● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
75) Allah said,
﴿أَفَتَطْمَعُونَ﴾
(Do you covet) O believers,
﴿أَن یُؤْمِنُواْ لَکُمْ﴾
(That they will believe in your religion) meaning, that these people would obey you They are the deviant sect of Jews whose fathers witnessed the clear signs but their hearts became hard afterwards. Allah said next,
﴿وَقَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلَـمَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ﴾
(Inspite of the fact that a party of them (Jewish rabbis) used to hear the Word of Allah (the Tawrah), then they used to change it) meaning, distort its meaning,
﴿مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ﴾
(after they understood it). They understood well, yet they used to defy the truth,
﴿وَهُمْ یَعْلَمُونَ﴾
(knowingly), being fully aware of their erroneous interpretations and corruption. This statement is similar to Allah's statement,
﴿فَبِمَا نَقْضِهِم مِّیثَـقَهُمْ لَعنَّـهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَن مَّوَضِعِهِ﴾
(So, because of their violation of their covenant, We cursed them and made their hearts grow hard. They change the words from their (right) places) (5:13).
Qatadah commented that Allah's statement;
﴿ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ یَعْلَمُونَ﴾
(Then they used to change it knowingly after they understood it) "They are the Jews who used to hear Allah's Words and then alter them after they understood and comprehended them.'' Also, Mujahid said, "Those who used to alter it and conceal its truths; they were their scholars.'' Also, Ibn Wahb said that Ibn Zayd commented,
﴿یَسْمَعُونَ کَلَـمَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ﴾
(used to hear the Word of Allah (the Tawrah), then they used to change it) "They altered the Tawrah that Allah revealed to them, making it say that the lawful is unlawful and the prohibited is allowed, and that what is right is false and that what is false is right. So when a person seeking the truth comes to them with a bribe, they judge his case by the Book of Allah, but when a person comes to them seeking to do evil with a bribe, they take out the other (distorted) book, in which it is stated that he is in the right. When someone comes to them who is not seeking what is right, nor offering them bribe, then they enjoin righteousness on him. This is why Allah said to them,
﴿أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَـبَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ﴾
(Enjoin you Al-Birr (piety and righteousness and every act of obedience to Allah) on the people and you forget (to practise it) yourselves, while you recite the Scripture (the Tawrah)! Have you then no sense) (2:44)''
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
76) Allah said next,
﴿وَإِذَا لَقُواْ الَّذِینَ ءَامَنُواْ قَالُواْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلاَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ﴾
(And when they (Jews) meet those who believe (Muslims), they say, "We believe'', but when they meet one another in private..). Muhammad bin Ishaq reported that Ibn `Abbas commented,
﴿وَإِذَا لَقُواْ الَّذِینَ ءَامَنُواْ قَالُوا ءَامَنَّا﴾
(And when they (Jews) meet those who believe (Muslims), they say, "We believe'') "They believe that Muhammad is the Messenger of Allah, `But he was only sent for you (Arabs)''' However, when they meet each other they say, "Do not convey the news about this Prophet to the Arabs, because you used to ask Allah to grant you victory over them when he came, but he was sent to them (not to you).'' Allah then revealed,
﴿وَإِذَا لَقُواْ الَّذِینَ ءَامَنُواْ قَالُواْ ءَامَنَّا وَإِذَا خَلاَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ قَالُواْ أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَآجُّوکُم بِهِ عِندَ رَبِّکُمْ﴾
(And when they (Jews) meet those who believe (Muslims), they say, "We believe,'' but when they meet one another in private, they say, "Shall you (Jews) tell them (Muslims) what Allah has revealed to you, that they (Muslims) may argue with you (Jews) about it before your Lord'') meaning, "If you admit to them that he is a Prophet, knowing that Allah took the covenant from you to follow him, they will know that Muhammad is the Prophet that we were waiting for and whose coming we find foretold of in our Book. Therefore, do not believe in him and deny him.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
77) (Know they (Jews) not that Allah knows what they conceal and what they reveal).
