از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(و الوالدات یرضعن اولادهن حولین کاملین ):(و مادران فرزندان خویش را دو سال تمام شیر دهند)،کلمه (والدات )اخص از(امهات )است و(حول )یعنی سال و علت نامگذاری آنست که سال تغییر می کند و محول می شود و آن رابه صفت کمال متصف نمود ،چون سال دارای اجزاء کثیری است و چه بسا در آن مسامحه شود و بریک سال ناقص به جای کامل اطلاق شود، (لمن اراد ان یتم الرضاعه ):(برای کسانی که بخواهند شیر دهی را کامل کنند)،پس حق حضانت وشیر دهی برای مادران مطلقه است و موکول به اختیار اوست و شوهر در موردسپردن طفل به او و امر شیر دهی کودک اختیاری ندارد، (و علی المولود له رزقهن و کسوتهن بالمعروف ):(و صاحب فرزند خوراک و پوشاک آنها را به شایستگی عهده دار است )منظور از(مولودله )پدر طفل است ومنظور از (رزق و کسوه )خرجی و پوشاک است و (معروف ) در اینجا به معنای حد متعارف از حال این زن وشوهر است ، چون در ادامه فرمود: (لا تکلف نفس الا وسعها):(تکلیف نشده است هیچ نفسی ، جز به مقدار توان و وسعش )پس از شوهر به اندازه توانش انتظار خرجی و نفقه می رود، (لاتضار والده بولدها و لا مولود له بولده ):(هیچ مادری به سبب فرزندش و نیز پدر فرزند به سبب آن زیان نمی بیند) پس در اینجادو حکم بیان می شود، اول ): آنکه حق پرورش و نگهداری و شیردهی متعلق به مادر طفل است و شوهر نمی تواند به زور طفل را از مادرش جدا کند و ثانیا): زن نیز نمی تواند در مورد بچه به مرد سخت گیری کند و نگذارد او فرزندش را ببیند،(و علی الوارث مثل ذلک ):(و عین همین حکم بر عهده وارث نیز هست )یعنی آنچه که به حکم شرع به گردن پدر است ،(ازقبیل نفقه وپوشاک ) در صورتی که پدر بچه فوت شود به گردن وارث او خواهد بود، (فان ارادا فصالا عن تراض منهما وتشاور فلا جناح علیهما):(اگر پدر ومادربارضایت و مشورت یکدیگرخواستند طفل را از شیر بگیرند، گناهی برآنان نیست )،یعنی اگر با توافق هم تصمیم گرفتند طفل را قبل از مدت شیر دهی ، از شیر بگیرند گناهی بر آنان نیست ، این حکم نشان می دهد که حق حضانت و شیر دهی بر زن واجب ولایتغیر نیست ، بلکه می تواند از آن استفاده نکند، (وان اردتم ان تسترضغوااولادکم فلا جناح علیکم اذاسلمتم ما اتیتم بالمعروف ):(و اگر خواستید برای فرزندان خود دایه بگیرید، فردی را که در نظر می گیرید به شایستگی حق او رابدهید، گناهی بر شما نیست )پس اگر به هر دلیل مثلا فساد شیر مادر یا اصلا شیرنداشتن او و یا آنکه مادر نخواهد فرزندش را شیر دهد ایرادی ندارد که برای فرزند دایه بگیرند، به شرطی که به شایستگی حق دایه و حق مادر فرزند(نفقه )داده شود، (و اتقواالله واعلموا ان الله بما تعملون بصیر):(و از خدا بترسید وبدانید که خدا به آنچه انجام می دهید بینا است )امر به تقوی می کند و اینکه این تقوی به اصلاح صورت این اعمال باشد. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حسين پاک دل
شکستن یکى دیگر از زنجیرهاى اسارت- در زمان جاهلیت زنان در زنجیر اسارت مردان بودند و مجبور بودند زندگى خود را طبق تمایلات مردان خودکامه تنظیم کنند.

از جمله در انتخاب همسر به خواسته و میل زن هیچ گونه اهمیتى داده نمى‏شد، حتى اگر زن با اجازه ولى، ازدواج مى‏کرد سپس از همسرش جدا مى‏شد باز پیوستن او به همسر اول بستگى به اراده مردان فامیل داشت و بسیار مى‏شد با این که زن و شوهر بعد از جدایى علاقه به باز گشت داشتند مردان خویشاوند روى پندارها و موهوماتى مانع مى‏شدند، قرآن صریحا این روش را محکوم کرده مى‏گوید:

«هنگامى که زنان را طلاق دادید و عدّه خود را به پایان رسانیدند، مانع آنها نشوید که با همسران (سابق) خویش ازدواج کنند اگر در میان آنها رضایت به طرز پسندیده‏اى حاصل شود» (وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ یَنْکِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَیْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ).

سپس در ادامه آیه، بار دیگر هشدار مى‏دهد و مى‏فرماید: «این دستورى است که تنها افرادى از شما که ایمان به خدا و روز قیامت دارند از آن پند مى‏گیرند» (ذلِکَ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ مِنْکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ).

و باز براى تأکید بیشتر مى‏گوید: «این براى پاکى و نموّ (خانواده‏هاى شما) مؤثرتر و براى شستن آلودگیها مفیدتر است و خدا مى‏داند و شما نمى‏دانید» (ذلِکُمْ أَزْکى‏ لَکُمْ وَ أَطْهَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).

این بخش از آیه، در واقع مى‏گوید: این احکام همه به نفع شما بیان شده منتهى کسانى مى‏توانند از آن بهره گیرند که سرمایه ایمان به مبدء و معاد را داشته باشند، و بتوانند تمایلات خود را کنترل کنند.



[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  فاطمه پورمحمدي - ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن‏
«وَ عَلَى الْوارِثِ»
و به وارث فرزند است (از حسن- قتاده- سدى) و آن کسى است که اگر فرزند بمیرد از او ارث مى‏برد و «قبیصة بن ذویب» گوید منظور، وارث پدر است ولى معناى اول بهتر و صحیح‏تر است «مِثْلُ ذلِکَ» یعنى بر وارث نیز همان چیزهایى که بر پدر واجب بود از دادن نفقه و شیر لازم است (حسن- قتاده) و بعضى گفته‏اند: یعنى بر وارث نیز لازم است که بفرزند ضرر نزند (ضحاک) و آنچه نزد بیشتر دانشمندان فهمیده مى‏شود اینست که مراد هر دو معنا است و با عمومیت آیه هم بهتر سازش دارد.
و در این که آیا نفقه بر همه ورثه واجب است یا به بعضى وجوهى گفته شده است:
1- نفقه تنها بر وارثانى واجب است که صاحب سهم نیستند اما بر آنهایى که سهم دارند مانند مادر و برادر مادرى واجب نیست (عمر بن الخطاب- حسن) 2- بر وارث کودک واجب است اعم از زنان و یا مردان بمقدار سهمى که مى‏برند (قتاده) 3- بر آن وارثى واجب است که خویشاوند و محرم باشد مانند فرزند خواهر یا برادر نه خویشاوندى که نامحرم است مانند فرزند عمو و عمه اگر چه وارث باشد (ابو حنیفه) 4- بر باقیماندگان از پدر و مادرش لازم است و این وجه در نزد ما شیعه صحیح است و مذهب شافعى نیز همین است.
زیرا از نظر او به نفقه شیر دادن قیام نمیکند جز پدر و مادر.
