از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  عدم ایمان یهودیان به جبرائیل و پاسخ قرآن به این بی‌ایمانی
97) آیات مورد بحث در پاسخ از اینکه یهودیان گفتند: «ما به قرآن ایمان نمى‏ آوریم براى اینکه با جبرئیل که قرآن را نازل مى ‏کند دشمنیم» مى ‏فرماید:

1- جبرئیل از پیش خود قرآن را نمى ‏آورد بلکه به اذن خداوند بر قلب تو نازل مى ‏کند. پس دشمنى یهود با جبرئیل نباید باعث شود که از کلامى که به اذن خداوند مى ‏آورد اعراض کنند.

2- قرآن کتاب هاى بر حق و آسمانى قبل از خودش را تصدیق مى ‏کند و معنا ندارد که کسى به کتابى ایمان بیاورد و به کتابى که آن را تصدیق مى ‏کند ایمان نیاورد.

3- قرآن مایه هدایت کسانى است که به وى ایمان بیاورند.

4- قرآن بشارت است و چگونه ممکن است شخص عاقل از هدایت چشم بپوشد و بشارت هاى آن را به خاطر اینکه دشمن آن را آورده است نادیده بگیرد؟.

از بهانه دومشان که گفتند ما با جبرئیل دشمنیم جواب می دهد به اینکه جبرئیل فرشته ‏اى از فرشتگان خداست و جز امتثال دستورات خداى سبحان کارى ندارد، مثل میکائیل و سایر ملائکه که همگى بندگان مکرم خدایند و خداوند را در آنچه امر کند نافرمانى نمى ‏کنند و هر دستورى بدهد انجام می دهند. و همچنین رسولان خدا از ناحیه خود کاره ‏اى نیستند، هر چه دارند به وسیله خداوند و از ناحیه او است، خشمشان و دشمنى ‏هایشان براى خداست، پس هر کس با خدا و ملائکه او و پیامبرانش و جبرئیلش و میکائیلش دشمنى کند، خداوند دشمن او است.

