از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(ومن یهاجر فی سبیل الله یجد فی الارض مراغما کثیرا وسعه ومن یخرج من بیته مهاجرا الی الله ورسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره علی الله و کان الله غفورا رحیما):(و هر کس در راه خدا هجرت نماید علی رغم مشکلات به گشایشهای زیادی برخورد می نماید و کسی که هجرت کنان از خانه خویش به سوی خدا و رسولش رود و آنگاه مرگ او را دریابد، پاداشش به عهده خداوندمی باشد و خداوند آمرزنده و مهربان است )(رغام )به معنای خاک نرم است واینکه بگویند،(رغم انف فلان )یعنی دماغ او را به خاک مالید و در اینجا به معنای مذهب و راه آمده است ، یعنی کسی که در راه خدا هجرت کند ،خداوند راههای زیادی پیش پایش باز می کند و در هر راهی که منکر و گناهی بود، یا مانعی برای او وجود داشت به نقطه ای دیگر پناه می برد و دماغ آن مانع را به خاک می مالد و یاآن مانع را به خشم در می آورد و با آن به نزاع بر می خیزد و آنوقت است که می فهمد زمین خدا گسترده است و این بیان برای شجاعت بخشیدن و به هیجان آوردن نفوس مؤمنان برای هجرت از دیار شرک و آرامش خاطر آنان بوده ومهاجرت به سوی خدا و رسول کنایه از مهاجرت به سرزمین اسلام است که درآن می توانند به لوازم کتاب و سنت الهی عمل کنند و چنین شخصی اگر در این حال مرگش برسد خداوند حتما و محققا اجر او را خواهد داد، چون خدای سبحان به الوهیت خود هیچ چیز بر او دشوار و ناتوان کننده نیست . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مرضيه اسدي - تفسیر نمونه
هجرت یک دستور سازنده اسلامى
به دنبال بحث درباره افرادى که بر اثر کوتاهى در انجام فریضه مهاجرت ، به انواع ذلتها و بدبختیها تن در مى دهند، در این آیه با قاطعیت تمام درباره اهمیت هجرت در دو قسمت بحث شده است :
نخست اشاره به آثار و برکات هجرت در زندگى این جهان کرده ، مى فرماید: ((کسانى که در راه خدا و براى خدا مهاجرت کنند، در این جهان پهناور خدا، نقاط امن فراوان و وسیع پیدا مى کنند که مى توانند حق را در آنجا اجرا کنند و بینى مخالفان را به خاک بمالند.))
(و من یهاجر فى سبیل الله یجد فى الارض مراغما کثیرا و سعة ).
باید توجه داشت که ((مراغم )) از ماده رغام (بر وزن کلام ) به معنى خاک گرفته شده و ارغام به معنى بخاک مالیدن و ذلیل کردن است و مراغم هم صیغه اسم مفعول است و هم اسم مکان و در آیه فوق به معنى اسم مکان آمده یعنى مکانى که مى توانند در آن حق را اجرا کنند و اگر کسى با حق از روى عناد مخالفت کند، او را محکوم سازند و بینى او را به خاک بمالند!
سپس به جنبه معنوى و اخروى مهاجرت اشاره کرده مى فرماید: اگر کسانى از خانه و وطن خود به قصد مهاجرت به سوى خدا و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) خارج شوند و پیش از رسیدن به هجرتگاه ، مرگ آنها را فرا گیرد، اجر و پاداششان بر خدا است ، و خداوند گناهان آنها را مى بخشد.
(و من یخرج من بیته مهاجرا الى الله و رسوله ثم یدرکه الموت فقد وقع اجره على الله و کان الله غفورا رحیما).
بنابراین مهاجران در هر صورت به پیروزى بزرگى نائل مى گردند، چه بتوانند خود را به مقصد برسانند و از آزادى و حریت در انجام وظائف بهره گیرند، و چه نتوانند و جان خود را در این راه از دست بدهند، و با اینکه تمام پاداشهاى نیکوکاران بر خدا است ، ولى در اینجا به خصوص ‍ تصریح به این موضوع شده است که فقد وقع اجره على الله : ((پاداش ‍ او بر خدا لازم شده است و این نهایت عظمت و اهمیت پاداش مهاجران را روشن مى سازد.))
اسلام و مهاجرت
طبق این آیه و آیات فراوان دیگر قرآن ، اسلام با صراحت دستور مى دهد که اگر در محیطى بخاطر عواملى نتوانستید آنچه وظیفه دارید انجام دهید، به محیط و منطقه امن دیگرى ((هجرت )) نمائید، زیرا با وسعت جهان هستى
((نتوان مرد به ذلت که در اینجا زادم !.))
و علت این دستور روشن است ، زیرا اسلام جنبه منطقه اى ندارد، و وابسته و محدود به مکان و محیط معینى نیست .
و به این ترتیب علاقه هاى افراطى به محیط تولد و زادگاه و دیگر علائق مختلف از نظر اسلام نمى تواند مانع از هجرت مسلمان باشد.
و لذا مى بینیم در صدر اسلام ، همه این علاقه ها بخاطر حفظ و پیشرفت اسلام بریده شد، و به گفته یکى از مورخان غرب ((قبیله و خانواده تنها شجره و درختى است که در صحرا مى روید و هیچ فردى جز در پناه آن نمى تواند زندگى کند، و محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) با هجرت خویش شجره اى را که از گوشت و خون خانواده اش پرورده شده بود براى پروردگارش قطع کرد.)) (و با قریش رابطه خود را برید).
از اینها گذشته در میان همه موجودات زنده به هنگامى که موجودیت خود را در خطر مى بینند، هجرت وجود دارد. بسیارى از انسانهاى گذشته ، پس از تغییر شرائط جغرافیائى زمین ، از زادگاه خود براى ادامه حیات به نقاط دیگر کوچ کردند. نه تنها انسانها، بلکه در میان جانداران دیگر انواع بسیارى به عنوان مهاجر شناخته شده اند مانند پرندگان مهاجر که براى ادامه حیات گاهى تقریبا سرتاسر کره زمین را سیر مى کنند، و بعضى از آنها از منطقه قطب شمال تا منطقه قطب جنوب را طى مى نمایند، و به این ترتیب گاهى براى حفظ حیات خود در سال حدود 18 هزار کیلومتر پرواز مى نمایند و این خود مى رساند که هجرت یکى از قوانین جاودانه حیات و زندگى است .
آیا انسان ممکن است از یک پرنده کمتر باشد؟!
و آیا هنگامى که حیات معنوى و حیثیت و اهداف مقدسى که از حیات مادى انسان ارزشمندتر است ، به خطر افتاد، مى تواند به عذر اینکه اینجا زادگاه من است تن به انواع تحقیرها و ذلتها و محرومیت ها و سلب آزادیها و از میان رفتن اهداف خود، بدهد!! و یا اینکه طبق همان قانون عمومى حیات باید از چنین نقطهاى مهاجرت کند، و به محلى که آمادگى براى نمو و رشد مادى و معنوى او است ، انتقال یابد؟.
جالب این است که هجرت - آن هم نه براى حفظ خود بلکه براى حفظ آئین اسلام - مبدا تاریخ مسلمانان مى باشد، و زیر بناى همه حوادث سیاسى ، تبلیغى و اجتماعى ما را تشکیل مى دهد.
اما چرا سال هجرت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به عنوان مبدا تاریخ اسلام انتخاب شد!