Al-Hasan Al-Basri said, "When the Jews met the believers they used to say, `We believe.' When they met each other, some of them would say, `Do not talk to the companions of Muhammad about what Allah has foretold in your Book, so that the news (that Muhammad is the Final Messenger) does not become a proof for them against you with your Lord, and, thus, you will win the dispute.''' Further, Abu Al-`Aliyah said about Allah's statement,
﴿أَوَلاَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ وَمَا یُعْلِنُونَ ﴾
(Know they (Jews) not that Allah knows what they conceal and what they reveal), "Meaning their secret denial and rejection of Muhammad, although they find his coming recorded in their Book.'' This is also the Tafsir of Qatadah. Al-Hasan commented on,
﴿أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا یُسِرُّونَ﴾
(That Allah knows what they conceal), "What they concealed refers to when they were alone with each other away from the Companions of Muhammad . Then they would forbid each other from conveying the news that Allah revealed to them in their Book to the Companions of Muhammad , fearing that the Companions would use this news (about the truth of Muhammad ) against them before their Lord.''
﴿وَمَا یُعْلِنُونَ﴾
(And what they reveal) meaning, when they said to the Companions of Muhammad ,
﴿ءَامَنَّا﴾
(We believe), as Abu Al-`Aliyah, Ar-Rabi` and Qatadah stated.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر راهنما
75) 1 - تأیید حقانیت رسالت پیامبر(ص) و تأیید پیروان او، انتظار مسلمانان عصر بعثت از یهودیان آن دوران
أفتطمعون أن یؤمنوا لکم
طمع به معناى کشش نفس به چیزى دلخواه است (مفردات راغب). طمع به معناى امید و رغبت است (لسان العرب). ایمان در «أن یؤمنوا» به قرینه متعلق آن (لکم) به معناى تصدیق و تأیید کردن است. بنابراین «أفتطمعون ...»; یعنى، آیا انتظار دارید شما را - بر آن راهى که انتخاب کرده اید - تأیید کنند؟
2 - مسلمانان صدر اسلام، به ایمان آوردن بنى اسرائیل دل بسته و بدان امیدوار بودند.
أفتطمعون أن یؤمنوا لکم
برداشت فوق لازمه معناى «أن یؤمنوا لکم» است; زیرا تأیید و تصدیق پیروان یک مکتب به معناى تصدیق حقانیت آن مکتب و در نتیجه ایمان آوردن به آن است.
3 - خداوند، مسلمانان را از ایمان نیاوردن بنى اسرائیل و طایفه یهود آگاه ساخت.
أفتطمعون أن یؤمنوا لکم
همزه استفهام در «أفتطمعون» استفهام انکار توبیخى یا تعجبى است و در هر صورت دلالت بر این دارد که: جامعه یهود و بنى اسرائیل به اسلام و قرآن ایمان نخواهند آورد.
4 - قساوت و سخت دلى بنى اسرائیل و جامعه یهود، از میان برنده زمینه هاى ایمان و گرایش به اسلام در آنان
ثم قست قلوبکم ... أفتطمعون أن یؤمنوا لکم
حرف «فاء» در «أفتطمعون» قطع امید از ایمان آوردن بنى اسرائیل را نتیجه قساوت قلب ایشان - که در آیه قبل مطرح شد - مى شمرد; یعنى، با پیدایش قساوت در قلب بنى اسرائیل، جاى امیدى به ایمان آوردن آنان نیست.
5 - گروهى از بنى اسرائیل کلام الهى (تورات) را پس از شنیدن و فهمیدن تحریف کردند.
و قد کان فریق منهم یسمعون کلم اللّه ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه
مراد از «کلام اللّه» در آیه شریفه، مى تواند تورات و نیز مى تواند «قرآن» باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.
6 - گروهى از بنى اسرائیل خود بدون واسطه پیامبر کلام خداوند را شنیدند.*
و قد کان فریق منهم یسمعون کلم اللّه
بر اساس نظر برخى از مفسّران، مراد از «فریق منهم» در جمله فوق، آن هفتاد نفرى است که موسى(ع) آنان را گزینش کرد تا خود کلام الهى را بشنوند. اینان همان سخنان را تحریف کردند.
7 - تحریف معنوى تورات از سوى عالمان یهود
ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه
تناسب مسائل یاد شده در آیه مورد بحث با عالمان و نیز طایفه مقابل آنان، یعنى «أمیون» - که در آیه 78 بیان شده - دلالت بر این دارد که: مراد از «فریق منهم» عالمان بنى اسرائیل و یهود مى باشد. «من بعد ما عقلوه» (پس از آنکه کلام خدا را مى فهمیدند تحریفش مى کردند) اشاره به آن دارد که مراد از تحریف، تحریف معنوى است.
