ارذل العمر چیست؟
((ارذل)) از ماده ((رذل)) به معنى چیز پست و نامطلوب است، و منظور از ارذل العمرنا مطلوبترین دورانهاى عمر انسان مى باشد که به نهایت پیرى مى رسد، و به گفته قرآن علوم و دانشهاى خود را به کلى فراموش مى کند، و درست همانند یک کودک مى شود، از نظر معلومات همچون کودک است، از نظر تدبیر امور شبیه کودک است، از چیز جزئى همانند یک کودک ناراحت مى شود و با امر مختصرى خوشحال و راضى مى گردد، ظرفیت و حوصله خود را از دست مى دهد، و گاه حرکات او کودکانه مى شود.
با این تفاوت که مردم از کودک انتظارى ندارند و از او دارند، بعلاوه در مورد کودکان این امیدوارى هست که با رشد و نمو جسم و روحشان همه این حالات بر طرف مى گردد اما در مورد پیران فرتوت و کهنسال چنین امیدى وجود ندارد و با این تفاوت که یک کودک چیزى نداشته که از دست بدهد اما این پیر کهنسال همه سرمایه هاى حیاتى خود را از دست داده.
روى این جهات حال پیران سالخورده در مقایسه با حال کودکان بسیار رقت بارتر و ناگوارتر است.
در بعضى از روایات ارذل العمر به سن یکصد سالگى به بالا تفسیر شده است.
و این ممکن است ناظر به نوع افراد باشد وگرنه کسانى هستند که در سنین پائینتر از یکصد سالگى به این مرحله مى رسند همانگونه که اشخاصى یافت مى شوند که در سنین بالاتر از صد نیز کاملا هوشیار و آگاهند.
مخصوصا در علماء و دانشمندان بزرگ که دائما به مباحث علمى اشتغال دارند کمتر دیده مى شود که چنین وضعى دست دهد، و در هر حال باید در مورد این بخش از عمر به خدا پناه بریم، ضمنا یاد آورى این سالها کافى است که ما را از غرور و غفلت بیرون آورد که در آغاز چه بودیم و اکنون چه هستیم و در آینده چه خواهیم شد؟!
[ نظرات / امتیازها ]
مراحل هفتگانه زندگى انسان
در آیات فوق، براى تشریح مسأله رستاخیز و امکان آن، حرکت انسان را در یک مسیر هفت مرحله اى تشریح کرده است:
نخست زمانى که خاک بود، ممکن است منظور از خاک در اینجا خاکى باشد که: آدم از آن آفریده شد، و نیز امکان دارد، اشاره به این باشد که: همه انسان ها قطع نظر از این، نیز از خاکند; چرا که تمام مواد غذائى که نطفه را تشکیل مى دهد، و سپس مواد تغذیه کننده آن، همه از خاک گرفته مى شوند.
البته، بدون شک قسمت قابل توجهى از بدن انسان را «آب» و قسمتى را «اکسیژن» و «کربن» تشکیل مى دهند که از خاک گرفته نشده، ولى از آنجا که ستون اصلى تمام اعضاى بدن را موادى که از خاک گرفته شده تشکیل مى دهد، این تعبیر، کاملاً صحیح است که: انسان از خاک است.
مرحله دوم، مرحله «نطفه» است، خاک این موجود ساده و پیش پا افتاده و خالى از حس و حرکت و حیات، تبدیل به نطفه مى شود، نطفه اى که از موجودات زنده ذره بینى اسرارانگیزى تشکیل یافته که در مرد «اسپرم» و در زن «اوول» نامیده مى شود، این موجودات ذره بینى شناور، به قدرى کوچکند که در نطفه یک مرد، ممکن است میلیون ها «اسپرم» وجود داشته باشد!.
جالب این که: انسان بعد از تولد، معمولاً یک حرکت آرام و تدریجى را که بیشتر شکل «تکامل کمّى» دارد تعقیب مى کند، در حالى که حرکت او در محیط رحم همراه با جهش هاى سریع و دگرگون کننده کیفى است.
تحولات پى در پى و شگفت انگیز جنین در عالم رحم، به همان اندازه عجیب است که فى المثل سنجاق کوچک ساده اى با گذشت چند ماه، تبدیل به یک هواپیما گردد!.
