● ابراهيم محمودي -
برگزیده تفسیر نمونه
در این آیه به صورت تعجب از مؤمنان سؤال مىکند: «و چگونه ممکن است شما کافر شوید با این که (در دامان وحى قرار گرفتهاید) و آیات خدا بر شما خوانده مىشود و پیامبر او در میان شماست» (وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَیْکُمْ آیاتُ اللَّهِ وَ فِیکُمْ رَسُولُهُ).
بنابراین، اگر دیگران گمراه شوند زیاد جاى تعجب نیست، تعجب در این است افرادى که پیامبر را در میان خود مىبینند و دائما با عالم وحى در تماس هستند چگونه ممکن است گمراه گردند و مسلما اگر چنین اشخاصى گمراه شوند مقصر اصلى خود آنها هستند و مجازاتشان بسیار دردناک خواهد بود.
در پایان آیه به مسلمانان توصیه مىکند که براى نجات خود از وسوسههاى دشمنان، و براى هدایت یافتن به صراط مستقیم، دست به دامن لطف پروردگار بزنند، و به ذات پاک او و آیات قرآن مجید متمسک شوند، مىفرماید: «و هر کس به خدا تمسک جوید به راه مستقیم هدایت شده است» (وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ).
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مسعود ورزيده -
تفسیرنمونه
در آیه مورد بحث به صورت تعجب از مؤ منان سؤ ال مى کند: ((و چگونه ممکن است شما کافر شوید با اینکه (در دامان وحى قرار گرفته اید) و آیات خدا بر شما خوانده مى شود و پیامبر او در میان شماست )) (و کیف تکفرون و انتم تتلى علیکم آیات الله و فیکم رسوله ) این جمله در حقیقت اشاره به این است که اگر دیگران گمراه شوند، زیاد جاى تعجب نیست ، تعجب در این است که افرادى که پیامبر را در میان خود مى بینند، و دائما با عالم وحى در تماس هستند چگونه ممکن است گمراه گردند، و مسلما اگر چنین اشخاصى گمراه شوند، مقصر اصلى خود آنها هستند و مجازاتشان بسیار دردناک خواهد بود.
در پایان این آیات به مسلمانان توصیه مى کند، که براى نجات خود از وسوسه هاى دشمنان ، و براى هدایت یافتن به صراط مستقیم ، دست به دامن لطف پروردگار بزنند، و به ذات پاک او و آیات قرآن مجید متمسک شوند، و قرآن مى گوید: ((و هر کس به خدا تمسک جوید به راه مستقیم هدایت شده است )) (و من یعتصم بالله فقدهدى الى صراط مستقیم ).
از نکته هایى که در این آیات جلب توجه مى کند این است که در دو آیه اول که روى سخن در آن به یهود است به صورت خطاب بالواسطه است ، زیرا به پیامبر دستور مى دهد که این مطالب را به آنها بگوید، لذا با کلمه قل (بگو) شروع شده است ، اما در دو آیه اخیر که روى سخن به مؤ منان است ، خطاب بدون واسطه صورت گرفته ، و بدون کلمه ((قل )) شروع شده است ، و این نشانه نهایت لطف و توجه خاص خداوند به بندگان با ایمان است .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
پرتوی از قرآن
وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلىٰ عَلَیْکُمْ آیٰاتُ اَللّٰهِ وَ فِیکُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّٰهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ
عطف بر « یَرُدُّوکُمْ بَعْدَ إِیمٰانِکُمْ کٰافِرِینَ »، استفهام انکارى و اعجابى است