8 - عالمان یهود از روى عمد و با آگاهى و توجّه، سخنان خدا را تحریف مى کردند.
ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون
برداشت فوق بر این اساس است که مفعول «یعلمون» تحریف کلام خدا باشد; یعنى: «و هم یعلمون أنهم یحرفونه». احتمالات دیگرى نیز گفته شده که به برخى از آنها اشاره خواهد شد.
9 - تحریف کلام الهى از سوى عالمان یهود، دلیل نبود زمینه هاى ایمان در آنان
أفتطمعون أن یؤمنوا لکم و قد کان فریق منهم ... من بعد ما عقلوه
جمله حالیه «و قد کان ...» بیانگر علتى براى نفى امید از ایمان آوردن یهود است.
10 - تبیین علل ایمان نیاوردن جامعه یهود و بنى اسرائیل به اسلام، از اهداف تشریع سرگذشت آنان در قرآن
أفتطمعون أن یؤمنوا لکم
آیه مورد بحث نتیجه است براى حقایق تاریخى مربوطه به بنى اسرائیل و خصوصاً یهود; یعنى، آنان پس از مشاهده معجزه هاى فراوان و برخوردار شدن از نعمتهاى الهى کفر ورزیدند; به گوساله پرستى گرایش پیدا کردند و نسبت جهل و استهزا به موسى(ع) دادند. بنابراین انتظار ایمان آوردن به قرآن از آنان انتظارى نا به جاست.
11 - انتظار ایمان از عالمان تحریف کننده حقایق، انتظارى نا به جا و بى مورد است.
أفتطمعون أن یؤمنوا لکم و قد کان ... من بعد ما عقلوه
12 - گروهى از یهودیان، قرآن (کلام خدا) را مى شنیدند، آن را به خوبى مى فهمیدند و به تحریف معانى و مفاهیم آن اقدام مى کردند.
و قد کان فریق منهم یسمعون کلم اللّه ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه
برداشت فوق بر اساس این احتمال است که مراد از «کلام اللّه» در آیه مورد بحث، قرآن باشد.
13 - عالمان یهود در عصر پیامبر(ص)، به الهى بودن قرآن آگاهى کامل داشتند.
و هم یعلمون
برداشت فوق، مبتنى بر این است که مفعول «یعلمون» به قرینه «یسمعون کلام اللّه» الهى بودن کلامى باشد که براى آنان قراءت مى شده است; یعنى: «و هم یعلمون ان الذى یسمعونه کلام اللّه».
14 - عالمان یهود، داراى نقش بسزا در بازدارى مردم خویش از ایمان آوردن به پیامبر(ص) و اسلام
أفتطمعون أن یؤمنوا لکم و قد کان فریق منهم
جمله «و قد کان ...» مى تواند دلیل قطع امید از ایمان آوردن عالمان یهود باشد و مى تواند علت قطع امید از ایمان آوردن عامه یهود باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است; یعنى، یهودیان ایمان نمى آورند; زیرا عالمانشان به خاطر تحریفگر بودن، اجازه نخواهند داد حقایق - همان گونه که هست - به دست مردم برسد و زمینه هاى ایمان در آنان شکوفا شود.
15 - عالمان و نخبگان هر جامعه، داراى نقشى بسزا در گرایشهاى مردم آن جامعه
أفتطمعون أن یؤمنوا لکم و قد کان فریق منهم
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
76) 1 - عوام، یهود در حضور مسلمانان به حقانیت پیامبر اسلام (ص) و انطباق نشانه هاى پیامبر موعود، بر آن حضرت اعتراف مى کردند.
و إذا لقوا الذین ءامنوا قالوا ءامنا ... قالوا أتحدثونهم بما فتح اللّه علیکم
جمله «أتحدثونهم ...; چرا حقایقى که خدا در اختیار شما نهاده به مسلمانان باز مى گویید؟» دلالت بر این دارد که مراد از «آمنا» بیان ویژگیهاى پیامبر موعود در تورات و تطبیق آن با رسول اکرم(ص) است. بنابراین «آمنا»; یعنى، ما تصدیق مى کنیم که محمّد(ص) همان پیامبر موعود است و ویژگیهاى بیان شده بر او تطبیق مى کند.
