● معنای ربط
کلمه (ربط) به معنای محکم بستن است و ربط بر دل ها کنایه از سلب اضطراب و نگرانی از آن ها است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج13، ص: 348 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اثبات توحید خداوند توسط اصحاب کهف
این آیات سه گانه قسمت اول از گفتگوی اصحاب کهف را حکایت می کند که وقتی علیه بت پرستی قیام نمودند و با آن به مبارزه برخاستند با یکدیگر گفتند: «إِذْ قامُوا فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْ لا یَأْتُونَ عَلَیْهِمْ بِسُلْطانٍ بَیِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ کَذِباً». اصحاب کهف در این قسمت از محاوره خود ابتدا با جمله (رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ) توحید را اثبات نمودند و ربوبیت تمامی عالم را منحصر به ربّ واحدی کردند که شریک ندارد و این غیر آن چیزی است که وثنیت می گوید. وثنیت برای هر نوع از انواع مخلوقات، اله و ربی قائل هستند. الهی برای آسمان ها و الهی برای زمین و ربّی برای انسان ها و همچنین برای هر قسم از موجودات ربّی جداگانه قائلند.
آنگاه برای تاکید توحید اضافه کرده اند: «لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً- ما به غیر او اله دیگری نمی خوانیم» و فائده این تاکید نفی آلهه ایست که وثنیت آن ها را اثبات می کرد و آن آلهه را ما فوق ربالنوع ها می دانست مانند عقول کلیه ای که صابئین عبادت می کردند و مانند برهما و سیوا و شنوکه براهمه و بودائیان آن ها را می پرستیدند. اصحاب کهف برای نفی الوهت آن ها، آن تاکید را آورده و مجددا تاکید دیگری آوردند: «لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً- اگر چنین کنیم از راه حق تجاوز کرده ایم» و با این جمله فهماندند که خواندن غیر خداوند تجاوز از حد و غلو در حق مخلوق و بالابردن آن تا حد خالق است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این قسمت از گفتگوی اصحاب کهف مملوّ از حکمت و فهم است و در این فراز از گفتگوی خود خواسته اند ربوبیّت ارباب بت ها از ملائکه، جن و مصلحین بشر را که فلسفه وثنیت، الوهت آن ها را اثبات کرده است، باطل کنند نه ربوبیت خود بت ها را که مشتی مجسمه و تصویری از آن ارباب و خداوندان است. شاهد بر این معنا کلمه (علیهم) است که می رساند منظورشان ابطال ربوبیّت ملائکه و جنّ و کمّلین از بشر بوده است وگرنه اگر منظورشان ابطال ربوبیت مجسمه ها بود می گفتند: «علیها- اگر دلیل قاطعی بر ربوبیت آن ها نیاورند». آنگاه به مردم عصر خود در پرستش غیر خداوند سبحان و اتخاذ آلهه حمله کرده و گفتند: «هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْ لا یَأْتُونَ عَلَیْهِمْ بِسُلْطانٍ بَیِّنٍ» و عقیده آنان را چنین ردّ کردند که اینان دلیل روشنی بر آنچه ادعا می کنند، ندارند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج13، ص: 348 و 349 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : داستان اصحاب کهف |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ردّ دلیل بت پرستان در شرک به خداوند
1- احاطه نیافتن ادراک بشر به خداوند تعالی اشکالی است که میان همه ما افراد بشر و آنچه عبادتش می کنند، مشترک است به علاوه ما هم که یکتا پرستیم تنها او را به اسما و صفاتش می شناسیم آن هم هر کس به قدر طاقتش به اسما و صفات او آشنایی دارد. پس هر کس به قدر معرفتش باید او را بپرستد. 2- تمامی صفاتی که معبود را مستحق عبادت می کند از قبیل خلقت کردن، رزق دادن، مالکیت، تدبیر عالم و امثال آن ها همه منحصرا صفات خداوند تعالی است و غیر خداوند چیزی از آن صفات را از خود ندارد، پس مشرکین هم تنها او را باید بپرستند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : دلیلی که بت پرستان آورده اند: «خداوند سبحان بزرگتر از آن است که ادراک خلق بر او احاطه ابد و توجهش به سوی او متوجه گردد و یا با عبادت خود به سویش تقرب جوید و لاجرم راه دیگری جز این نیست که مخلوق او بعضی از موجودات شریف و محترم را عبادت کند تا آن موجود عبادت وی را به خداوند برساند و او را به خداوند نزدیک کند» دلیلی به ضرر خود آنان است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج13، ص: 349 |
قالب : فلسفی |
موضوع اصلی : توحید |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تفصیل نهضت اصحاب کهف
در این کلام با همه اختصارش قیودی است که از تفصیل نهضت آنان و جزئیات آن در ابتدای امر خبر می دهد، مثلا از قید (وَ رَبَطْنا عَلی قُلُوبِهِمْ) فهمیده می شود که گفتار بعدی شان را که گفتند: «رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ...» از مشرکین پنهان نمی داشتند بلکه علنی در میان آنان می گفتند، در موقعیتی می گفتند که دل شیر در آن آب می شد و از وحشت دل ها به لرزه در می آمد، پوست بدن ها جمع می شد، در میان جمعی از دشمنان اظهار می داشتند که می دانستند دنبال اظهاراتشان خونریزی، عذاب، شکنجه و تطمیع در کار است.