این موضوع جالب توجهى است ، زیرا مى دانیم که هر قوم و ملتى براى خود مبدا تاریخى دارند مثلا مسیحیان مبدا تاریخ خود را سال میلاد مسیح
قرار داده اند، و در اسلام با اینکه حوادث مهم فراوانى مانند ولادت پیغمبر اسلام ، بعثت او، فتح مکه و رحلت پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بوده ، ولى هیچ کدام انتخاب نشده ، و تنها زمان هجرت رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به عنوان مبدا تاریخ انتخاب شده است .
تاریخ مى گوید: مسلمانان در زمان خلیفه دوم که اسلام طبعا توسعه یافته بود، به فکر تعیین مبدا تاریخى که جنبه عمومى و همگانى داشته باشد، افتادند، و پس از گفتگوى فراوان نظر على (علیه السلام ) را دائر بر انتخاب هجرت به عنوان مبدا تاریخ پذیرفتند.
در واقع مى بایست چنین هم باشد، زیرا هجرت درخشنده ترین برنامه اى بود که در اسلام پیاده شد، و سر آغاز فصل نوینى از تاریخ اسلام گشت . مسلمانان تا در مکه بودند و دوران آموزش خود را مى دیدند، در ظاهر هیچ گونه قدرت اجتماعى و سیاسى نداشتند، اما پس از هجرت بلافاصله دولت اسلامى تشکیل شد، و با سرعت فراوانى در همه زمینه ها پیشرفت کرد، و اگر مسلمانان به فرمان پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) دست به چنین هجرتى نمى زدند، نه تنها اسلام از محیط مکه فراتر نمى رفت ، بلکه ممکن بود در همان جا دفن و فراموش ‍ مى شد.
روشن است که ((هجرت )) یک حکم مخصوص به زمان پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نبوده است ، بلکه در هر عصر و زمان و مکانى اگر همان شرائط پیش آید، مسلمانان موظف به هجرتند.
اساسا قرآن هجرت را مایه پیدایش آزادى و آسایش مى داند همانطور که در آیه مورد بحث صریحا آمده است و در سوره نحل آیه 41 نیز به بیان دیگرى این حقیقت ذکر شده :
و الذین هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوءنهم فى الدنیا حسنة :
و آنها که مورد ستم واقع شدند و به دنبال آن در راه خدا مهاجرت اختیار کردند جایگاه پاکیزه اى در دنیا خواهند داشت .
این نکته نیز لازم به تذکر است ، که هجرت از نظر اسلام تنها هجرت مکانى و خارجى نیست ، بلکه باید قبل از این هجرت هجرتى از درون آغاز شود، و آن هجرت و دورى از چیزهائى است که منافات با اصالت و افتخارات انسانى دارد، تا در سایه آن براى هجرت خارجى و مکانى آماده شود. و این هجرت لازم است ، تا اگر نیازى به هجرت مکانى نداشت ، در پرتو این هجرت درونى در صف مهاجران راه خدا در آید.
اصولا روح هجرت همان فرار از ظلمت به نور و از کفر به ایمان ، از گناه و نافرمانى به اطاعت فرمان خدا است ، و لذا در احادیث مى خوانیم : مهاجرانى که جسمشان هجرت کرده اما در درون و روح خود هجرتى نداشته اند، در صف مهاجران نیستند، و به عکس آنها که نیازى به هجرت مکانى نداشته اند، اما دست به هجرت در درون وجود خود زده اند، در زمره مهاجرانند. امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى فرماید:
و یقول الرجل هاجرت ، و لم یهاجر، انما المهاجرون الذین یهجرون السیئات و لم یاتوابها :
((بعضى مى گویند مهاجرت کرده ایم در حالى که مهاجرت واقعى نکرده اند مهاجران واقعى آنها هستند که از گناهان هجرت مى کنند و مرتکب آن نمى شوند پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:
من فر بدینه من ارض الى ارض و ان کان شبرا من الارض استوجب الجنة و کان رفیق محمد وابراهیم علیهماالسلام :
کسى که براى حفظ آئین خود از سرزمینى به سرزمین دیگر حتى به اندازه یک وجب مهاجرت کند استحقاق بهشت مى یابد و یار و همنشین محمد (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و ابراهیم (علیه السلام ) خواهد بود (زیرا این دو پیامبر بزرگ پیشواى مهاجران جهان بودند) [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رضا رضائي - تفسیر کشاف
( مراغما) مهاجرا و طریقا یراغم بسلوکة قومه ، أی یفارقهم علی رغم أنوفهم . و الرغم : الذل و الهوان . و أصله لصوق الأنف بالرغام و هو التراب یقال : راغمت الرجل إذا فارقته و هو یکره مفارقتک لمذلة تلحقه بذلک . قال النابغة الجعدی : کطود یلاذ بأرکانه عزیز المراغم و المذهب و قرئ : مرغما . و قرئ ( ثم یدرکه الموت ) بالرفع علی أنه خبر مبتدأ محذوف . و قیل : رفع الکاف منقول من الهاء کأنه أراد أن یقف علیها ، ثم نقل حرکة الهاء إلی الکاف منقول من الهاء کأنه أراد أن یقف علیها ، ثم نقل حرکة الهاء إلی الکاف ، کقوله : * من عنزی سبنی لم أضربه * و قرئ ( یدرکه ) بالنصب علی إضمار أن ، کقوله : * و ألحق بالحجاز فأستریحا * (فقد وقع أجره علی الله ) فقد وجب ثوابه علیه . و حقیقة الوجوب : الوقوع و السقوط ( فإذا و جبت جنوبها ) و وجبت الشمس : سقط قرصها . و المعنی : فقد علم الله کیف یثیبه و ذلک واجب علیه . و روی فی قصة جندب بن ضمرة : أنه لما أدرکة الموت أخذ یصفق بیمینه علی شماله ثم قال : اللهم هذه لک ، و هذه لرسولک ، أبایعک علی ما بایعک علیه رسولک . فمات حمیدا فبلغ خبره أصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم فقالوا : لو توفی بالمدینة لکان أتم أجرا ، و قال المشرکون و هم یضحکون : ما أدرک هذا ما طلب . فنزلت . و قالوا : کل هجرة لغرض دینی من طلب علم ، أو حج . أو جهاد ، أو فرار إلی بلد یزداد فیه طاعة أو قناعة و زهدا فی الدنیا ، أو ابتغاء رزق طیب فهی هجرة إلی الله و رسوله . و إن أدرکة الموت فی طریقه ، فأجره واقع علی الله . [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ابراهيم چراغي - برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 100)- هجرت یک دستور سازنده اسلامى! به دنبال بحث در باره افرادى که بر اثر کوتاهى در انجام فریضه مهاجرت، به انواع ذلتها و بدبختیها تن در مى‏دهند، در این آیه با قاطعیت تمام در باره اهمیت هجرت در دو قسمت بحث شده است: نخست اشاره به آثار و برکات هجرت در زندگى این جهان کرده، مى‏فرماید: «و کسانى که در راه خدا و براى خدا مهاجرت کنند، در این جهان پهناور خدا، نقاط امن فراوان و وسیع پیدا مى‏کنند» که مى‏توانند حق را در آنجا اجرا کنند و بینى مخالفان را به خاک بمالند (وَ مَنْ یُهاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَجِدْ فِی الْأَرْضِ مُراغَماً کَثِیراً وَ سَعَةً).

