وقت حج ماههاى معینى است که تغیر پذیر نیست و مقدّم و مؤخّر نمیشود و کسانى که آن را تاخیر میانداختند مورد سرزنش قرار گرفته و آیه کریمه در حقشان میفرماید: «إِنَّمَا النَّسِیءُ زِیادَةٌ فِی الْکُفْرِ «1»» ...- تاخیر حج افزایش در کفر است.
ماههاى حج از نظر ما: شوال، ذو القعده و ده روز اول از ذى الحجّه است بنا بر آنچه از امام باقر علیه السلام نقل شده است و ابن عباس و مجاهد و حسن و بعضى دیگر نیز بر همین عقیدهاند.
ولى جمعى چون «عطا، و ربیع و طاوس» معتقدند که ماههاى حج شوال ذى القعده و تمام ذى الحجّه است و در اخبار ما نیز همان عقیده نقل شده است.
جهت اینکه این ماهها را ماه حج میگویند اینست که بدون خلاف احرام براى حج درست نیست جز در این ماهها و نزد ماه احرام براى عمره تمتع نیز جز در این ماهها جائز نیست.
و کسانى که معتقدند تمام ذى الحجه از ماههاى حجّ است میگویند چون بعضى از اعمالى که باید در ماه حج انجام شود مانند سه روز روزه و ذبح قربانى وقتى صحیح باشد که بعد از عید نیز انجام شود ما مىفهمیم که ذیحجّه ماه حج است.
سؤال اگر گفته شود بنا بر اینکه ماه تنها حج شوال و ذیقعده و ده روز از ذیحجه باشد نه آن، چگونه کلمه جمع «اشهر» (ماهها) بر آن دو ماه و ده روز اطلاق شده است؟
پاسخ در پاسخ از این سؤال دو وجه ذکر کردهاند.
1- در عرب معمول است که لفظ جمع را بدو فرد هم اطلاق میکنند.
2- کارى که در یک قسمت و جزء از زمانى واقع میشود گاهى به همه آن زمان
__________________________________________________
(1) آیه 37 از سوره توبه
نسبت میدهند و چون حج در دهه اول ذیحجّه واقع میشود بهمه آن ماه، ماه حجّ میگویند و باضافه آن دو ماه «شوال و ذیقعده» سه ماه میشود مثل روز ورود زید که ورود در یک قسمت از آن روز واقع شده ولى همه آن روز را بنام روز ورود میخوانند.
فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ ...- پس هر کس که بر خود لازم کند حج را در این ماه و ملتزم بدان گردد و احرام بندد به حج باتفاق همه مذاهب) یا به عمره تمتع (بنا بذهب امامیه) باید آمیزش با زنان را ترک کند و کلمه «رفث» در آیه بوجوهى تفسیر شده است از اینقرار:
1- خود آمیزش که به این کلمه کنایه آورده شده است این عقیده اصحاب ما و قتاده و ابن مسعود است 2- وعدهگذارى آمیزش بقول ابن عباس، عبد اللَّه بن عمر و عطا.
3- معنایى عام شامل خود آمیزش و مقدمات آن از مزاح و مشابه آن و نیز وعدهگذارى آن بقول «حسن».
وَ لا فُسُوقَ ...- در بیان مقصود از کلمه «فسوق» نیز اقوالى است:
1- اصحاب ما (شیعه) میگویند مقصود، دروغ است که در موقع احرام باید ترک شود.
2- مراد از این کلمه همه معاصى و گناهان است که باید ترک شود (ابن عباس، حسن و قتاده) و این معنا اعم از وجه اول که خصوص دروغ بوده مىباشد.
3- مقصود، مردم را به لقب زشت یاد کردن است بقرینه آیه کریمه: «بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِیمانِ «1»» (پس از ایمان، زشت است که مردم را به لقبهاى بد یاد کنید) (این عقیده «ضحاک» است).
4- منظور فحش دادن بمردم مؤمن است چون در حدیث آمده است که فحش بمؤمن از فسوق و کشتن او کفر است (على بن ابراهیم و مجاهد)
__________________________________________________
(1) آیه 11 از سوره حجرات
5- مراد همه کارهایى است که در غیر حال احرام جائز ولى در حال احرام حرام است ولى این وجه که اختصاص دادن نهى محرم به آنچه در حال احرام باو حرام شده است تخصیص عام است بدون دلیل.
و کلمه «لا فسوق» نهى عام است و کلمه: فی الحج فقط براى بیان عظمت حج است نه بیان تخصص به آن مثل اینکه اگر کسى: بگوید: «اگر روزهاى باید گوش و چشم تو نیز روزه باشد» که معنایش ترک گناه بوسیله چشم و گوش که همیشه حرام است ولى در حال روزه تأکید بیشترى شده است.
وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ ...- اصحاب ما میگویند منظور از «جدال» گفتن «لا و اللَّه» و «بلى و اللَّه» است چه براستى سوگند بخورد و چه بدروغ.
ولى مفسرین دیگر در بیان آن دو قول گفتهاند:
1- از روى دشمنى و عصبانیت، لجاج و فحاشى نکنید (ابن عباس، ابن مسعود و حسن).
2- در اینکه حج باید در ماه ذیحجه باشد جدال نکنید چه، مردم گاهى ماههاى حج را فراموش میکردند، آنها را جلو و یا عقب میانداختند و گاهى در غیر آن واقع میشد (مجاهد و سدى).
وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ ...- آنچه را از نیکى و خیر انجام دهید خدا میداند یعنى آنچه شما از کارهاى خیر انجام میدهید خداوند شما را بآنها پاداش میدهد چه او در همه حال عالم بهمه معلومات است نه فقط به کارهاى نیک مردم ولى جمله «میداند کارهاى شما را» بجاى «پاداش میدهد شما را بر آنها» آورده تا مبالغه بیشترى باشد در بیان عدل خودش که او مانند کسى است که کارى نیک را دیده و آشکارا شده و پاداش میدهد نه اینکه فقط بداند او این کار را خواهد کرد.
تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوى ...- توشه بگیرید که بهترین توشهها پرهیزکارى است.
در معناى این جمله دو قول است:
1- خطاب متوجه بمردمى است که خود را بنام صاحبان توکّل به خدا شناسانده و توشه و ذخیرهاى نداشتند و میگوید شما باید براى خود غذا و توشه ذخیره کنید و زحمت خودتان را به دوش دیگران نیندازید ولى بدانید که بهترین توشهها تقوى و پرهیزکارى است (حسن- قتاده و مجاهد).
2- از اعمال صالحه و کارهاى نیک توشه بردارید که بهترین توشهها تقوى است.
ذکر این جمله پس از بیان احکام حج براى بیان این مطلب است که موقعیت حج سزاوارترین و بهترین وقتى است که در آن باید اعمال نیک انجام داده و از آنها توشه گرفت.
وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْبابِ ...- اى صاحبان عقل و بصیرت در آنچه امر کرده یا نهى نمودهام پرهیزکارى را پیشه کنید.
[ نظرات / امتیازها ]