وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنا بِها وَ کَفى بِنا حاسِبِینَ (47
بعد از آن در مقام وعظ بندگان مىفرماید که:
وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ: و مىگذاریم میزانهاى درست را براى روز رستخیز و جزا. فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً: پس ستم کرده نشود هیچ نفسى چیزى را، یعنى ناقص نشود از نیکى نیکوکار و زیاد نگردد بر بدى بدکار، بلکه به میزان عدل، اعمال هر یک سنجیده شود. وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ:
و اگر باشد آن چیز به مقدار دانهاى از اسپند. أَتَیْنا بِها: بیاوریم آن را با ایشان و رها نکنیم که ضایع شود. وَ کَفى بِنا حاسِبِینَ: و کافى است به ما حساب کنندگان اعمال بندگان را که عالم و حافظیم، زیرا هر که محاسب چیزى باشد، البته باید دانا و حافظ آن باشد، و نیز کمال علم و جمال عدل، مخصوص ذات یگانه ما باشد. و غرض از این، تحذیر است، زیرا محاسب در مقام احاطه علمیه به مرتبهاى باشد که ممکن نیست اشتباه شود بر او چیزى، و در قدرت به درجهاى که عاجز نشود از چیزى؛ پس سزاوار است عاقل را از اینکه ترسان و هراسان باشد از او.
تنبیه: در تفسیر لوامع التنزیل- در میزان دو قول است:
اول: مذهب جمعى از امامیه و اشاعره و معتزله که نصب مىشود در قیامت ترازوئى با دو کفه و شاهین، و اعمال بندگان را از خیر و شر به آن سنجند، و چند روایتى هم نقل شده است.
قول دوم- مراد به میزان عدل و قضا باشد. و این مذهب اساطین و محققین است از عدلیه و معتزله و علماى امامیه مانند شیخ مفید و سید مرتضى و شیخ الطائفه طوسى و أبو الفتوح رازى و محقق نصیر الدین و علامه و شیخ مقداد و غیرهم رضوان اللّه علیهم اجمعین.
و مؤید این قول است روایت در احتجاج طبرسى از حضرت صادق علیه السلام سؤال شد: آیا موازنه نیست در اعمال؟ حضرت فرمود: نه، زیرااعمال جسم نیستند و جز این نیست که اعمال، صفت آنچه بجا آوردند؛ و محتاج به وزن چیزى است کسى که نادان باشد عدد اشیاء را و نشناسد سنگینى و سبکى مقدارش را، و بتحقیق خداى تعالى پنهان نیست بر ذات او چیزى.
عرض شد: پس چیست معنى میزان؟ فرمود: عدل. عرض شد: پس معنى فرمایش الهى چیست (فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ)*؟ «1» فرمود: هر که ترجیح پیدا کند عملش «2». انتهى کلامه.
در کافى و معانى الاخبار از حضرت صادق سؤال شد از آیه شریفه (و نضع الموازین القسط لیوم القیمة) فرمود: ایشان انبیاء و اوصیاء علیهم السلاماند «3».
در روایت دیگر فرمود: «نحن الموازین القسط» مائیم میزانهاى عدل «4».
و در زیارت ششم حضرت امیر المؤمنین علیه السلام وارد شده: (السّلام على میزان الاعمال) «5» و غیره.
فیض کاشانى در تطبیق این اخبار فرماید: میزان هر چیزى معیارى است که شناخته مىشود به آن قدر آن چیز، و میزان مردم در روز قیامت معیارى است که قدر و قیمت هر انسانى بر حسب عقیده و اخلاق و عملش معلوم گردد تا جزا داده شود هر نفسى به آنچه کسب نموده، و نیست آن معیار مگر انبیاء و اوصیاء، زیرا به ایشان و پیروى شرایع آنان و ترک اقتفاء آثار ایشان و به نزدیکى و دورى از سیره آنان شناخته شود مقدار مردمان و قدر حسنات و سیئات آنان. پس میزان هر امتى، پیغمبر آن امت و وصىّ او و شریعت او باشد. پس هر که سنگین و زیاد باشد حسناتش رستگار، و الّا زیانکار گردد به جهت تکذیب انبیا و اوصیا. یا پیروى ننمودن شریعت آنان.لکن اولى در این مقام کلام علامه مجلسى را گوئیم، بعد از نقل اخبار و تمام اقوال، مفصلا در معاد بحار فرماید: اما انکار میزان به این وجوه، پس مرضى نباشد؛ بلى، بعض اخبار دال است که میزان حقیقى نیست. بنابراین ممکن است قول به آن اگر ممکن باشد تأویل بعض اخبار به آنکه انبیاء و اوصیاء حاضرند نزد میزان و حاکمند بر آن، لکن بعضى اخبار محال است تأویل آن مگر به تکلیف. و ما ایمان داریم به میزان و علم آن را واگذاریم به حمله قرآن، و متکلف نشویم آنچه را که نرسیده است بیان «1».
چون حق تعالى بیان فرمود دلائل توحید و نبوت و معاد را، شروع فرماید در تذکر قصص بعض انبیا علیهم السلام براى تسلیت پیغمبر آخر الزمان صلّى اللّه علیه و آله.