سپس به جنبه معنوى و اخروى مهاجرت اشاره کرده مى‏فرماید: «اگر کسانى از خانه و وطن خود به قصد مهاجرت به سوى خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله خارج شوند و پیش از رسیدن به هجرتگاه، مرگ آنها را فرا گیرد، اجر و پاداششان بر خداست، و خداوند آمرزنده و مهربان است» و گناهان آنها را مى‏بخشد (وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً).
بنابراین مهاجران در هر دو صورت به پیروزى نائل مى‏گردند.
جالب این است که هجرت- آن هم نه براى حفظ خود، بلکه براى حفظ آیین اسلام- مبدء تاریخ مسلمانان مى‏باشد، و زیر بناى همه حوادث سیاسى، تبلیغى و اجتماعى ما را تشکیل مى‏دهد، و در هر عصر و زمان و مکانى اگر همان شرایط پیش آید، مسلمانان موظف به هجرتند! [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  شهرام سليمان زاده - تفسیر نور
یکى از مسلمانان مکّه بیمار شد گفت مرا از مکّه بیرون ببرید تا جزء مهاجران باشم. همین که او را بیرون بردند، در راه درگذشت. سپس این آیه نازل شد.
همه‏ى هجرت‏هاى مقدّس، مثل هجرت براى جهاد، تحصیل علم، تبلیغ و ... مصداق این آیه است.
امام صادق‏علیه السلام فرمودند: کسى که براى معرفت امام زمان خود از خانه و شهر خود خارج شود، ولى اجل به او مهلت ندهد، از مصادیق این آیه است.[354]

