● رضا رضائي -
تفسیر نمونه
بدنبال دستورهاى گذشته درباره عدم حمایت از خائنان در این آیات چنین ادامه مى دهد که : هیچگاه از خائنان و آنها که به خود خیانت کردند، حمایت نکنید. (و لا تجادل عن الذین یختانون انفسهم ). چرا که خداوند، خیانت کنندگان گنهکار را دوست نمى دارد. (ان الله لا یحب من کان خوانا اثیما). قابل توجه اینکه : در این آیه مى فرماید: کسانى که بخود خیانت کردند در حالى که مى دانیم طبق شان نزول آیه ، خیانت نسبت به دیگران انجام شده بود، و این اشاره به همان معنى لطیفى است که قرآن بارها آن را تذکر داده که هر عملى از انسان سر بزند، آثار خوب و بد آن اعم از معنوى و مادى ، قبل از هر کس متوجه خود او مى شود، همانطور که در جاى دیگر فرموده : ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اساتم فلها : اگر نیکى کنید بخود نموده اید و اگر بدى کنید نیز به خودتان بد کرده اید <169> و یا اینکه اشاره به مطلب دیگرى است که باز هم قرآن آن را تایید کرده و آن اینکه همه افراد بشر بسان اعضاء یک پیکرند و اگر کسى زیانى به دیگرى برساند همانند آن است که بخود زیان رسانده باشد، درست مثل کسى که با دست خود سیلى به صورت خود مى زند. نکته دیگر اینکه آیه در مورد کسانى نیست که مثلا یکبار مرتکب خیانت شده اند و از آن پشیمان گشته اند زیرا در مورد چنین کسانى نباید شدت عمل بخرج داد بلکه باید ارفاق نمود، آیه در مورد کسانى است که خیانت جزء برنامه زندگى آنان شده است ، به قرینه یختانون که فعل مضارع است و دلالت بر استمرار دارد و به قرینه خوان که صیغه مبالغه است به معنى بسیار خیانت کننده و اثیم که بمعنى گناهکار است و به عنوان تاکید براى خوان ذکر شده ، و در آیه گذشته نیز از آنها تعبیر بخائن که اسم فاعل است و معنى وصفى دارد و نشانه تکرار عمل است شده است .
پاورقی :
169-اسراء - 7.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نور
ظلم وخیانت به مردم، خیانت به خود است. زیرا آثار سوء زیر را بدنبال دارد: الف: سبب از دست دادن روحیّهى صفا و عدالتخواهى است. ب: عامل محروم کردن مظلومانى است که فردا به پا خواهند خواست. ج: موجب آماده کردن قهر و دوزخ الهى براى خود است. د: جامعه را آلوده مىکند و این آلودگى دامن خود خائن را هم مىگیرد. 1- دفاع از خائن، حرام و رضایت به خیانت، به معناى شرکت در جرم است. «لاتجادل...» 2- حاکم اسلامى باید پشتیبان مظلومان باشد، نه حامى ظالم. «و لاتجادل...» 3- عناوین، قدرتها، تهدیدها، جوّ و افکار عمومى، هیچ یک مجوّز همکارى با خائن نیست. «و لا تجادل....» 4- رهبر جامعه و قاضیان باید خائنان را بشناسند و نقشههایشان را بدانند، تا بتوانند موضعگیرى مناسب داشته باشند. «و لاتجادل» 5 - هم از گذشته باید استغفار کرد، (آیه قبل) و هم نسبت به آینده هشیار بود. «لاتجادل...» 6- در فرهنگ قرآن، افراد جامعه به منزلهى اعضاى یک پیکرند و خیانت به جامعه به منزلهى خیانت به خود است. «یختانون انفسهم» 7- حساب خیانتهاى جزئى و ناآگاهانه، از خیانت توطئهگران فسادانگیز، جداست. «یختانون، خوّان، اثیم» 8 - آنکه با خیانت، محبّت خود را از مردم مىبُرد، محبّت خدا هم از او قطع خواهد شد. «انّ اللّه لایحبّ» 9- در انسان غریزهى محبوب شدن است که باید از این غریزه براى تربیت استفاده کرد. «انّ اللَّه لایُحبّ» 10- حُبّ و بغضِ خداوند، ملاک انتخاب و حرکت رسول خدا و مؤمنان است. «انّ اللَّه لایُحبّ...»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کشاف
