● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّمَـوَتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِیٍّ وَلاَ نَصِیرٍ ﴾
The statements of Allah here contain tremendous benefit, prove that the Jews are disbelievers and refute their claim that Naskh does not occur, may Allah curse the Jews. In ignorance and arrogance they claimed that the sound mind stipulates that Naskh does not occur. Some of them falsely claimed that there are divine texts that dismiss the possibility that Naskh occurred.
Imam Abu Ja`far bin Jarir said, "The Ayah means, `Do you not know, O Muhammad, that I alone own the heavens and the earth and that I decide whatever I will in them I forbid whatever I will, change and repeal whatever I will of My previous rulings, whenever I will. I also uphold whatever I will.''
Ibn Jarir then said, "Although Allah directed His statement indicating His greatness towards His Prophet , He also rejected the lies of the Jews who denied that the rulings of the Torah could undergo Naskh. The Jews also denied the prophethood of Jesus and Muhammad, because of their dislike for what they brought from Allah, such as changing some rulings of the Torah, as Allah commanded. Allah thus proclaimed to the Jews that He owns the heavens and earth and also all authority in them. Further, the subjects in Allah's kingdom are His creation, and they are required to hear and obey His commands and prohibitions. Allah has full authority to command the creation as He wills, forbidding them from what He wills, abrogate what He wills, uphold what He wills, and decide whatever commandments and prohibitions He wills.''
I (Ibn Kathir) say that the Jews' dismissal of the occurrence of the Naskh is only a case of their disbelief and rebellion. The sound mind does not deny that there could be a Naskh in Allah's commandments, for He decides what He wills, just as He does what He wills. Further, Naskh occurred in previous Books and Law. For instance, Allah allowed Adam to marry his daughters to his sons and then later forbade this practice. Allah also allowed Nuh to eat from all kinds of animals after they left the ark, then prohibited eating some types of foods. Further, marrying two sisters to one man was allowed for Israel and his children, but Allah prohibited this practice later in the Torah. Allah commanded Abraham to slaughter his son, then repealed that command before it was implemented. Also, Allah commanded the Children of Israel to kill those who worshipped the calf and then repealed that command, so that the Children of Israel were not all exterminated. There are many other instances that the Jews admit have occurred, yet they ignore them. Also, it is a well-known fact that their Books foretold about Muhammad and contained the command to follow him. These texts, in their Books, indicate that the Jews were required to follow the Prophet Muhammad and that no good deed would be accepted from them, unless it conformed to Muhammad's Law. The Prophet brought another Book, - the Qur'an -, which is the last revelation from Allah.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر راهنما
1 - سلطنت و حکومت بر آسمانها و زمین (جهان هستى) تنها در اختیار خداوند است.
ألم تعلم أن اللّه له ملک السموت و الأرض
تقدیم خبر (له) بر مبتدا (ملک السماوات ...) دلالت بر حصر دارد.
2 - انحصار حاکمیت خداوند بر تمام هستى، حقیقتى روشن براى همگان
ألم تعلم أن اللّه له ملک السموت و الأرض
استفهام تقریرى در «ألم تعلم ...» گویاى برداشت فوق است. براى توضیح بیشتر به برداشت شماره 13 از آیه قبل مراجعه شود.
3 - جهان آفرینش، داراى آسمانهاى متعدد
أن اللّه له ملک السموت
4 - سرپرستى انسانها و تدبیر امورشان، تنها به دست خدا و در اختیار اوست.
و ما لکم من دون اللّه من ولى و لانصیر
5 - انسانها، جز خداوند یاورى ندارند.
و ما لکم من دون اللّه من ولى و لانصیر
6 - ادیان الهى و احکام دین، داراى ارتباطى تنگاتنگ با هستى و جهان آفرینش
نأت بخیر منها أو مثلها ... ألم تعلم أن اللّه له ملک السموت و الأرض
جمله «ألم تعلم أن اللّه ...» به منزله دلیلى براى امکان نسخ و تشریع دین جدید است. استدلال به حاکمیت خدا بر هستى - براى امکان نسخ و تشریع دین جدید - بیانگر ارتباط عمیق دین و قوانین دینى با هستى و قوانین آن است.
7 - توجّه به قدرت همه جانبه خداوند و انحصار حاکمیت او بر هستى زایل کننده هر شبهه اى درباره نسخ ادیان و احکام دین است.