این بود آن دو جوابى که دو آیه مورد بحث به آن اشاره دارد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 345 قالب : تفسیری موضوع اصلی : یهودی گوینده : علامه طباطبایی
  عدم استقلال جبرئیل در دریافت و ارسال آیات قرآن
97) در این آیه التفاتى از تکلم به خطاب به کار رفته است براى اینکه جمله (هر کس دشمن جبرئیل باشد) الخ، کلام رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) است و جا داشت بفرماید(جبرئیل آن را به اذن خداوند بر قلب من نازل کرد) ولى اینطور نفرمود، بلکه فرمود: «بر قلب تو نازل کرد» و این تغییر اسلوب براى این بوده است که دلالت کند بر اینکه قرآن همانطور که جبرئیل در نازل کردنش هیچ استقلالى ندارد و تنها مامورى است مطیع، همچنین در گرفتن آن و رساندنش به رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) استقلالى ندارد بلکه قلب رسول خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) خودش ظرف وحى خداست نه اینکه جبرئیل در آن قلب دخل و تصرفى کرده باشد و خلاصه جبرئیل صرفا مامور رساندن است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 345 قالب : تفسیری موضوع اصلی : ملائکه گوینده : علامه طباطبایی
  کم محلی خداوند به یهودیان در قرآن
97) آیات مورد بحث در اواخرش چند نوع التفات به کار رفته است هر چند که اساس و زمینه کلام خطاب به بنى اسرائیل است. چیزى که هست وقتى خطاب، خطاب ملامت و سرزنش بود و کلام هم به طول انجامید، مقام اقتضا مى ‏کند که گوینده به عنوان اینکه من از سخن با شما خسته شدم و شما لیاقت آن را ندارید که بیش از این روى سخن خود را به شما بکنم، لحظه به لحظه روى سخن از آنان برگرداند و متکلم بلیغ باید به این منظور پشت سر هم التفات به کار ببرد تا بفهماند من هیچ راضى نیستم با شما سخن بگویم، از بس که بد گوش و پست فطرتید. از سوى دیگر اظهار حق را هم نمی توانم ترک نموده و از خطاب به شما صرف نظر کنم. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 346 قالب : تفسیری موضوع اصلی : یهودی گوینده : علامه طباطبایی
  علت دشمنی خداوند با یهود
98) در جمله «عَدُوٌ لِلکافِرین» به جاى اینکه ضمیر کفار را به کار ببرد و بفرماید (عدو لهم)، اسم ظاهر آنان را آورد. نکته ‏اش این است که بر علت حکم دلالت کند و بفهماند اگر خداوند دشمن ایشان (کفار) است به خاطر این است که ایشان کافرند و به طور کلى خداى تعالى دشمن کفار است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج1، ص: 346 قالب : تفسیری موضوع اصلی : یهودی گوینده : علامه طباطبایی
  سوالات یهودیان از پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) برای اثبات نبوت ایشان
97) ابن عباس در ذیل این آیه گفت: سبب نزول این دو آیه این مطلب بود که روایت کنند چون رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) وارد مدینه شد، این صوریا و جماعتى از یهود اهل فدک نزد آن جناب آمده و پرسیدند: «اى محمد خواب تو چگونه است چون ما درباره خواب پیامبرى که در آخر زمان مى‏ آید چیزى شنیده ‏ایم».حضرت فرمودند: «دیدگانم به خواب مى ‏رود ولى قلبم بیدار است». آنان گفتند: «درست گفتى اى محمد. حال بگو ببینیم فرزند از پدر است یا از مادر». حضرت فرمودند: «اما استخوان ها و اعصاب و رگ هایش از مرد است و اما گوشت و خون و ناخن و مویش از زن است». آنان گفتند: «این را نیز درست گفتى اى محمد. حال بگو بدانیم چه می شود که فرزند شبیه به عموهایش می شود ولى به دایى‏هایش شباهت پیدا نمى ‏کند و یا فرزندى به دایى‏هایش شباهت به هم می رساند و هیچ شباهتى به عموهایش ندارد». حضرت فرمودند: «از نطفه زن و مرد هر یک بر دیگرى غلبه کند، فرزند به خویشان آن طرف شباهت پیدا مى ‏کند». آنان گفتند: «اى محمد این را نیز درست گفتى. حال از پروردگارت بگو که چیست. اینجا خداى سبحان سوره {قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ} را تا به آخر نازل کرد. ابن صوریا گفت: «یک سؤال دیگر مانده است. اگر جوابم بگویى به تو ایمان مى ‏آورم و پیرویت مى ‏کنم. بگو ببینم از میان فرشتگان خداوند کدام یک به تو نازل می شود و وحى خدا را بر تو نازل مى ‏کند». راوى می گوید: «رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «جبرئیل»». ابن صوریا گفت: «این دشمن ماست چون جبرئیل همواره براى جنگ و شدت و خونریزى نازل مى ‏شود. میکائیل خوب است که همواره براى رفع گرفتاری ها و آوردن خوشی ها نازل می شود. اگر فرشته تو میکائیل بود ما به تو ایمان مى ‏آوردیم».

علاهم طباطبایی: اینکه رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «چشمم می خوابد و قلبم بیدار است» تنها در این حدیث نیامده است، بلکه احادیثى بسیار چه از عامه و چه از خاصه در این باب رسیده است و معنایش این است که آن جناب با خوابیدن از خود بی خود نمی شد و در خواب می دانست که خواب است و آنچه مى ‏بیند، در خواب مى‏ بیند نه در بیدارى. و این حالت گاهى در بعضى از افراد صالح پیدا می شود و منشا آن طهارت نفس و اشتغال به یاد پروردگار و مقام او است. علتش هم این است که وقتى نفس آدمى بر مقام پروردگار اشراف یافت، این اشراف دیگر نمى ‏گذارد از جزئیات زندگى دنیا و نحوه ارتباطى که این زندگى به پروردگار دارد غافل بماند و این خود یک نوع مشاهده است که براى آن گونه افراد دست می دهد و ما از آن می فهمیم که آدمى در عالم حیات دنیوى در حال خواب است، حال چه اینکه راستى به خواب هم رفته باشد یا به اصطلاح ما بیدار باشد.

