سوال: چگونه در آیه شریفه فرموده اهل کتاب فریب افتراى خود را خوردند و به آن مغرور شدند. مگر ممکن است که انسان فریب گفتار خود را بخورد با علم به اینکه گفتارش دروغ و خدعه و باطل است؟
پاسخ: صاحبان گفتار غرورانگیز نامبرده، نیاکان ایشان بودند، و فریب خوردگان اخلاف و نسل هاى بعدى آنان، و اگر در آیه شریفه هر دو را به اهل کتاب نسبت داده، براى این بود که همه آن اسلاف و اخلاف یک امت بودند، و اخلاف، به اعمال اسلاف راضى بودند.
افترا که عملى باطل است با تکرار و تلقین، ایشان را در دینشان فریب داده، و از تسلیم شدن در برابر خدا و خضوع در برابر حق، آن حقى که کتاب خدا مشتمل بر آن است باز داشته، پس صحیح است بگوئیم اهل کتاب فریب خدعه هاى نفس خویش را خوردند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : علاوه بر اینکه مغرور شدن به غرور خود، آن هم غرور به خاطر یک افتراى باطل، با علم به اینکه افترا و باطل است، و اقرار مغرور به اینکه خودم این افترا را بسته ام، از اهل کتاب و مخصوصا از یهودیان دور نیست، براى اینکه این ها همان هایند که خداى تعالى نظیر اینگونه افکار و اعمال و بلکه عجیب تر از آن را از ایشان حکایت نموده آنجا که فرموده: «وَ إِذا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا، وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ؟ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ؟ أَ فَلا تَعْقِلُونَ؟ أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ» (بقره/77). علاوه بر این، انسان آنچه می کند بر طبق آنچه می داند نیست، بلکه بر طبق آن ملکات خوبى و بدى است که در نفسش پدید آمده، و عمل را در نظرش زینت می دهد، همچنانکه معتادین به تریاک و هروئین و سیگار و بنگ و حتى آن ها که معتادند به خوردن خاک و امثال آن، علم به مضر بودن آن دارند، و می دانند که این عمل را نباید مرتکب شوند، ولى باز هم مرتکب می شوند به خاطر اینکه هیات و حالتى در نفس آنان پدید آمده که ایشان را به طرف آن عمل می کشاند، و مجالى براى تفکر و اجتناب برایشان باقى نمی گذارد، و نظائر این مثال بسیار زیاد است.
اهل کتاب هم از آنجا که تکبر و ستمگرى و محبت به شهوات در دل هایشان رسوخ نموده، هر عملى را که انجام می دهند بر طبق دعوت نفس است، در نتیجه افترا بستن به خدا که عادت و ملکه آنان شده، همان باعث غرور ایشان گشته، و چون این عمل ناپسند را مکرر انجام داده اند، کارشان به جایى رسیده که در اثر تلقین نسبت به عمل خود رکون و اعتماد پیدا کرده اند. علماى روان شناس هم اثبات کرده اند که تلقین هم، کار عمل را می کند، و آثار علم را از خود بروز می دهد.
[ بستن توضیحات ]
[ پاسخ ها / امتیازها ]
پاسخ این سوال چندان مشکل نیست زیرا مساله فریب وجدان از مسائل مسلم روانشناسى امروز است که گاهى دستگاه فکر و اندیشه در پى اغفال وجدان بر مى آید و چهره حقیقت را در نظر وجدان خویش دگرگون مى سازد، بسیار دیدهایم افراد آلوده به گناهان بزرگى همچون قتل و سرقت و یا اعتیادهاى گوناگون با این که زشتى اعمال خود را به خوبى درک مى کنند براى به دست آوردن آرامش کاذب وجدان مى کوشند مردم را مستحق این گونه اعمال ، جلوه دهند و یا اینکه براى توجیه اعتیادهاى زیان بار خود گرفتاریهاى زندگى و مشکلات طاقتفرساى اجتماعى را بهانه مى کنند تا پناه بردن خویش را به مواد مخدر توجیه نمایند به علاوه اینگونه افترائات و امتیازات دروغین را نسلهاى پیشین اهل کتاب درست
کرده بودند و تدریجا براى نسلهاى آینده که از واقعیت آگاهى چندانى نداشتند، (و براى کشف حقیقت به خود زحمت نمیدادند) به صورت عقیده مسلمى در آمده بود.
[ پاسخ ها / امتیازها ]