● اعتصام و تمسک به خدا و رسولش هنگام پیش آمدن شبهه
در جمله« وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَیْکُمْ آیاتُ اللَّهِ وَ فِیکُمْ رَسُولُهُ ...» در این مقام است که بفهماند چگونه به تحریک یهودیان کافر مىشوید با اینکه رسول در بین شما است و تمسک به حق را براى شما ممکن مىسازد، چون اگر شما در هنگامى که آن جناب آیات را بر شما تلاوت مىکند، خوب گوش فرا دهید. و در آن تدبر کنید و اگر تدبرتان کم بود و یا نتوانستید ابتدا به رسول مراجعه کنید، و خلاصه اگر به خاطر این جهت پارهاى از حقایق براى شما مجهول باقى ماند، به رسول که همیشه در بین شما است و از شما دور نیست و هیچگاه بین شما و او حائل و دربانى نبوده مراجعه کنید تا حق را برایتان روشن کند. و این عمل یعنى رجوع به پیغمبر و ابطال شبهههایى که یهود القا کرده و تمسک به آیات خدا و دست به دامن رسول شدن، خود اعتصام به خدا و رسول است. و اعتصام به خدا و رسول هم در حقیقت اعتصام بخدا است. و کسى که به خدا اعتصام کند و به دامن او چنگ بزند، به سوى صراط مستقیم هدایت شده است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج3، ص: 565 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : حبل الله |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اعتصام به آیات خدا و رسولش در اجتناب از کفر
مراد از «کفر» در جمله «وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ» کفر بعد از ایمان است.
جمله« وَ أَنْتُمْ تُتْلى عَلَیْکُمْ ...»کنایه است از امکان اعتصام به آیات خدا و به رسول در اجتناب از کفر.
و جمله «وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللَّهِ» به منزله کبراى کلى است براى این مطلب و همه مطالب نظیر آن.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج3، ص: 565 و 566 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : حبل الله |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مراد از «هدایت به سوى صراط مستقیم»
مراد از «هدایت به سوى صراط مستقیم»، راه یافتن به ایمانى ثابت است. چون چنین ایمانى صراطى است که نه اختلاف مىپذیرد و نه تخلف، صراطى است که سالکان خود را در وسط خود جمع مىکند و نمىگذارد از راه منحرف شده و گمراه کردند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج3، ص: 566 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : صراط مستقیم |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● هر کس به خدا تمسک جوید، هدایتش قطعى است
در اینکه با تعبیر ماضى محقق «فَقَدْ هُدِیَ» مطلب را محقق نمود و فاعل را حذف کرد، دلالتى است بر اینکه این فعل خود بخود محقق، و این هدایت حاصل مىشود. چه فاعلش متوجه باشد، و چه نباشد، به عبارت واضحتر: مىفهماند که هر کس به خدا تمسک و اعتصام جوید، هدایتش قطعى است، چه خودش متوجه باشد و چه نباشد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج3، ص: 566 |
قالب : قواعد عربی |
موضوع اصلی : هدایت |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تمسک به کتاب و سنت در شبهات حق را آشکار می سازد
از آیه شریفه این معنا روشن مىشود که کتاب و سنت در دلالت و روشنگرى هر حقى که ممکن است اشخاص در باره آن گمراه کردند، کافى است. چون مىفرماید: تمسک به خدا که همان تمسک به کتاب خدا است، و اعتصام به رسول خدا(ص) که همان تمسک به سنت آن جناب است، نمىگذارد در هیچ موردى حق و باطل بر کسى مشتبه گردد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج3، ص: 566 |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : حبل الله |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● توسّل به اولیاى الهى -
علي موحدي
امام هادى علیه السلام مىفرماید: «مَن اِعتصَمَ بکم فقد اِعتَصَم باللّه» پناه بردن و توسّل به اولیاى الهى، در حقیقت خود را در پناه و حمایت خدا قرار دادن است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : زیارت جامعهکبیره، |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : توسّل |
گوینده : علی موحدی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● رابطه اعتصام و اهتداء -