2 - یهودیان عصر بعثت، مطمئن به حقانیت رسالت پیامبر و انطباق علایم پیامبر موعود بر آن حضرت
و إذا لقوا الذین ءامنوا قالوا ءامنا ... قالوا أتحدثونهم بما فتح اللّه
عبارت «لیجاجوکم به ...; تا به استناد آن حقایق در پیشگاه خدا علیه شما استدلال کنند.» مى رساند که مصداق مورد نظر از «ما فتح اللّه» حقانیت اسلام و رسول اکرم(ص) است که در تورات بیان شده است. بنابراین همه یهودیان - چه عالمان و چه عوام ایشان - به رسالت پیامبر(ص) اطمینان داشتند.
3 - تورات، بیانگر بعثت پیامبر اسلام و تبیین کننده صفات و ویژگیهاى آن حضرت
قالوا أتحدثونهم بما فتح اللّه علیکم
از معانى «فتح» مطلع ساختن و تعلیم دادن است. بنابراین «ما فتح اللّه علیکم»; یعنى، حقایقى که خداوند شما را از آن مطلع ساخته و در اختیار شما قرار داده است. از آن جا که تورات تنها منبع یهودیان براى این گونه اطلاعات است مى توان به برداشت فوق دست یافت.
4 - یهودیان عصر بعثت داراى جلسات سرّى و مخفیانه براى توطئه چینى علیه اسلام
و إذا خلا بعضهم إلى بعض
5 - عالمان و پیشوایان یهود، مردم خویش را از بازگویى صفات پیامبر موعود و اعتراف به انطباق آن به رسول اکرم(ص)، بر حذر مى داشتند.
قالوا أتحدثونهم بما فتح اللّه علیکم
استفهام در «أتحدثونهم» انکار توبیخى است.
6 - ناتوانى مسلمانان از احتجاج علیه یهود در پیشگاه خدا، توجیه عالمان یهود براى بازدارى مردم خویش از بازگویى و نشر صفات پیامبر موعود
أتحدثونهم بما فتح اللّه علیکم لیحاجوکم به عند ربکم
7 - یهودیان عصر بعثت در تلاش براى کتمان حقانیت اسلام و رسالت پیامبر(ص)
أتحدثونهم بما فتح اللّه علیکم
8 - پیشوایان یهود، بازگویى صفات پیامبر موعود و اعتراف به حقانیت او را، نشانه بى خردى بازگو کننده مى شمردند.
أتحدثونهم ... أفلا تعقلون
9 - پیشوایان و عالمان یهود در عصر بعثت، مردمانى لجوج و حق ناپذیر
أتحدثونهم بما فتح اللّه علیکم ... أفلا تعقلون
10 - لجاجت و حق ناپذیرى عالمان و پیشوایان یهود، دلیل نا به جا بودن امید و دل بستن مسلمانان به ایمان آوردن آنان
أفتطمعون أن یؤمنوا لکم ... قالوا أتحدثونهم بما فتح اللّه علیکم
آیه مورد بحث عطف بر جمله حالیه «و قد کان ...» و یا عطف بر جمله «یسمعون ...» در آیه قبل مى باشد. در هر صورت، بیانگر علتى دیگر براى «أفتطمعون ...» مى باشد.
11 - حفظ منافع قوم و جامعه یهود، برتر از اعتراف به باورها و عقاید دینى در دیدگاه عالمان و پیشوایان آنان
أتحدثونهم بما فتح اللّه علیکم ... أفلا تعقلون
12 - پیشوایان و عالمان یهود، اعتراف به حقایق دینى و معارف الهى را، در صورتى که مخدوش کننده منافع قومى آنان گردد، ناروا و برخاسته از بى خردى مى دانستند.