و در روایات ما آمده است که بر وارث (هر کس که باشد) نفقه و خرج طفل لازم است و با ظاهر آیه این وجه سازگارتر است و قول قتاده و احمد و اسحاق نیز همین است. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
مادرانی که بخواهند براساس حق‌الحضانه و حق‌الارضاع دوران شیردهی نوزاد خود را تمام کنند، دو سال کامل (24 ماه قمری) او را شیر دهند.
تعبیر ﴿والولِدت﴾ به جای «الاَزواج» و «الاُمهات» بدین جهت است که حق‌الرضاع، هم زن مطلّقه شیرده را دربرگیرد و هم اختصاص آن را به مادر اصلی فرزند بیان کند و دیگرانی را هم شامل نشود که امّ نامیده می‌شوند ولی کودک را نزاییده‌اند.
پدر کودک تا دو سال یا کمتر از آن، که مادرْ نوزاد خود را شیر می‌دهد، هزینه‌های زندگی آن مادر را عهده‌دار است؛ مانند هزینه خوراک و پوشاک، که از مال نوزاد در صورتی‏که صاحب مال باشد و اگر نوزاد مال ندارد، از دارایی خود در حد متعارف و به اندازه وسعش هزینه می‌کند، هرچند آن مادر مطلّقه باشد و عدّه او به سر آمده باشد. چنانچه پدر بمیرد، این هزینه بر عهده وارث اوست.
هیچ یک از والدین نمی‌بایست به فرزندشان آسیب برساند؛ یا هر یک به بهانه کودک به دیگری زیان برساند.
از شیر گرفتن نوزاد، با رضایت و مشورت پدر و مادر و لحاظ مصلحت کودک اشکالی ندارد و گناه نیست.
استرضاع جایز است، اگر پدر به تعهدات مالی خود به مادر شیرده و دایه عمل کند.
رعایت تقوا در همه امور، مخصوصاً در احکام خانواده لازم است و باید دانست که خدا به اعمال بندگانش بیناست.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نور
در مورد پدر و مادر و فرزند، در این آیه کلمات «أب» و «اُمّ» نیامده، بلکه «والد» و «والده» آمده است. زیرا کلمات «أب» و«امّ» شامل عمو، معلّم و پدر زن مى‏شود. همانگونه که زنان پیامبر صلى الله علیه وآله امّهات مؤمنین هستند، نه والدات آنها.
چون آیات قبل مربوط به طلاق و جدایى زن و شوهر از یکدیگر بود، لازم است تکلیف کودکان و نوزادان نیز روشن شود، تا آنان فداى اختلافات پدر و مادر نشوند. توجّه به عواطف مادر، اهمیّت شیر مادر، مقدار نیاز طبیعى نوزاد به شیر و مدّت آن، در این آیه مطرح شده است. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ابراهيم چراغي - تفسیر تسنیم
مادرانی که بخواهند براساس حق‌الحضانه و حق‌الارضاع دوران شیردهی نوزاد خود را تمام کنند، دو سال کامل (24 ماه قمری) او را شیر دهند.
تعبیر ﴿والولِدت﴾ به جای «الاَزواج» و «الاُمهات» بدین جهت است که حق‌الرضاع، هم زن مطلّقه شیرده را دربرگیرد و هم اختصاص آن را به مادر اصلی فرزند بیان کند و دیگرانی را هم شامل نشود که امّ نامیده می‌شوند ولی کودک را نزاییده‌اند.
پدر کودک تا دو سال یا کمتر از آن، که مادرْ نوزاد خود را شیر می‌دهد، هزینه‌های زندگی آن مادر را عهده‌دار است؛ مانند هزینه خوراک و پوشاک، که از مال نوزاد در صورتی‏که صاحب مال باشد و اگر نوزاد مال ندارد، از دارایی خود در حد متعارف و به اندازه وسعش هزینه می‌کند، هرچند آن مادر مطلّقه باشد و عدّه او به سر آمده باشد. چنانچه پدر بمیرد، این هزینه بر عهده وارث اوست.
هیچ یک از والدین نمی‌بایست به فرزندشان آسیب برساند؛ یا هر یک به بهانه کودک به دیگری زیان برساند.
از شیر گرفتن نوزاد، با رضایت و مشورت پدر و مادر و لحاظ مصلحت کودک اشکالی ندارد و گناه نیست.
استرضاع جایز است، اگر پدر به تعهدات مالی خود به مادر شیرده و دایه عمل کند.
رعایت تقوا در همه امور، مخصوصاً در احکام خانواده لازم است و باید دانست که خدا به اعمال بندگانش بیناست.
[ نظرات / امتیازها ] [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  محمد هادي مؤذن جامي - اطیب البیان با ویرایش مختصربنده
وَ الوالِدات‌ُ یُرضِعن‌َ أَولادَهُن‌َّ حَولَین‌ِ کامِلَین‌ِ : ظاهر ‌این جمله‌ وجوب‌ ارضاع‌ مادر ‌است:‌ لکن‌ مشهور و معروف‌ ‌بین‌ علماء ‌است‌ ‌که‌ ارضاع‌ طفل‌ ‌بر‌ مادر واجب‌ نیست‌ بلکه‌ خلافی‌ ‌در‌ ‌این‌ مسئله‌ نمی باشد. و ‌این جمله‌ ‌اگر‌ چه‌ به لسان‌ خبر می باشد ولی‌ ‌در‌ مقام‌ امر ‌است‌ و دلالت‌ ‌بر‌ وجوب‌ ‌آن‌ آکد ‌از‌ امر ‌است‌، لکن‌ به واسطه‌ قرائن‌ داخلی‌ و خارجی‌ ‌از‌ ظاهر ‌آن‌ صرف‌ نظر ‌شده‌ و ‌بر‌ استحباب‌ حمل‌ ‌شده‌ ‌است‌.
امّا قرائن‌ داخلی‌ جملاتی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ‌این‌ جمله‌ ذکر ‌شده‌ مانند جمله‌: لِمَن‌ أَرادَ أَن‌ یُتِم‌َّ الرَّضاعَةَ و جمله‌ عَلَی‌ المَولُودِ لَه‌ُ رِزقُهُن‌َّ وَ کِسوَتُهُن‌َّ و جمله‌ لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها و جمله‌ وَ عَلَی‌ الوارِث‌ِ مِثل‌ُ ذلِک‌َ ؛ و جمله‌ : وَ إِن‌ أَرَدتُم‌ أَن‌ تَستَرضِعُوا ‌که‌ بیان‌ ‌هر‌ یک‌ بیاید.
و قرائن‌ خارجی‌ اخباری‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌این‌ مورد رسیده مانند خبری‌ ‌که‌ سلیمان‌ ‌بن‌ داود ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌ ‌از‌ رضاع‌ می پرسد و حضرت‌ می فرماید: «لا‌ تجبر المرأة ‌علی‌ ارضاع‌ الولد»(وسائل‌ ج٣ کتاب‌ نکاح‌ باب‌ ٦٨).
و بعضی‌ تفصیل‌ داده‌اند ‌که‌ ‌اگر‌ ‌خود‌ ولد مالی‌ دارد، ‌از‌ ‌آن‌ مال‌ مرضعه‌ ‌برای‌ ‌او‌ بگیرند و گرنه‌ ‌بر‌ پدر ‌از‌ باب‌ وجوب‌ نفقه‌ ارضاع‌ ‌او‌ واجب‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ پدر معسر و تنگدست‌ ‌باشد‌ ‌بر‌ مادر ارضاع‌ واجب‌ ‌است‌ مگر این که‌ مرضعه ای پیدا شود ‌که‌ رایگان‌ طفل‌ ‌را‌ شیر دهد چنانچه‌ نفقه‌ طفل‌ ‌در‌ صورت‌ مفروض‌ ‌بر‌ مادر واجب‌ ‌است‌.