تکفرون، همان کفر احتمالى و ارتدادى است وَ أَنْتُمْ تُتْلىٰ عَلَیْکُمْ جملۀ حالیه است ضمیر منفصل انتم، تأکید و تکیۀ بر شخصیت ایمانى مخاطبین را مى نمایاند: چگونه مى شود که کافر شوید و به کفر برگردید و حال آنکه شما با پایۀ ایمانى که دارید، همى آیات خدا بر شما تلاوت مى شود و اشعۀ آن بر شما پى در پى مى تابد و پیوسته روشن و آگاهتان مى دارد و رسول خدا که نمونۀ کامل آیات و مبین وحى و جاذب و پیش برنده به سوى حق و راه مستقیم است، در میان شما به سر مى برد و شما را رهبرى مى کند دیگر چه اندیشه و جاذبه اى مى تواند شما را به کفر بکشاند؟! این آیات بینات و براهین مشهود و روشنگرى، همیشگى و پایدار است، هم آیات و تلاوت آنها، هم حضور شخصیت رسول خدا در سنت و تاریخ و احکام و آیات و عبادات و اذکار مسلمانان آیا در تاریخ جهان و ملل، مى توان مانند تاریخ این شخصیت تاریخساز چنین روشن و شناخته شده یافت که دعوت و راه و روش و قیامش و زوایاى زندگیش و سخنانش و گامها و جاهاى پایش و گفتگوهایش و سخنانش و گروندگانش و دشمنانش و جنگهایش و پیروزیهایش و شکست هایش و رفتار و اخلاقش و چگونگى و مشکلات دعوتش و روش و منشش از هنگام ولادت تا وفاتش و پدرانش و مادرانش و فرزندانش، مشخص و روشن باشد؟ و حال آنکه پدران و مادران و همگنان و همزمانان ما براى ما چنین شناخته شده نیستند؟ با شناخت همه جانبۀ این آیۀ حق و نمونۀ کامل کمال انسانى و دریافت آیاتى که تلاوت کرده است و چنان انقلاب همه جانبه و بى مانندى که پدید آورده و پیوسته در قرون متوالى و شب و روز و در شرق و غرب تلاوت مى شود و مواج است، مجالى براى برگشت به جاهلیت و مرزبندیها و خوى ها و اندیشه هاى کفر آمیز و دانشهاى محدود و مکتبها و فلسفه هاى یک بعدى مى ماند؟ راه برگشت از این آیات به روى کسانى باز است که در حد تلاوت و قرائت آنها باقى مانده هدف و معنى و حرکت و قدرت آن در اندیشه و دل و دماغشان نفوذى نیافته است و یا راه نفوذ آنها بسته و از اعتصام و تمسک به آیات، که اعتصام به خدا است بازمانده اند و جدا شده اند و چون به خدا اعتصام ندارند به راه مستقیم کمال هدایت نمى شوند و بر عکس: وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّٰهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ فعل ماضى و مجهول هدى، لزوم و تحقق را مى رساند: آنکه به خدا و آیاتش پیوسته شود و تمسک یابد خود به راه مستقیم هدایت شده است بر مؤمنین به حق و به آیات است که در این مسیر هدایت و استقامت پیوسته آگاه و هشیار باشند و از عوامل و انگیزه ها و جواذب مخالف آن پروا گیرند:
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر عاملی
«وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّٰهِ » 101 طبرى: عصم بمعنى منع و جلوگیرى است و اعتصام بمعنى امتناع است یعنى دین خدا را وسیله ى جلوگیرى و مستمسک خود قرار دهد «صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ » 101 ابو الفتوح: یعنى ثواب یا الطافى که راه حق را بیابد
صفى علیشاه در کتاب عرفان الحقّ ص 9: صراط المستقیم میان یسار و یمین است، و خیر الامور همین در هر مرتبه اى از وجود که واقفى بهمان مرتبه عارفى، کمال در حفظ مراتب است و هر مقامى را مناسب
حافظ هم صراط المستقیم را در این شعر بطور کنایه معرّفى کرده است: در طریقت هرچه آید پیش سالک خیر او است در صراط المستقیم اى دل کسى گمراه نیست
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر گازر
