● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً (105)
أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا: آنانکه کافر شدند. بِآیاتِ رَبِّهِمْ: به آیات پروردگار خود که آیات قرآن دلیل توحید و نبوت است. وَ لِقائِهِ: و کافر شدند به رسیدن به جزاى الهى را، یعنى منکر شدند بعث و حشر را که مجازات عمال واقع خواهد شد. فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ: پس تباه و فاسد شد کارهاى ایشان که در صورت نیکو مىنمود و به سبب کفر جزاى در آن نخواهد یافت. فَلا نُقِیمُ لَهُمْ:
پس اقامه نخواهیم نمود براى اعمال آنها. یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً: روز قیامت میزانى که به آن بسنجند آن عملها را، زیرا همه نابود گشته؛ یا اعمال ایشان را چون در میزان نهند، قدر و قیمتى نخواهد داشت.
تبصره: احباط و تکفیر، تحقیق محتاج به دو مقدمه است:
مقدمه 1: برهان عقلى قائم است به وجوب ثواب، زیرا تکلیف مشقت، و مستلزم عوض باشد، زیرا مشقت بدون عوض، ظلم، و ذات الهى منزه از آنست.
و اما عقاب- آنچه محقق است آنکه عاصى به گناه خود، مستحق شود عقابرا، نه وجوب ترتب آن را، بنابراین ممکن است به فضل و رحمت سبحانى عقاب واقع نشود.
مقدمه 2: موافات عبارت است از آنکه وفا نماید به ایمان و ثابت باشد تا مرگ به صریح بعض آیات مانند «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» «1» و غیره تا مستحق ثواب گردد لقوله «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ» «2» و جایز است ثواب متوقف باشد بر شرط موافات، زیرا به نبودن این شرط لازم آید عارف به خدا مثاب باشد بدون تصدیق به پیغمبر و معاد.
پس مراد به احباط نزد خاصه عبارت است از مترتب نشدن جزاى اعمال خیریه سابقه و قبول نشدن آن از ابتدا به سبب ظهور کفر لاحق و متحقق نشدن مشروط، یعنى ثواب به سبب نبودن شرط، یعنى موافات. و اما نسبت به گناهکارى که کافر نشود، این مطلب ثابت نیست که به سبب عصیان طاعت و ایمان او حبط شود، بلکه به عصیان معذب، و بعد به سبب ایمان نجات یابد. و این قول جمهور علماء خاصه و مطابق معقول و منقول و به مراجعه احادیث آل عصمت علیهم السلام محقق و مسلم آید، پس آیه شریفه شامل کفار باشد نه مؤمنین فساق، و آیه بعد نیز مؤید این قول مىباشد،
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» اطیب البیان
أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِم وَ لِقائِهِ فَحَبِطَت أَعمالُهُم فَلا نُقِیمُ لَهُم یَومَ القِیامَةِ وَزناً (105)
اینها کسانی هستند که کافر شدند بآیات پروردگار آنها و بلقاء فردای قیامت و اثار قدرت او را پس حبط شد اعمال آنها پس ما برای آنها روز قیامت بر پا نمیکنیم و زنی و میزان عملی اولئک آن کسانی که در آیه قبل گفتیم که سعی آنها در ضلالت است و اعمال خود را خوب میدانند الّذین کسانی هستند کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِم بانبیاء و معجزات آنها و کتب آسمانی بالاخص قرآن مجید و باوصیاء آنها و بدستورات الهی کافر شدند انبیاء را کاذب ساحر مفتری و معجزات را سحر شمردند و لقائه مراد لقاء در قیامت است که آثار عظمت و کبریایی و مثوبات و عقوبات بارز و ظاهر میشود نه آنچه مجسّمه میگویند که خدا را مؤمنین میبینند که بر تخت جلوس کرده و کفّار محجوبند فَحَبِطَت أَعمالُهُم چون اسلام و ایمان شرط صحت کلّ اعمال است و بدون او باطل و عاطل است و همین معنای حبط است فَلا نُقِیمُ لَهُم یَومَ القِیامَةِ وَزناً کسی که عمل ندارد و کلیه اعمالش حبط شده چه میزانی بر او نصب شود شود بدون میزان و حساب و صراط و نامه عمل در جهنم و عذاب وارد میشوند، چنانچه مؤمنینی که بدون گناه وارد محشر میشوند بدون حساب و میزان داخل بهشت میشوند بلی حساب و میزان برای کسانیست که هم عمل صالح دارند و هم معاصی و با ایمان وارد میشوند بتفاوت درجات و مراتب.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 105)- سپس به معرفی صفات و معتقدات این گروه زیانکار میپردازد و چند صفت که ریشه تمام بد بختیهای آنهاست، بیان میدارد.
نخست میگوید: «آنها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان کافر شدند» (أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ).
آیاتی که چشم و گوش را بینا و شنوا میکند، آیاتی که پردههای غرور را در هم میدرد، و چهره واقعیت را در برابر انسان مجسّم میسازد، و بالاخره آیاتی که نور است و روشنایی، و آدمی را از ظلمات اوهام و پندارها بیرون آورده به سر زمین حقایق رهنمون میگردد.
دیگر این که آنها بعد از فراموش کردن خدا به معاد «و لقای او کافر شدند» (وَ لِقائِهِ).
