● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
Allah commanded the Children of Israel to embrace Islam and to follow Muhammad . He also reminded them with the example of their father Israel, Allah's Prophet Ya`qub, as if saying, "O children of the pious, righteous servant of Allah who obeyed Allah! Be like your father, following the truth.'' This statement is similar to one's saying, "O you son of that generous man! Do this or that'' or, "O son of the brave man, engage the strong fighters,'' or "O son of the scholar, seek the knowledge,'' and so forth. Similarly, Allah said,
O offspring of those whom We carried (in the ship) with Nuh (Noah)! Verily, he was a grateful servant) (17:3).
Israel is Prophet Ya`qub, for Abu Dawud At-Tayalisi recorded that `Abdullah Ibn `Abbas said, "A group of Jews came to the Prophet and he said to them,
Do you know that Israel is Jacob) They said, "Yes, by Allah.'' He said,
(O Allah! Be witness.)''
At-Tabari recorded that `Abdullah Ibn `Abbas said that `Israel' means, `the servant of Allah.'
Allah said,
Remember My favor which I bestowed upon you).
Mujahid commented, "Allah's favor that He granted the Jews is that He made water gush from stones, sent down manna and quails for them, and saved them from being enslaved by Pharaoh.'' Abu Al-`Aliyah also said, "Allah's favor mentioned here is His sending Prophets and Messengers among them, and revealing Books to them.'' I - Ibn Kathir - say that this Ayah is similar to what Musa said to the Children of Israel,
O my people! Remember the favor of Allah to you: when He made Prophets among you, made you kings, and gave you what He had not given to any other among the nations (of their time) (5:20) meaning, during their time. Also, Muhammad bin Ishaq said that Ibn `Abbas said,
(Remember My favor which I bestowed upon you,) means, "My support for you and your fathers,'' that is saving them from Pharaoh and his people.
Allah's statement,
(And fulfill (your obligations to) My covenant (with you) so that I fulfill (My obligations to) your covenant (with Me),) means, `My covenant that I took from you concerning Prophet Muhammad , when he is sent to you, so that I grant you what I promised you if you believe in him and follow him. I will then remove the chains and restrictions that were placed around your necks, because of the errors that you committed.' Also, Al-Hasan Al-Basri said, "The `covenant' is in reference to Allah's statement, i
And fulfill (your obligations to) My covenant (with you)) means, "His covenant with His servants is to embrace Islam and to adhere to it.'' Ad-Dahhak said that Ibn `Abbas said, "`I fulfill My obligations to you' means, `I (Allah) will be pleased with you and admit you into Paradise.''' As-Suddi, Ad-Dahhak, Abu Al-`Aliyah and Ar-Rabi` bin Anas said similarly.
Ibn `Abbas said that Allah's statement,
And fear Me and Me alone.) means, "Fear the torment that I might exert on you, just as I did with your fathers, like the mutation, etc.'' This Ayah contains encouragement, followed by warning. Allah first called the Children of Israel, using encouragement, then He warned them, so that they might return to the Truth, follow the Messenger , heed the Qur'an's prohibitions and commands and believe in its content. Surely, Allah guides whom He wills to the straight path.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر راهنما
1 - خداوند، بنى اسرائیل را از نعمتهاى گرانقدر بهره مند ساخت.
یبنى إسرائیل اذکروا نعمتى التى أنعمت علیکم
کلمه «نعمت» به صورت مفرد آمده است. مراد از آن مى تواند نعمتى خاص و ویژه، همانند بعثت موسى (ع) باشد و مى تواند جنس نعمت باشد و شامل نعمتهاى متعددى که در آیات 47 به بعد یادآورى شده است، باشد. اضافه «نعمت» به «یاء» متکم براى رساندن عظمت و شرافت آن نعمت و یا نعمتهاست.
2 - خداوند از بنى اسرائیل خواست تا نعمتهاى او را همواره به خاطر داشته باشند.