سيد علي بهبهاني
اصل اعتصام به خدا همان ایمان به خدا، اسلام و اهتداست. اعتصام و اهتداء دو مفهوم متلازماند و یک مصداق دارند. اعتصام که خود اهتداء است، همراه دارنده نوعی هدایت پاداشی است: خداوند وعده داده است پیماینده این راه را هدایت خواهد کرد و این همان هدایت پاداشی، ایصال به مطلوب، افاضه توفیق و پیدایش گرایش حاصل از ایمان به خدا: ﴿ومَن یُؤمِن بِاللهِ یَهدِ قَلبَهُ واللهُ بِکُلِّ شیءٍ عَلیم) 1 پیروی از رضوان او: ﴿یَهدی بِهِ اللهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضونَهُ سُبُلَ السَّلمِ ویُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمتِ اِلَی النّورِ بِاِذنِهِ ویَهدیهِم اِلی صِرطٍ مُستَقیم) 2 و اطاعت از خدا و رسولصلی الله علیه و آله و سلم است: ﴿قُل اَطیعُوا اللهَ واَطیعُوا الرَّسولَ فَاِن تَوَلَّوا فَاِنَّما عَلَیهِ ما حُمِّلَ وعَلَیکُم ما حُمِّلتُم واِن تُطیعوهُ تهتَدوا وما عَلَی الرَّسولِ اِلاَّالبَلغُ المُبین) 1 بنابراین، خداوند، معتصمِ به او را به مقصد میرساند. همین معنا به صورت فعل مضارع چنین آمده است: ﴿فَاَمَّا الَّذینَ ءامَنوا بِاللهِ واعتَصَموا بِهِ فَسَیُدخِلُهُم فی رَحمَةٍ مِنهُ وفَضلٍ ویَهدیهِم اِلَیهِ صِرطًا مُستَقیما) 2
انسان اگر از این هدایت پاداشی و رحمت خاص بهره برد، از آن پس نوعی انزجار از گناه و شوق به طاعت در او پدیدار میشود و ترس از دوزخ و شوق به بهشت برایش محسوس و ملموس میشود و راه را به آسانی میپیماید.
کسی که در ابتدای راه است، ایمان به بهشت و جهنّم برایش ایمان به غیب است؛ امّا با اعتصام به خدا ایمان او به بهشت و جهنّم از نوع ایمان به شهادت میشود نه غیب. از گناه دوری میکند مانند کسی که از خوردن سمّ میگریزد و تعفّن گناه را ادراک میکند و به خوبی میفهمد که باید با استغفار خود را خوشبو کند: تعطّروا بالاستغفار لا تفضحکم روائح الذنوب 3. این نوع از ایمان نیز مراتبی دارد. در عالیترین مراتب آن حضرات معصومان(علیهمالسلام) اند که از روی محبّت و شکر خدا را میپرستیدند نه از ترس جهنّم یا شوق به بهشت 4.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : ایمان |
گوینده : آیت الله جوادی آملی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● از اعتصام به حبل الله تا اعتصام به الله -
سيد علي بهبهاني
در سلوک به سوی خدا اعتصام به «حبل الهی»، نخستین گام و مقدمهای برای اهتدا و اعتصام به خداست؛ هرچند در حقیقت، پیش از اعتصام و دستیابی انسان به حبل الله، یعنی قرآن کریم و اهل بیت عصمت و طهارت(علیهمالسلام)، دست او به خدا میرسد. سالک پس از مدّتی که راه را اینچنین پیمود میفهمد که به عنایت ذات اقدس خداوندی است که از برکات ثقلین بهرهمند میشود، زیرا خداوند اقرب مطلق بوده، حتی از رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم و قرآن کریم به ما نزدیکتر است: ﴿ولَقَد خَلَقنَا الاِنسنَ ونَعلَمُ ما تُوَسوِسُ بِهِ نَفسُهُ ونَحنُ اَقرَبُ اِلَیهِ مِن حَبلِ الوَرید) 3 ﴿و نَحنُ اَقرَبُ اِلَیهِ مِنکُم ولکِن لاتُبصِرون) 4 چون محتوای این آیات آن است که خداوند از هر چیزی به ما نزدیکتر است؛ خواه آن چیز پیامبر باشد یا کتاب آسمانی.
اهل اقامه نماز و پرداخت زکات به تدریج میفهمند که به خدا متوسل شدهاند و با عنایت خداوندی است که دستشان به «حبل الله» رسیده است: ﴿فَاَقیمُوا الصَّلوةَ وءاتُوا الزَّکوةَ واعتَصِموا بِاللهِ هُوَ مَولکُم فَنِعمَ المَولی ونِعمَ النَّصیر) 1 امّا نوادر فرزانگانی هستند که با توسل به عنایت الهی و تمسک به قرآن کریم و اهل بیت عصمت و طهارت(علیهمالسلام) که خود قرآن ناطقاند و به کمال انقطاع راه یافتهاند، میفهمند که اعتصامشان نیز همواره اعتصام به خود خداست.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : ایمان |
گوینده : آیت الله جوادی آملی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اثبات امامت در قرآن کریم -
مرضيه السادات قاسمپور
آیه در مقام نفی کفر است
آیه میخواهد یک طرحی را به ما بدهد که در سایه و در توحه آن، قرار گرفتن در کفر از مخاطب قرآن دیگر پذیرفته نیست.