«لقاء الله» یعنی انسان در قیامت آثار خدا را بیشتر و بهتر از هر زمان دیگر مشاهده میکند، او را با چشم دل آشکارا میبیند، و ایمان او نسبت به خدا یک ایمان شهودی میشود.
آری! تا ایمان به «معاد» در کنار ایمان به «مبدأ» قرار نگیرد و انسان احساس نکند که قدرتی مراقب اعمال اوست روی اعمال خود حساب صحیحی نخواهد کرد، و اصلاح نخواهد شد.
سپس اضافه میکند: «به خاطر همین کفر به مبدأ و معاد «اعمالشان حبط و نابود شد» (فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ). درست همانند خاکستری در برابر یک توفان عظیم.
و چون آنها عملی که قابل سنجش و ارزش باشد ندارند، «لذا روز قیامت میزانی برای آنان برپا نخواهیم کرد» (فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَزْناً).
چرا که توزین و سنجش مربوط به جایی است که چیزی در بساط باشد، آنها که چیزی در بساط ندارند چگونه توزین و سنجش داشته باشند؟! لذا در روایت معروفی از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله میخوانیم: «روز قیامت مردان فربه بزرگ جثهای را در دادگاه خدا حاضر میکنند که وزنشان حتی به اندازه بال مگسی نیست». چرا که در این جهان اعمالشان، افکارشان و شخصیتشان همه تو خالی و پوک بود
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر احسن الحدیث
أُولٰئِکَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا بِآیٰاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقٰائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمٰالُهُمْ فَلاٰ نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ وَزْناً این آیه در بیان «الاخسرین» است، کفر به آیات خدا انکار نبوت و کفر به لقاء اللّٰه انکار معاد است، انکار نبوت و معاد، موجب حبط و بى اثر شدن اعمال نسبت به آخرت است درباره «حبط اعمال» «ذیل آیه 217 سورۀ بقره به تفصیل سخن گفته ایم و در زمینه وزن و توزین اعمال در سورۀ اعراف ذیل آیه وَ اَلْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ اَلْحَقُّ 8 به طور تفصیل بیان مطلب شده است وزن در آیه ظاهرا به معنى توزین است یعنى چون اعمالشان پوچ شده است لذا توزین و سنجیدنى براى اعمال آنها بر پا نخواهیم کرد در تفسیر مجمع البیان از رسول خدا صلى اللّٰه علیه و آله نقل شده: روز قیامت مردى بزرگ و چاق مى آید که بقدر بال پشه اى وزن ندارد « قال انه لیاتى الرجل العظیم السمین یوم القیامه لا یزن جناح بعوضة » زمخشرى از ابو سعید خدرى نقل کرده: گروهى در روز قیامت اعمال مى آورند که در بزرگى مانند کوه هاى تهامه است و چون وزن کنند هیچ وزنى نخواهد داشت قال یأتى اناس باعمال یوم القیامه هى عندهم فی العظم جبال تهامة فاذا وزنوها لم تزن شیئا این در اثر پوچ و باطل شدن است، ابو سعید این سخن را قهرا از رسول خدا صلى اللّٰه علیه و آله یاد گرفته است «نعوذ باللّٰه من حبط الاعمال»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
أُولٰئِکَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا بِآیٰاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقٰائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمٰالُهُمْ فَلاٰ نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ وَزْناً (اولئک)اشاره به آیه بالا و صفت دوم آن کسانى است که در اعمالشان ضرر برده اند که ضرر بردگان کسانى مى باشند که بآیات پروردگارشان کافر گردیدند آیات اعمّ از آیات تکوینى آفاقى و تدوینى تشریعى است،و کفر بمعنى پوشانیدن است یعنى صفت دیگر از اوصاف خسران بردگان این است که اینها آیات تکوینى الهى و تدوینى تشریعى را مى پوشانند و نظر تدبّر در آنها ندارند تا آنکه پس به حقیقت آن ببرند و از طریق آثار مؤثّر را بنگرند و آیات تشریعى قرآنى را بنگرند و بناى کار و عمل خود را تطبیق به آن نمایند تا اینکه از عمر خود نتیجه نیکو ببرند و بهره مند گردند و سعادت و خوشبختى کامل نصیب آنها گردد و چنین مردمانى که در بیراهه سیر نمودند و از طریق حق و حقیقت منصرف گردیدند اعمال آنان حبط مى گردد یعنى اگر بظاهر اعمال خوبى مى نمودند در اثر کفر اعمال آنان تباه و بى ثمر گردیده و دیگر در قیامت وزنى و سنجشى براى اعمال آنها نیست یعنى اعمال آنها در قیامت(کأن لم یکن)مى گردد و به باد فناء خواهد رفت
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
أُولٰئِکَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا بِآیٰاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقٰائِهِ «أولئک» اشاره است به کسانى که کارهایشان بر زیانشان مى باشد و همچنین سیاق آیه نشان مى دهد که مراد از «اَلَّذِینَ کَفَرُوا بِآیٰاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقٰائِهِ » کسانى اند که تلاش آنان در دنیا تباه مى شود، خواه به روز قیامت ایمان داشته باشند و یا کافر باشند بنابراین، از دیدگاه خداوند، ایمان و عمل با هم معیار است و نه صرف ایمان، زیرا کرامت و بزرگوارى در پیشگاه خداوند، تنها از آن کسى است که پرهیزکار باشد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.