در سورهى انبیاء مىخوانیم: «انّکم و ماتعبدون من دوناللّه حصب جهنّم» [226]شما و آنچه غیر از خدا پرستش مىکنید (بتهایتان)، هیزم دوزخید. بنابراین ممکن است مراد از سنگ در این آیه، همان بتها باشند که مورد پرستش بودهاند، نه هر سنگى، [227] تا آنان بدانند و به چشم خود ببینند که کارى از بتها ساخته نبوده و نیست. همچنین این سنگها در قیامت، همانند چاقوى خونى همراه پرونده قاتل، سند جرم و گناه آنان است.
سؤال: با اینکه الفاظ اختراع بشر است، پس چگونه نمىتواند مثل قرآن را بیاورد؟
پاسخ: حروف الفبا از بشر است، ولى نحوه ترکیب وبیان مفاهیم بلند آنها، برخاسته از علم و هنر است. قرآن بر اساس علم و حکمت بىپایان الهى، نزول یافته است ولى هر کتاب دیگرى، از سوى هرکس که باشد، براساس علم محدود ومحصور به جهلِ بشر، تألیف یافته است. پس هیچگاه بشر نمىتواند کتابى مثل قرآن بیاورد.
226) انبیاء، 98.
227) چنانکه در طول تاریخ و در میان آن همه سنگ وچوب، هرگز حجر الاسود مورد پرستش واقع نشده ونقش بت را نداشته و هرگز آتشگیرانه دوزخ نخواهد شد. آرى! حجرالاسود دست خدا در زمین و حافظ اسرار و گواه بر اقرار فطرتهاى بشرى است.
[ نظرات / امتیازها ]
در اینجا توجه به این حقیقت لازم است که قرار دادن شریک براى خدا تنها، منحصر به ساختن بتهاى سنگى و چوبى و یا از آن فراتر، انسانى همچون مسیح (علیه السلام ) را یکى از خدایان سه گانه دانستن ، نیست بلکه معنى وسیعى دارد صورتهاى مخفیتر و پنهان تر را نیز شامل مى شود بطور کلى هر چه را در ردیف خدا در زندگى مؤ ثر دانستن یک نوع شرک است .
ابن عباس در اینجا تعبیر جالبى دارد مى گوید: الانداد هو الشرک اخفى من دبیب النمل على صفاة سوداء فى ظلمة اللیل ، و هو ان یقول و الله و حیاتک یا فلان و حیاتى ! ... و یقول لو لا کلبة هذا لاتانا اللصوص البارحة ! ... و قول الرجل لصاحبه ما شاء الله و شئت ... هذا کله به شرک :
((انداد، همان شرک است که گاهى پنهان تر است از حرکت مورچه بر سنگ سیاه در شب تاریک ، از جمله اینکه انسان بگوید: به خدا سوگند به جان تو سوگند، به جان خودم سوگند ... (یعنى خدا و جان خود و جان دوستش را در یک ردیف قرار بدهد) و بگوید این سگ اگر دیشب نبود دزدان آمده بودند! (پس نجات دهنده ما از دزدان این سگ است ) یا به دوستش بگوید: هر چه خدا بخواهد و تو بخواهى ، همه اینها بوئى از شرک مى دهد)).
و در حدیثى مى خوانیم که مردى در برابر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) همین جمله را گفت : ما شاء الله و شئت (هر چه خدا بخواهد و تو بخواهى ) پیامبر فرمود: اجعلتنى لله ندا: مرا شریک خدا و همردیف او قرار دادى ))؟!.
در تعبیرات عامیانه روزمره نیز بسیار مى گویند: ((اول خدا، دوم تو))! باید قبول کرد که این گونه تعبیرات نیز مناسب یک انسان موحد کامل نیست .
در روایتى در تفسیر آیه 106 سوره یوسف و ما یؤ من اکثرهم بالله الا و هم مشرکون از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم که فرمود: (این اشاره به شرک خفى است ) مانند اینکه انسان به دیگرى بگوید: اگر تو نبودى من نابود شده بودم یا زندگانیم بر باد مى رفت )).
توضیح بیشتر را در این زمینه ذیل آیه 106 سوره یوسف به بعد مى خوانید.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : قرار دادن شریک براى خدا تنها، منحصر به ساختن بتهاى سنگى و چوبى و یا از آن فراتر
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]