نتیجه ی این بحث قرار گرفتن در صراط مستقیم است و صراط مستقیم ما اراد الهی است که منوط به هدایت قطعیه است(فَقَدْ هُدِیَ ) و هدایت منوط به اعتصام بالله یعنی چنگ زدن به راه و دریافت الهی است
اعتصام بالله منوط به دو رکن است که هر کدام موجود نباشد اعتصام بالله محقق نمیشود پس هدایت قطعیه محقق نمیشود در نتیجه صراط مستقیم برای ما قابل دسترسی نیست
با توجه به آیه به دلالت التزامی و با توجه به واو عاطفه و عدم وجود قرینه ای به خلاف نتیجه میگیریم که این دو رکن توام با هم موجب هدایت قطعیه میشوند ( آیات قرآن و رسول گرامی ) و هیچکدام بر دیگری برتری ندارند.
قرآن که تبیانا لکل شیء است ولی عمر پیامبر که جاودان نیست و هدایت هم که تعطیل شدنی نیست و قرآن هم که مدت زمان مصرف ندارد، پس لاجرم باید جایگزینی باشد که یک فرد معمولی نباشد و هم شأن پیامبر باشد ( منهای وحی )
پس به این نتیجه می رسیم که آیه شریفه گویای لزوم امام بعد از پیامبر است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : امام- امامت |
گوینده : مرضیه السادات قاسمپور |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شان نزول -
. پوربافراني
شان نزول آیهاز مجموع آنچه در کتب شیعه و اهل تسنن درباره شان نزول این آیات نقل شده چنین استفاده مىشود که یکى از یهودیان به نام "شاس بن قیس" که پیرمردى تاریک دل و در کفر و عناد کم نظیر بود روزى از کنار مجمع مسلمانان مىگذشت، دید جمعى از طایفه "اوس" و "خزرج" که سالها با هم جنگهاى خونینى داشتند، در نهایت صفا و صمیمیت گرد هم نشسته، مجلس انسى بوجود آوردهاند، و آتش اختلافات شدیدى که در جاهلیت در میان آنها شعلهور بود به کلى خاموش شده است. او از دیدن این صحنه بسیار ناراحت شد و با خود گفت اگر اینها تحت رهبرى محمد (صلی الله علیه و آله) از همین راه پیش روند، موجودیت یهود به کلى در خطر است. در این حال نقشهاى به نظر او رسید، و یکى از جوانان یهودى را دستور داد که به جمع آنها بپیوندد، و حوادث خونین "بغاث" (محلى که جنگ شدید اوس و خزرج در آن نقطه واقع شد) به یاد آنها بیاورد، و آن حوادث را پیش چشم آنها مجسم سازد. اتفاقا این نقشه که با مهارت وسیله آن جوان یهودى پیاده شد، مؤثر واقع گردید و جمعى از مسلمانان از شنیدن این جریان به گفتگو پرداختند، و حتى بعضى از افراد طایفه "اوس" و "خزرج" یکدیگر را به تجدید آن صحنهها تهدید کردند، چیزى نمانده بود که آتش خاموش شده دیرین بار دیگر شعلهور گردد. خبر به پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسید، فورا با جمعى از مهاجرین به سراغ آنها آمد، و با اندرزهاى مؤثر و سخنان تکان دهنده خود آنها را بیدار ساخت. جمعیت چون سخنان آرام بخش پیامبر را شنیدند از تصمیم خود برگشتند، و سلاحها را بر زمین گذاشته، دست در گردن هم افکنده، به شدت گریه کردند، و دانستند این از نقشههاى دشمنان اسلام بوده است، و صلح و صفا و آشتى بار دیگر کینههایى را که میخواست زنده شود شستشو داد. در این هنگام چهار آیه 98 تا 101 نازل شد که در دو آیه نخست، یهودیان اغوا کننده را نکوهش مىکند، و در دو آیه بعد به مسلمانان هشدار مىدهد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تبیان |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : محکم- محکمات |
گوینده : علی پوربافرانی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.