امروز «جنین شناسى» به صورت یک علم گسترده در آمده، و دانشمندان این علم موفق شده اند جنین را در مراحل مختلف، مورد بررسى قرار داده، پرده از روى اسرار شگرف این پدیده اسرار آمیز جهان هستى را بردارند و عجائب بسیارى درباره آن ارائه دهند.
در مرحله سوم، نطفه به مرحله «علقه» مى رسد و سلول هاى آن همچون یک دانه «توت» بدون شکل (به صورت یک قطعه خون بسته) در کنار هم قرار مى گیرند که آن را در زبان علمى «مورولا» مى نامند.
بعد از گذشتن مدت کوتاهى حفره تقسیم، که سر آغاز تقسیم نواحى جنین است پیدا مى شود (و جنین را در این مرحله «لاستولا» مى نامند).
در مرحله چهارم، کم کم جنین، شکل یک قطعه گوشت جویده شده به خود مى گیرد، بى آن که اعضاى مختلف بدن در آن مشخص باشد.
اما ناگهان در پوسته «جنین»، تغییراتى پیدا مى شود، و شکل آن متناسب با کارى که باید انجام دهد، تغییر مى یابد و اعضاى بدن کم کم ظاهر مى شود، اما جنین هائى که از این مرحله نگذرند، و همچنان به صورت سابق و یا ناقص بمانند، ساقط مى شوند، و از رده خارج مى گردند، جمله «مُخَلَّقَة وَ غَیْرِ مُخَلَّقَة» ممکن است اشاره به این مرحله باشد یعنى «کامل الخلقه» و «غیر کامل الخلقه».
جالب این که: قرآن مجید، بعد از ذکر این چهار مرحله، جمله «لِنُبَیِّنَ لَکُمْ» را آورده است، اشاره به این که: این دگرگونى هاى سریع و شگفت انگیز که سبب مى شود یک قطره کوچک آب، به یک انسان کامل تبدیل گردد، دلیل روشنى است بر قدرت خداوند بر همه چیز.
سپس، به مراحل سه گانه پنجم و ششم و هفتم جنین که بعد از تولد صورت مى گیرد، یعنى «طفولیت»، «بلوغ» و «پیرى» اشاره کرده است.(5)
این نکته نیز لازم به یاد آورى است که: تولد انسان از خاک به صورت یک موجود زنده، خود یک جهش بزرگ است، و مراحل گوناگون جنین، همه جهش هاى پى در پى محسوب مى شوند، و نیز تولد انسان از مادر، خود جهش بسیار مهمى است، و مراحل بلوغ و کهولت نیز جهش محسوب مى شوند.
تعبیر قرآن در آیه بالا از «قیامت» به «بعث» گویا اشاره به همین مفهوم جهش باشد که در رستاخیز نیز صورت مى گیرد.
به این نکته، نیز باید توجه کرد که: سخن گفتن قرآن از این مراحل مختلف این تعبیر، ممکن است به خاطر آن باشد که: طفل معنى مصدرى دارد، و در آن مفرد و جمع یکسان است، و یا از این جهت باشد که: هدف، بیان جنس است نه خصوصیات و ویژگى هاى اطفال که در این مرحله تفاوت انسان ها مستور و مکتوم است و در مراحل بعد ظهور و بروز مى کند.
جنین، در آن روز که نه علم جنین شناسى به وجود آمده بود و نه مردم اطلاع قابل ملاحظه اى درباره دوران جنینى انسان داشتند، خود گواه زنده اى است بر این که: این کتاب بزرگ از جهان وحى و ماوراء طبیعت سرچشمه مى گیرد.
[ نظرات / امتیازها ]
کلمهى «یُتَوفّى» که از ریشهى «وفاة» است، به معناى گرفتن کامل روح از وجود انسان و بیانگر بقاى روح بشر پس از مرگ است.
کلمهى «بَهیج» از ریشهى «بهجة» به معناى شادابى و خرّمى است. چنانکه نگاه به سبزه و گیاه مایهى ابتهاج و شادابى انسان مىشود.
گرچه در این آیه، دوران پیرى و کهنسالى، پستترین دوران عمر انسان شمرده شده، امّا علّتى که براى آن بیان گردیده، اختصاص به پیران ندارد، بلکه هر زمان که قواى عقلانى انسان ضعیف و ناتوان گردد، دوران پستى است، گرچه در جوانى باشد. «أرذَل العُمُر... لایعلم مِن بَعد علمٍ شیئاً»
[ نظرات / امتیازها ]