--------------------------------------------------------------------------------
354) کافى، ج‏1، ص 378.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - انوار درخشان درتفسیر قرآن
«وَ مَنْ یُهٰاجِرْ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ یَجِدْ فِی اَلْأَرْضِ مُرٰاغَماً کَثِیراً وَ سَعَةً » توبیخ افراد بیگانه است که در بلاد کفر سکونت مى نمایند و درباره هجرت آنان بسوى بلاد اسلام تأکید نموده است براى اینکه اصول دین اسلام را بیاموزند ناگزیر به یکى از بلاد اسلام رهسپار شوند با کسب معیشت مى توانند زندگى کنند و از خطر معاش و ناامنى نیز ایمن باشند

«وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهٰاجِراً إِلَى اَللّٰهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ اَلْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اَللّٰهِ » «بیته» بیت به معناى خانه و منزل است و کنایة از اینکه بمنظور آموختن اصول دین و انجام وظیفه از منزل درآید ناگهان مرگ او فرارسد پروردگار قصد او را انجام شده مى پذیرد تا چه رسد به این که از سرزمین و از وطن خود هجرت کند

«مُهٰاجِراً إِلَى اَللّٰهِ » از نظر تأکید بطور تمثل هجرت از وطن را رهسپار بودن بسوى رحمت و فضل پروردگار و استفاده از تعلیمات پیامبر اسلام معرفى نموده است

«یُدْرِکْهُ اَلْمَوْتُ » یعنى مرگ همواره در تعقیب بشر است ناگهان او را فرامى رسد «أَجْرُهُ عَلَى اَللّٰهِ » پاداش او را پروردگار بعهده گرفته و هرگز تخلّف نخواهد فرمود آیه مبنى بر بشارت و مژده به مردم ساکنان بلاد کفر است که بنداء و دعوت اسلام توجّه نموده و بمنظور پاسخ به آن هجرت کرده و از وطن خود اعراض نموده و ببلاد مسلمانان روآورده اند ولى عمر آنان وفاء نکرده است که در مقام تعلّم و آموزش برآیند و در صف پیروان مکتب قرآن درآیند ناگهان مرگ آنان فرارسیده پروردگار از فضل خود باین مردم از اینکه به دعوت اسلام لبّیک گفته و بدان سو حرکت کرده اند که در صف پیروان قرآن درآیند وعده آمرزش فرموده است و آنها را رهسپار رحمت و قرب به پروردگار خوانده و هجرت و پیمودن راه را از آنان ایمان و تقوى تلقّى فرموده است و آنان را پیرو کاروان سعادت قرار داده است