ما ننسخ من ءایة أو ننسها ... ألم تعلم أن اللّه على کل شىء قدیر. ألم تعلم أن اللّه له ملک السموت و الأرض
استفهام تقریرى در دو جمله «ألم تعلم أن اللّه على ...» و «ألم تعلم أن اللّه له ...» بیانگر این است که: مخاطبان (انسانها) در ارتباط با نسخ دین و جایگزینى آن شبهه هایى داشته یا براى آنان رخ خواهد داد. خداوند، براى یافتن پاسخ شبهات، آنان رابه توجّه در قدرت همه جانبه و حاکمیت مطلق خویش، سفارش کرده است.
8 - توجّه به قدرت مطلق خداوند و حاکمیتش بر جهان آفرینش، موجب باور به توان خداوند بر جایگزینى دینى بهتر یا همانند دین منسوخ
نأت بخیر منها أو مثلها ألم تعلم أن اللّه على کل شىء قدیر. ألم تعلم أن اللّه له ملک السموت و الأرض
9 - نسخ ادیان و جایگزینى دینى دیگر از سوى خدا، در جهت تدبیر امور انسانها و به منظور یارى آنهاست.
ما ننسخ من ءایة ... و ما لکم من دون اللّه من ولى و لانصیر
برداشت فوق مقتضاى ارتباط بین جمله «ما ننسخ من ءایة ...» با جمله «و ما لکم ...» است.
10 - مالکیت و حاکمیت انحصارى خدا بر هستى، مقتضى نبود هیچ سرپرست و یاورى براى بندگان جز او
له ملک السموت و الأرض و ما لکم من دون اللّه من ولى و لانصیر
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر صفی علی شاه
هر دو اندر لوح محفوظست ضبط هر دو دارد بر صلاح خلق ربط
لیک در وقت معین از زمان دون وقت دیگر از بهر امان
یا ندانی بر تو هست اعنی یقین کوست شاه اندر سماوات و زمین
هم جز آن شه بر شما مشتی فقیر نه ولیی فرض گردد نه نصیر
ای که شاهی جز تو را زیبنده نیست غیر ملکت ملکتی پاینده نیست
چون نماند هیچ ملکی بر قرار ملک ملک تست کامد پایدار
پیش از آن کآید بدرگاهت فقیر بیش از استحقاق او گویی بگیر
بر در جودت فقیری عذرخواه باز آمد تا دهی بازش پناه
صد هزاران بار بخشیدی و باز بر غلط رفتیم از راه مجاز
بار دیگر با دو صد بار دگر عفو کن چون نیست غفار دگر
کار ما عصیان و غفلت کاری است کار تو غفّاری و ستاریست
هر دم از ما گر بپوشی صد عیوب از تو زیبد بر زکاة روی خوب
از من مسکین کس ار شد عذرخواه حق بود در نیّتم با او گواه
تا چه جای آنکه ما را از عدم کرد ایجاد از ره فضل و کرم
گر پذیرد عذر عصیان پیشه نیست دور از عفو او و اندیشه
اینهم از من بر غلط بگذشت و سهو کیستم من تا توانم کرد عفو
چون تویی ما را ز هر لغزش پناه زین غلط هم باز باشم عذرخواه
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مجمع البیان
«الم تعلم انّ اللَّه على کلّ شى ءٍ قدیرٌ»
آیا نمى دانى که خداوند بر هر کارى تواناست؟!
بعضى از مفسّران، خطاب این آیه شریفه را پیامبر(ص) دانسته اند؛ امّا برخى برآنند که روى سخن با همه مردم باایمان است و منظور این است که: هان اى مردم با ایمان! بدانید که خداى توانا قدرت آن را دارد که آیه یا سوره و یا حتّى کتابى بسان قرآن بیاورد که نسخ کننده دستورات پیشین باشد و ازنظر مصالح و هدفها جانشین آن شود.
مطابق دیدگاه نخست، معناى آیه چنین مى شود: اى پیامبر! آیا ندانستى که خدا قدرت دارد تو را در همه فراز و نشیبها، و دربرابر همه دشمنان یارى کند؟!
دسته اى نیز معتقدند که این جمله بیانگر عمومیت قدرت خداست؛ و پیام آن این است که قدرت وصف ناپذیر و بى همانند خدا به تمامى امور تعلّق مى گیرد، و نسخ نیز یکى از امور است که ذکر آن در آیه شریفه آمده، و روشن مى سازد که هر یک از آیات قرآن با سنّت قطعى ممکن است نسخ شود و دستورى که ازنظر مصلحت و پاداش بهتر از دستور نخست است، جاى آن قرار گیرد.