لکن‌ ‌این‌ تفصیل‌ تمام‌ نیست؛‌ زیرا اولا وجوب‌ انفاق‌ ‌از‌ حیث‌ واجب‌ النفقه‌ بودن‌ و مسئله‌ ارضاع‌ ‌از‌ حیث‌ مادر بودن‌ دو امر ‌است‌، و ثانیا ممکن‌ ‌است‌ ‌در‌ این صورت‌ مادر اجرت‌ دهد و مرضعه‌ بگیرد.
و بعضی‌ تفصیل‌ دیگر داده‌ ‌که‌ لِبا [آغوز] ‌یعنی‌ شیر اول‌ ولادت‌ ‌بر‌ مادر واجب‌ ‌است‌ چون‌ حفظ ولد منوط به آن است‌ و شیر دادن‌ ‌بعد‌ ‌از‌ لِبا ‌بر‌ ‌او‌ واجب‌ نیست‌.
و ‌این‌ تفصیل‌ نیز تمام‌ نیست؛‌ زیرا اولا حفظ نفس‌ ولد منوط به لبا نیست‌ چنانچه‌ کثیرا مشاهده‌ ‌شده‌ ‌است‌ و ثانیا حفظ نفس‌ محترمه‌ ‌بر‌ همه‌ افراد مسلمین‌ واجب‌ ‌است‌ و مادر ‌در‌ این جهت‌ خصوصیتی‌ ندارد و به کلمه‌ «حولین‌ کاملین‌» بعضی‌ استدلال‌ نموده‌اند ‌که‌ ارضاع‌ دو سال‌ تمام‌ واجب‌ ‌است‌ و همچنین‌ به آیه‌ شریفه‌: وَ حَملُه‌ُ وَ فِصالُه‌ُ ثَلاثُون‌َ شَهراً (احقاف/١٥) به ضمیمه‌ حدیث‌ وارد ‌بر‌ این که‌ اقل‌ّ حمل‌ شش‌ ماه‌ ‌است‌.
لکن‌ مشهور ‌بین‌ علماء اعلام‌ این است‌ ‌که‌ *حولین‌ کاملین‌ حدّ کامل‌ ارضاع‌ ‌است*‌ و اقل‌ّ ‌آن‌ بیست‌ و یک‌ ماه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌با‌ نه‌ ماه‌ ‌که‌ مدت‌ حمل‌ ‌در‌ اغلب‌ زنان‌ ‌است‌ سی‌ ماه‌ می‌شود.
و ‌بر‌ طبق‌ ‌این که‌ ‌از‌ سماعة ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ ‌شده‌ ‌که‌ فرمود:«الرضاع‌ احد و عشرون‌ شهرا فما نقص‌ فهو جور»(مجمع البیان).
و ‌از‌ ‌عبد‌ اللّه‌ ‌ابن‌ صباح‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌ ‌است‌ ‌که‌ فرمود: «الفرض‌ ‌فی‌ الرضاع‌ احد و عشرون‌ شهرا»(وسائل‌، ج٣ کتاب نکاح باب‌ ٧٠).
بلکه‌ ‌از‌ ‌خود‌ ‌آیه‌ ‌این‌ معنی‌ ممکن‌ ‌است‌ استفاده‌ شود زیرا می فرماید: لِمَن‌ أَرادَ أَن‌ یُتِم‌َّ الرَّضاعَةَ ‌یعنی‌ کسی‌ ‌که‌ حدّ کامل‌ ارضاع‌ ‌را‌ اراده‌ کند باید دو سال‌ شیر دهد بنا ‌بر‌ ‌این‌ *حولین‌ کاملین‌ حدّ کامل‌ ‌است‌ نه‌ حدّ واجب*:‌ و امّا زائد ‌بر‌ دو سال‌ ‌را‌ بعضی‌ جایز دانسته‌ بدون‌ این که‌ مادر حق‌ اجرتی‌ ‌بر‌ ‌آن‌ زائد داشته‌ ‌باشد‌ و بعضی‌ حرام‌ دانسته‌ و جزو خبائث‌ شمرده‌اند و مشهور یکی‌ دو ماه‌ ‌را‌ ‌برای‌ صعوبت‌ فطام‌ تجویز نموده‌اند.
وَ عَلَی‌ المَولُودِ لَه‌ُ رِزقُهُن‌َّ وَ کِسوَتُهُن‌َّ بِالمَعرُوف‌ِ : مراد ‌از‌ المولود ‌له‌ پدر ‌است‌ زیرا فرزند ‌در‌ معظم‌ احکام‌ حُبوتی‌ ملحق‌ به پدر ‌است‌ ‌یعنی‌ ‌در‌ مدت‌ ارضاع‌ ‌بر‌ پدر ‌است‌ ‌که‌ نفقه‌ و کسوه مادر ‌را‌ بدهد؛خواه‌ به زوجیت‌ ‌او‌ باقی‌ ‌باشد‌ یا ‌مطلقه‌ شده ‌باشد‌
چه‌ به طلاق‌ رجعی‌ و چه‌ به طلاق‌ بائن؛‌ و مادر ‌در‌ ‌هر‌ صورت‌ می تواند مطالبه‌ اجرت‌ ‌بر‌ ارضاع‌ کند.
و گرنه‌ رزق‌ و کسوه زوجه‌ جزء نفقات‌ واجبه‌ ‌بر‌ زوج‌ ‌است‌ و اختصاص‌ به حالت‌ ارضاع‌ و ‌غیر‌ ‌آن‌ ندارد و قید بِالمَعرُوف‌ِ مشعر ‌بر‌ این است‌ ‌که‌ آنچه‌ متعارف‌ ‌است‌ می تواند مطالبه‌ کند و زائد ‌بر‌ ‌آن‌ ‌را‌ حق‌ ندارد.
لا تُکَلَّف‌ُ نَفس‌ٌ إِلّا وُسعَها: ‌هر‌ نفسی‌ به اندازه‌ تمکن‌ و طاقت‌ ‌او‌ تکلیف‌ ‌شده‌، پدر به اندازه‌ تمکنش‌ باید رزق‌ و کسوه‌ مرضعه‌ ‌را‌ بدهد و ‌به‌ مقدار بیش‌ ‌از‌ ‌آن‌ مکلف‌ نشده‌ ‌است‌.
لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَولُودٌ لَه‌ُ بِوَلَدِه‌ِ : مضاره‌ ‌از‌ باب‌ مفاعله‌ ‌است‌ و ‌این‌ باب‌ ‌اگر‌ چه‌ اغلب‌ ‌بین‌ اثنین‌ ‌است‌ ولی‌ ‌در‌ ‌این‌ مقام‌ (مانند بسیاری‌ ‌از‌ موارد دیگر) ‌در‌ ‌این‌ معنی‌ استعمال‌ نشده‌ و به معنی‌ اضرار ‌است‌ و ممکن‌ ‌است‌ مراد ‌این‌ ‌باشد‌ ‌که‌ مادر حق‌ ندارد به ولد ‌خود‌ ضرر برساند به واسطه‌ امتناع‌ ‌از‌ ارضاع‌ ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ پدر اجرت‌ ‌بر‌ ‌آن‌ دهد و همچنین‌ پدر حق‌ ندارد به ولد ‌خود‌ ضرر زند به واسطه‌ منع‌ ‌از‌ ارضاع‌ ‌یا ‌ندادن‌ اجرت‌ ‌بر‌ ارضاع‌ و امثال‌ اینها، و مصادیق‌ اضرار مادر و پدر ‌بر‌ اولاد بسیار زیاد ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ فقه‌ متعرضند و *باء* ‌در‌ بولدها و بولده‌ بنا ‌بر‌ قولی‌ زائد ‌است‌ ولی‌ بنا ‌بر‌ مشرب‌ تحقیق‌ ‌که‌ حرف‌ زائد ‌در‌ قرآن‌ نمی‌باشد ‌*برای‌ تقویت‌ ‌است*‌.
و ممکن‌ ‌است‌ باء بولدها و بولده‌ ‌برای‌ سببیت‌ ‌باشد‌ و مراد ضرر رسانیدن‌ مادر به پدر ‌باشد‌ به منع‌ ‌او‌ ‌از‌ مواقعه‌ به واسطه‌ خوف‌ ‌از‌ حمل‌ و ضرر رسانیدن‌ پدر به مادر ‌باشد‌ به امتناع‌ ‌از‌ مواقعه‌ به واسطه‌ حمل‌ و کم‌ شدن‌ شیر ‌ یا ‌ فقدان‌ ‌آن‌ و ممکن‌ ‌است‌ ضرر رسانیدن‌ به مادر منع‌ ‌او‌ ‌از‌ حق‌ الحضانه‌ ‌باشد‌ ‌یعنی‌ ‌با‌ این که‌ ‌او‌ راغب‌ ‌است‌ طفل‌ ‌را‌ شیر دهد و نگاه‌ دارد ‌از‌ ‌او‌ بستانند و به دایه‌ دهند و ضرر رسانیدن‌ به پدر ‌این‌ ‌باشد‌ ‌که‌ مادر ‌با‌ این که‌ فرزند ‌با‌ ‌او‌ خو گرفته‌ ‌او‌ ‌را‌ پیش‌ پدر اندازد و گوید ‌برای‌ ‌او‌ دایه‌ بگیر! و ‌بر‌ طبق‌ معانی‌ بالا اخباری‌ ‌هم‌ وارد ‌شده‌ ‌است‌؛ مانند حدیث‌ حماد ‌بن‌ عثمان‌ ‌از‌ حلبی‌ ‌از‌ ابی‌ ‌عبد‌ اللّه‌ (ع‌) و حدیث‌ ابی‌ الصباح‌ کنانی‌ ‌از‌ ابی‌ ‌عبد‌ اللّه‌ (ع) و حدیث‌ مروی‌ ‌از‌ کافی‌ و احادیث‌ مرویه‌ ‌از‌ تفسیر ‌علی‌ ‌بن‌ ابراهیم‌ و احادیث‌ مرویه‌ ‌از‌ تفسیر عیاشی‌ ‌که‌ ذکر ‌آنها‌ موجب‌ تطویل‌ کلام‌ می شود و جمع‌ ‌بین‌ ‌آنها‌ به این است‌ ‌که‌ گفته‌ شود ‌*در‌ ‌آیه‌ نهی‌ ‌از‌ مطلق‌ مضاره‌ نموده‌ چه‌ ضرر رسانیدن‌ مادر ‌بر‌ ولد ‌یا ‌والد ‌باشد‌ و چه‌ ضرر رسانیدن‌ پدر ‌باشد‌ ‌بر‌ ولد ‌یا ‌والده‌ ‌در‌ ‌هر‌ یک‌ ‌از‌ موارد مذکوره*‌.
وَ عَلَی‌ الوارِث‌ِ مِثل‌ُ ذلِک‌َ ‌: در‌ کلمه‌ وارث‌ ‌بین‌ مفسرین‌ اختلاف‌ ‌است‌، بسیاری‌ ‌از‌ ‌آنها‌ گفتند مراد وارث‌ طفل‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ طفل‌ بمیرد ارث‌ ‌او‌ ‌را‌ می برد ‌یعنی‌ ‌بر‌ همان‌ کسی‌ ‌که‌ اولی‌ به میراث‌ طفل‌ ‌است‌، همین‌ وظیفه ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ پدر واجب‌ ‌بود‌ ‌از‌ تعهد کودک‌ و اجرت‌ رضاع‌ و نحو ‌آن‌ هنگامی‌ ‌که‌ کودک‌ ‌را‌ پدر نباشد و ‌این‌ معنی‌ صحیح‌ نیست‌؛ زیرا حق‌ حضانت‌ ‌با‌ پدر و مادر ‌است‌ و حق‌ ولایت‌ ‌با‌ پدر ‌ یا ‌ جد پدری‌ و ‌اگر‌ پدر نباشد ‌بر‌ جدّ پدری‌ و ‌اگر‌ جد پدری‌ نداشته‌ ‌باشد‌ ‌بر‌ قیّمی‌ ‌که‌ پدر ‌یا ‌جدّ پدری‌ معین‌ کرده‌اند و ‌اگر‌ ‌آنها‌ قیم‌ تعیین‌ نکرده‌اند ‌بر‌ حاکم‌ شرع‌ یا ‌شخص‌ منصوب‌ ‌از‌ جانب‌ حاکم‌ شرع‌ ‌است‌ و ‌اگر‌ ‌او‌ نباشد ‌بر‌ عدول‌ مؤمنین‌ ‌است‌ و ‌برای‌ مطلق‌ وارث‌ نه‌ حق‌ حضانت‌ هست‌ نه‌ حق‌ ولایت‌.
بلکه‌ مراد وارث‌ پدر ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ پدر بمیرد ‌بر‌ سایر ورثه‌ پدر ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ ابوین‌ میّت‌ ‌یعنی‌ جدّ و جدّه‌ طفل‌ و سایر اولاد میّت‌ ‌یعنی‌ برادران‌ و خواهران‌ و زوجه‌ میّت‌ ‌غیر‌ ‌از‌ مادر طفل‌ می باشند همان‌ وظیفه ‌که‌ ‌بر‌ پدر واجب‌ ‌بود‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ واجب‌ ‌است‌ و باید کسوه و نفقه‌ ‌که‌ ‌بر‌ پدر ‌بود‌ ‌که‌ ‌برای‌ اجرت‌ ارضاع‌ بدهد ‌آنها‌ نیز به مادر بدهند و حق‌ ندارند طفل‌ ‌را‌ ‌از‌ مادر بگیرند ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ راغب‌ ‌باشد‌ ‌او‌ ‌را‌ نگاهداری‌ کند و شیر دهد.
و ‌این‌ معنی‌ ‌از‌ بسیاری‌ ‌از‌ اخبار استفاده‌ می شود؛ مانند خبری‌ ‌که‌ کافی‌ ‌از‌ حلبی‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ کرده‌ ‌که‌ فرمود: «علی‌ الوارث‌ مثل‌ ‌ذلک‌ فانه‌ نهی‌ ‌ان‌ یضارّ بالصبی‌ّ ‌او‌ یضارّ امّه‌ ‌فی‌ الرضاعة».
