میتوان گفت که مقصود از زدن برگوش اشاره به آن رفتاری باشد که زنان هنگام خواباندن بچه های خود انجام می دهند و آن این است که یا با کف دست و یا با سر انگشت به گوش بچه آرام می زنند تا حواسش از همه جا جمع شده و در یک جا متمرکز شود و به این وسیله خوابش ببرد، پس جمله مذکور کنایه از این است که خداوند تعالی با شفقت و مدارا آنان را به خواب برد همانطور که مادر مهربان با بچه شیرخوار خود عمل می کند.
توضیح : زمخشری در تفسیر کشاف (ج 2، ص 705) خود در مورد این آیه گفته است: «یعنی پرده ای بر آن غار زدیم تا دیگر گوش هایشان صداهای خارج را نشنود و از خواب بیدار نگردند. به عبارت دیگر خواب سنگینی بر آنان مسلط کردیم که هیچ صدایی بیدارشان نکند همچنانکه اشخاصی که سنگین خواب هستند اینطور هستند، هر چه بیخ گوششان فریاد بزنی بیدار نمی گردند بنابراین مفعول (ضربنا) که همان حجاب باشد در کلام حذف شده است همچنانکه در عبارت معروف: «فلان بنی علی امرأته» مفعول (بنی) حذف شده است و نمی گویند چه بناکرد چون مقصود معلوم است، همه می دانند که اطاقی بناکرد» و مجمعالبیان گفته است: «معنای «فَضَرَبْنا عَلَی آذانِهِمْ» این است که ما خواب را بر گوش های آنان مسلط کردیم و این تعبیر نهایت درجه فصاحت را دارد همچنانکه می گویند: «ضربه اللَّه بالفالج» یعنی خداوند او را مبتلای به فلج کرد». قطرب گفته است: «این تعبیر نظیر تعبیر عرب است که می گوید: «ضرب الامیر علی ید فلان» و منظور از این تعبیر این است که امیر دست فلانی را از فلان کار کوتاه نمود». اسود بن یعفر که مردی نابینا بود گفته است:
و من الحوادث لا ابا لک اننی ضربت علی الارض بالاسداد
یعنی: از حوادث بی پدر از حوادث روزگار اینکه من بر زمین زدم (یعنی جایی نمی روم).
آن گاه قطرب اضافهکرده است که این از تعابیر فصیح قرآنی است که به طور زیرنویسی نمی شود ترجمه اش کرد. این بود کلام صاحب مجمعالبیان (مجمعالبیان، ج 6، ص 451).
این معنایی که وی برای جمله مورد بحث کرده است از معنای زمخشری بلیغ تر است.
[ بستن توضیحات ]