چرا دین ابراهیم (ع) «حنیف» نامیده شد؟
در اینکه ملّت ابراهیم علیه السلام بچه علت «حنیف» نامیده شد و پیروى از آن لازم گردید چهار قول است:
1- ابن عباس و مجاهد و حسن میگوید: «این نامگذارى بجهت اشتمال آن بر اعمال حج است، 2- مجاهد در قول دیگر میگوید: «علت اینکه آن دین «حنیف» است و پیروى از آن لازم است اینست که پیروى از آن پیروى از حق است».
3- بعضى میگویند: «این موضوع باین مناسبت است که پیروى از آن، متابعت شریعتى است که ابراهیم علیه السلام بوسیله آوردن احکام آن- از قبیل لزوم حج و ختنه و غیر آن از احکام اسلام- امام مردم گردیده است».
4- برخى گفتهاند: «حنیف» یعنى اخلاص در زمینه اقرار بربوبیت خداوند و بندگى انسان در برابر او.
مؤلف: «تمام این اقوال باستقامت و بتمایل از باطل بسوى حق که در معناى «حنیف» گفتیم برمیگردد.
وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ...- یعنى ابراهیم از مشرکین نبود خداوند باین بیان «شرک» را از ملت ابراهیم علیه السلام نفى کرده و ضمناً آن را براى یهود و نصارى اثبات نموده است زیرا یهود گفتند «عزیر» پسر خداست و نصارى گفتند «مسیح» پسر خداست و باین سبب هر دو مشرک گردیدند.
یهود و نصارى تناقض میگویند
اینکه خداوند تنها به پیروى از ملت ابراهیم امر کرده فرمود: بل ملّة ابراهیم حنیفا از این جهت است که تناقضهایى که در یهود و نصرانیّت موجود است در ملّت ابراهیم اصلا وجود ندارد و لذا آن ملت براى پیروى و لزوم عمل بآن از ملّتهاى دیگر شایستهتر است.
ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج2، ص: 74
جهات تناقض در یهود
یهود از جهاتى که ذیلا خاطرنشان میگردد تناقض میگویند:
1- میگویند احکام شریعت موسى علیه السلام قابل نسخ نیست و همیشگى است با اینکه تورات، دلالت بر جواز نسخ شریعت موسى دارد! 2- میگویند ما بتورات عمل مىکنیم با اینکه در آن بشارتى راجع بظهور پیغمبر «امى» (پیغمبر اسلام) و لزوم پیروى از آن موجود است و عمل بآن نمیکنند! 3- میگویند ما از این جهت بنبوّت موسى علیه السلام اعتراف و ایمان داریم که او داراى معجزاتى بوده است با اینکه معجزات روشنترى براى نبوّت عیسى و پیغمبر اسلام موجود است و بآن توجّه نمیکنند از این قبیل تناقضها در یهودیت فراوان است
تناقض در نصرانیّت
از جمله تناقضى که در نصرانیت موجود است این است که میگویند: پدر و پسر و روح القدس یک خداست، با اینکه معتقدند که پدر غیر از پسر است و پدر یک خداست و پسر یک خداست و روح القدس یک خداست و از طرفى از اعتراف بسه خدا امتناع میورزند البته غیر از این تناقض، ضد و نقیضهاى دیگرى را نیز میگویند که در کتب مذکور است.
[ نظرات / امتیازها ]