یبنى اسرائیل اذکروا نعمتى التى أنعمت علیکم
3 - بنى اسرائیل از مخاطبان قرآن و موظف به پیروى از آن
یبنى إسرائیل اذکروا
4 - بنى اسرائیل، جماعتى داراى ترکیب قومى و قبیله اى تا عصر نزول قرآن
یبنى إسرائیل اذکروا
اسرائیل - نام دیگر یعقوب - فرزند اسحاق و نوه ابراهیم (ع) است. از اینکه گروه و طایفه اى با عنوان بنى اسرائیل (فرزندان یعقوب) معروف و مشهور بودند و در عصر پیامبر(ص) به این نام شناخته مى شدند، معلوم مى شود: آنان از بدو پیدایش تا آن عصر، قومیت خویش را حفظ کرده و به صورت قبیله اى زندگى مى کردند.
5 - وجود پیمان و عهدى متقابل میان خداوند و بنى اسرائیل
أوفوا بعهدى أوف بعهدکم
«عهدى»; یعنى، پیمان و التزامى که خداوند بر عهده مردمان نهاده است و مراد از «عهدکم» وعده هایى است که خداوند به بندگان خویش داده و خود را به انجام آنها ملتزم دانسته است.
6 - وفا کردن به عهدهاى الهى، از فرامین و سفارشهاى خداوند به بنى اسرائیل
و أوفوا بعهدى
7 - بنى اسرائیل زمان پیامبر(ص) آگاه به عهد و پیمانى که خداوند با آنان داشت.
أوفوا بعهدى أوف بعهدکم
8 - وفاى خدا به عهد خویش با بنى اسرائیل، مشروط به پایبندى آنان به عهدهاى الهى است.
أوفوا بعهدى أوف بعهدکم
9 - ترسیدن از خدا و نهراسیدن از غیر او، توصیه و سفارش خداوند به بنى اسرائیل
و إیى فارهبون
«رهبة» به معناى ترسیدن است. «ارهبون» مرکب از فعل امر «ارهبوا» و نون وقایه مکسور است که حکایت از حذف «یاى» متکلم دارد; یعنى: «و ایاى فارهبونى».
10 - خداوند عطا کننده نعمت به آدمیان است.
نعمتى التى أنعمت علیکم
11 ـ ضرورت به خاطر آوردن نعمتهاى خدادادى
اذکروا نعمتى التى أنعمت علیکم
12 ـ به یاد خدا بودن و نعمتها را از جانب او دانستن، هدف از ضرورت یاد کردن و به خاطر داشتن نعمتهاست.
اذکروا نعمتى التى أنعمت علیکم
توصیف «نعمت» به اینکه خداوند آن را عطا فرموده (أنعمت علیکم)، به این حقیقت اشاره دارد که: یاد کردن نعمت باید وسیله اى باشد براى یاد کردن منعم; یعنى، یاد کردن نعمت باید ملازم با دیدن خدا در وراى هر نعمت باشد.
13 ـ ضرورت پایبندى به عهدهایى که خداوند با آدمیان دارد.
أوفوا بعهدى
14 ـ وفاى خداوند به عهدى که انسانها در نزد خدا دارند، مشروط به پایبندى آنان به عهدهاى الهى است.
و أوفوا بعهدى أوف بعهدکم
15 ـ خداوند، تنها مقامى است که شایسته و بایسته هراس داشتن از اوست.
و إیى فارهبون
16 ـ هراس از خدا و نترسیدن از غیر او، زمینه ساز پایبندى به عهد اوست.
أوفوا بعهدى ... و إیى فارهبون
17 ـ آگاهیهاى تاریخى، مى تواند داراى نقشى سازنده براى آدمى باشد.