و مانند حدیث‌ کنانی‌ ‌که‌ ‌در‌ کافی‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌ روایت‌ نموده‌ ‌که‌ فرمود:«و ‌علی‌ الوارث‌ مثل‌ ‌ذلک‌ فانه‌ نهی‌ ‌ان‌ یضارّ بالصبی‌ّ ‌او‌ یضارّ امه‌ ‌فی‌ رضاعه‌».
و مانند خبری‌ ‌که‌ ‌از‌ تفسیر ‌علی‌ ‌بن‌ ابراهیم‌ روایت‌ ‌شده‌ ‌که‌ فرمود:«و ‌علی‌ الوارث‌ مثل‌ ‌ذلک‌ ‌لا‌ تضارّ المرأة ‌الّتی‌ لها ولد و ‌قد‌ توفی‌ زوجها ‌فلا‌ یحل‌ للوارث‌ ‌ان‌ یضارّ ام‌ الولد ‌فی‌ النفقة».
و ‌از‌ تفسیر عیاشی‌ ‌از‌ ‌محمّد‌ ‌بن‌ مسلم‌ ‌از‌ احد صادقین‌ (ع) روایت‌ ‌شده‌ ‌که‌ فرمود:«و ‌علی‌ الوارث‌ مثل‌ ‌ذلک‌ ‌هو‌ ‌فی‌ النفقة»
و ‌از‌ ابی‌ الصباح‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌ ‌است‌ :«لا‌ ینبغی‌ للوارث‌ ‌ان‌ یضارّ المرأة فیقول‌ ‌لا‌ ادع‌ ولدها یأتیها و یضارّ ولدها ‌ان‌ ‌کان‌ ‌لهم‌ عنده‌ شیئی‌ و ‌لا‌ ینبغی‌ ‌له‌ ‌ان‌ یقتر ‌علیه‌» و ‌غیر‌ اینها ‌از‌ اخبار دیگر و همین‌ اخبار شاهدی‌ قوی‌ ‌است‌ ‌بر‌ تعمیمی‌ ‌که‌ ذکر شد.
فَإِن‌ أَرادا فِصالًا عَن‌ تَراض‌ٍ مِنهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناح‌َ عَلَیهِما : فصال‌ به معنی‌ فطام‌ و ‌از‌ شیر باز گرفتن‌ ‌است‌ و مراد ‌از‌ ‌این‌ فطام‌، قبل‌ ‌از‌ تمامیت‌ دو سال‌ ‌است‌ مثل‌ این که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ بیست‌ و یک‌ ماه‌ ‌که‌ حداقل‌ ارضاع‌ ‌است‌ «چنانچه‌ گذشت‌» پدر و مادر تراضی‌ نموده‌ و صلاح‌ طفل‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌این‌ دیدند ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌از‌ شیر باز دارند مانعی‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ نیست‌.
و مفهوم‌ ‌این‌ جمله‌ این است‌ ‌که‌ ‌*اگر‌ یکی‌ ‌از‌ ‌آنها‌ راضی‌ نشود ‌یا ‌بر‌ طفل‌
ضرری‌ متوجه‌ ‌باشد‌ قبل‌ ‌از‌ اتمام‌ حولین‌ کاملین‌ فطام‌ جایز نباشد*.
وَ إِن‌ أَرَدتُم‌ أَن‌ تَستَرضِعُوا أَولادَکُم‌ فَلا جُناح‌َ عَلَیکُم‌ ‌: یعنی‌ ‌اگر‌ خواستید ‌برای‌ طفل‌ مرضعه‌ ‌غیر‌ ‌از‌ مادر بگیرید، ‌یا‌ به واسطه‌ اِباء مادر ‌از‌ ارضاع‌ طفل‌، ‌یا ‌رضایت‌ مادر ‌در‌ ارضاع‌ مرضعة، ‌یا ‌به واسطه‌ این که‌ متبرعی‌ پیدا می شود ‌که‌ طفل‌ ‌را‌ شیر دهد و ‌یا ‌مرضعه به اقل‌ ‌از‌ اجرت‌ المثل‌ بچه‌ ‌را‌ شیر دهد و مادر حاضر به تبرع‌ ‌یا ‌به اقل‌ ‌از‌ اجرت‌ المثل‌ نباشد.
إِذا سَلَّمتُم‌ ما آتَیتُم‌ بِالمَعرُوف‌ِ : ‌یعنی‌ آنچه‌ ‌برای‌ اجرت‌ شیر دادن‌ ‌با‌ مرضعه‌ قرار داد می کنید باید به او بدهید و ‌اگر‌ قراردادی‌ نشده‌ اجرت‌ المثل‌ باید به او داده‌ شود و مراد ‌از‌ معروف‌ همین‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌شما‌ کمتر ‌از‌ اجرت‌ المثل‌ به او ندهید مگر به رضایت‌ ‌او‌، و ‌او‌ نیز حق‌ مطالبه‌ بیشتر ‌از‌ اجرت‌ المثل‌ ندارد مگر اینکه‌ قبلا قرارداد ‌شده‌ ‌باشد‌.
وَ اتَّقُوا اللّه‌َ وَ اعلَمُوا أَن‌َّ اللّه‌َ بِما تَعمَلُون‌َ بَصِیرٌ : دستورات‌ الهی‌ ‌را‌ رعایت‌ کنید و ‌بر‌ خلاف‌ ‌آنها‌ رفتار ننمایید و آنچه‌ موجب‌ ضرر طفل‌ ‌یا ‌ اضرار به مادر ‌از‌ طرف‌ پدر و ‌یا ‌اضرار به پدر ‌از‌ طرف‌ مادر ‌یا ‌اضرار وارث‌ به مادر ‌یا ‌طفل‌، و ‌یا ‌کوتاهی‌ ‌در‌ اداء حق‌ مرضعه‌ ‌باشد‌ ‌از‌ ‌آن‌ اجتناب‌ کنید، و بدانید ‌که‌ خداوند ‌از‌ نیات‌ و کارهای‌ ‌شما‌ و ‌از‌ ظاهر و باطن‌ ‌شما‌ ‌با‌ خبر ‌است‌ و همه‌ اعمال‌ و رفتارتان‌ نزد ‌او‌ آشکارا، و نسبت‌ به همه‌ ‌آنها‌ بیناست‌. (اطیب البیان، ج٢ ص٤٧١-٤٧٥)
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر اثناعشرى با مختصر ویرایش بنده
بعد از آن احکام رضاع را بیان مى‌فرماید: وَ الْوالِداتُ‌: و زنان مطلقه و غیر آنها که طفل شیرخوار دارند خواه قبل از طلاق متولد شوند یا بعد از آن، حکم مادر آن است که: یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَ‌: شیر دهند فرزندان خود را، حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ‌: دو سال کامل تمام. رضاع مادر دو قسم است:
١- واجب: در وقتى است که طفل ارتضاع نکند مگر از پستان مادر خود، یا دایه یافت نشود، یا پدر عاجز باشد از استیجار.
٢- مستحب: در وقتى است که به رضایت مادر ارضاع نماید فرزند را، در هر دو صورت مدت رضاع دو سال است.
لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَةَ: براى کسى که بخواهد تمام گرداند شیر دادن فرزند خود را، یا بر پدران واجب است ارضاع اولاد، چنانچه نفقه و کسوه بر او واجب است باشد و مادر شیر مى‌دهد به اولاد براى پدر، زیرا اولاد متعلق به پدر و مادر به منزله ظرفى است که اطفال در رحم او به ودیعه گذارده شود، چنانچه منسوب است به حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرماید: و انّما الوالدات اوعیة مستودعات و للاحساب اباء حدّ مدت ارضاع دو سال کامل به مولودى است که شش ماهه متولد شده باشد.
