ن تُبدُوا الصَّدَقاتِ ابداء اظهار است یعنی علانیه دادن صدقه و الصدقات جمع محلّی بلام شامل جمیع صدقات واجبه و مستحبّه میشود فَنِعِمّا هِیَ بسیار کار خوبی است و فوائد و ثمرات صدقه بسیار است و آیات و اخبار در اینکه باب بیشمار است خداوند بدست خود صدقه را میگیرد أَ لَم یَعلَمُوا أَنَّ اللّهَ هُوَ یَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ وَ یَأخُذُ الصَّدَقاتِ الآیه توبه آیه 105، و لذا در اخبار دارد ببوسید صدقه را که بدست خدا میرسد. و دارد
(انّ البلاء لا تخطی الصدقة)
(در سفینه) باعث استنزال رزق میشود خداوند عوض آن را میدهد و غیر اینها از اخبار مرویّه در سفینه و بحار و لآلی و غیر اینها.
و گفتند صدقه پنج قسم است: صدقه مال، صدقه جاه که شفاعت بیچارهها باشد صدقه لسان اصلاح ذات البین، صدقه عقل مشاورت، صدقه علم بذل آنست.
و در اخبار دارد که پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود بر هر مسلمی صدقه لازم است عرض کردند که همه قدرت ندارند فرمود
(اماتتک الاذی عن الطریق صدقة و ارشادک الرجل الی الطریق صدقة و عیادتک المریض صدقة و امرک بالمعروف صدقة و نهیک عن المنکر صدقة و ردّک السلام صدقة).
(در سفینه) است وَ إِن تُخفُوها صدقه سرّ افضل است و فوائدش بیشتر
(صدقة
جلد 3 - صفحه 56
السّر تطفی غضب الربّ کما تطفی الماء النار)
و
(تذهب الخطیئة)
(و تدفع میتة السوء)
(و تدفع سبعین نوعا من البلاء)
(و الصدقة تکسر ظهر الشیطان)
(الصدقة افضل من الصوم و الصوم جنّة)
(و کلّ معروف صدقة)
و غیر اینها از اخبار.
وَ تُؤتُوهَا الفُقَراءَ که باید بدست فقیر برسد البتّه هر چه محتاجتر است افضل است و بالاخص بذوی الارحام که دارد
(افضل الصدقة علی ذی الرحم الکاشح)
کاشح یعنی کسی که باطنا با تو خوب نیست و عداوت باطنی دارد، و نیز دارد
(ما وقی به المرء عرصه کتب له صدقة)
الی غیر اینها.
(فَهُوَ خَیرٌ لَکُم) یعنی صدقه سرّ بهتر است از علانیه، بلی در خصوص زکاة واجب دارد علانیه بهتر است برای تشویق دیگران لکن آن هم مشروط باینست که از شوائب ریا محفوظ باشد و موجب هتک فقیر هم نشود، و صدقات واجبه بر بنی هاشم حرام است و مستحبّه مذموم است و تفصیل اینکه باب در فقه.
وَ یُکَفِّر عَنکُم سَیِّئاتِکُم ممکن است عطف به فَهُوَ خَیرٌ لَکُم باشد که صدقه سرّ مکفّر سیّئات است یا مطلق صدقه مکفّر است.
وَ اللّهُ بِما تَعمَلُونَ خَبِیرٌ مکررا تفسیر آن گذشت.
