● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلاً (106)
وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ: و قرآن را پراکنده فرستادیم، یعنى آیه آیه و سوره سوره.
لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُکْثٍ: تا بخوانى آن را بر مردمان به آهستگى و تأنى تا در هر آیتى و سورهاى خوب تأمل کنند و نهایت تدبر و تفکر را در آن نمایند، چون آسانتر است به حفظ و نزدیکتر به فهم و از مضامین آن کمالات علمى و عملى و سعادت دنیوى و اخروى را دریابند. یا تفریق کردیم به حق از باطل، یعنى در آن تبیین و تمیز حق نمودیم از باطل. یا مراد تفریق آنکه انزال نمودیم بعضى آن را خبر و بعض را امر و بعضى را نهى و بعض آن را وعد و بعض آن را وعید. وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلًا: و نازل کردیم آن را به حسب حوائج و حوادث، نازل کردنى در مدت بیست سال بر وفق حکمت و مصلحت.
تبصره: خداوند حمید، به حکمت و مصلحت، قرآن مجید را بر حضرت ختمى مرتبت صلّى اللّه علیه و آله و سلّم نازل فرمود در حالتى که تمام احتیاجات معاش و معاد کلیه نوع بشر را حاوى، و احکام متقنه آن تا انقراض عالم باقى، و آیات باهره آن براى ارشاد و هدایت مردم سارى است. پس مقتضیات دهر، موجب تغییر و تبدیل آن نشود، و به سبب مرور ایام، کهنه ومندرس نگردد، بلکه در هر عصر نسبت به هر قومى جدید باشد.
در عیون «1»- از حضرت رضا از پدر بزرگوارش علیهما السّلام که سؤال شد از حضرت صادق علیه السّلام ما بال القران لا یزداد على النّشر و الدّرس الّا غضاضة؟ فقال: لأنّ اللّه تبارک و تعالى لم یجعله لزمان دون زمان و لا لناس دون ناس فهو فى کلّ زمان جدید و عند کلّ قوم غضّ الى یوم القیمة:
چیست قرآن را که زیاد نشود بر نشر و درس مگر تازگى؟ فرمود: به جهت آنکه خداوند تبارک و تعالى قرار نداده است قرآن را براى زمانى سواى زمانى، و نه براى مردمى سواى مردمى، پس قرآن در هر زمانى جدید، و نزد هر قومى تازه باشد تا روز قیامت.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» اطیب البیان
وَ بِالحَقِّ أَنزَلناهُ وَ بِالحَقِّ نَزَلَ وَ ما أَرسَلناکَ إِلاّ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً (105) وَ قُرآناً فَرَقناهُ لِتَقرَأَهُ عَلَی النّاسِ عَلی مُکثٍ وَ نَزَّلناهُ تَنزِیلاً (106)
و اینکه قرآن مجید را ما بحقّ نازل کردیم او را و بحق نازل شد و ما نفرستادیم ترا مگر بشارت دهنده بمؤمنین و مطیعین و انذار کننده کافرین و عاصین را و اینکه قرآن را ما متفرّقا نازل کردیم سوره سوره و آیه آیه تا اینکه تلاوت کنی بر بندگان بآرامی جزء فجزء و نازل کردیم او را نازل کردنی وَ بِالحَقِّ أَنزَلناهُ حقّ مقابل باطل بمعنی ثابت و محقّق و صواب و درست و بجا و بموقع است و لذا یکی از اسامی الهی حق است اشاره بمقام واجب الوجودی و باطل زائل و فانی و از بین رفتن و بر خلاف صواب است چنانچه گذشت در آیه 83 إِنَّ الباطِلَ کانَ زَهُوقاً وَ بِالحَقِّ نَزَلَ تمام قرآن بر وفق حکمت و مصلحت از برای هدایت و ارشاد و سعادت بشر
جلد 12 - صفحه 319
است وَ ما أَرسَلناکَ و ما ترا نفرستادیم إِلّا مُبَشِّراً وَ نَذِیراً بشارت به اینکه ایمان کامل و اعمال صالحه و اخلاق فاضله موجب سعادت دنیا و آخرت و مثوبات و تفضّلات الهی و مشمول رحمت واسعه میشود و انذار به اینکه شرک و کفر و عناد و ضلالت و فسق و اعمال سیّئه و ظلم و صفات رذیله مورث بلاء و عذاب و سخط و غضب حق در دنیا و آخرت میشود وَ قُرآناً فَرَقناهُ سوره سوره آیه آیه در ظرف بیست و سه سال نازل شد مثل توریة و انجیل نبود که دفعتا نازل شده و سرّ تفریق و علة آن لِتَقرَأَهُ عَلَی النّاسِ عَلی مُکثٍ زیرا باید اینکه امّت یکی یکی احکام و دستورات را بآنها ابلاغ کرد اگر یک دفعه تمام بآنها متوجّه شود زیر بار نمیروند چنانچه امروز هم اگر کافری بشرف اسلام مشرف شد باید بتدریج احکام اسلام را باو تعلیم و تزریق کرد وَ نَزَّلناهُ تَنزِیلًا و ما نازل کردیم نازل کردنی که گفتیم مراتب نزول قرآن.