«وَ کٰانَ اَللّٰهُ غَفُوراً رَحِیماً» آمرزش پروردگار عبارت از رفع نقص و زوال تیرگى کفر (از روان) است که مرتبه اى از رحمت و نیز وسیله اى است که بدرجة بالاتر نائل شوند پروردگار هجرت این گروه را از وطن خود ایمان و نیل به رحمت تلقّى فرموده زیرا نداى قرآن و دعوت پیامبر را اجابت نموده اند

در کتاب درّ منثور درباره نزول آیه از ابن عبّاس روایت نموده گروهى از اهل مکّه مسلمان شده بودند ولى دین اسلام را سبک مى شمردند و قریش آنها را در جنگ بدر به همراه خود آوردند بعضى از آنها کشته شده و برخى به اسارت در آمدند بعضى از مسلمانان مى گفتند این گروه مسلمان بودند و باجبار قریش آنها را در جنگ به همراه آورده اند آیه «اَلَّذِینَ تَوَفّٰاهُمُ اَلْمَلاٰئِکَةُ ظٰالِمِی أَنْفُسِهِمْ » نازل شد و سپس حضرت به مسلمانان که در مکّه باقى مانده بودند پیام فرستاد که عذر شما در سکونت مکه پذیرفته نیست ازاین جهت این گروه از مکّه خارج شدند و کفّار قریش در تعقیب آنان برآمده آنها را تهدید نموده و بسوى مکه بازگردانیدند و مجددا مسلمانان به آن گروه پیام فرستادند که از مکّه خارج شوید و بسوى مدینه هجرت کنید بار دیگر هنگامى که از مکّه خارج شدند مشرکین در تعقیب آنها برآمده با آنها جنگ کردند بعضى دیگر رها شده به مدینه وارد شدند

در کتاب کافى از زرارة روایت نموده که سؤال کردم از حضرت باقر علیه السّلام مستضعف کیست فرمود کسى است که از قصور فکر نمى تواند دین اسلام را انکار نماید و یا تصدیق کند مانند کودکان و مردان و بانوان که عقل و شعور آنان نیز مانند کودکان است و تکلیف از آنان برداشته شده است

و نیز در کتاب کافى از اسماعیل جعفى روایت شده که از حضرت باقر علیه السّلام سؤال نمودم از اصول دین اسلام که هر مسلمانى باید به آن معتقد باشد حضرت فرمود التزام بدین اسلام سهل و آسان است ولى گروهى از خوارج از نظر جهل بر خود دشوار کرده اند

راوى عرض کرد من اصول و ارکان دینى خود را بشما مى گویم حضرت فرمود بگو عرض کرد شهادت مى دهم بیگانگى پروردگار و اینکه محمّد رسول صلّى اللّه علیه و آله پیامبر است و نیز تصدیق مى نمایم باحکام و به آنچه از جانب پروردگار آورده است شما اهل بیت را دوست دارم و از گفتار شما پیروى مى نمایم و از دشمنان شما برىء هستم و هم چنین از هرکه علیه شما قیام نموده و بشما ستم کند

حضرت فرمود بخدا سوگند چیزى را از دین اسلام فروگذار ننمودى این دینى است که ما نیز به آن معتقد هستیم

راوى عرض کرد کسى که باین اصول معتقد نباشد آیا عقیده او صحیح است حضرت فرمود به جز آنان که از قصور فکر جاهل باشند مانند بانوان و کودکان سپس حضرت فرمود آیا امّ ایمن را دیده اى من شهادت مى دهم که او از اهل بهشت است و حال آنکه آنچه شما مى دانید او نمى دانسته است

در کتاب خصال از حضرت صادق از پدر بزرگوارش از علىّ امیر مؤمنان علیهم السّلام روایت نموده که فرمود براى بهشت هشت دربست دربى پیامبران و صدّیقان از آن وارد بهشت مى شوند و دربى شهداء و صالحان وارد مى شوند و پنج درب دیگر شیعیان ما از آنها وارد بهشت مى شوند تا آنکه فرمود دیگر دربى است که سایر مسلمانان که بیگانگى پروردگار شهادت مى دهند از آن وارد مى شوند در حالى که ذرّه اى از بغض و دشمنى ما اهل بیت در دلهاى آنان نباشد