( یختانون أنفسهم ) یخونونها بالمعصیة . کقوله ( علم الله أنکم کنتم تختانون أنفسکم ) جعلت معصیة العصاة خیانة منهم لأنفسهم کما جعلت ظلما لها، لأن الضرر راجع إلیهم . فإن قلت : لم قیل ( للخائنین ) و ( یختانون أنفسهم ) و کان السارق طعمة وحدة ؟ قلت : لو جهین ، أحدهما : أن بنی ظفر شهدوا له بالبراءة و نصروه ، فکانوا شرکاء له فی الإثم . و الثانی : أنه جمع لیتناول طعمة و کل من خان خیانته ، فلا تخاصم لخائن قط و لا تجادل عنه . فإن قلت : لم قیل ( خوانا أثیما ) علی المبالغة ؟ قلت : کان الله عالما من طعمة بالإفراط فی الخیانة و رکوب المَثم ، و من کانت تلک خاتمة أمره لم یشک فی حاله . و قیل : إذا عثرت من رجل علی سیئة فاعلم أن لها أخوات . و عن عمر رضی الله عنه أنه أمر بقطع ید سارق ، فجاءت أمه تبکی و تقول : هذه أول سرقة سرقها فاعف عنه . فقال : کذبت ، إن الله لا یؤاخذ عبده فی أول مرة .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
تفسیر شریف لاهیجى
وَ لاٰ تُجٰادِلْ و خصومت مکن عَنِ اَلَّذِینَ از جانب آنان که یَخْتٰانُونَ أَنْفُسَهُمْ خیانت میکنند با نفسهاى خود إِنَّ اَللّٰهَ بدرستى که خداى تعالى لاٰ یُحِبُّ دوست نمیدارد مَنْ کٰانَ خَوّٰاناً هر که را که هست بسیار خیانت کننده أَثِیماً مستغرق در گناه چنانچه حال بعضى مردم است على بن ابراهیم و جمعى از أهل تفسیر در سبب نزول آیۀ « إِنّٰا أَنْزَلْنٰا إِلَیْکَ اَلْکِتٰابَ »و آیاتى چند که بعد از این مى آید چنین گفته اند که: جمعى از قبیلۀ بنى ابیرق یعنى بشیر و مبشر و بشر که از جماعت أنصار و منافق بودند خانۀ عم قتادة بن نعمان را نقب زده طعامى که بجهت صرف اهل و عیال خود ذخیره کرده بود با شمشیر و درع او بدزدى بردند و بنى، ابیرق نسبت این خیانت را بشخصى از أهل ایمان که نام او لبید بن سهل بود دادند و قتاده شکوۀ این مقدمه را بخدمت حضرت رسالت پناه صلى اللّٰه علیه و آله برد و اسید بن عروه که از قبیلۀ بنى ابیرق بود و در فصاحت و بلاغت ید طولى داشت بملازمت حضرت آمده گفت: قتاده بدروغ نسبت خیانت و دزدى بجمعى از أهل قبیلۀ ما که صاحبان شرف و بحلى حسب و نسب آراسته اند داده، حضرت ازین نسبت متألم شده عتاب شدید و توبیخ بسیار بقتاده کرده قتاده که از جملۀ أهل بدر بود مغموم و مهموم گردید پس این آیات آنچه پیش گذشت و آنچه بعد از این مى آید نازل شد مشعر بر آنکه قبل از تحقیق و تفتیش مقدمات، طرف أحد متخاصمین نباید گرفت و محق را مبطل نباید دانست
مخفى نماند که چون بحسب ظاهر، مؤنت این حکایت را رتبۀ سنیّۀ نبوت بر نمیتابد و با عصمت و تقدس ذاتى ابا دارد پس اگر این مروى از ائمۀ طیبین و طاهرین علیهم صلوات اللّٰه الملک المبین نباشد باید که خطابى را که ظاهرا راجع بر پیغمبر صلوات اللّٰه علیه و آله است حقیقة بر امت آن حضرت راجع دانست، چنانچه مثل آن در قرآن مذکور است یا آنکه خطاب را راجع بآن حضرت ساخت و حمل کرد نهى و استغفار را بر مبالغه و التجا بجناب مقدس الهى و اگر مروى از ائمه هدى علیهم السلام باشد چون احتمال تقیه میرود لازم است که بسمع قبول تلقى نمود و اللّٰه و رسوله و اولیاؤه أعلم بحقایق الاشیاء کما هى
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر عاملی
«وَ لاٰ تُجٰادِلْ عَنِ اَلَّذِینَ یَخْتٰانُونَ أَنْفُسَهُمْ » 107 ابو الفتوح: یعنى مجادله و خصومت از طرف آنها مکن که دفاع کنى و جلوگیرى کنى از اتّهام آنها، جمله ى «یَخْتٰانُونَ » دو معنى شده است: 1 چون معصیت کرده اند و مى دانند که نتیجه ى بد دارد پس به خود خیانت کرده اند، 2 سوء رفتار با هم کیش که به منزلۀ یک روح و یک جان هستند مثل خیانت به خود است