اولا در عالم نورانیّت بر نور مقدس حضرت رسالت.
و ثانیا در لوح محفوظ.
و ثالثا در شب قدر در آسمان اوّل.
رابعا بر ملائکه و مخصوصا امین وحی جبرئیل.
و خامسا بر قلب مطهّر حضرت.
و سادسا بر امّت هر جزئی بموقع خود.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 106)- در این آیه به پاسخ یکی از بهانه گیریهای مخالفان که میگفتند:
چرا قرآن یکجا بر پیامبر نازل نشده، و روش نزول آن حتما تدریجی است پرداخته، میگوید: «و قرآنی که آیاتش را از هم جدا کردیم، تا آن را با درنگ بر مردم بخوانی و آن را بتدریج نازل کردیم» (وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلی مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلًا).
قرآن کتابی است که با حوادث عصر خود یعنی با بیست و سه سال دوران نبوت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و رویدادهایش پیوند و ارتباط ناگسستنی دارد.
مگر ممکن است همه حوادث 23 سال را در یک روز جمع آوری کرد، تا مسائل مربوط به آن یک جا در قرآن نازل شود؟! در ضمن نزول تدریجی مفهومش ارتباط دائمی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با مبدأ وحی بود ولی نزول دفعی ارتباط پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را بیش از یک بار تضمین نمیکرد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» ترجمه تفسیر جوامع الجامع
«و قرآنا» منصوب به فعل مضمرى است که فعل فرقناه آن را تفسیر مى کند و این فعل را به دو صورت: تشدید «راء» و تخفیف آن، خوانده اند، قرائت اوّل از حضرت على علیه السّلام و ابن عباس و ابى و غیر آنها روایت شده است بنا بر این قرائت، معنایش این است که ما قرآن را بتدریج و قسمت قسمت نازل کردیم تا تو آنها را با تأنّى و شمرده شمرده بر مردم بخوانى که بهتر در دلها جاى گزین شود، و در موارد لزوم بر حسب حاجت و نیاز و مناسبت وقایع آن را فرو فرستادیم ابن عباس مى گوید اگر سورۀ بقره را با درنگ و تأمل و آرامش بخوانم در نزد من محبوب تر از آن است که تمام قرآن را تند بخوانم
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر احسن الحدیث
وَ قُرْآناً فَرَقْنٰاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى اَلنّٰاسِ عَلىٰ مُکْثٍ وَ نَزَّلْنٰاهُ تَنْزِیلاً به نظر مى آید: این آیه جواب سخن مشرکان است که گفتند: حَتّٰى تُنَزِّلَ عَلَیْنٰا کِتٰاباً نَقْرَؤُهُ که مى خواستند آن حضرت یک دفعه کتاب بیاورد در جاى دیگر نیز آمده است که به نزول تدریجى قرآن اشکال گرفته و مى گفتند: لَوْ لاٰ نُزِّلَ عَلَیْهِ اَلْقُرْآنُ جُمْلَةً وٰاحِدَةً فرقان 32 به هر حال این آیه مى گوید: علّت نزول تدریجى قرآن در عرض بیست سه سال آنست که آن را با تدریج بر مردم بخوانى و اگر همۀ تکالیف و مطالب یک بار نازل مى شد مردم تحمل آن را نداشتند، باید احکام و مطالب به تدریج نازل گردد، مردم نیز به تدریج در ذهن جاى دهند و عمل کنند علّت دیگر نزول تدریجى آنست که ارتباط پیغمبر با خدا پیوسته باشد تا قلبش مطمئن و آرام شود و اگر یک دفعه نازل مى شد، ارتباط با خدا قطع مى گردید لذا در ذیل آیۀ فرقان آمده: کَذٰلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤٰادَکَ وَ رَتَّلْنٰاهُ تَرْتِیلاً صدر آیه نشان مى دهد که تنزیل در نَزَّلْنٰاهُ تَنْزِیلاً به معنى نزول تدریجى است، یعنى بر حسب احتیاج روز و اقتضاى حوادث آن را به تدریج نازل کرده ایم در زمینه نزول دفعى و تدریجى قرآن در مقدمه تفسیر سخن گفته ایم