در کتاب درّ منثور از ابن عبّاس روایت نموده که در مکه شخصى بنام ضمرة بن بنى بکر بیمار بود به فرزندان خود گفت: که مرا از مکّه بیرون ببرید من در خود حرارت زیادى مى یابم به او گفتند بکدام طرف تو را ببریم با دست اشاره کرد بسوى مدینه فورى او را از مکه بیرون بردند دو میلى از مکّه رسیدند ضمرة فوت کرد این آیه نازل شد «وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهٰاجِراً إِلَى اَللّٰهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ اَلْمَوْتُ » عیاشى از محمّد بن ابى عمیر از محمّد بن حکیم روایت نموده که زرارة بن اعین فرزند خود عبید را بسوى مدینه فرستاد براى اینکه از حال موسى بن جعفر علیهم السّلام بپرسد و بر گردد پیش از اینکه بازگردد عبید فوت کرد سپس جریان را نزد حضرت عرض کردم که زرارة فرزند خود عبید را بسوى مدینه فرستاد حضرت فرمود: امید است از کسانى باشد که پروردگار درباره آنان فرمود وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهٰاجِراً إِلَى اَللّٰهِ وَ رَسُولِهِ [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسر جامع
عیاشى ذیل آیه وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهٰاجِراً إِلَى اَللّٰهِ از محمد بن حکیم روایت کرده گفت زراره فرزند خود عبید را فرستاد بسوى مدینه تا از حالت موسى بن جعفر علیه السّلام اطلاع یابد وفات کرد زراره پیش از آنکه پسرش از مدینه مراجعت کند این خبر بحضرت موسى بن جعفر علیه السّلام رسید فرمود امیدوارم که زراره داخل باشد در زمره آنهائیکه خداوند این آیه را در شأن آنان نازل فرموده و آیه را تلاوت نمودند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر (حسینی مواهب علّیه)
وَ مَنْ یُهٰاجِرْ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ و هر که هجرت کند در راه طاعت خدا یَجِدْ فِی اَلْأَرْضِ یابد در زمین مُرٰاغَماً کَثِیراً موضع بسیار یعنى آرامگاه ها وَ سَعَةً و فراخى در روزى یا گشادگى در اظهار دین و اعلاى کلمه توحید عمرو بن دینار از عکرمه رض روایت مى کند که در مکه بسیار کس ایمان آورده بودند و استطاعت هجرت نداشتند چون این آیت تهدید بر ترک هجرت نازل شد و نوشته آن بدست ضعیفان مکه رسید جندع بن ضمره پسران را گفت هر چند که من پیر و بیمارم از جمله مستضعفان نیستم چاره رفتن مى توانم و راه مدینه را مى دانم مى ترسم که ناگاه بدست اجل درمانم و به سبب ترک هجرت ایمان من خلل پذیرد و مرا بر همین سریر که خفته ام بیرون برید پسران اشارت پدر را منقاد شده استعداد راه مهیّا کردند و بمنزل تنعیم نزول نموده اثر موت بر جندع ظاهر شد دست راست خود را بر دست چپ نهاد و گفت خدایا این دست از آن تو و این دیگر از آن رسول تو بیعت مى کنم ترا بدانچه بیعت کرده رسول تو با تو این بگفت و درگذشت و خبر او به مدینه رسیدى بعضى از اصحاب گفتند اگر به مدینه رسیدى اسلام او کامل تر و مزد او شامل تر بودى حق تعالى آیت فرستاد وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ و هر که بیرون آید از خانه خود مُهٰاجِراً إِلَى اَللّٰهِ وَ رَسُولِهِ در حالتى که هجرت کننده باشد به خدا و رسول او یعنى براى ایشان یا براى تقرب به ایشان ثُمَّ یُدْرِکْهُ پس دریابد او را اَلْمَوْتُ مرگ در اثناى طریق و به هجرتگاه نرسد فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ پس به درستى که ثابت شد مزد او عَلَى اَللّٰهِ بر خداى وَ کٰانَ اَللّٰهُ غَفُوراً و هست خدا آمرزنده گناه کسى که تاخیر در هجرت کرده رَحِیماً مهربان در وعده مثوبت او بحسن نیت او [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر گازر
مفسّران گفتند که:سبب نزول آیت آن بود که خداى تعالى چون آن آیت فرستاد که پیش ازین است که «إِنَّ اَلَّذِینَ تَوَفّٰاهُمُ اَلْمَلاٰئِکَةُ ظٰالِمِی أَنْفُسِهِمْ » جماعتى مسلمانان از جملۀ ایشان ضمرة بن العیص بیمار بود و گفت:من از جملۀ آنان نه ام که خداى تعالى استثنا کرد من راه دانم و ساز دارم حرام است بر من اگر یک شب در مکّه باشم بفرمود تا براى او چهار پاى راست کردند و او را از مکّه بیرون آوردند در راه چون بتنعیم رسید فرمان یافت خداى تعالى درو این آیت فرستاد به روایت دیگر چنین است که چون بتنعیم رسید و حال برو سخت شد و دانست که بخواهد مردن دست راست برمى آورد و بر دست چپ مى زد و مى گفت:اللّهمّ هذه لک و هذه لرسولک،بار خدایا این بیعت تراست و این بیعت رسول تراست أبایعک على ما بایع علیه رسولک؛بیعت مى کنم ترا به آنچه رسول خداى ترا بیعت کرد این بگفت و در گذشت،مسلمانان گفتند:اگر به مدینه رسیدى ثواب و مزد مهاجران یافتى امّا چون نرسید ندانیم که او را مزد مهاجران باشد یا نه ؟ خداى تعالى این آیت فرستاد و گفت که: [فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اَللّٰهِ ] مى گوید که:هرکه هجرت کند در راه خداى تعالى در زمین جاى هجرتى یابد که در آن مقام سعتى و روزى اى و توانگرى اى و مالى بسیار او را حاصل شود ابن عبّاس گفت که:[مراغم]متحوّل باشد از جائى به جائى مجاهد گفت:متزحزح باشد یعنى جائى که از مکاره دور بود و هرکه از خانۀ خویش بیرون رود هجرت کننده با خداى و رسول او پس در راه مرگ به او رسد و او متوفّى شود مزد او بر خداى واجب بود و به نزدیک خداى واقع آمد؛ خداى تعالى آمرزنده است آن گناه که در حال شرک کرد و بخشاینده است آنچه در حال اسلام کرد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ مَنْ یُهٰاجِرْ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ یَجِدْ فِی اَلْأَرْضِ مُرٰاغَماً کَثِیراً وَ سَعَةً ترجمه آیه شده و واضح است محتاج بتوضیح نیست