*تنبیه*: از آیه شریفه‌ «حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ» و از آیه‌ «حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً» استفاده شده به دلالت اقتضاء که اقل مدت حمل شش ماه باشد، زیرا مجموع حمل و رضاع سى ماه، و بیست و چهار ماه آن مدت رضاع و بقیه که شش ماه است مدت حمل مى‌شود. در زمان عمر بن خطاب زنى را نزد او آوردند که فرزند ششماهه آورده، عمر حکم رجم کرد. حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: اگر کسى به کتاب خدا با تو مخاصمه کند بر تو غالب شود. عمر گفت: چگونه؟ فرمود: به جهت فرمایش الهى‌ «وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً» مدت رضاع دو سال و مدت حمل شش ماه، مجموع سى ماه باشد، عمر امر نمود او را رها کردند (بحار الانوار، ج ١٠٤ ص٦٦ ح١). و مدت رضاع سنت دو سال و کمتر از بیست و یک ماه جایز نباشد، زیرا موجب ضرر طفل است.
وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ‌: و بر آن کس که این فرزند براى او زاییده شده، یعنى بر پدر واجب است، رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ‌: روزى شیردهندگان و لباس آنها به طریق اقتصار و اعتدال، و یا بر قدر وسعت او، و یا به حسب رأى حاکم شرع. لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها: مکلف نشود هیچ نفسى مگر به آنچه قدرت و توانایى آن را دارد. لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها: باید که صدمه نرساند و اذیت نکند هیچ مادرى به فرزند شیرخواره خود که او را از خود جدا نکند و به پدر دهد. یا باید رنج رسانیده نشود مادر به سبب فرزند. مراد آن است که با وجود رغبت مادر به شیر دادن، فرزند را از او نگیرند و به دایه دهند. یا او را به رضاع اکراه نکند و اگر قبول نماید، نفقه و کسوه از او باز نگیرد. وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ‌: و باید که ضرر نرساند پدر به طفل خود که او را در وقت شیرخوارگى از مادر بازگیرد. یا باید که ضرر رسانیده نشود پدر به واسطه فرزند، یعنى زیاده از نفقه و کسوه از او طلب نکند.
*نکته*: اضافه ولد یک مرتبه به پدر، یک مرتبه به مادر، جهت اشفاق ایشان است بر او و تنبیه بر آن که سزاوار آن است که هر دو مشفق شوند در استصلاح فرزند و شفقت بر او، و جایز نیست که ضرر رسانند به او، و یا به سبب او متضرر شوند از یکدیگر. و از حضرت صادق علیه السّلام مروى است که مضاره نکنند مادر را به منع شوهر از مواقعه به جهت ترس حمل و نه پدر را به امتناع او از مجامعت به جهت شفقت بر فرزند. (تفسیر برهان، ج١ ص٢٢٤ ح٢و٣و٦ و١١)
و اگر پدر بمیرد، وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ‌: و بر وارث است مثل آنچه بر پدر بود از نفقه و کسوه و اذیت نکردن، یعنى وارث مخارج مرضعه را از مال طفل بدهد اگر پدرش مرده باشد. و اگر یکى از پدر و مادر بمیرند، بر آن دیگرى واجب است تربیت طفل و ارضاع و انفاق. فَإِنْ أَرادا فِصالًا: پس اگر بخواهند پدر و مادر از شیر گرفتن طفل را قبل از تمام شدن دو سال‌ در صورتى که این اراده حاصل شده باشد، عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ: از رضایت والدین و مشورت آنها با یکدیگر در باب رضاع و فطام قبل از دو سال، فَلا جُناحَ عَلَیْهِما: پس هیچ بأسى و وبالى نیست بر والدین در این مشورت و اعتبار تراضى والدین جهت مراعات صلاح طفل است و احتراز از اقدام هر یک بر ضرر رسانیدن او به جهت غرضى یا غیر آن. وَ إِنْ أَرَدْتُمْ‌: و اگر بخواهید اى پدران یا کسانى که به استرضاع محتاجید، أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ‌: این که دایه بگیرید جهت شیر دادن اولاد خود را خواه مادر را مانعى باشد از رضاع یا نباشد مگر وقتى که بى‌اجرت یا کمتر از اجرت دایه راضى باشد، در اینصورت، فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ‌: پس بأسى نیست بر شما در دایه گرفتن، إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَیْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ‌: چون تسلیم کنید به دایه‌ها آنچه اراده کرده‌اید که به ایشان دهید. و اشتراط تسلیم براى جواز استرضاع نیست، بلکه براى رعایت اولى و اصلح است براى طفل. وَ اتَّقُوا اللَّهَ‌: و بترسید و بیندیشید خدا را از مخالفت در ندادن اجر مزدوران و تقصیر در امر اولاد صغار. این مبالغه است بر آنچه مشروع باشد در امر اطفال و مرضعه در محافظت و مراقبت امور آنها. وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ: و بدانید بدرستى که خداى تعالى به آنچه مى‌کنید از ارضاع و فصال و استرضاع و غیر آن از افعال و اعمال، بینا است. ذکر این کلام به جهت ترغیب است در اطاعت اوامر و تهدید در مخالفت احکام. (احکام رضاع رجوع به رسائل عملیه است).
*تنبیه*: بر صاحب ولد لازم است براى رضاع اختیار نماید دایه مؤمنه عفیفه متقیه کریمه را زیرا اخلاق و حالات او در طفل مؤثر واقع شود و حضرت نبوى صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: الرّضاع یغیّر الطّباع‌ (قرب الاسناد، ص٤٥) شیر تغییر مى‌دهد طبیعتها را، بلکه اگر خارج از مذهب باشد، فطرت اولیه را تغییر دهد، اگرچه پدر و مادرش هم مؤمن باشند؛ چنانچه در احوالات یکى‌ از اجله علماء که در ازمنه اخیره به ناحق مصلوب شد[شیخ فضل الله نورى]، نقل کردند که پسرش در موقع صلب آن مظلوم، مشغول کف زدن و قهقهه شده به تماشاى پدر نظاره مى‌کرد. پس از کشفیات محقق گردید در عربستان دایه‌اى که براى او اختیار نمودند ناصبى بوده، که تأثیر شیر او، قلب ماهیت طفل را نمود، و عاقبت هم خیر ندیده به سزاى خود رسیده مقتول شد.
و نیز تأثیر شیر پلنگ نسبت به نمرود، و شیر سگ ماده نسبت به بخت النصر، آن آثار ظاهر ساخت.
یکى از ظرفاء حکایت کرد که من براى معالجه و دوا چند صباحى شیر الاغ تناول نمودم، این شیر چنان در مزاج من تأثیر کرد که اگر کسى الاغى در جلو داشت هر وقت هش مى‌گفت من مى‌ایستادم. این است تأثیر شیر.