(قصه اول: حضرت موسى علیه السلام)
[ نظرات / امتیازها ]
وَ نَضَعُ المَوازِینَ القِسطَ لِیَومِ القِیامَةِ فَلا تُظلَمُ نَفسٌ شَیئاً وَ إِن کانَ مِثقالَ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ أَتَینا بِها وَ کَفی بِنا حاسِبِینَ (47)
و ما قرار میدهیم و نصب میکنیم میزانهای عدل را از برای روز قیامت پس ظلم نمیشود به هیچ نفسی هیچ گونه ظلمی و اگر بوده باشد به سنگینی یک حبّه از خردل میآوریم بآن حبّه و کفایت میکند به ما حساب کننده که حساب کنیم.
یکی از ضروریّات دین اسلام میزان اعمال است که انکار آن موجب کفر میشود. و کلام در میزان از چند جهت گفته میشود و ما در مجلّد سوّم کلم الطّیّب از صفحه 121 الی 127 در پنج مقصد بیان کردهایم.
1- در اثبات و حقیّت میزان.
2- در حقیقت میزان.
3- در دفع اشکالاتی که شده.
4- چیزهایی که موازنه میشود.
5- بر کسانی که میزان نصب میشود و کسانی که نصب نمیشود. مستدعی است مراجعه فرمائید و در اینجا فقط به تفسیر آیه شریفه اکتفاء میکنیم.
(وَ نَضَعُ المَوازِینَ القِسطَ): از اینکه جمله استفاده میشود که میزان متعدّد است، میزان عقاید، میزان اخلاق، میزان اعمال بلکه ممکن است بر هر یک یک عقاید و اخلاق و اعمال میزان خاصّ بخود باشد، بلکه از آیه شریفه: «فَمَن ثَقُلَت مَوازِینُهُ
جلد 13 - صفحه 187
فَأُولئِکَ هُمُ المُفلِحُونَ وَ مَن خَفَّت مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنفُسَهُم ...
الایة» اعراف آیه 7. استفاده میشود که هر فردی موازینی دارد. و مراد از قسط عدل است به اینکه خردلی از حسنات کسی فرو گذارده نمیشود و خردلی بر سیّئات افزوده نمیشود.
اشکال: عقاید و اخلاق و اعمال را چه نحو موازنه میکنند!
جواب: کلمات مفسّرین و أخبار در اینکه باب مختلف است و جامع تمام آنها اینکه است که میزان هر چیزی مناسب خود اوست چنانچه علم منطق میزان قضایا است و لذا علم میزانش گفتند، و میزان بنّایی شاقول است، و میزان درجات علم امتحان است حتّی انسان کامل را آدم و زین میگویند و بیاعتبار را سبک میشمارند.
و به اینکه بیان جمع بین اقوال و أخبار میتوان کرد.
اشکال: خداوند تبارک و تعالی که عالم به جمیع افعال بندگان است و عادل است و به احدی ظلم نمیکند جعل موازین چه فائده دارد!
جواب: همین اشکال در حساب و کتبه اعمال و شهادت شهود در قیامت از جوارح و أرض و ملک و غیر اینها هم متوجه میشود و جوابش اینکه است که بر خود انسان و دیگران هم معلوم شود و جای انکار و اعتراض باقی نباشد.
مطلب دیگر اینکه که: کفّار و مشرکین و معاندین برای آنها نصب میزان نمیشود.
چون حسناتی ندارند و برای مؤمنین هم که بیگناه وارد قیامت میشوند نصب نمیشود.
زیرا سیّئات ندارند یا معصیت نکرده یا به توبه تدارک کرده یا به یک وسائلی مورد مغفرت و عفو الهی شده. فقط برای کسانی است که: «خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً» آنهم خداوند وعده فرموده: «عَسَی اللّهُ أَن یَتُوبَ عَلَیهِم» توبه آیه 103.
(لِیَومِ القِیامَةِ): که یکی از مواقف قیامت است و در خبر است فرمود:
«انّ للقیامة خمسین موقفا کلّ موقف مقام الف سنة»
پس استشهاد فرمود به آیه شریفه: «فِی یَومٍ کانَ مِقدارُهُ خَمسِینَ أَلفَ سَنَةٍ» معارج آیه 4.
جلد 13 - صفحه 188
(فَلا تُظلَمُ نَفسٌ شَیئاً): خداوند به احدی ظلم نمیکند: «إِنَّ اللّهَ لا یَظلِمُ مِثقالَ ذَرَّةٍ» نساء آیه 44.
(وَ إِن کانَ مِثقالَ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ): چه از امور اعتقادیّه باشد یا صفات نفسانیّه یا اعمال جوار حیّه.
(أَتَینا بِها): ظاهر میکنیم که: «یَومَ تُبلَی السَّرائِرُ» است طارق آیه 9.
(وَ کَفی بِنا حاسِبِینَ): بعضی را «یُحاسَبُ حِساباً یَسِیراً» انشقاق آیه 8. و بعضی را سختگیری در حساب میفرماید حتّی مثقال حبّه من خردل که اشاره شد، احتیاج به محاسب ندارد.
[ نظرات / امتیازها ]