخیص کند و عقل تجویز کند.
محال عادی به اینکه بر حسب عادت و اسباب ظاهریه هنوز واقع نشده مثل عنقا و کوه قاف و غول بیابانی که علماء از اینکه نحو امور تعبیر میکنند بانیاب اغوال و در اینجا یعنی بر حسب عادت محال است او را بفرستم با شما حَتّی تُؤتُونِ که تؤتونی بوده کسره دلالت بر سقوط یاء متکلم میکند مَوثِقاً مِنَ اللّهِ یعنی با خدا عهد و میثاق ببندید در حضور من که واجب شود بر شما که بعهد و نذر و قسم واجب میشود و نقضش حرام و موجب کفاره علیاختلاف میشود.
لَتَأتُنَّنِی بِهِ که او را باندازه قدرت خود حفظ کنید و برگردانید بمن إِلّا أَن یُحاطَ بِکُم که در زمینه عدم قدرت تکلیف ساقط و مؤاخذه قبیح و خلف و نقض حرام نیست و کفاره تعلق نمیگیرد.
فَلَمّا آتَوهُ مَوثِقَهُم عهد و قسم یاد کردند حضرت یعقوب خدا را بر اینکه قرارداد وکیل گرفت.
قال یعقوب اللّهُ عَلی ما نَقُولُ که مشاهده و قسم باشد که بین من و شما گفته شد وکیل که توکلم و اعتمادم و امیدم بخدا است که او حفظ فرماید و بمن برگرداند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر گازر
چون متاع و بار خود بگشادند بضاعت خود را دیدند همچنان که در میان بار بود که به ایشان ردّ کرده بودند گفتند: اى پدر چه خواهیم و چه جوئیم پس از آنکه این مرد کرد از کرم خود ما را طعام داده است و متاع با ما ردّ کرده است، و این براى آن گفتند تا دل پدر نرم گردانند براى آنکه بنیامین را با ایشان بفرستد [ما نبغى] چه خواهیم یعنى چیزى دیگر نماند که کار ما بدان موقوف باشد و ما از تو چیزى دیگر نمى خواهیم چه ما را براى این نوبت این که داریم کفایت است یعنى این بضاعت که با ما ردّ کرده است ببریم و براى اهل خود طعام آوریم و برادر خود بنیامین را نگاه داریم و کیل یک اشتر را بیفزائیم بنصیب او که این کیلى اندکست یعقوب گفت: هرگز نفرستم با شما وى را تا آنگه که بندهید مرا از عهد و پیمان و سوگند که او را با نزدیک من آرید مگر که واقعۀ افتد که همه را شامل باشد و جمله در آن گرفتار شوید چون ایشان وى را عهد و پیمان دادند و با وى عهد کردند که او را رها نکنند و ضایع نگردانند دیگرباره یعقوب بر سرى خداى را گواه گرفت و گفت: خداى تعالى بر آنچه ما مى گوئیم گواه و حافظ است، ابن عبّاس گفت: این سوگند که بر سرى ایشان را داد آن بود که گفت: بگویید بحقّ محمّد مصطفى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم که خیانت نکنید ایشان بحقّ محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم سوگند خوردند که خیانت نکنند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
قٰالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتّٰى تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اَللّٰهِ لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلاّٰ أَنْ یُحٰاطَ بِکُمْ فَلَمّٰا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قٰالَ اَللّٰهُ عَلىٰ مٰا نَقُولُ وَکِیلٌ یعقوب گفت هرگز ابن یامین را با شما نمى فرستم مگر اینکه پیمان محکمى ببندید،شاید مقصودش چنین بوده که قسم بخدا بخورید که او را به درستى محافظت نموده و بمن برگردانید مگر اینکه یک بلیّه و آفتى بشما برسد پس ازآنکه پیمان محکم از آنها گرفت گفت خدا بر آنچه ما مى گوئیم شاهد و و کیل ما است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
قٰالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتّٰى تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اَللّٰهِ لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلاّٰ أَنْ یُحٰاطَ بِکُمْ ؛ یعقوب به پسرانش اجازه داد که برادرشان بنیامین را با خود ببرند، مشروط بر اینکه به او تعهّد محکم دهند که وى را سالم برمى گردانند، مگر اینکه حادثه اى غیر منتظره برایشان پیش آید فَلَمّٰا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قٰالَ اَللّٰهُ عَلىٰ مٰا نَقُولُ وَکِیلٌ آنها به یعقوب پیمانى را که او مى خواست سپردند و نیز تأکید کردند که تا سرحدّ جان براى بنیامین فداکارى کنند در این هنگام وى گفت: تنها خداوند شاهد پیمان شماست پس اگر بدان وفا کردید، خداوند بهترین پاداش را به شما عطا کند و اگر نیرنگ کردید، به سخت ترین مجازات کیفرتان دهد از یک در وارد نشوید
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» خلاصه تفسیر نمونه
(آیه 66)- ولی یعقوب با تمام این احوال، راضی به فرستادن فرزندش بنیامین با آنها نبود، و از طرفی اصرار آنها که با منطق روشنی همراه بود، او را وادار میکرد که در برابر این پیشنهاد تسلیم شود، سر انجام راه چاره را در این دید که نسبت به فرستادن فرزند، موافقت مشروط کند، لذا به آنها چنین «گفت: من هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا پیمان مؤکد الهی بدهید که او را حتما نزد من خواهید آورد مگر این که (بر اثر مرگ و یا عوامل دیگر) قدرت از شما سلب شود» (قالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُمْ حَتَّی تُؤْتُونِ مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ لَتَأْتُنَّنِی بِهِ إِلَّا أَنْ یُحاطَ بِکُمْ).
منظور از «مَوْثِقاً مِنَ اللَّهِ» (وثیقه الهی) همان عهد و پیمان و سوگندی بوده که با نام خداوند همراه است.
به هر حال برادران یوسف پیشنهاد پدر را پذیرفتند، «و هنگامی که عهد و پیمان خود را در اختیار پدر گذاشتند (یعقوب) گفت: خداوند شاهد و ناظر و حافظ آن است که ما میگوییم» (فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قالَ اللَّهُ عَلی ما نَقُولُ وَکِیلٌ).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.