*تتمه*: از جمله اسباب تحریم رضاع است، و حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: یحرم من الرّضاع ما یحرم من النّسب(فروع کافى،ج٥ ص٤٣٧ کتاب النکاح، باب الرضاع، ح٢و٣ ؛ و ص٤٤٥ ح١٦) یعنى حرام مى‌شود از جهت رضاع آن کسانى که حرام مى‌شوند از جهت نسب، مثلا مادر و دختر و خواهر که از جهت نسب حرام هستند اگر یکى از این عناوین حاصل شد از جهت رضاع نیز باعث نشر حرمت مى‌شود. بنابراین در قسمت رضاع بسیار باید مواظبت نمود، چه بسا نشر حرمت شده باشد و نکاح را فاسد نماید قبلا یا بعدا و شخص ملتفت نباشد. (تفسیر اثناعشرى، ج١ ص٤١٦-٤١٩) [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - تفسیرنور
«233» وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ فَإِنْ أَرادا فِصالًا عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَیْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ
مادرانى که مى‌خواهند دوران شیردهى را کامل سازند، دو سال تمام فرزندانشان را شیر دهند. و خوراک وپوشاک این مادران، به وجهى نیکو بر عهده (پدر و) صاحب فرزند است. هیچ کس جز به قدر توانش مکلف نمى‌شود. هیچ مادرى به خاطر فرزندش ونیز هیچ پدرى به خاطر فرزندش نباید دچار ضرر شود. و (اگر پدر نباشد، هزینه خوراک و پوشاک مادر) بر عهده وارث اوست. و اگر پدر و مادر با توافق و مشورت یکدیگر بخواهند کودک را (زودتر از دو سال) از شیر بازگیرند، گناهى بر آنها نیست. واگر (به جهت عدم توانایى یا عدم موافقت مادر) خواستید دایه‌اى براى فرزندانتان بگیرید، گناهى بر شما نیست، به شرط اینکه آنچه را به وجهى پسندیده قرار گذاشته‌اید بپردازید. و از خدا پروا داشته و بدانید خدا به آنچه انجام مى‌دهید بیناست.
نکته ها
در مورد پدر و مادر و فرزند، در این آیه کلمات «أب» و «امّ» نیامده، بلکه «والد» و «والده» آمده است. زیرا کلمات «أب» و «امّ» شامل عمو، معلّم و پدر زن مى‌شود. همانگونه که زنان پیامبر صلى الله علیه و آله امّهات مؤمنان هستند، نه والدات آنها.
چون آیات قبل مربوط به طلاق و جدایى زن و شوهر از یکدیگر بود، لازم است تکلیف‌
جلد 1 - صفحه 365
کودکان و نوزادان نیز روشن شود، تا آنان فداى اختلافات پدر و مادر نشوند.
توجّه به عواطف مادر، اهمیّت شیر مادر، مقدار نیاز طبیعى نوزاد به شیر و مدّت آن، در این آیه مطرح شده است.
پیام ها
1- اسلام، دینى جامع است. حتّى براى تغذیه مناسب نوزاد با شیر مادر، برنامه دارد. «وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ»
2- حتّى مادرِ طلاق داده شده، در شیر دادن نوزادش بر سایرین اولویّت دارد.
«وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ»
3- مدّت شیر دادن کامل دو سال است. «حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ»
4- باید حقوق مالى و مادّى مادر و دآیه در برابر شیر دادن فرزند پرداخت شود. «وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ ... إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَیْتُمْ»
5- مقدار خرجى باید بر اساس عرفِ شناخته شده و به قدر توانایى باشد.
«بِالْمَعْرُوفِ لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها»
6- تکلیف، براساس قدرت وبه اندازه‌ى توانایى انسان است. «لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها»
7- فرزند نباید اسباب ضرر به والدین شود. «لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها»
8- باید زندگى مادر در دوران شیردهى تأمین شود، هرچند پدر فرزند از دنیا رفته باشد. «وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ»
9- از شیر گرفتن کودک، نیاز به مشورت وتوافق والدین دارد. «فَإِنْ أَرادا فِصالًا عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ»
10- زن و شوهر درباره امور نوزاد باید مشورت کنند. «تَشاوُرٍ»
11- در شیر دادن، اوّل مادر بعد دایه. «وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ ... إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ»
12- رعایت تقوا در تغذیه کودکان، بر عهده والدین است. «... وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
تفسیر نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 366 [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ لِمَنْ أَرادَ أَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَةَ وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ کِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَها لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها وَ لا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِکَ فَإِنْ أَرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکُمْ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَیْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (233)
ترجمه‌
و مادران شیر میدهند فرزندانشان را دو سال تمام از براى کسیکه خواسته باشد که تمام کند شیر دادن را و بر صاحب فرزند است روزى ایشان و پوشش آن‌ها بخوبى تکلیف نمیشود هیچ نفسى مگر بقدر گنجایش او نباید ضرر برساند مادرى براى فرزندش و نه پدرى براى فرزندش و بر وارث است مانند آن پس اگر اراده کردند آندو از شیر گرفتن را از روى تراضى با یکدیگر و مشاورت پس نیست گناهى بر ایشان و اگر خواسته باشید که بدایه دهید فرزندانتان را پس نیست گناهى بر شما چون تسلیم کنید آنچه را دادید بخوبى و بترسید از خدا و بدانید آن که خدا بهر کارى مى‌کنید بینا است..
تفسیر
جمله خبریه مفید معنى امر مؤکد است زیرا اشعار دارد بر آنکه متکلم وقوعش را محقق دانسته و شامل است مطلقات و غیر آنها را اگرچه بعضى مختص به مطلقات دانسته‌اند بمناسبت آن که روى سخن قبلا متوجه بآنها بوده است و در کافى از حضرت صادق (ع) روایت نموده است که آزاد مجبور نمیشود بشیر دادن طفل ولى کنیز مجبور میشود فیض ره فرموده بنابر این محتمل است معنى آیه آن باشد که شیر دادن حق آنها است اگر بخواهند شیر دهند کسى نباید ممانعت نماید چون از پیغمبر (ص) روایت شده است که هیچ شیرى از براى طفل بهتر از شیر مادر نیست و در فقیه از امیر المؤمنین (ع) روایت شده است که چیزى براى شیرخوار پر برکت تر از شیر مادر نیست ولى بنظر حقیر آیه در مقام بیان حد کمال شیر دادن است و
جلد 1 صفحه 293