«خَوّٰاناً أَثِیماً» 107 فخر: مفسّرین گفته اند: بااینکه آن شخص فقطّ در یک نوبت دزدى کرد و به دیگرى تهمت زد چرا «خَوّٰاناً أَثِیماً» گفته شده است که بمعنى زیاد خیانت پیشه و زیاد گناهکار است ؟ جواب آن است: چون معلوم بود که در خوى او گناه و خیانت هست و دست بردار از آن نیست، و دلیل بر این آن است که گفته اند: چون آیه براى او نازل شد به مکّه فرار کرد و مرتد شد و به خانۀ کسى براى دزدى نقب کند و نقب بر او افتاد، در آن زیر بمرد
ابو الفتوح نوشته است: کلبى روایت کرد از ابو صالح از عبد اللّه عباس که گفت این آیت در مردى انصارى آمد نام او طعمة بن ابیرق که درعى بدزدیده بود از همسایه که او را قتاده بن نعمان گفتند و آن درع در انبانى بود که در آن انبان پاره اى آرد بود و انبان را سوراخى بود و آن انبان برگرفت و از خانه ى انصارى به خانۀ مردى جهود برد که او را زید بن السّمیر گفتند و همه راه که او مى برد آرد مى ریخت، بامداد که ایشان طلب درع کردند بر جاى نبود، برخاستند و براثر آن آرد که مى ریخته بود مى شدند تا به خانۀ زید بن السّمیر، او را بگرفتند و گفتند: این درع تو دزدیدى ؟ گفت درع طعمة بن ابیرق پیش من به ودیعه نهاده و جماعتى جهودان گواهى دادند برآن آمدند و او را گفتند: این درع حواله بر تو مى کنند، او سوگند خورد که از آن خبر ندارم، قوم او برخاستند و به شکایت نزدیک رسول آمدند و گفتند: یا رسول اللّه نبینى قتاده را که درعى از خانه ى او جهودى بدزدیده است و در خانه او بازیافته اند او را دست بداشته است و در مردى از آن ما آویخته، طعمة بن ابیرق را خواستند، رسول علیه السّلام ایشان را بخواند و همه را حاضر کرده و آن محاوره برفت رسول علیه السّلام از حسن ظنّ بمرد مسلمان و اتّهام او جهود را گمان برد که جهود دزدیده است و مسلمان مبرّا است، خواست تا با جهود خصومت کند، خداى تعالى این آیت فرستاد و رسول را از آن حال معلوم کرد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر گازر
آیت در طعمه بن ابیرق آمد او درعى بدزدیده بود از همسایۀ خویش قتادة بن النعمان گفت که:آن درع در انبانى بود که در آن انبان پارۀ آرد بود و در آن انبان سوراخى بود او آن انبان برگرفت و به خانۀ جهودى برد نام او زید بن السّمیر و همه راه که مى برد آرد مى ریخت بامداد که ایشان طلب درع مى کردند بر جاى نبود برخاستند و براثر آرد مى شدند تا به خانۀ زید بن السّمیر او را بگرفتند و گفتند:این درع تو بدزدیده اى ؟ او گفت:درع طعمه بن ابیرق پیش من به ودیعت بنهاده است و جماعتى جهودان گواهى دادند برآن بیامدند و طعمه را گفتند که:این درع او به تو حوالت مى کند او سوگند خورد که از آن خبر ندارد قوم او برخاستند و به شکایت پیش رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم آمدند و گفتند:یا رسول اللّه نبینى که قتاده را که درعى از آن او جهود بدزدیده است و در خانۀ او بازیافته او را دست بداشته است و در مردى از آن ما آویخته است یعنى طعمه رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم همه را بخواند ایشان حاضر آمدند و آن سخن باز اعاده کردند چون رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را حسن ظنّ بود به مسلمان گمان برد که جهود دزدیده است و مسلمان مبرّاست خواست با جهودان خصومت کند خداى تعالى این آیت فرستاد و رسول را ازین حال خبر داد و خیانت طعمه وى را معلوم گردانید و رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را