زید بن اسلم گفت:آیت در شماس بن قیس الیهودى آمد و او پیرى بود قاسى القلب شدید الکفر و العناد و کینه ور بر مسلمانان و سخت حسد بردى بریشان روزى مى گذشت جمعى را دید از أوس و خزرج مجتمع شده و مؤتلف گشته و کلمه و راى و دیانت یکى بود او را آن سخت آمد پس از آنکه در میان ایشان در جاهلیّت خونها و عداوتها بود و الفتى نبود با یکدیگر،اندیشه کرد و گفت:اگر اینان هم برین بمانند درین شهر بر ما غلبه کنند و کار بر ما تباه شود جوانى را گفت:از جهودان برو و بر کنار حلقۀ بایست و حدیث کارزار بغاث درانداز و یاد ده ایشان را وقعۀ آن روز و کشتگانى که آن روز بودند و اشعارى که در آن روز گفتند و این روزگار زارى عظیم بود میان أوس و خزرج و ظفر در آن روز أوس را بود بر خزرج،این غلام بیامد و این بگفت ایشان درین حدیث افتادند و در منازعت و مفاخرت ایستادند تا دو مرد از ایشان در زانو افتادند آن جماعت همه در گفت و گوى آمدند و گفتند:اگر خواهید تا اکنون تازه کنیم و آهنگ سلاح کردند و گفتند که:موعد ظاهره است و آن نام جائى است،به آنجا بیرون رفتند و روى به یکدیگر کردند برآن کینه که میان ایشان بود در جاهلیّت،خبر برسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم رسید برخاست با جماعتى مهاجران بیرون شد و گفت:اى جماعت مسلمانان با سر دعوى جاهلیّت شدید و من در میان شما !و خداى تعالى بر شما با سلام کرامت کرد و احقاد جاهلیّت از میان شما برداشت و میان شما الفت داد با سر کفر و احوال کافرى خواهید شدن ؟ اللّه اللّه از خداى بترسید ایشان چون رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را بدیدند و سخن او بشنیدند دانستند که:آن از نزعات شیطان است و کید دشمنان ایمان است و انداخت جهودان است سلاحها از دست بینداختند و بگریستند و دست در گردن یکدیگر کردند و صلح کردند و با پیغامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به مدینه آمدند خداى تعالى این آیت فرستاد و گفت:اى آن کسانى که ایمان آورده اید اگر فرمان برید گروهى را از اهل کتاب یعنى شماس بن قیس و اصحاب او شما را پس از ایمان شما با کفر آورند یعنى ایشان چیزى کنند که از شما آنان که بر بصیرت نباشند مرتدّ شوند و آنان که بر بصیرت باشند از سر حمیّت جاهلیّت کارى کنند که ظاهر او کفر باشد و ارتداد جابر بن عبد الله انصارى گوید که:ما در یکدیگر افتاده بودیم که ناگاه رسول خداى برآمد کالقمر الطّالع چون ماه تابان که در شب برآید بدست اشارتى کرد چندانى بود که اشارت دست رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بدیدند این گروه ازین جانب شدند و آن گروه از آن جانب پس در جهان هیچ شخص نیست که بر ما دوستر است از رسول خداى و ندیدیم روزى که اوّلش زشت و وحش تر بود از آن روز و آخرش نیکوتر بود از آن روز آنگه حقّ تعالى بر وجه تعجّب گفت:و چگونه کافر مى شوید و هنوز آیات خداى بر شما مى خوانند و رسول خداى در میان شما است و این آیت دلیل ظاهر است بر بطلان قول مجبّره و نیز مجبّره را رسد که گویند:چگونه کلامى به ما فرستى چون قرآن بر دست رسولى چون محمّد با صدهزار حجّت و برهان آنگه ما را منع کنى بقهر از ایمان دلهاى ما را خراب گردانى بجحود و کفران آنگه از ما تعجّب نمائى و گوئى که: [وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ ] تعجّب از ما نمى باید کرد از تو مى باید کرد که اگر بجاى یک کتاب پنجاه باشد و بجاى یک رسول صد باشد و تو مانع باشى از ایمان و حامل باشى بر کفر و عصیان ما را هیچ غنائى و سودى نباشد نعوذ باللّه من هذه المقاله قتاده گفت:در آیت دو حجّت عظیم است یکى کتاب خداى و دوّم رسول خداى،رسول خداى برفت و کتاب خداى ماند و این همه بر اهل مجبّره روان نیست از آنکه اگر کلام است بذات او قائم است و اگر رسول است به مرگ از رسالت معزول است چون او از دعوت معزول است خواجه بترک اجابت معذورست پناه با خداى ده ازین مقالت تا مهتدى شوى که: [وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّٰهِ فَقَدْ هُدِیَ ] هرکه دست در دین خداى زند راه راست یابد یعنى با او الطافى کنند که عند آن راه حقّ او را روشن شود و روا بود که معنى این بود که هرکه ایمان آرد و دست در دین خداى زند او را راه بهشت نمایند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلىٰ عَلَیْکُمْ آیٰاتُ اَللّٰهِ وَ فِیکُمْ رَسُولُهُ چگونه شما پس از ایمان و اتمام حجت و دانشى که در اثر تلاوت آیات خدا براى شما پدید گردیده برمى گردید بهمان زمان جاهلیت «وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ » استفهام در مقام انکار و تعجب آمده یعنى چگونه شما پس از ایمان و آیات درحالى که رسول خدا در میان شما است کافر مى گردید و این مطلب خیلى غریب و مورد تعجب است که باوجود این نور ساطع و آیات معجزنماى آن وجود مبارک که آئینه سر تا پا نماى اوصاف جلال و جمال احدى است بکفر برگردید
وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّٰهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ و یک دستور کلى و یک طریقى که انسان را از تمام لغزشها و فسادهاى داخلى و از کید نفس و شیاطین و فسادهاى خارجى از دشمنان دین و شیاطین انسى که بدتر از شیاطین جنى بنظر مى آیند بازدارد این است که فرموده کسى که بخواهد از این آفات محفوظ ماند بایستى چنک بزند بعروة الوثقى ایمان قوله تعالى در سوره بقره آیة الکرسى «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطّٰاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللّٰهِ فَقَدِ اِسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ اَلْوُثْقىٰ لاَ اِنْفِصٰامَ لَهٰا» کسى که چنک بزند به دین خدا و قرآن را پیش روى خود قرار دهد و از شرّ شیطان جنى و انسى خود را در پناه او قرار دهد همانا طبق وعده ئى که داده او را به راه مستقیم و طریق حق هدایت نموده و از شر هر ذى شرى وى را محفوظ مى دارد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» متن و ترجمه فارسی تفسیر شریف بیان السعادة فی مقامات العبادة
تفسیر: وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ :و چرا کافر مى شوید،یعنى شایستۀ شما نیست که کافر شوید
وَ أَنْتُمْ تُتْلىٰ عَلَیْکُمْ آیٰاتُ اَللّٰهِ وَ فِیکُمْ رَسُولُهُ :یعنى اینکه،کفر در جمیع احوال قبیح است مخصوصا در چنین حالتى که آیات خدا بر شما خوانده مى شود و پیغمبرش در میان شماست زیرا که تلاوت آیات،و وجود رسول،هر دو کفر را مى راند و فطرت ایمان را زنده مى کند،و در مثل این حالت،کافر نمى شود مگر کسى که در شقاوت به آخرین درجه اش برسد
وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّٰهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلىٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ :و کسى که به راه راست هدایت شود که او را به مطلوبش برساند،مطلوبى که جز او مطلوبى نیست،دیگر از آن راه برنمى گردد
و این وجه دیگرى براى بعید شمردن بازگشت به کفر است،یعنى اینکه بیعت با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله تمسّک به خداست،زیرا او مظهر تامّ خداوند است،و کسى که به رسول چنگ بزند به راه راست هدایت مى شود که رسانندۀ به خداست،چون راه رسول صلّى اللّه علیه و آله همان راه راست است،و هر کس که به آن هدایت یافت بازگشت نمى کند،مگر اینکه به نهایت درجۀ کورى رسیده باشد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.