نظر باثبات حق براى مادر یا پدر یا طفل ندارد بلى از أدله خارجیه استفاده میشود که در صورت توقف حفظ طفل بر شیر دادن مادر باید مادر بدهد و الا فلا چنانچه گفته‌اند در صورتى که طفل پستان دایه را نگیرد یا دایه پیدا نشود یا پدر تمکن نداشته باشد واجب است بر مادر که شیر دهد تا مدتیکه لازم است بلى ممکن است از لحن آیه و روایات استفاده مطلق الرجحان شود و تفصیل موارد وجوب و استحباب بمحلش واگذار گردد در هر حال حد کمال ارضاع دو سال کامل هلالى است و چون در این قبیل امور نوعا مسامحه میشود تصریح شده است که کوتاهى ننمایند و مؤید این نظر آنستکه حکم معلق باراده شده است و با وجوب منافات دارد چون ظاهر آنستکه قول خداوند لمن أراد أن یتم الرضاعة خبر است از مبتداء محذوف یعنى این حکم از براى کسى است که بخواهد فرزند خود را شیر تمام بدهد و محتمل است متعلق باشد بیرضعن یعنى شیر میدهند از براى کسى که بخواهد فرزند خود را شیر تمام بدهد که پدر باشد چون اختیار اولاد و نفقه‌اش با پدر است و بنابراین ممکن است از آیه استفاده شود خلاف فرموده فیض ره یعنى شیر دادن زن طفل را براى مرد حق مرد است اگر بخواهد باید زن اطاعت کند ولى انصاف آنستکه ظاهر همان معنى اول است و روایات هم مؤکد آنست و ممکن است استفاده شود از آیه شریفه حکم شیر دادن زیادتر از دو سال که موجب نشر حرمت نمیشود و بر کسیکه فرزند از آن او است که او پدر است واجب است نفقه و کسوه زنان شیر دهنده بنحو متعارف و در این تعبیر اشاره بآنستکه فرزند از آن پدر است و باین جهت مخارج طفل بعهده او است و نسب از طرف پدر اعتبار میشود و این تعبیر لطیفى است که حکم را با دلیل ضمنى اثبات میکند و اگر بر والد میفرمود این لطف را نداشت و اگر بر زوج میفرمود عمومیت نداشت زیرا بسا میشود که مرد زن را طلاق داده باشد که در اینصورت صاحب فرزند است و شوهر نیست و این نفقه و کسوه باید در حد وسع و امکان مرد باشد و نباید زائد از مقدار وسع بر او از طرف مرضعه تحمیلى شود و نیز نباید مرد کمتر از متعارف و وسع خود بدهد و بر مرضعه تحمیل کند ارضاع را و نباید ضرر برساند مادر بپدر به سبب ولدش باین نحو که لجاج و عناد نماید و براى خشم بر پدر از شیر دادن امساک کند خصوصا بعد از آنکه بچه را بخود انس داده باشد و تقاضا کند از مرد چیزیرا
جلد 1 صفحه 294
که خارج از وسع او باشد یا آنکه قلب مرد را معطوف بطفل نماید و تمکین نکند و بفهماند که اگر با من نزدیکى کنى آبستن میشوم و به بچه ضرر میرسد و نباید ضرر برساند پدر بمادر بسبب ولدش باین نحو که بگیرد بچه را از مادرش و منع کند او را از شیر دادن طفل خود اگر زن بخواهد شیر دهد بچه را خصوصا بعد از آنکه بمادر انس گرفته باشد یا آنکه در اداء بعضى از حقوق زن خود کوتاهى کند و بزن بفهماند که اگر بخواهم با تو نزدیکى کنم آبستن میشوى و این براى طفل مضر است خلاصه آنکه مرد و زن طفل را وسیله اضرار بیکدیگر قرار ندهند و در کافى بهمین تقریب که منع از حق مقاربت از طرف مرد و زن باشد تفسیر شده است از حضرت صادق (ع) و در برهان چند روایت دیگر به این معنى نقل نموده است و در یک روایت از آن حضرت بوجوب اعطاء اجر ارضاع بقدر متعارف بزنان مطلقه تفسیر شده است و فرموده که نباید طفل را پدر از مادرش جدا کند مگر در صورتى که دایه پیدا شود که کمتر بگیرد ولى اگر مادر حاضر شود بهمان میزان بگیرد اولویت دارد و در مدت حمل باید نفقه زن را بدهد این بیانات مناسب است با آنکه لا تضار صیغه نهى از فعل معلوم باشد و مفعول محذوف و اگر از فعل مجهول باشد معنى تفاوت پیدا نمى‌کند نهایت آنکه منعکس میشود یعنى حکم اضرار مرد بزن مقدم در ذکر میگردد و بعضى از قراء تضار برفع قرائت نموده‌اند و بنابراین جمله خبریه مفید معنى امر است و بدل لا تکلف نفس الا وسعها است و در هر حال باء جاره در دو موضع براى سببیت است و ممکن است باء براى تعدیه باشد و مراد آن باشد که نباید ضرر برساند مادر بولدش به این که از شیر دادن امساک نماید براى لجاج و عناد با پدر یا سایر اغراض فاسده بدون مرجح عقلى و مجوز شرعى همچنین نباید ضرر برساند مرد به فرزندش باغراض فاسده از قبیل منع مادر از شیر دادن و امثال اینها بنابراین معنى کلام محتاج بتقدیر نیست و فعل نهى معلوم است و تکلفى ندارد و التیامش با صدر و ذیل آیه زیادتر است ولى با ظاهر روایات چندان وفق ندارد و بنظر حقیر بنا بر قرائت مشهور فعل مجهول اولى است اگرچه فیض ره ابتدا معنى معلوم را ذکر فرموده و بعد معنى مجهول را بنحو احتمال بیان نموده است در هر حال مراد واضح است و مستفاد میشود که مطلق اضرار جائز نیست خواه بزن و مرد باشد خواه بطفل و آنچه ذکر شده از باب مثال است و البته هر جا که امر بمحبت و الفت و حفاظت و صیانت شده است اضرار و ایذاء اقبح و ملاک حرمتش اشد است و بر وارث صاحب ولد است که پدر باشد بعد از
جلد 1 صفحه 295
فوت او مانند آن حکمى که براى مورث او ثابت شده بود چنانچه عیاشى از حضرت باقر (ع) نقل نموده که پرسیدند از این حکم فرمود نفقه بر وارث است مانند آنچه بر پدر است و از حضرت صادق (ع) پرسیدند فرمود سزاوار نیست از براى وارث آنکه ضرر برساند بزن و طفل بآنکه او را از مادر جدا کند و اگر ارثى دارد از مالش از او دریغ نماید و در کافى از آنحضرت روایت شده است در تفسیر على الوارث مثل ذلک که خداوند نهى فرموده از اضرار بطفل و اضرار بمادر او در شیر دادن طفل خود و نیست بر زن حقى و اجرى در شیر دادن زیادتر از دو سال کامل و در فقیه از امیر المؤمنین (ع) نقل نموده که حکم فرمود در موضوع مردى که فوت شده بود و طفلى از او باقى مانده بود و دایه براى او گرفته بودند که باید اجرت شیر دادن دایه از میراث او داده شود و اگر پدر و مادر با رضایت و مشورت یکدیگر پیش از دو سال خواسته باشند بچه را از شیر بگیرند گناه کار نیستند چنانچه در مجمع از حضرت صادق (ع) نقل نموده و این توسعه است بعد از تحدید بدو سال و موکول بتراضى و تشاور پدر و مادر با یکدیگر شده است براى مراعات صلاح طفل که مبادا یکى از آندو براى غرض شخصى اقدام نماید به گرفتن از شیر در صورتى که مضر باشد براى بچه و اگر خواسته باشید که دایه بگیرید از براى اطفالتان پس گناهى نیست بر شما در اینکار در وقتى که تسلیم کنید بدایه آنچه را که بنا بود بدهید بر حسب قرار داد بر طبق موازین شرعیه و مقتضاى عدل و انصاف بخوبى و خوشى و بعضى ما اتیتم بقصر قرائت نموده- اند یعنى آنچه را آوردید بخوبى و در کافى از پیغمبر (ص) روایت نموده است که دایه احمق و علیل چشم مگیرید زیرا که شیر سرایت میکند و از امیر المؤمنین (ع) روایت شده است که متوجه باشید به کسیکه شیر میدهد اطفالتانرا چون طفل باخلاق او پرورش مى‌یابد تا جوان شود و از خدا بترسید و مقررات شرعیه را در باره اطفال و زنان شیر دهنده منظور دارید و بدانید که خداوند بتمام افعال و اعمال شما بصیر و بر مقاصد شما خبیر است و امر بتقوى براى تأکید و تهدید است. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.