أتحدثونهم بما فتح اللّه علیکم ... أفلا تعقلون
13 - یهودیان معتقد به برپایى قیامت، بر قرارى صحنه هاى محاکمه در آن روز و احتجاج انسانها علیه یکدیگر در پیشگاه خدا
أتحدثونهم ... لیحاجوکم به عند ربکم
14 - یهودیان، معتقد به ربوبیت خداوند
أتحدثونهم بما فتح اللّه علیکم لیحاجوکم به عند ربکم
15 - آگاه نبودن خدا به اسرار نهانى انسانها، از باورها و پندارهاى باطل یهود
أتحدثونهم بما فتح اللّه علیکم لیحاجوکم به عند ربکم
از جمله «أتحدثونهم ... لیحاجوکم» چنین بر مى آید که یهود آن گاه راه احتجاج علیه خویش را گشوده مى دیدند که حقایق و دانسته هاى خویش را آشکار کنند; ولى اگر حقایق را آشکار نکنند علیه آنان احتجاج نمى شود و مؤاخذه نمى گردند. این پندار بیانگر برداشت فوق است.
16 - سوء استفاده عالمان یهود، از ضعف بینشهاى دینى و اعتقادى مردم خویش
أتحدثونهم بما فتح اللّه علیکم لیحاجوکم به عند ربکم
17 - از امام باقر (ع) روایت شده که: «انه قال کان قوم من الیهود لیسوا من المعاندین المتواطئین إذا لقوا المسلمین حدثوهم بما فى التوراة من صفة محمّد(ص) فنهاهم کبرائهم عن ذلک، و قالوا: لا تخبروهم بما فى التوراة، من صفة محمّد(ص) فیحاجوکم به عند ربکم فنزلت هذه الآیة;(1)
گروهى از یهود - که کینه اى به مسلمانان نداشتند - هنگامى که با مسلمانان روبرو مى شدند از اوصاف رسول خدا(ص) که در تورات آمده بود سخن مى گفتند; بزرگان یهود با خبر شده و آنها را نهى کردند و گفتند: از صفات محمّد [[ص] - که در تورات آمده - مسلمانان را مطلع نسازید که به وسیله آن با شما در نزد پروردگارتان استدلال و احتجاج خواهند نمود، پس آیه فوق نازل گشت.».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
77) 1 - خداوند، آگاه به آنچه آدمى پنهان مى دارد یا آشکار مى کند.
أن اللّه یعلم ما یسرّون و ما یعلنون
2 - یهودیان، خداوند را به امور نهانى انسان عالم و آگاه نمى دانستند.
أو لایعلمون أن اللّه یعلم ما یسرون و ما یعلنون
استفهام در «أو لایعلمون ...» انکار توبیخى است.
3 - یهود مورد توبیخ و سرزنش خداوند، به خاطر محدود پنداشتن علم و آگاهى او
أو لایعلمون أن اللّه یعلم ما یسرون و ما یعلنون
4 - محدود پنداشتن علم خدا به امور آشکار و محسوس، پندارى است باطل و معتقدان به آن سزاوار توبیخ و سرزنش هستند.
أو لایعلمون أن اللّه یعلم ما یسرون و ما یعلنون
5 - یهودیان، فاقد معرفت و شناخت لازم به خدا و صفات او
أو لایعلمون أن اللّه یعلم ما یسرون و ما یعلنون
6 - باور به علم مطلق الهى و آگاهى او به نهان و آشکار انسان، بازدارنده وى از خطاها و لغزشها
أو لایعلمون أن اللّه یعلم ما یسرون و ما یعلنون
جمله «أتحدثونهم ... لیحاجوکم» در آیه قبل، رساى به این است که: پندار باطل یهود (محدود بودن علم خدا)، آنان را به لغزشها و گناهان پنهانى، بى پروا مى کند. بنابراین، هدف از بیان علم مطلق الهى در رد آن پندار، این است که: انسانها بر اثر باور و توجّه به آگاهى همه جانبه خدا از خطاها - چه در خفا و چه آشکار - از لغزشها باز ایستند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مجمع البیان
75) در آیات گذشته، روى سخن با یهودیان عصر پیامبر (ص) بود؛ امّا از این آیه به بعد، خطاب متوجّه مردم باایمان است که: هان اى ملت پیامبر! آیا شما آرزو دارید که این حق ستیزان به قرآن و پیامبر ایمان آورند و به راه و رسم شما دل بندند؟ آیا طمع و امید آن را دارید که با خردورزى و اندیشه درست، آگاهانه و آزادانه حق را پذیرا شوند؟ درحالیکه گروهى از اینان آیات خدا را مى شنیدند و آنگاه آن را تحریف مى کردند، با اینکه خود مى دانستند مفاهیم و پیامهاى خدا را تغییر مى دهند. با این وصف، آیا هنوز به هدایت آنان امیدوارید؟:
افتطمعون ان یومنوا لکم و قدکان فریقٌ منهم یسمعون کلام اللَّه ...