یبنى إسرائیل اذکروا نعمتى التى أنعمت علیکم
به یاد آوردن نعمتهاى گذشته - که نوعى آگاهى تاریخى است - مورد سفارش و توصیه خداوند قرار گرفته است و از آنجا که سفارشهاى خداوند همواره در راستاى سازندگى انسان و هدایت اوست، مى توان به برداشت فوق دست یافت.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مجمع البیان
خداوند پس از بیان دلایل توحید و یکتاپرستى براى حق طلبان و خداجویان، و یادآورى نعمتهایى که به «آدم» - پدر انسانیت - ارزانى داشت، در این آیات به ترسیم نعمتهایى مى پردازد که به فرزندان اسرائیل و پدران و نیاکان آنان ارزانى داشته است. و در این مورد مى فرماید: «یا بنى اسرائیل» (هان اى فرزندان اسرائیل!).
روشن است که روى سخن این آیه شریفه، یهود و مسیحیان است؛ امّا ابن عبّاس برآن است که خطاب آیه، یهودیان مدینه و اطراف آن است، نه همه فرزندان اسرائیل.
«اذکروا نعمتى الّتى انعمت علیکم»
نعمتهایى را که به شما ارزانى کردم، بیاد آورید
منظور از این نعمتها، همان چیزهایى است که به پدران و نیاکان آنان داده شد؛ نعمتهایى نظیر «برانگیختن شمار فراوان پیامبران»، «فروفرستادن کتابهاى متعدّد آسمانى»، «نجات دادن قوم بنى اسرائیل از چنگال فرعون و عبوردادنشان از نیل در زمان موسى(ع)»، «فرستادن غذاهاى آسمانى براى آنان» و «آن فرمانروایى شگفت انگیز در زمان سلیمان(ع)» و...
درست است که این نعمتها به پدران یهود عصر پیامبر گرامى (ص) ارزانى نشد، بلکه از آنِ نیاکانِ دورِ آنها بود، امّا از آنجا که افتخارات پدران و نسلهاى گذشته هر قوم، خانواده و جامعه اى به فرزندانشان مى رسد و نسلهاى کنونى و آینده به افتخارات نسلهاى پیشین خود مى بالند، گویى همه آن نعمتها به اینان ارزانى شده است.
با اینکه نعمتهاى مورد بحث بسیار بوده، امّا در آیه شریفه واژه «نعمت» مفرد آمده است؛ چرا که منظور جنس نعمت است، نه شمار آنها؛ درست همانند این آیه شریفه که مى فرماید: «وَ اِنْ تَعَدُّوا نِعْمَةاللَّه لا تَحْصُوها».
روشن است که منظور از نعمت در این آیه، یک نعمت نیست، بلکه همه نعمتهاى خدا است، چرا که مى فرماید: «اگر بخواهید نعمتهاى خدا را بشمار آورید، نمى توانید آنها را بشمارید». پس واژه مفرد است؛ امّا جنس نعمتها مورد نظر است.
گروهى از مفسرّان برآنند که منظور از این نعمتها، همانهایى است که به یهودیان عصر رسالت و یا پدرانشان داده شده است؛ نعمتهایى چون صحّت و سلامت، حیات و نشاط، روزى و بهره هاى مادّى، و نعمتهاى معنوى بسان خرد و اندیشه و فطرت خدا گرایانه؛ تا درپرتو آنها بتوانند به یکتایى خدا و معارف و مفاهیم آسمانى که ازطریق پیامبران، بویژه آخرین و برترین آنان، فرستاده شده است، دست یابند و آنگاه با ایمان و عمل شایسته و اطاعت از مقررّات خدا، شایسته دریافتِ پاداش ِ ارزشمندى شوند.
با این بیان، مقصود از نعمتها در آیه شریفه، همان نعمتهایى است که به خود آنان یا پدرانشان داده شده است.
نمونه اى از این نعمتها
از نعمتهایى که خدا به پدران یهودیان ارزانى داشت، در آیه شریفه زیر ترسیم شده است:
«وَ اِذْ قالَ موُسى لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ اِذْ جَعَلَ فیکُمْ اَنْبِیاءَ وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکَاً وَ آتاکُمْ مالَمْ یُؤْتِ اَحَدَاً مِنَ الْعالَمینَ.»(131)
و [ بیاد آور] زمانى را که موسى به قوم خود گفت: اى قوم من! نعمت خدا بر خویشتن را بیاد آورید، آنگاه که در میان شما پیام آورانى قرارداد و از شما فرمانروایانى ساخت، و آنچه را که به کسى از جهانیان نداده بود، به شما ارزانى داشت.