پیام دیگر آیه شریفه این است که قرآن شریف قدیم نیست، بلکه حادث است و کلام خدا و غیر از ذات اوست؛ چرا که اگر قرآن قدیم بود، ممکن نبود نسخ شود. افرون برآن، خداوند براى کلام خود، مانند و نظیر برشمرده و خاطرنشان ساخته است که خود مى تواند آن را پدید آورد. و روشن است که هر پدیده اى در دایره قدرت آمد، عنوان «کار» به آن تعلّق مى گیرد؛ و کار هم پدیده است، نه قدیم.
ارتباط این آیه شریفه با آیات پیشین بدینگونه است که در آیات قبل مى فرماید: کفر گرایان اهل کتاب و شرک گرایان دوست نمى دارند که ازجانب خدا، آیه و دستورى انسانساز براى شما فرو فرستاده شود؛ و در این آیه مى فرماید: خداوند برخلاف پندار آنان، هماره آنچه را که ازنظر هدف و مصلحت بهتر است، بر شما خواهد فرستاد.
ابومسلم در این مورد مى گوید: هنگامى که قرآن شریف حق ناشناسى و پیمان شکنى یهود را آشکار ساخت و به همگان هشدار داد که بسان آنان راه ناسپاسى را درپیش نگیرند، آنان از پیامبر گرامى(ص) اشکال و ایراد گرفتند که همه آیات و ادیان گذشته را نسخ شده اعلان مى کند؛ و این ممکن نیست. و درست در همین هنگام بود که این آیه شریفه فرود آمد که: چرا؛ نه تنها ممکن است، بلکه هیچ ایرادى ندارد خداوند برنامه یا دستورى را که در عصر خود مصالح و اهدافى را دربر داشته، اینک با فروفرستادن برنامه اى بهتر، کاملتر و مفیدتر از آن نسخ کند، و خدا بر هر کارى تواناست.
«الم تعلم انّ اللَّه له ملک السّماوات والارض»
آیا نمى دانى که فرمانروایى آسمانها و زمین ازآن خداست؟!
آیه با استفهام تقریرى آغاز مى شود، و معناى آن مثبت است؛ یعنى: البتّه که مى دانى چنین است.
بعضى معتقدند که روى سخن آیه شریفه با پیامبر(ص) است؛ امّا برخى بر این اعتقادند که گرچه خطاب آیه، پیامبر(ص) است، درحقیقت، مطلب مربوط به امّت است؛ درست نظیر این آیه شریفه که مى فرماید:
«یا اَیُّهَاالنَّبِىُّ اِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ ...»(205)
هان اى پیامبر! چون خواستید زنان را طلاق گویید، پس آنان را به هنگام پاکى از حیض طلاق دهید...
بنابر این، معناى آیه شریفه چنین مى شود که: هان اى انسان! آیا ندانستى که فرمانروایى آسمانها و زمین از آن خداست؟!
«و ما لکم من دون اللَّه من ولىّ و لا نصیر»
و براى شما جز خدا، سررشته دار و یاورى نخواهد بود
مفسّرانى که روى سخن آیه شریفه را پیامبر(ص) مى دانند، بکارگیرى ضمیر جمع در آیه را تکریم و ترسیم شکوه و عظمت پیامبر(ص) عنوان مى کنند؛ و کسانى که خطاب آیه را متوجّه امّت و مردم مى دانند - که آخر آیه شریفه، هماهنگ با نظر آنان است - مى گویند: خدا در این آیه به مردم خاطرنشان مى سازد که: هان اى مردم! آیا ندانستید که جز خدا، سررشته دار و یاورى نخواهید داشت، نه در دنیا و نه در آخرت؟!
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
و این براى خداوند آسان است آیا نمى دانى که خدا بر همه چیز قادر است (الم تعلم ان الله على کل شى ء قدیر).
آیا نمى دانى حکومت آسمانها و زمین از آن خدا است (الم تعلم ان الله له ملک السماوات و الارض ).
او حق دارد هر گونه تغییر و تبدیلى در احکامش طبق مصالح بدهد، و او نسبت به مصالح بندگانش از همه آگاهتر و بصیرتر است .
و آیا نمى دانى که جز خدا سرپرست و یاورى براى شما نیست ؟ (و ما لکم من دون الله من ولى و لا نصیر).
در واقع جمله اول این آیه اشاره به حاکمیت خدا در احکام ، و قادر بودن او بر تشخیص همه مصالح بندگان است ، بنا بر این نباید مؤ منان به حرفهاى نابجاى افراد مغرض که در مساءله نسخ احکام تردید مى کنند، گوش فرا دهند.
و جمله دوم هشدارى است به آنها که تکیه گاهى غیر از خدا براى خود انتخاب مى کنند، چرا که در جهان تکیه گاه واقعى جز او نیست
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.