گفت که:ما فرستادیم به تو کتابى را یعنى قرآن را به درستى و راستى تا حکم کنى میان مردمان به آنچه خداى تعالى بازنموده است ترا و اعلام کرده بدان باش و بدان حکم کن و مباش براى خائنان خصومت کننده یعنى براى ایشان خصومت مکن یعنى طعمه و خویشان او و از خداى آمرزش خواه و استغفار کن که خداى آمرزنده و مهربان است و این آیت دلالت نمى کند بر آنکه رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم چیزى کرده است که او را نبود که کند براى آنکه به ادلّۀ عقل معلوم شده است که او معصوم است صغیره و کبیره برو روا نیست و نهى خداى تعالى که گفت: [وَ لاٰ تَکُنْ لِلْخٰائِنِینَ خَصِیماً] دلیل نکند بر آنکه او خصومت کرده است براى آنکه نهى بسیار کنند کسانى را که منهى نکرده باشند [وَ اِسْتَغْفِرِ اَللّٰهَ ] را هم دلیل نیست بر آنکه او گناهى کرد،به استغفارش فرمودند چون استغفار طاعتى است مستقلّ و فایدۀ او تحصیل ثواب باشد به نزدیک ما؛دون اسقاط عقاب که اسقاط عقاب خداى تعالى عند توبه و استغفار بتفضّل کند،آنگه حقّ تعالى پیغمبر را نهى کرد و گفت: «وَ لاٰ تُجٰادِلْ » مجادله و خصومت مکن براى آنان که ایشان با نفس خود خیانت مى کنند یعنى از بهر دفع کردن از ایشان،و معنى خیانت ایشان با نفس خود آنست که هرکس که عصیان کند و داند که او را بدان عقوبت خواهند کرد او خیانت با خود کرده باشد از آنکه ضرر آن راجع با اوست وجهى دیگر آنست که هرکه با مؤمنى خیانت کند با خود کرده باشد از آنجا که ایشان از یک دین و یک ملّت اند به منزلۀ آنند که همه از یکدیگراند و مؤمنان را نفس یکدیگر خواند از آنجا که گفت: «وَ لاٰ تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ » و خیانت مکنید و یار خیانتگر مباشید که خداى تعالى خیانت کننده و بزه کار را دوست ندارد آن را که خیانت کرده باشد به دزدى و سرقت؛و أثیم باشد و بزه کار به آنکه حوالت به دیگرى کند و مراد به آیت هم بنو ابیرق اند که ذکر ایشان رفت
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ لاٰ تُجٰادِلْ عَنِ اَلَّذِینَ یَخْتٰانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یُحِبُّ مَنْ کٰانَ خَوّٰاناً أَثِیماً آیه مربوط به آیه جلو است که در شأن نزول آیه گفته شد در این آیه نیز تأکید نموده و براى اهمیت حکم بر رسولش نهى مى نماید و نهى را مؤکد مى گرداند که براى نفع خائنین و لو آنکه از مسلمانها باشد مجادله منما،آیه خیانت را نسبت بنفس خائن داده،اشاره به اینکه هرکس خیانت کند بنفس خودش خیانت کرده زیراکه ضرر خیانت به او گشت به خود خائن مى کند زیراکه خیانتکار خود را از رحمت حق تعالى محروم گردانیده و خدا کسانى را که بسیار خیانت مى کنند دوست نمى دارد زیراکه چنین کسى بسیار گناهکار است و (خَوّٰاناً) را که بصیغه مبالغه آورده یعنى بسیار خیانت کار،دلالت ندارد که خیانت نمودن کم را خدا دوست مى دارد زیراکه خیانت کم و زیادش هر دو گناه را ایجاب مى نماید و از بس خیانت عمل رکیک و قبیحى است کمش هم موجب گناه است و زیاد بحساب مى نماید نقل از مجمع البیان است که گفته خطاب اگرچه بظاهر به پیغمبر است لکن مراد تأدیب امت مرحومه است که آنها بجدال و مخاصمه قبل از تحقیق و تبیین وجه حق مبادرت نکنند زیراکه آن حضرت از جمیع معاصى مبراء است و یا آنکه عتاب به آن حضرت است که مبادا قصد مجادله کند براى نفع خصم و تبرئه او از عملى که از او صادر شده و قصدى که بعد از ظنّ غالب شود از جهت امارات ظاهره چون شهادت شهود و غیر آن مستلزم اثم نیست