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ قُرْآناً فَرَقْنٰاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى اَلنّٰاسِ عَلىٰ مُکْثٍ وَ نَزَّلْنٰاهُ تَنْزِیلاً نزول فرود آمدن دفعى را گویند و تنزیل فرود آوردن تدریجى را نامند چنانچه در جاى دیگر گفته شده بعضى بحضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ایراد مى گرفتند که چرا قرآن مثل الواح تورات که یک دفعه براى موسى(ع)فرود آمد براى تو یک دفعه فرود نیامده این آیه مى شود پاسخ آنها باشد که علت اینکه قرآن را متفرقا نازل گردانیدیم این بود که تو بر مردم بطور مکث و تأنّى بیان نمائى تا اینکه بهتر در ذهن آنها ثابت گردد و هر آیه اى را در موقع خود بتدریج فرود آوردیم
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نور
وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلًا «106»
و قرآنى که آن را بخش بخش کردیم تا آن را با تأنّى ودرنگ بر مردم بخوانى و آن را آنگونه که باید به تدریج نازل کردیم.
نکته ها
یکى از اعتراضهاى کفّار این بود که چرا قرآن یکباره نازل نمىشود، «لَوْ لا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً» «1» این آیه پاسخى به گفتهى آنان است.
آیات قرآن چون با حوادث مختلف ارتباط دارد و براى رفع نیاز همهى طبقات در طول تاریخ است، بخش بخش نازل شده تا با رویدادهاى گوناگون، تطبیق داشته و براى منتظران دلچسبتر باشد. مثلًا اگر آیات جهاد در زمان صلح نازل مىشد، در جایگاه واقعى خود نبود.
تدریج، یکى از سنّتهاى الهى است، چه در آفرینش، که جهان را در شش روز آفرید و چه در نزول قرآن، با آنکه مىتوانست یکباره نازل کند یا بیافریند.
نزول تدریجى آیات قرآن براى آن بود که علم به آن توأم با عمل به آن شود. البتّه از نزول تدریجى قرآن، ارتباط دائمى پیامبر صلى الله علیه و آله با مبدأ وحى نیز استفاده مىشود.
پیام ها
1- بخش بخش شدن قرآن به اراده خداوند است. «فَرَقْناهُ»
2- تعلیم و تربیت و ارشاد، باید تدریجى باشد. «فَرَقْناهُ عَلى مُکْثٍ»
3- تلاوت تدریجى قرآن، شنونده را براى آیات دیگر تشنه و منتظر مىکند. «عَلى مُکْثٍ» «مُکْثٍ» آرامش همراه اطمینان است.
4- یک مربّى و مصلح، باید براى دراز مدّت برنامه داشته باشد و از زمان و نیازمندىهاى جدید غافل نباشد. «عَلى مُکْثٍ»
5- گرچه روح بزرگ پیامبر ظرفیّت دریافت همهى وحى را یکجا دارد، امّا مردم کم ظرفیّتند و باید به تدریج آن را دریابند. «لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُکْثٍ»
6- قرآن، علاوه بر جنبهى تعلیمى، جنبهى اجرایى هم دارد که باید به تدریج اجرا شود. اجراى صدها دستور در جامعهاى که صدها فساد دارد، یکباره محال است. «نَزَّلْناهُ تَنْزِیلًا»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.