1 - برای حفظ دین ، جوانمردی ، گذشت از رفاه و آسایش و هجرت لازم است . (أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکَهْفِ)
2- دعا همراه با تلاش و حرکت موثر است . (أَوَى ... ربنا )
3 - هجرت از محیط فاسد برای حفظ ایمان و ارزشها ، کاری جوانمردانه است . (أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکَهْفِ)
4 - هجرت و قیام برای خدا ، زمینه ی دریافت امدادهای الهی است . (أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکَهْفِ...فضربنا).
[ نظرات / امتیازها ]
آیه 10 سوره کهف. إِذْ أَوَی الْفِتْیَةُ إِلَی الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا
آن گاه که آن جوانمردان (از بیم دشمن) در غار کوه پنهان شدند و از درگاه خدا مسئلت کردند بار الها، تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتی عطا فرما و بر ما وسیله رشد و هدایتی کامل مهیّا ساز.(راه نجاتی پیش پای ما بگذار).
این آیه ی 10 سوره ی کهف می باشد. این جوانمردان برای نجات جانشان به غاری پناه برده اند و از طرفی پادشاه آنها را دنبال کرده و برای تنبیه آنها دستور داده در غار را محکم مسدود کنند. لذا آنها از همه جا امیدشان قطع شده و راه نجاتی پیدا نمی کنند و در درون غار گیر افتاده اند و فکرشان هم به جایی نمی رسد. لذا رو به درگاه خداوند نموده و می گویند: رَبَّنَا آتِنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً این جمله یعنی خدایا فکر ما دیگر به جایی نمی رسد تو خودت هر طوری هست راه نجاتی پیش پای ما قرار بده . چنین موقعیتی ممکن است برای هرکسی پیش بیاید. درِ غار بکلی بسته شده هر چه فکر می کنند می بینند فکرشان به جایی قد نمی دهد.
من لدنک یعنی از راهی که اصلا به فکر ما نمی رسد. لذا خداوند در آیه ی بعد می فرماید با یک اشاره آنها را سیصد و نه سال به خواب بردیم خودشان هم نفهمیدند چه شد. بعد از مدتی طولانی که به خواب رفتند و بعد بیدار شدند. خودشان هم مبهوت شده بودند که چه اتفاقی افتاده. در غار باز شده بود و همه چیز عوض شده بود.
آیه 11 سوره کهف. فَضَرَبْنَا عَلَیٰ آذَانِهِمْ فِی الْکَهْفِ سِنِینَ عَدَدًا
پس ما (در آن غار از خواب) بر گوش و هوش آنها تا چند سالی پرده بیهوشی زدیم.
یادم هست در جبهه که بودیم بعد از نماز جماعت یکی از شعارهای ما این بود. خدایا خدایا! زیارت کربلا نصیب ما بفرما. ولی به فکرمان نمی رسید چطور راه که مسدود هست. مگه می شود. مگر امکان دارد
سخن من اینجاست اگر ما مثل اصحاب کهف در آن موقع به خواب می رفتیم و اکنون چشم باز می کردیم نمی گفتیم خدایا چه اتفاقی افتاده
آیا قصه ی اصحاب کهف در زندگی ما اتفاق نمی افتد؟
ا
[ نظرات / امتیازها ]