در آیه شریفه در بیان صفات «اولى الالباب» تعبیرهاى مختلف شده، در شش صفت تعبیر به لفظ مضارع آمده و فرموده: 1- یوفون 2- و لا ینقضون 3- و یصلون 4- یخشون 5- یخافون 6- یدرءون. و در سه جاى دیگر به لفظ ماضى آورده و فرموده: 1- صبروا 2- اقاموا 3- انفقوا.
آنچه نظر من مىرسد این است که مجموع جملات «وَ الَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ»، «وَ أَقامُوا الصَّلاةَ»، «وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً» و «یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ» در مقام بیان یک معنا هستند، و آن اینکه دارندگان اوصاف مذکور در مقام عمل، عمل صالح انجام مىدهند، یعنى واجبات را به جا مىآورند و محرمات را ترک مىکنند، و اگر هم احیانا چیزى از این اعمال صالح از ایشان فوت شود آن را با حسنات خود تدارک مىنمایند. بنابراین، مقصود بالاصاله همان سه جمله اول است که مربوط به عمل صالح است، و جمله چهارمى که راجع به تدارک و تلافى خللى است که احیانا در عمل پدید مىآید، مقصود به تبع است نه بالاصاله.
توضیح : از بعضى از مفسرین (تفسیر روح المعانى، ج: 13، ص: 142) نقل شده که در توجیه این اختلاف تعبیر گفتهاند که این اختلاف تنها به منظور تفنن در فصاحت است، چون همه این افعال، صله «الذین» است، و از آنجایى که صله و موصول «الذین» معناى حرف شرط و جمله شرطیه را مىدهد، و در جمله شرطیه ماضى و مضارع یک معنا مىدهد، چه اینکه بگویى «ان ضربت ضربت» و یا بگویى «ان تضرب اضرب» در هر دو حال معنایش این است که اگر بزنى مىزنم، از این رو در جمله صله و موصول نیز چه ماضى بیاورى و چه مضارع هر دو به یک معنا است.
و لذا علماى نحو گفتهاند: اگر لفظ ماضى، صله موصولى واقع شود، و یا صفت نکره عامى بگردد، دو وجه به خود مىگیرد که هر دو جایز است، یکى اینکه همان معناى ماضى (گذشته) را بدهد، و یکى اینکه معناى مستقبل (آینده) را، و هر دو جور در قرآن آمده، اولى مانند «الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ- آنهایى که مردم به ایشان گفتند» و دومى مانند «إِلَّا الَّذِینَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَیْهِمْ- مگر آنکه پیش از دست یافتن تو بر ایشان توبه کنند».
و لیکن این جواب خالى از اشکال نیست، زیرا اگر در شرط و جملههاى نظیر آن نسبت به معناى ماضى و مضارع الغاء خصوصیت مىشود، صرف این معنا باعث نمىشود که لوازم معناى گذشته و آینده نیز لغو گردد، مثلا لازمه معناى ماضى تحقق و قطعى بودن آنست، و لازمه معناى مضارع این است که عمل استمرار داشته باشد، این دو عنایت در ماضى و مضارع هست هر چند که در جمله شرطیه و نظائر آن زمان ملغى باشد. و چون این دو عنایت الا و لا بد باید محفوظ بماند پس هنوز سؤال از اینکه چرا در اوصاف اولوا الالباب تعبیر آیه مختلف شده تعدادى به صورت ماضى و تعدادى دیگر به صورت مضارع آمده؟ بجاى خود باقى است.
از گفتار بعضى دیگر از مفسرین (تفسیر الکبیر، ج: 19 صفحات 40- 45) استفاده مىشود که خواسته است در پاسخ این سؤال بگوید: مراد از اوصاف مذکور در آیه، یعنى وفاى به عهد، و صله رحم، و خشیت، و ترس، همانا استمرار و دوام آنهاست، و لیکن در خصوص صبر و همچنین نماز و انفاق، عنایتى بوده که به لفظ ماضى آورده. اما عنایت در صبر این بوده که اوصاف مذکور تحقق نمىیابد مگر بر اساس صبر، و خلاصه کسى داراى آن اوصاف مىشود که قبلا صفت صبر را داشته باشد. پس صبر نسبت به آن اوصاف دیگر نحوه تقدمى دارد، و بدین جهت آن را به لفظ ماضى آورده.
و اما عنایت در نماز و انفاق آنهم عبارت از این است که نسبت به آنها و شان آنها اهتمام و عنایت زیادترى بکار برده باشد، لذا از آنها نیز به لفظ ماضى تعبیر کرده.
ولى این جواب هم قانع کننده نیست، زیرا بعضى از صفاتى که به لفظ مضارع آمده اهمیتش کمتر از صبر و نماز و انفاق نیست، مانند وفاى به عهد، که مىدانیم مقصود از آن وفاى به عهد خدا و اجابت دعوت فطرت و خلاصه ایمان به خداست، و اگر صرف اعتنا به شان مىتوانست وجه این اختلاف باشد، جا داشت از وفاى به عهد نیز به لفظ ماضى تعبیر کند.
اما انچه نظر من مىرسد- و خدا داناتر است- این است که مجموع جملات «وَ الَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ»، «وَ أَقامُوا الصَّلاةَ»، «وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً» و «یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ» در مقام بیان یک معنا هستند، و آن اینکه دارندگان اوصاف مذکور در مقام عمل، عمل صالح انجام مىدهند، یعنى واجبات را به جا مىآورند و محرمات را ترک مىکنند، و اگر هم احیانا چیزى از این اعمال صالح از ایشان فوت شود آن را با حسنات خود تدارک مىنمایند. بنابراین، مقصود بالاصاله همان سه جمله اول است که مربوط به عمل صالح است، و جمله چهارمى که راجع به تدارک و تلافى خللى است که احیانا در عمل پدید مىآید، مقصود به تبع است نه بالاصاله.حال که این نکته روشن گردید مىگوئیم: ممکن بود در این چهار جمله نیز به لفظ مضارع تعبیر مىکرد و مىفرمود: «و الذین یصبرون ابتغاء وجه ربهم»، «و یقیمون الصلاة»، «و ینفقون مما رزقناهم سرا و علانیة» و «یدرءون بالحسنة السیئة» و لیکن دیگر آن نکته اصالت و تبعیت را نمىرساند.
لذا براى اینکه بفهماند اولوا الالباب در مقام عمل مستمر در صبرند و جمیع انحاء صبر را دارا هستند فرمود «الَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ» آن گاه براى اینکه دوام مراقبت ایشان را در مقام عمل برساند فرمود: «وَ یَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ» تا برساند ایشان آن قدر مراقب اعمال خود هستند که اگر احیانا خللى در صبرشان و یا نمازشان و یا انفاقاتشان واقع شود فورا آن را جبران و تلافى مىکنند.
و این عنایت از نظرى شبیه به عنایتى است که در آیه «إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ ...» به کار رفته، زیرا در این آیه نیز اول در دو جا «قالوا» و «استقاموا» را ماضى و دنبال آن تنزل را مضارع آورده، تا بفهماند نزول ملائکه فرع بر گفتن «رَبُّنَا اللَّهُ» و استقامت است نه اینکه خواسته باشد استمرار نزول ملائکه را افاده کند.
[ بستن توضیحات ]