خلاصه آن کسى هم که در نظر ما فرو رفتگان در مادیات و محسوسات بیدار است، در نظر آن افراد هوشیار خواب است. همچنانکه از امیر المؤمنین على بن ابى طالب صلوات اللَّه علیه هم روایت شده است که فرمودند: «الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا» مردم در خوابند و چون بمیرند، بیدار می شوند (تا آخر حدیث) و به زودى ان شاء اللَّه بحث مفصلى پیرامون این معنا و نیز کلامى پیرامون سایر فقرات حدیث بالا در مواردى که مناسب باشد در این کتاب خواهد آمد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏1، ص: 346 و 347 قالب : شأن نزول موضوع اصلی : یهودی گوینده : علامه طباطبایی
  عدو للکافرین - سمانه بيات
98) "عدو للکافرین" در این جمله به جای اینکه ضمیر کفار را به کار ببرد و بفرماید: عدو لهم، اسم ظاهر آنان را آورده و نکته اش این است که بر علت حکم دلالت کند و بفهماند اگر دشمن ایشانست به این دلیل است که ایشان کافرند و به طور کلی خدا دشمن کفار است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرالمیزان قالب : تفسیری موضوع اصلی : کافر و کافران گوینده : علامه طباطبایی
  دشمنی با ملائکه - سيد علي بهبهاني
98) اگر دشمنى با جبرئیل، از این جهت که او بى اذن خداکارى انجام نمى دهد، دشمنى با خداست دشمنى با هر فرشته مقرّب دیگرى از جمله حضرت عزرائیل علیه السلام نیز دشمنى با خدا به حساب مى آید و همان گونه که یهودیان حق ندارند دشمن جبرئیل علیه السلام باشند، هیچ مؤ منى نیز حق ندارد نسبت به عزرائیل علیه السلام کم ارادتى کند؛ زیرا او نیز هیچ روحى را بدون اذن خدا قبض نمى کند؛ همان احترام و تکریمى که براى جبرئیل است، براى عزرائیل نیز باید باشد؛ زیرا هر دو از فرشتگان معصوم و گرامى خداى سباحنند و حضرت امام سجادعلیه السلام همتاى سلام و صولات بر خازن و سرپرست بهشت، یعنى رضوان بر مالک و سرپرست جهنم نیز سلام و صلوات فرستاده است ؛ زیرا همه از مصادیق لا یعصون اللّه ما اءمرهم و یفعلون یؤ مرون هستند، بلکه آیه مزبور درباره فرشتگان سرپرست دوزخ وارد شده و شمول آن نسبت به ملائکه مسؤ ول بهشت از راه تنقیح مناط و القاى خصوصیت و مانند آن خواهد بود؛ چنان که آیه بل عباد مکرمون لایسبقونه بالقول و هم باءمره یعملون به نحو عام شامل همگان مى شود؛ یعنى همه فرشته ها در گفتار و رفتار تابع دستور خداوند هستند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم قالب : تفسیری موضوع اصلی : ملائکه گوینده : آیت الله جوادی آملی
  ملت بهانه جو! - مسعود ورزيده
97) بررسى شاءن نزول آیه فوق انسان را بار دیگر به یاد بهانه جوئیهاى ملت یهود مى اندازد که از زمان پیامبر بزرگوار موسى (علیه السلام ) تا کنون این برنامه را دنبال کرده اند، و براى شانه خالى کردن از زیر بار حق هر زمان به سراغ بهانه اى مى روند.
در اینجا چنانکه مشاهده مى کنیم : تنها بهانه این است که چون جبرئیل فرشته وحى تو است و تکالیف سنگین خدا را ابلاغ مى کند ما ایمان نمى آوریم ، ما دشمن او هستیم اگر فرشته وحى میکائیل بود، بسیار خوب بود، ایمان مى آوردیم ؟.
از اینان باید پرسید مگر فرشتگان الهى با یکدیگر از نظر انجام وظیفه فرق دارند؟ اصولا مگر آنها طبق خواسته خودشان عمل مى کنند یا از پیش خود چیزى مى گویند؟ آنها همانگونه اند که قرآن معرفى کرده لا یعصون الله ما امرهم : ((هر چه خداوند دستور دهد همان را انجام مى دهند)) (تحریم 6).
به هر حال قرآن در پاسخ این بهانه جوئیها چنین مى گوید: ((به آنها بگو
هر کس دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خدا است ) چرا که او به فرمان خدا قرآن را بر قلب تو نازل کرده است )) (قل من کان عدوا لجبریل فانه نزله على قلبک باذن الله ).