این گروه چه کسانى بودند؟
منظور آیه شریفه از گروهى که کلام خدا را مى شنیدند و تحریف مى کردند، چه کسانى است؟
در این مورد دو دیدگاه ارائه شده است:
1. بعضى از دانشمندان علوم قرآن گفته اند: منظور، آن گروه از دانشوران یهود است که تورات را تحریف کردند و به دلخواه خویش آنچه را خواستند، روا و پسندیده اعلان کردند و بقیه را ناروا خواندند.
2. و برخى دیگر مى گویند که منظور، همان گروه هفتاد نفرى بودند که موسى (ع) آنان را از میان قوم خویش برگزید تا پیام خدا را بشنوند. و آنان، آنچه را که مى شنیدند، با تحریف و تغییر بازگو مى کردند.
با این بیان، مقصود از «کلام اللّه» همان سخن گفتن خدا با پیامبرش موسى(ع) است. و نیز آورده اند که منظور از «سخنان خدا»، آن ویژگیهاى پیامبر گرامى(ص) است که در تورات آمده بود.
ثمّ یحرّفونه من بعد ماعقلوه و هم یعلمون»
آنگاه آنها را پس از فهمیدنش، درحالیکه خود مى دانستند، تحریف مى کردند
در این مورد برخى گفته اند: منظور این است که آنان کلام خدا را پس از آنکه دریافتند و درک کردند، دانسته و آگاهانه تحریف کردند. که با این بیان، انگیزه آنان چیزى جز عناد و حق ستیزى نبود.
امّا گروهى نیز گفته اند: منظور این است که آنان کلام خدا را پس از دریافت آن تغییر دادند، درحالیکه مى دانستند دربرابر این خیانت، درخور چه کیفر سهمگینى خواهند شد.
هشدارى دیگر
1. آیه شریفه بیانگر این حقیقت دردناک است که یهود عصر رسالت پیامبر(ص)، با اینکه ازنظر تاریخى و موقعیت جغرافیایى با یهود عصر موسى(ع) فاصله بسیارى داشتند، در حق ستیزى و بهانه جویى و تحریف حقایق، همان شیوه اى را درپیش گرفتند که پدران و نیاکان آنان دربرابر پیامبرشان موسى (ع) درپیش گرفته بودند. و مهمترین دلیل خطاب این آیات به اینان و نکوهششان بخاطر عملکرد ناهنجار گذشتگانشان، هم جهتى و هم خطّى اینان با آنان بود؛ و به همین دلیل است که قرآن شریف به اینان هشدار مى دهد که از عناد و لجاج و حق ستیزى دست بردارند و دربرابر قرآن و پیامبر (ص) که نوید آن دو را دریافت داشته اند، سرتسلیم فرود آورند.
2. نکته دیگر در آیه شریفه، حقگویى و ترسیم حقایق بصورت دقیق است؛ و هم از این روست که در آیه شریفه، تحریف کلام خدا به بعضى از آنان نسبت داده مى شود، نه به همه؛ چرا که گروهى دست به این کار زدند، نه همه آنان.
3. این واقعیت نیز از آیه شریفه دریافت مى شود که تحریف آیات و تغییر آنها و بازى با دین خدا، هم معناى وسیعى دارد و بدعتها، فتواهاى بى اساس، صدور احکام بى پایه و توجیه و تأویلهاى گوناگون را دربرمى گیرد، و هم این کار گناهى سهمگین شمرده شده که کیفر آن آتش دوزخ است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
76) «و اذا لقواالّذین آمنوا»
این جمله از آیه شریفه بیان کننده این حقیقت است که گروهى از یهودیان هنگامى که با مردم باایمان روبرو مى شدند، نشانه ها و ویژگیهاى پیامبر گرامى (ص) را که در تورات آمده بود، براى آنان باز مى گفتند؛ درنتیجه، هم ایمان مردم به پیامبر (ص) استوارتر مى شد و هم براى بحثهاى دینى، به آگاهیهاى جدیدى دست مى یافتند. این جریان به گوش سردمداران یهود رسید و آنان بجاى حق پذیرى، به جلوگیرى پرداختند و دستور دادند که به هنگام رویارویى با مردم باایمان، از بیان اوصاف پیامبر (ص) که در تورات آمده است، خوددارى کنند.