و از قید (إِذْ قامُوا فَقالُوا) استفاده می شود که این عدّه از جوانان در ابتدای مخالفتشان در مجلسی بودند که دستور به عبادت و پرستش بت ها از آنجا صادر می شد و اعضای آن محفل مردم را مجبور به بت پرستی می نمودند و از عبادت خداوند باز می داشتند و حتی استفاده می شود که خداپرستان را شکنجه و آزار هم می کردند، می کشتند، عذاب می دادند، حال این مجلس یا مجلس سلطان بوده است و یا مجلسی که از وزرای سلطان تشکیل می شده است و یا مجلس عمومی بوده است، علی ای حال این چند جوان بر می خیزند و علنا مخالفت خود را اعلام می دارند و از آن مجلس بیرون می آیند و از مردم شهر کناره گیری می کنند و در حالی این قیام را انجام می دهند که در خطر عظیمی بودند، از هر سو مردم به ایشان حمله ور می شدند. چون در آیه شریفه دارد که به غار پناهنده شدند و فرموده است: «وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَی الْکَهْفِ- و چون از ایشان و آنچه که به غیر خداوند می پرستیدند کناره گیری نمودید، به غار پناهنده شوید».
و این خود مؤید روایاتی است که در داستان اصحاب کهف آمده است و به زودی خواهد آمد که اصلا شش نفر از آنان جز خواص سلطان بوده اند و شاه در امور خود با آنان مشورت می کرد، همان ها بودند که از مجلسش برخاسته، اعلان اعتقاد به توحید نمودند و هر شریکی را از خداوند نفی کردند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : چه بسا احتمال داده اند، که مراد از قیام اصحاب کهف قیامشان برای یاری حق بوده است، و اینکه گفتهاند: «رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» گفتاری بوده است که در دل زمزمه می کرده اند. و جمله (وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ) گفتار ایشان در هنگام خروجشان از شهر بوده است. و یا ممکن است مقصود از قیامشان قیام برای خداوند باشد و همه اقوالی که از ایشان نقل شده است گفتگوهایی بوده است که میان خودشان که بعد از بیرون شدن از شهر و دور شدن از مردم به میان آورده اند. و بنابر دو وجهی که ذکر شد منظور از ربط بر قلوب ایشان، این است که ایشان از عاقبت بیرون شدن از میان مردم و فرار از شهر و دوری از مردم نهراسیده اند.
ولیکن از دو وجه مذکور وجه اولی روشن تر است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج13، ص: 350 و 351 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : داستان اصحاب کهف |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تقیه کردن اصحاب کهف در مقابل بت پرستان
مخالفت علنی اصحاب کهف با مضمون روایاتی که می گوید اصحاب کهف ایمان خود را پنهان می داشتند و با تقیه رفتار می کردند، منافاتی ندارد، زیرا ممکن است عمری این چنین به سر برده باشند و سپس به طور ناگهانی تقیه را شکسته و ایمان به توحید را اعلام نمودند و از مردم خود کنارهگیری کردند و دیگر مجالی برایشان نمانده بود که تظاهر به ایمان بکنند، زیرا اگر چنین مجالی بود قطعا کشته می شدند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج13، ص: 351 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : داستان اصحاب کهف |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شرک به خداوند سبحان
ابی جعفر (علیه السلام) در ذیل آیه «لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً» فرمودند: یعنی اگر بگوییم خداوند شریک دارد بر او جور کردهایم.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج13، ص: 399 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : شرک |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ایمان اصحاب کهف
قهرمانان داستان اصحاب کهف افرادی بودند که با بصیرت به خداوند ایمان آوردند، خداوند هم هدایتشان را زیادتر کرد، و معرفت و حکمت بر آنان افاضه فرمود، و با آن نوری که به ایشان داده بود پیش پایشان را روشن نمود، و ایمان را با دلهای آنان گره زد، در نتیجه جز از خداوند از هیچ چیز دیگری باک نداشتند. و از آینده حساب شدهای که هر کس دیگری را به وحشت می انداخت نهراسیدند، لذا آنچه صلاح خود دیدند بدون هیچ واهمهای انجام دادند. آنان فکر کردند اگر در میان اجتماع بمانند جز این چارهای نخواهند داشت که با سیره اهل شهر سلوک نموده حتی یک کلمه از حق به زبان نیاورند. و از اینکه مذهب شرک باطل است چیزی نگویند، و به شریعت حق نگروند. و تشخیص دادند که باید بر دین توحید بمانند و علیه شرک قیام نموده از مردم کنارهگیری کنند، زیرا اگر چنین کنند و به غاری پناهنده شوند بالأخره خداوند راه نجاتی پیش پایشان می گذارد. با چنین یقینی قیام نموده در رد گفتههای قوم و اقتراح و تحکمشان گفتند: «رَبُّنا رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَا مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْ لا یَأْتُونَ عَلَیْهِمْ بِسُلْطانٍ بَیِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ کَذِباً» آن گاه پیشنهاد پناه بردن به غار را پیش کشیده گفتند: «وَ إِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَی الْکَهْفِ یَنْشُرْ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ یُهَیِّئْ لَکُمْ مِنْ أَمْرِکُمْ مِرفَقاً.»
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج13، ص: 405 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اصحاب کهف |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.