در آیات قبل سخن از، هشدار از عذاب پایدار و مرگبار براى بیدادگران و شرکپیشگان بود؛ اینک در ادامه سخن مىفرماید:
إِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِ
به یقین ما این کتاب پرشکوه را به حق و بىآنکه باطل و بیهودهاى در آن باشد، براى هدایت مردم بر تو فرو فرستادیم.
در مورد واژه «حق» در آیه دو نظر است:
1- به باور گروهى منظور این است که: ما قرآن را به حق و بىآنکه در آن باطل و بیهودهاى باشد بر تو فرو فرستادیم، که در این صورت حال از «کتاب» مىباشد.
2- امّا به باور برخى منظور این است که: ما قرآن را در حالى که حق و یا براساس حق است براى هدایت مردم بر تو فرو فرستادیم؛ بنابراین باید به کران تا کران آن نگریست و آن گاه آنچه را آیات آن درست مىشمارد، درست شمرد و آنچه را باطل و بیهوده مىشمارد، دور ریخت و از آنها دورى جست؛ به سوى آنچه تشویق و ترغیب مىکند، باید شتافت و آن را به کار بست و از آنچه هشدار مىدهد، باید هشدار پذیرفت و دورى کرد. به هرچه قرآن فرا مىخواند، آن را رشد و هدایت به حساب آورد و از آنچه روى مىگرداند، آن را باطل و ناروا شمرد و روى برتافت.
در ادامه آیه شریفه مىافزاید:
فَمَنْ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ
پس هرکس راه هدایت را پذیرا گردد و با دلیل و برهان به سوى حق راه یابد به سود خود اوست؛ چرا که نتیجه حق پذیرش به خود او باز مىگردد.
وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا
و هرکس گمراه گردد و از حق انحراف جوید، به زیان خود گمراه مىگردد؛ چرا که کیفر انحرافش به خود او دامانگیر مىشود.
وَمَا أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ
و تو اى پیامبر! بر آنان به عنوان وکیل و مراقب گماشته نشدهاى، و موظّف نیستى که حق را به قلب و جان آنان رسانده و مراقب باشى که از آن انحراف نجویند؛ چرا که تو نمىتوانى آنان را به اسلام و ایمان اجبار سازى. تنها وظیفه تو رساندن پیام خداست، نه نگهبانى از دلهاى آنان و یا اجبارشان به پذیرش حق.
[ نظرات / امتیازها ]