مجاهد مى گوید: آیه شریفه درمورد یهود بنى قریظه فرود آمد؛ و این هنگامى بود که پیامبر (ص) آنان را بخاطر حق ستیزیشان، برادران میمونها و خوکها خواند، و آنان دریافتند که این سخن به قانون شکنى و حق ستیزى نیاکان آنان و نیز به کیفر شدیدى اشاره دارد که بر آنان فرود آمد و گروهى به شکل بوزینه و خوک درآمدند. آنان پنداشتند که پیامبر (ص) این خبر را از همدینان خود که به تورات آگاهى داشتند، گرفته است؛ به همین جهت، این دستور ظالمانه و ضدّ افسانه را صادر کردند.
امّا عدّه اى دیگر معتقدند که: اینان جماعتى از یهود بودند که به قرآن و پیامبر (ص) ایمان آوردند و آنگاه بجاى عمل به دستورات اسلام، راه نفاق را درپیش گرفتند، و مردم باایمان را از عذابها و کیفرهاى سختى که نیاکانشان بدانها دچار شدند، باخبر ساختند؛ از این رو، برخى از سردمدارانشان به آنان هشدار دادند که چرا مردم باایمان را از سرگذشت نیاکان خود آگاه مى سازید تا به هنگام بحث و مناظره برضدّ شما استدلال کنند؟
«واذا خلابعضهم الى بعض ٍ»
در این آیه شریفه، یکى از صفات ناپسند اخلاقى این گروه مورد نکوهش قرار گرفته است؛ مى فرماید: این دسته از یهود بظاهر مسلمان، هنگامى که به مردم باایمان مى رسیدند، مى گفتند: ما به محمّد(ص) و قرآن ایمان آورده ایم، چرا که نشانه هاى آخرین پیامبر را که در تورات خوانده ایم، در پیامبر اسلام(ص) مى نگریم؛ امّا زمانى که با هم مسلکان خویش خلوت مى کردند، مى گفتند: چرا از آنچه خدا در تورات به شما آموخته و از ویژگیهاى پیامبر بیان فرموده است، براى مسلمانان بازمى گویید؟
«قالوا اتحدّثونهم بما فتح اللّه علیکم»
آیا از آنچه خدا بر شما عیان ساخته است، براى آنان بازمى گویید تا به استناد همان حقایق برضدّ شما استدلال کنند؟!
در بیان مفهوم و منظور این فراز از آیه شریفه، سعیدبن جبیر - آن قرآن پژوه اندیشمند - مى گوید: مفهوم این جمله این است که یهودیان به یکدیگر مى گفتند: دربرابر مردم باایمان، حقایقى را که در تورات راجع به پیامبر (ص) و نشانه هاى او آمده است، بازگو مکنید و نگویید که ما براساس آموزش تورات در انتظار بعثت او بودیم و خدا از ما پیمان استوارى درمورد او گرفته است.
کسایى مى گوید: مفهوم این فراز از آیه شریفه این است که آیا شما همه آنچه را در کتاب آسمانى خویش بعنوان نوید آمدن محمّد (ص) و فرود قرآن یافته اید، براى مردم باایمان بازمى گویید؟
و برخى نیز گفته اند: منظور این است که آیا آنچه را خدا به شما فرمان داده، و رخدادهایى که برایتان پیش آمده، و پیمان استوارى که خداوند درمورد ایمان به قرآن و آورنده اش از شما گرفته و نشانه هاى او را در تورات آورده، و کیفرهایى که بر نیاکانتان فرود آمده و گروهى به شکل بوزینه و خوک درآمدند، همه اینها را براى مردم باایمان بازگو مى کنید؟
یادآور مى شود که بهترین و جامعترین سخن درباره منظور آیه شریفه، آخرین دیدگاه است.
«لیحاجّوکم به عند ربّکم افلاتعقلون»
تا آنان به کمک همان حقایق، برضدّ شما در روز رستاخیز و نزد پروردگارتان استدلال کنند و خاطرنشان سازند که شما یهودیان تازه مسلمان و هم مسلکانتان که ویژگیهاى پیامبر(ص) را در تورات خوانده اید و نوید آمدنش را دریافت داشته اید، اگر به کتاب خودتان هم ایمان داشته باشید، باید اینک به قرآن و آورنده آن ایمان بیاورید؛ پس چرا از حق پیروى نمى کنید؟! براستى آیا خرد خویش را بکار نمى گیرید؟!