((قرآنى که کتب آسمانى پیشین را تصدیق مى کند)) (و هماهنگ با نشانه هاى آنها است ) (مصدقا لما بین یدیه ).
((قرآنى که مایه هدایت و بشارت براى مؤ منان است )) (و هدى و بشرى للمؤ منین ).
در حقیقت در این آیه سه پاسخ به این گروه داده شده است :
نخست اینکه جبرئیل چیزى از نزد خود نمى آورد هر چه هست ((باذن الله )) است .
دیگر اینکه نشانه صدق از کتب پیشین در آن وجود دارد چرا که مطابق نشانه هاى آنها است .
سوم اینکه محتواى آن خود دلیل بر اصالت و حقانیت آن مى باشد.
آیه بعد همین موضوع را با تاءکید بیشتر تواءم با تهدید بیان مى کند و مى گوید: ((هر کس دشمن خدا و فرشتگان و فرستادگان او و جبرئیل و میکائیل باشد خداوند دشمن او است ، خدا دشمن کافران است )) (من کان عدوا لله و ملائکته و رسله و جبریل و میکال فان الله عدو للکافرین ).
اشاره به اینکه اینها قابل تفکیک نیستند الله ، فرشتگان او، فرستادگان او، جبرئیل ، میکائیل و هر فرشته دیگر، و در حقیقت دشمنى با یکى دشمنى با بقیه است .
به تعبیر دیگر دستورات الهى که تکامل بخش انسانهاست از سوى خداوند
بوسیله فرشتگان بر پیامبران نازل مى شود و اگر تفاوتى بین ماءموریتهاى آنها باشد از قبیل تقسیم مسئولیت است نه تضاد در ماءموریت ، آنها همه در مسیر یک هدف قرار دارند، بنابراین دشمنى با یکى از آنها، دشمنى با خدا است .
((جبریل )) و ((میکال ))
نام ((جبریل )) سه بار، و نام ((میکال )) یکبار در قرآن مجید، در همین مورد آمده است و از همین آیات استفاده مى شود که هر دو از فرشتگان بزرگ و مقرب خدایند (در تلفظات معمولى مسلمین جبرئیل و میکائیل هر دو با همزه و یاء تلفظ مى شود، ولى در متن قرآن تنها به صورت جبریل و میکال آمده است ) جمعى عقیده دارند که ((جبریل )) لفظى است عبرانى و اصل آن ((جبرئیل )) به معنى ((مرد خدا)) یا ((قوت خدا)) است ( ((جبر)) به معنى ((قوت یا مرد)) و ((ئیل )) به معنى ((خدا)) است ).
به موجب آیات مورد بحث جبرئیل پیک وحى خدا بر پیامبر، و نازل کننده قرآن بر قلب پاک او بوده است ، در حالى که در سوره نحل آیه 102 واسطه وحى ((روح القدس )) معرفى شده .
و در سوره ((شعراء آیه 191)) مى خوانیم قرآن را روح الامین براى آن حضرت آورده ، ولى همانگونه که مفسران تصریح کرده اند: منظور از روح القدس و روح الامین همان جبرئیل است .
ضمنا احادیثى در دست داریم که به موجب آنها جبرئیل به صورتهاى گوناگون بر پیامبر نازل مى شد و در مدینه جبرئیل غالبا به صورت دحیه کلبى که مردى بسیار زیبا بود بر آن حضرت نمایان مى گشت .
از سوره نجم استفاده مى شود که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) جبرئیل را دو بار
(به صورت اصلیش ) مشاهده کرد.
در کتب اسلامى معمولا چهار فرشته مقرب خدا را جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل شمرده اند که از میان اینها جبرئیل از همه برتر است .
در منابع یهود نیز سخن از جبریل و میکال آمده است ، از جمله در کتاب دانیال جبرئیل به عنوان مغلوب کننده رئیس شیاطین و میکائیل به عنوان حامى قوم اسرائیل معرفى شده .
بعضى از محققان مى گویند در منابع یهود چیزى که دلالت بر خصومت جبریل با آنها داشته باشد دیده نشده ، و این خود مؤ ید آن است که اظهار عداوت یهودیان معاصر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) نسبت به جبریل یک بهانه بیش نبوده ، تا بوسیله آن از پذیرش اسلام سر باز زنند، چرا که در منابع مذهبى خودشان ریشه اى نداشته است .

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه قالب : تاریخی موضوع اصلی : داستان قوم بنی اسرائیل گوینده : مسعود ورزیده