[ نظرات / امتیازها ]
در کافى از حضرت صادق (ع) نقل نموده که اخفاء در غیر زکوة است و زکوة را باید آشکار پرداخت و نیز از آنحضرت نقل شده است که در کلیه واجبات آشکار بجا آوردن افضل از پنهان نمودن است و در مستحبات امر بعکس است یعنى پنهان افضل از آشکار است و اگر کسى زکوة مال خود را بدوش بکشد و میان فقرا قسمت نماید آشکارا کار بسیار خوبى کرده است و از حضرت باقر (ع) نقل نموده که مراد از ابداء در آیه شریفه زکوة واجبه است و مراد از اخفاء نافله است و سیره مرضیه اصحاب ابداء فرائض و اخفاء نوافل بوده است و از پیغمبر (ص) روایت شده است که صدقه پنهانى فرو مىنشاند غضب خدا را و دفع میکند گناه را چنانچه آب فرو مىنشاند آتش را و دفع میکند هفتاد نوع از بلا را و نیز از آنحضرت روایت شده است که هفت کس در سایه الهى باشند در روز که هیچ سایه نباشد امام عادل و جوانیکه صرف کند جوانى خود را در عبادت خدا و مردیکه دل او متوجه بمسجد باشد تا برگردد در آن و دو کس را که با یکدیگر دوستى کنند در راه خدا و مجتمع و متفرق شوند در آن راه و مردیکه زنى صاحب جاه و جمال او را بخود دعوت کند و او براى ترس از خدا اجابت ننماید و مردیکه صدقه دهد و آنرا مخفى نماید بر وجهیکه اگر با دست چپ داده باشد دست راست او نداند و مردیکه در خلوت یاد خدا کند بطوریکه اشک از دیده او جارى شود و از ابن عباس نقل شده است که صدقه سرّ در مستحب افضل است از آشکار بهفتاد درجه و صدقه آشکار در واجب افضل است از سر به بیست و پنج مرتبه تحقیق جامع ظاهر آیه شریفه آنستکه اخفاء صدقات چه واجب باشد چه مستحب افضل از اظهار است و ظاهر اکثر اخبار آنستکه افضلیت اخفاء اختصاص به
جلد 1 صفحه 348
صدقات مستحبه دارد و در صدقات واجبه مخصوصا زکوة اظهار افضل است بنابراین ممکن است مراد از صدقات در آیه شریفه صدقات مستحبه باشد بقرینه ذیل آیه شریفه چون معمولا در صدر اسلام آنرا خودشان بفقراء میدادند و زکوة واجب را به پیغمبر یا امام مىپرداختند و ممکن است ابداء در صدر آیه در مقابل اخفاء باشد تا دلالت کند بر افضلیت اظهار بر اخفاء صدقات احیانا چنانچه اخفاء در ذیل آیه در مقابل اظهار است و متعقب شده است بایتاء آن بفقرا تا اشاره باشد بافضلیت اخفاء از اظهار در صدقات مستحبه و بنابر این مفاد آیه شریفه منطبق با روایات است و ممکن است گفته شود که از براى هر یک از اخفاء و اظهار ثمرات و مصالحى است که باید در مورد خود رعایت شود و مناط افضلیت وجود آنها است از آن جمله مصلحت اظهار آنستکه موجب رغبت مردم باداء زکوة میشود و آنهائیکه ادا نمىکنند سرشکسته و احیانا ناچار بادا میشوند و کفار فقیر رغبت بدین اسلام مینمایند و کسانیکه متمولند و در ظاهر اداء زکوة نمىکنند مورد تهمت منع زکوة نمیشوند و عظمت اسلام و شعائر آن آشکار میشود و مصلحت اخفاء خلوص عمل از ریا و سمعه و رفع مذلت از فقیر و احفظیت انفاق از تعقب بمنت و آزار و امثال اینها است و چون مصالح اظهار غالبا در واجبات و ثمرات اخفاء بیشتر در مستحبات است حکم با فضیلت اظهار در واجبات و اخفاء در مستحبات شده است و نسبت بموارد و اشخاص مختلف میشود و اللّه اعلم و فاعل یکفّر لفظ جلاله است که چون معلوم بوده حذف شده است و بعضى نکفر بصیغه متکلم قرائت نمودهاند و بر هر تقدیر دلالت دارد بر آنکه خداوند گناهان را بواسطه صدقه از صفحه نفس انسانى پاک مىکند و ممکن است فاعل یکفر اخفاء صدقه باشد تا دلالت داشته باشد بر آنکه ستر صدقه موجب ستر ذنوب و کفاره معاصى است و در هر حال دلالت دارد بر آنکه نفس انسانى بواسطه معصیت مصور بصورتى میشود که قابل محو و اثبات است و مؤکد ادله داله بر صور برزخیه است و لفظ من در سیئات یا براى تبعیض و اشاره بحقوق اللّه است که خداوند از آنها مىگذرد یا زائده است و مراد جمیع معاصى است و خداوند خبیر است باعمال بندگان و میداند بچه غرض انفاق مینمایند و براى چه ابداء و اخفاء میکنند.
[ نظرات / امتیازها ]