شأن نزول
ابن عبّاس مىگوید: کفّار قریش به پیغمبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم مىگفتند اى محمّد! پروردگار خود را براى ما توصیف کن در این حال خداوند این آیه و سوره اخلاص را نازل فرمود.
تفسیر:
وَ إِلهُکُمْ ...- آفریننده شما و آنکه بشما نعمتهایى عنایت کرده است که غیر او از اعطاء آنها عاجز است و آن کسى که شایسته عبادت است.
على بن عیسى مىگوید «آله» یعنى کسى که فعلًا مستحق عبادت است ولى این تفسیر درست نیست زیرا لازمه این قول آن است که خداوند قدیم از اوّل اله نباشد زیرا او در ابتداء امر فعلى که بواسطه آن شایستگى عبادت را داشته باشد انجام نداده بود و حال اینکه او همیشه و از اوّل امر بالهیّت متّصف بوده است و منظور ما از اینکه «آله» را «به شایسته عبادت» معنا کردیم این است که او قادر است بر انجام فعلى که اگر او را انجام دهد استحقاق فعلى عبادت را پیدا مىکند و این وصف براى او از اوّل تحقّق داشته است.
إِلهٌ واحِدٌ ...- خداى واحدى است.
باید توجّه داشت که: اتّصاف خداوند بوحدت بر چهار قسم است.
1- انقسام و تجزیه پذیر نیست یعنى «بسیط» است و اصلًا جزء ندارد.
2- یکى است یعنى نظیر و شبیهى ندارد.
3- او در شایستگى براى عبادت یعنى الوهیّت یکى و منحصر است.
4- در صفاتى که بر او اطلاق میشود نیز واحد است یعنى آن صفات بر غیر او اطلاق نمیگردد زیرا معناى «قدیم» که بر خداوند اطلاق میگردد این است که او قدیم ذاتى است و دیگرى در اینوصف با او شرکت ندارد و مراد از اینکه باو «عالم و قادر» مىگوییم این است که تنها او مخصوص این دو وصف است باین معناکه منظور از «عالم» این است که او بجمیع معلومات عالم است و جهل بر او اصلًا جائز نیست و مقصود از «قادر» که او بر همه چیز قدرت دارد و ابداً عجز بر او جائز نیست و مراد از «حىّ و باقى» این است که مرگ و فنا بر او هرگز روا نیست در این صورت این نوع صفات و کیفیت اتّصاف بآنها مخصوص خداوند است.
اگر در اجسام فوق قسّم اوّل را توحید در ذات و دوّم را توحید در نفى شریک و سوّم را توحید در عبادت و چهارم را توحید در صفات بگوئیم بسیار مناسب خواهد بود.
لا إِلهَ إِلَّا هُوَ ...- معناى این کلمه این است که: اللَّه هو الأله وحده یعنى الهیّت منحصر در اوست علماء اختلاف کردهاند که آیا این کلمه دلالت بر «نفى مثل» از خداوند دارد یا نه؟ محقّقین میگویند مفاد این کلمه «نفى مثل» از خداوند نیست زیرا خداوند مثل ندارد تا با این کلمه آن را نفى کنیم ولى بعضى گفتهاند مفاد آن نفى مثل است یعنى در عالم تصوّر مثلى براى خدا میتوان فرض کرد و این کلمه آن را نفى مىکند.
الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ ...- از این نظر وصف «الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ» را پس از «لا إِلهَ إِلَّا هُوَ» ذکر کرد که علّت استحقاق عبادت را بیان کرده باشد یعنى او از این جهت شایستگى عبادت را دارد که از روى رحمت خود نعمتهاى بزرگى که غیر او قدرت اعطاء آنها را ندارد ببندگان خود بخشیده است زیرا رحمت بمعناى نعمت بخشى بر محتاجان است و ما معناى «رحمن و رحیم» را قبلًا بطور مشروح بیان کردهایم.
[ نظرات / امتیازها ]