● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَ لا لِآبائِهِمْ کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ إِنْ یَقُولُونَ إِلاَّ کَذِباً «5»
ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ: نیست این گویندگان را به فرزند، یا بدین سخن که گویند هیچ دانائى بر محال بودن آن، یعنى این نسبت ناشایسته را از فرط جهل و تقلید پدران و کثرت انکار مىگفتند بدون هیچ تفکر و تأملى؛ که ساحت اقدس کبریائى اجلّ و اعلى باشد از حوادثات امکانى. وَ لا لِآبائِهِمْ: و همچنین نبود دانائى مر پدران ایشان را در این قسمت، بلکه ایشان هم به نادانى و بىشعورى این اعتقاد شنیع را داشتند، و حال آنکه به سبب زیادتى عمر البته باید تجربیات روزگار، تقلباتى در افکار آنها داده باشد که در نتیجه آن، خرافات سخیفه را دور و از قبایح مهجور گردند، لکن به ضلالت و جهالت باقى بودند.
کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ: بزرگ است مقالت آنها در کفر که بیرون مىآید از دهنهاى ایشان بر وجه جرأت و فرط جهالت، زیرا اتخاذ ولد متضمن نسبت و تشریک و نقص و احتیاج است. آیه شریفه در مقام تعجیباست، یعنى بزرگ سخنى است آنکه از دهنشان بیرون آید به جهت وساوس شیطانى و تسویلات نفسانى. إِنْ یَقُولُونَ إِلَّا کَذِباً: نمىگویند مگر دروغى، آن نوع دروغى که از فرط بزرگى و شناعت قبحى که دارد، نزدیک است آسمان و زمین بشکافد و کوهها از جا برود، چنانچه فرموده: «تَکادُ السَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا، أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَداً» «1».
نکته: کلمه اگر چه از أعراض و دخول و خروج و حرکت و سکون در آن جائز نیست، لکن به اعتبار محل که گاهى حفظ و ثبت و نوشته و خوانده شود در غیر مکانى که بجا آورى آن را، متصف شد به خروج مجازا و توسعا.
تنبیه: آیه شریفه آگاهى است، که نسبت ناشایستگى به ساحت اقدس کبریائى، در غایت شناعت و قباحت و نهایت تحاسر و جرئت باشد که بتواند تنطق به آن نماید؛ زیرا حیا و شرم عاقل منصف مانع است از آنکه ناسپاسى خالق زبان را نموده، قوه شریفه نطق را به کلام شنیع، گویا گرداند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» اطیب البیان
ما لَهُم بِهِ مِن عِلمٍ وَ لا لِآبائِهِم کَبُرَت کَلِمَةً تَخرُجُ مِن أَفواهِهِم إِن یَقُولُونَ إِلاّ کَذِباً «5»
نیست از برای آنها در اینکه قول علمی و مدرکی و نه از برای پدران آنهابسیار بزرگ است اینکه کلمه که از دهان آنها خارج میشود نمیگویند مگر کذب بلکه افتراء بخداوند عالم است و اهانت بمقام قدس.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 5)- سپس به یک اصل اساسی برای ابطال این گونه ادعاهای پوچ و بیاساس پرداخته، میگوید: «نه آنها (هرگز) به این سخن یقین دارند، و نه پدرانشان!» (ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَ لا لِآبائِهِمْ).
اما «سخن بسیار بزرگی از دهانشان خارج میشود» (کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْواهِهِمْ).
خدا و جسم بودن؟ خدا و فرزند داشتن؟ خدا و نیازهای مادی؟ و بالاخره خدا و محدود بودن؟ چه سخنان وحشتناکی؟! ...
آری! «آنها فقط دروغ میگویند» (إِنْ یَقُولُونَ إِلَّا کَذِباً).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» ترجمه تفسیر جوامع الجامع
مٰا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ ؛ به این حرفى که مى گویند: خدا داراى فرزند است، علم ندارند، زیرا چنین مطلبى واقعیّت ندارد و امر محالى است، بنا بر این نمى شود به آن علم پیدا کرد کَبُرَتْ کَلِمَةً ، نصب «کلمه» به خاطر تمیز بودن است و معنایش تعجّب مى باشد؛ گویا گفته شده: چه سخن بزرگى است: بعضى گفته اند «کبرت» مثل «نعمت» از افعال مدح و ذم است و «کلمة» تفسیر براى فاعل آن، و «تخرج» صفت براى موصوف محذوف مى باشد و تقدیر آیه: کبرت الکلمة کلمة خارجة من افواههم (بزرگ کلمه اى است کلمه اى که از دهنهاى آنها خارج مى شود) منظور از کلمه این است که مى گفتند: خدا فرزند دارد چنان که گاهى قصیده را هم کلمه مى گویند، با این که مرکب از چندین کلمه است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر احسن الحدیث
مٰا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ وَ لاٰ لِآبٰائِهِمْ کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوٰاهِهِمْ إِنْ یَقُولُونَ إِلاّٰ کَذِباً استدلال است بر نفى اتخاذ ولد یعنى خودشان و پدرانشان که این نسبت را به خدا داده اند از روى پندار و گمان گفتند قولشان از روى علم نیست و مبتنى بر دلیل نمى باشد در ردّ دوم در ذیل آیه فرموده فقط دروغ مى گویند آمدن «آباء» براى آنست که نگویند: از پدران چنین رسیده است و نمى توانیم آنها را تکذیب کنیم کَبُرَتْ کَلِمَةً تَخْرُجُ مِنْ أَفْوٰاهِهِمْ دو چیز را مى فهماند: یکى آنکه این سخن فقط در زبان آنهاست و واقعیت ندارد دیگرى اینکه: افتراء بزرگى است که لازمه اش، نسبت شریک دادن و محتاج دانستن خدا است و اگر به صورت ولادت باشد و موجب جسم بودن، مرکب بودن خداست در جاى دیگر فرموده: تَکٰادُ اَلسَّمٰاوٰاتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ اَلْأَرْضُ وَ تَخِرُّ اَلْجِبٰالُ هَدًّا أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمٰنِ وَلَداً مریم 90 91، زیرا آن لازمه اش خدا نبودن خداست
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
درحالى که در این نسبت ناروا نه براى خود آنها علمى و دانشى است و نه براى پدران پیشین آنان و این بزرگتر کلمه دروغ و رکیک نامعقولى است که بدون فکر و رویّه از دهن آنان خارج مى گردد و این چنین دروغى است که از فرط بزرگى آن در سوره مریم آیه 89 فرموده تَکٰادُ اَلسَّمٰاوٰاتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ اَلْأَرْضُ وَ تَخِرُّ اَلْجِبٰالُ هَدًّا أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمٰنِ وَلَداً
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.