مىدانیم که گواه بودن، به علم و عدالت نیاز دارد و همهى مردم نه عادلند و نه آگاه که بتوانند بر دیگران شاهد باشند، بنابراین، مراد از گواه بودن مسلمانان که در این آیه عنوان شده است، بعضى از آنان هستند که هم به اعمال و رفتار مردم علم دارند و هم امین و عادلند و چنین افرادى همان گونه که در روایات مىخوانیم، اهلبیت پیامبر و امامان معصومعلیهم السلام هستند که اعمال و رفتار ما بر آنان عرضه مىشود.
خداوند در آغاز این سوره، از زلزله عظیم قیامت وعذاب شدید الهى یاد کرد و در پایان سوره از جهاد و نماز و زکات سخن گفت و یادآور شد که او براى همه بندگانش، مولا وسرپرست و یاورى نیکوست، این نکته به ما مىآموزد که براى نجات از خطرهاى زلزلهى عظیم قیامت و عذاب شدید الهى، بندهى او باشیم و به او پناه ببریم که «نِعم المَولى و نعم النصیر».
نفى «حَرَج» به معناى سخت نبودن احکام الهى نیست، زیرا در همین آیه که مىفرماید: جهاد کنید آن گونه که حقّ جهاد است. و ناگفته پیداست که جهاد کار بس سختى است. پس مراد از نبودن حرج در دین آن است که اسلام بنبست ندارد. مثلاً در فرمان جهاد افراد بیمار، لنگ، نابینا، سالمند و زنان و کودکان و ناتوانان معافند، ولى دفاع با همهى سختى آن وظیفه است.
[ نظرات / امتیازها ]