یکى از دانشمندان مى گوید: معناى این جمله این است که هان اى مردم باایمان! چگونه با اینکه این گروه حق ستیز را مى شناسید، بازهم امیدوارید که ایمان آورند و حق را بپذیرند؟!
و گروهى نیز گفته اند: معناى این فراز از آیه شریفه این است که شما اى گروه یهود که درجستجوى حقیقت هستید! چرا تحت تأثیر جنگ روانى و بافته هاى مغرضانه سرمداران خویش قرار مى گیرید و حقایق را پوشیده مى دارید؟
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
77) «اَولایعلمون انّ اللَّه یعلم ما یسرّون و مایعلنون»
آیا نمى دانند که خدا آنچه را پوشیده مى دارند و آنچه را آشکار مى سازند، [همه را] مى داند؟
بیشتر مفسّران درمورد این آیه شریفه گفته اند: معناى آیه این است که آیا یهودیان نمى دانند خدا از آشکار و نهان همه چیز و همه کس آگاه است؟ اگر به این واقعیت ایمان دارند، پس چرا اجازه نمى دهند حقایق گفته شود و چرا مردم را از بیان واقعیتها برحذر مى دارند؟
و برخى نیز گفته اند: منظور آیه شریفه این است که آیا نمى دانند خدا از کفرگرایى و بى ایمانى آنان آگاه است و مى داند که در نهان چگونه به پیامبر اسلام (ص) و قرآن کفر مى ورزند و از اظهار ایمان ظاهرى یکدیگر به هنگام رویارویى با مردم باایمان نیز ناخشنودند؟
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کشاف
75) (أفتطمعون ) الخطاب لرسول الله صلی الله علیه و سلم و المؤمنین (أن یؤمنوا لکم ) أن یحدثوا الایمان لاجل دعوتکم و یستجیبوا لکم ، کقوله (فَمن له لوط) یعنی الیهود، (و قد کان فریق ) طائفة فیمن سلف منهم (یسمعون کلام الله ) و هو ما یتلونه من التوراة (ثم یحرفونه ) کما حرفوا صفة رسول الله صلی الله علیه و سلم ، و آیة الرجم ، و قیل کان قوم من السبعین المختارین سمعوا کلام الله حین کلم موسی بالطور و ما أمر به و نهی ، ثم قالوا: سمعنا الله یقول فی آخره : إن استطعتم أن تفعلوا هذه الاشیاء فافعلوا، و إن شئتم فلا تفعلوا فلا بأس . و قرئ: کلم الله ، (من بعد ما عقلوه ) من بعد ما فهموه و ضبطوه بعقولهم و لم تبق لهم شبهة فی صحته (و هم یعلمون ) أنهم کاذبون مفترون . و المعنی : إن کفر هؤلاء و حرفوا فلهم سابقة فی ذلک .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
76) (و إذا لقوا) یعنی الیهود (قالوا) قال منافقوهم (آمنا) بأنکم علی الحق ، و أن محمدا هو الرسول المبشر به (و إذا خلا بعضهم ) الذین لم ینافقوا (إلی بعض ) الذین نافقوا (قالوا) عاتبین علیهم (أتحدثونهم بما فتح الله علیکم ) بما بین لکم فی التوراة من صفة محمد. أو قال المنافقون لاعقابهم یرونهم التصلب فی دینهم : أتحدثونهم ، إنکارا علیهم أن یفتحوا علیهم شیئا فی کتابهم فینافقون المؤمنین و ینافقون الیهود (لیحاجوکم به عند ربکم ) لیحتجوا علیکم بما أنزل ربکم فی کتابه ، جعلوا محاجتهم به ، و قولهم هو فی کتابکم هکذا محاجة عند الله . ألا تراک تقول : هو فی کتاب الله هکذا. و هو عند الله هکذا، بمعنی واحد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
77) (یعلم ) جمیع (ما یسرون و ما یعلنون ) و من ذلک إسرارهم الکفر و إعلانهم الایمان .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.