ابن انبارى مى گوید معناى آیه این است: «نعمتى را که به شما دادم، بیاد آورید؛ و آن نعمت، دانش تورات بود که در آن ویژگیهاى محمّد - برترین پیام آور من - ترسیم شده بود. من شما را به ایمان به او و تصدیق کتاب و رسالت او فرمان دادم».
امّا پس از بعثت آن حضرت، این قوم بهانه جو و عهدشکن چنان عمل کردند که گویى همه نعمتهاى خدا را به دست فراموشى سپردند.
«اوفوا بعهدى اوف بعهدکم»
به عهد من وفا کنید تا به عهدتان وفا کنم
آن پیمان چه بود؟
در پاسخ به این پرسش که آن عهد مورد نظر چه بود که بنى اسرائیل باید به آن وفا مى کردند، دیدگاهها متفاوت است؛ ازجمله:
1. ایمان به آخرین پیام آور خدا
گروهى ازجمله ابن عبّاس براین اعتقادند که این پیمان، همان است که در تورات آمده بود و براى یهودیان روشن مى ساخت که: پیامبرى به نام محمّد(ص) برخواهیم انگیخت؛ آنگاه هرکس به او ایمان آورد و فرمانش را گردن نهد، به پاداشى پرشکوه - چون پاداش پیروى از موسى و یا ایمان و عمل به دستورات قرآن و پیامبر - نائل خواهد آمد؛ و هر که به او کفر ورزد، گناهش سهمگین و کیفرش آتشهاى شعله ور دوزخ خواهد بود.
با این بیان، معناى آیه شریفه چنین مى شود: هان اى بنى اسرائیل! به سفارش من درمورد آخرین پیامبرم - محمّد - عمل کنید تا من نیز به پیمان خود با شما عمل کنم و شما را به بهشت درآورم.
دلیل اینکه چرا این دستور و سفارش خدا عهد نامیده شده، یا بخاطر اهمیت بسیارش است و یا بدان جهت است که آن را در کتاب آسمانى خویش یافته بودند؛ درست همانگونه که این حقیقت در قرآن شریف بعنوان پیمان آمده است:
«وَ اِذْ اَخَذَاللَّهُ میثاقَ الَّذینَ اُوتُواالْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاس ِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ...»(132)
و [بیاد آور] هنگامى را که خدا از کسانى که به آنان کتاب ارزانى شده بود، پیمان گرفت که بى گمان باید [پیام ] آن را [به روشنى تمام ] براى مردم بیان کنید و آن را پوشیده ندارید؛ امّا آنان آن [پیمان ] را پشت سر افکندند.
2. عمل به تورات
برخى مى گویند: منظور از این پیمان که در آیه شریفه آمده، عمل به تورات است. خداوند در آیه دیگرى به آنان مى فرماید:
«خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ...»(133)
آنچه را به شما دادیم، با همه توان بگیرید و آنچه را در آن است، بخاطر داشته باشید.
3. پیمانى است که از آنان گرفت
قتاده مى گوید: منظور از پیمان در آیه مورد بحث، همانا پیمانى است که به بیان قرآن، خدا از فرزندان اسرائیل گرفت:
«وَلَقَدْ اَخَذَاللَّهُ میثاقَ بَنى اِسْرائیلَ وَ بَعَثْنا مِنْهُمُ اَثْنَىْ عَشَرَ نَقیبَاً وَ قالَ اللَّهُ اِنّى مَعَکُمْ لَئِنْ اَقَمْتُمُ الصَّلوةَ وَ آتَیْتُمُ الزَّکوةَ وَ آمَنْتُمْ بِرُسُلى ...»(134)
بى گمان خدا از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت؛ و از آنان دوازده [چهره ] سرشناس برانگیختیم. و خدا فرمود: من با شما هستم اگر نماز را بپا دارید و زکات بدهید و به پیام آورانم ایمان بیاورید...