راغب گفته(الرغام)بفتح راء،بمعنى خاک نرم است(رغم الف فلان رغما)یعنى بینى او به خاک رسید

بعضى از مفسرین در معنى آیه چنین گفته هرکس در راه خدا یعنى در جستجوى مرضات الهى براى دارا شدن دین از نظر علم و عمل مهاجرت کند در زمین جاهاى بسیارى خواهد یافت که هرگاه در پاره اى از جاها بر اثر یک مانعى نتوانست دین خدا را برپا دارد بجاى دیگر هجرت کند و در آنجا به راحتى به کوبیدن مانع و دشمنى با آن بپردازد و چون مانع با او به دشمنى و نزاع مى پرداخت بدانجا پناهنده مى شود چنین شخصى در زمین وسعتى خواهد یافت [منهج] و از تفسیر قمى نقل شده که از ضریس کناس روایت مى کند که گفت بحضرت باقر علیه السّلام گفتم فدایت شوم آن گنهکارانى که مى میرند درحالى که امامى ندارند و عارف بولایت شما نیستند ولى موحّد و مقرّ به نبوّت حضرت محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم مى باشند چه حالى دارند فرمود آنها در همان گودالها مى مانند و بیرون نمى آیند هرکس عمل صالح داشته باشد و عداوت و دشمنى ما از او بروز نکرده باشد روزنه اى بطرف بهشتى که خدا آن را در سمت مغرب(شاید مقصود بهشت برزخى باشد)خلقت کرده باز مى کند آنگاه روح و راحت بهشتى در همان گودال به وى مى رسد تا روز قیامت که خدا را ملاقات مى کند[تفسیر المیزان] و نیز از خصال از حضرت صادق علیه السلام نقل مى کند که از جدّش حضرت على علیه السّلام روایت کرده که فرمود بهشت هشت درب دارد از یک درب انبیاء و صدّیقین وارد مى شوند،از یک درب شهداء و صالحین وارد مى شوند و از پنج درب دیگر دوستان و شیعیان ما تا آنجا که فرموده از یک درب سایر مسلمانانى که شهادت بلا اله الاّ اللّه مى دادند و بمقدار ذرّه اى هم در قلبشان دشمنى ما اهل بیت وجود نداشته داخل مى شوند
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
در مجمع از ابو حمزه ثمالى نقل نموده که چون آیه هجرت نازل شد مردى از مسلمانان که جندع یا جندب بن حمزه نام داشت و در مکّه بود شنید و او مریض سخت بود به فرزندان خود گفت من راه مدینه را مى دانم لذا از آنان که در آیه استثناء شده اند نیستم مى ترسم بمیرم و اللّه یک شب در مکّه نمى مانم باید مرا به مدینه هجرت دهید فرزندانش او را در تخت روان گذارده به مدینه هجرت دادند چون به منزل تنعیم رسیدند وفات یافت و این آیه در شأن او نازل شد و عیاشى از محمد بن ابى عمیر نقل نموده که زرارة بن اعین پسر خود عبید اللّه را به مدینه فرستاد براى تحقیق امامت حضرت موسى بن جعفر (ع) و قبل از مراجعت پسرش وفات یافت و چون این خبر بحضرت رسید فرمود امیدوارم که زراره از مصادیق این آیه باشد حقیر عرض مى کنم معلوم مى شود خروج از بیت اعم است از مسافرت و طلب علم و معرفت بخدا و پیغمبر و امام و احکام آنها و کسى که از محل خود حرکت نماید براى تحصیل رضاى خدا و رسول بمنازل پرنعمت و راحت که موجب رغم انف شیطان و اعداء شود مى رسد و در وسعت رزق و وسعت دین زندگانى مى نماید و اگر بمقصود رسد فنعم المطلوب و اگر در راه بمیرد بعهده خداوند است که همان اجرى را که در صورت نیل بمقصود داشت به او عنایت فرماید تا معاندین نگویند رفت و به مقصود نرسید و بدانند که نتیجه مقصود را بدست آورده است و اگر در این امر هم قصور و فتورى براى او روى داده است چون خداوند غفور است و رحیم از او مى گذرد و او را به رحمت خود واصل مى فرماید انشاء اللّه تعالى بنابراین کسى که در سفر زیارت بمیرد نباید گفت سعادت نداشت و بمقصود نرسید بلکه به مقتضاى این آیه اجر زیارت براى او ثابت و در زمره زوار محسوب است
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » متن و ترجمه فارسی تفسیر شریف بیان السعادة فی مقامات العبادة
تفسیر: وَ مَنْ یُهٰاجِرْ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ وقتى از بیان حال مقصّر و قاصر که در دار شرک متوطّن هستند فارغ شد خواست حال کسى را که از خانۀ شرک خارج مى شود بیان کند،و او یا در ظاهر از خانۀ وطن صوریش خارج مى شود،و یا در باطن از خانۀ نفس امّاره اش در طلب اسلام خارج مى شود و جهادى براى او نیست چون جهاد بعد از قبول اسلام و شناختن دشمنان با اذن نبىّ یا امام است

یا اینکه مقصود این است که بعد از اسلامش در طلب ایمان از خانه صورى یا معنوى اش مهاجرت نماید،و براى این مهاجر،جهاد با مراتبى که دارد تصوّر مى شود یا با اموال و انفس،یا فانى از اموال و انفس باشد به محض امر بدون وابستگى خاطر به غیر امر،یا حتّى از امر فانى باشد و فقط براى خدا جهاد کند و کسى را که از دار اسلام یا دار ایمانش به سوى دار شرک خارج مى شود ذکر نکرد چون به آن اعتنا نکرد و (حکم آن)از مفهوم مخالف استفاده مى شود،و به مهاجر بعد از اسلام فى سبیل اللّه به این آیه اشاره نمود که وَ مَنْ یُهٰاجِرْ فِی سَبِیلِ اَللّٰهِ

یَجِدْ فِی اَلْأَرْضِ منظور از«ارض»همۀ آن معانى است که براى آن پیش از این گفته شد

مُرٰاغَماً کَثِیراً از«رغام»است و آن خاک است و به معنى محلّ رفتن و محلّ فرار است،و مقصود از آن محلّى است از زمین که در آنجا به تفرّج و تفریح مى پردازند به نحوى که دماغ دشمنان به خاک مالیده شود

وَ سَعَةً یعنى توسعه در زمین یا در خودش،یا در معیشتش،یا در سیر ظاهرى و باطنى،و بیان حال مهاجر بعد از اسلام را مقدّم انداخت بر کسى که خارج مى شود و به سوى اسلام از جهت شرافت آن،اگر چه در رتبۀ مؤخّر است و به کسى که به سوى اسلام خارج مى شود اشاره نمود به قول خداى تعالى: وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ و کسى که از خانه اش ظاهرا و باطنا خارج شود

مُهٰاجِراً إِلَى اَللّٰهِ وَ رَسُولِهِ در حالى که مهاجر به سوى خدا و رسول او باشد لفظ «الى اللّه»را ذکر نمود تا اشاره به این بکند که کسى که از بیت شرک خارج شود در حالى که در طلب اسلام به سوى رسالت مى رود چنین شخصى به سوى خدا مى رود چون منتهى به خدا مى شود،و نیز براى اینکه رسول صلّى اللّه علیه و آله مظهر خداست،لذا لفظ «الى»را تکرار نکرد

ثُمَّ یُدْرِکْهُ اَلْمَوْتُ و سپس مرگ چه اختیارا با جذبۀ الهى و یا به اضطرار در سبیل ظاهرى و باطنى،او را در رباید

فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اَللّٰهِ یعنى شایسته نیست که غیر خدا اجر او را متکفّل شود،و در آن بشارت تامّى براى آنان است

وَ کٰانَ اَللّٰهُ غَفُوراً رَحِیماً پس خداوند مى بخشاید بدیهایى را که از او زائل نشده است،و به او رحم مى کند،به اینکه اجرش را بدون واسطه عطا نماید و نزول آیه اگر چه دربارۀ جندب بن حمزه است در وقتى که از مکّه به سوى مدینه خارج شد و در راه مرد یا دربارۀ نجاشى است که به سوى مدینه خارج شد و در راه مرد ولى این خصوصیّت منافات با تعمیم آن ندارد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.