4. دستورات و هشدارها
عدّه اى از مفسّران گفته اند: منظور از عهد و پیمان در آیه شریفه، دو چیز است:
نخست دستورات واجب خدا، و دیگر هشدارها و محرّمات او.
5. یادآورى نعمتها
و سرانجام اینکه گروهى گفته اند: منظور از پیمان، برشمردن و یادآورى نعمتهاى گرانى است که خدا به پدران آنان و خود انسان ارزانى داشته است؛ این نعمتها آنان را موظّف مى سازد که در مقام سپاس و حق شناسى برآیند و به عهد خویش با خدا عمل کنند.
یادآور مى شود که ازمیان دیدگاههاى پنجگانه، بهترین آنها همان دیدگاه نخست است؛ که بیشتر مفسّران نیز آن را پذیرفته اند.
«و ایّاى فارهبون»
و تنها از من بترسید [از اینکه پیمانهاى خود را بشکنید]
سه نکته آموزنده
از آیه شریفه افزون بر آنچه آمد، سه نکته درس آموز دیگر دریافت مى شود:
1. قرآن درس سپاس از نعمتها و سپاسگزارى دربرابر ارزانى دارنده آن نعمتها را به ما مى آموزد. در روایت آمده است که:
«التّحدّث بالنّعم شکر.»
بیان نعمتها و برشمارى آنها، خود نوعى سپاسگزارى است.
2. ناسپاسى و کفران نعمتها گناهى است بزرگ که کیفر و عذاب درپى دارد.
3. بندگان خدا در گزینش راه زندگى آزادند؛ مى توانند راه سپاس را درپیش گیرند یا ناسپاسى اختیار کنند؛ چرا که اگر جز این بود، فرستادن پیامبران و فرود کتابهاى آسمانى و تشویق خوبان و سرزنش پیمان شکنان، بیهوده بود.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کشاف
(إسرائیل ) هو یعقوب علیه السلام لقب له ، و معناه فی لسانهم : صفوة الله ، و قیل عبدالله . و هو بزنة إبراهیم و إسمعیل غیر منصرف مثلهما لوجود العلمیة و العجمة. و قرئ إسرائل ، و إسرائل . و ذکرهم النعمة: أن لایخلوا بشکرها، و یعتدوابها، و یستعظموها، و یطیعوا مانحها. و أرادبها ما أنعم به علی آبائهم مما عدد علیهم : من الانجاء من فرعون و عذابه و من الغرق . و من العفو عن اتخاذ العجل ، و التوبة علیهم ، و غیر ذلک ، و ما أنعم به علیهم من أدراک زمن محمد صلی الله علیه و آله و سلم المبشر به فی التوراة و الانجیل . و العهد یضاف إلی المعاهد و المعاهد جمیعا. یقال أوفیت بعهدی ، أی بما عاهدت علیه کقوله : (و من أوفی بعهده من الله ) و أوفیت بعهدک : أی بما عاهدتک علیه . و معنی (و أوفوا بعهدی ) و أوفوا بما عاهدتمونی علیه من الایمان بی و الطاعة لی ، کقوله : (و من أوفی بما عاهد علیه الله ) (رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه )، (أوف بعهدکم ) بما عاهدتکم علیه من حسن الثواب علی حسناتکم (و إیای فارهبون ) فلا تنقضوا عهدی . و هو من قولک : زیدا رهبته . و هو أوکد فی إفادة الاختصاص من (إیاک نعبد). و قرئ (أوف ) بالتشدید: أی أبالغ فی الوفاء بعهدکم ، کقوله (من جاء بالحسنة فله خیر منها). و یجوز أن یرید بقوله (و أوفوا بعهدی ) ما عاهدوا علیه و وعدوه من الایمان بنبی الرحمة و الکتاب المعجز. و یدل علیه قوله
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.