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
وَ لاٰ تُجٰادِلْ عَنِ اَلَّذِینَ یَخْتٰانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یُحِبُّ مَنْ کٰانَ خَوّٰاناً أَثِیماً ظاهر خطاب، متوجه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است؛ لکن تکلیف همگانى است و هر بالغ عاقلى به ویژه قاضیان و حاکمان را دربر مى گیرد اما کسانى که به خود خیانت مى کنند، افرادى هستند که گناهى را مرتکب مى شوند و آن را به دیگرى نسبت مى دهند اگر کسى از چنین اشخاصى حمایت کند، همانند آنها خواهد بود خیانت انسان خود، آن است که به سبب ارتکاب محرمات و ترک واجبات، آن چنان عذابى را بر خود بار کند که طاقت آن را ندارد ما پیش تر گفتیم که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله از خائنان، نه دفاع کرد و نه دفاع خواهد کرد
این آیه، آیۀ قبلى را: «وَ لاٰ تَکُنْ لِلْخٰائِنِینَ خَصِیماً» تأکید مى کند همچنین، آشکار شد که اگر کسى به دیگرى ستم کند، به خود ستم کرده است و خدا بر هر خائن و ستمگر، چه به خود ستم کرده باشد چه به دیگرى، خشم خواهد گرفت
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» دقائق التأویل و حقائق التنزیل
«وَ لاٰ تُجٰادِلْ عَنِ اَلَّذِینَ یَخْتٰانُونَ أَنْفُسَهُمْ » و جدال مکن از جهت آنها کى نفسهاى ایشان خاین شذ و دزدى کرد 196 «إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یُحِبُّ مَنْ کٰانَ خَوّٰاناً أَثِیماً» بدرستى کى خذاى تعالى دوست نمى دارذ آنرا کى خیانت کنند و بزه مند بوذ
مصنّف کتاب گویذ: اى عجب! خذاى تعالى خاین را دوست نمى دارذ و ایشانرا ظالم مى خوانذ، و خاین کسى بوذ کى چیزى از کسى بغیر حقّ ببرذ و ظالم کسى بوذ کى چیزى بموضعی نهذ کى نه موضع آن بوذ؛ پس ایشان کى بعد از رسول صلّى اللّه علیه و آله ترکۀ رسول از فرزند وى، یعنى: فاطمه علیها السّلم ، بغیر حق بستانند و بر خوذ و فرزندان خوذ و هر کس کى خواهند صرف کنند و حق از صاحب حقّ منع کنند و عزیزان رسول را ذلیل گردانند و ذلیلان رسول عزیز گردانند، خاین باشند یا نه ؟ ایشانرا ظالم توان خواند یا نه ؟ «بَلىٰ وَ رُسُلُنٰا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ » از قرآن شنو! «أَلاٰ لَعْنَةُ اَللّٰهِ عَلَى اَلظّٰالِمِینَ » از قرآن خوان! مگر آیت «قُلْ لاٰ أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً» نه خوانند؟ مگر حدیث «احفظونی فی عترتی» بسمع ایشان نرسیذ؟ مگر آیت «وَ إِذْ أَخَذَ اَللّٰهُ مِیثٰاقَ اَلنَّبِیِّینَ لَمٰا آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتٰابٍ وَ حِکْمَةٍ ثُمَّ جٰاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ 197 لِمٰا مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ » تا آنجا کى «فَمَنْ تَوَلّٰى بَعْدَ ذٰلِکَ فَأُولٰئِکَ هُمُ اَلْفٰاسِقُونَ » [ ] ؟معنى آیت آنست کى خذاى تعالى میثاق نبوّت رسول و محبّت و نصرة وى با همه پیغمبران به بست کى بوى ایمان آریذ کى او براست دارندۀ نبوت و رسالت و کتاب شماست، و اگر عهد دولت و زمان بعثت وى بیابیذ، او را نصرت دهیذ، و برین میثاق بر یکدیگر گواه شویذ و من کى خداوندم بر آن عهد بر شما گواه باشم؛ پس هر کس کى بعد ازین عهد برگردذ و ازین میثاق تجاوز کنذ، او از زمرۀ فاسقان بوذ از شما
اى منصف! انصاف ده و از حق اعراض منماء! چون با انبیا و رسل این خطاب میروذ کى هر کس کى عهد نبوّت محمّد و محبّت و نصرت وى نقض کنذ، خذاش فاسق و ظالم مى خوانذ و «فاسق» کسى بوذ کى از فرمان خذا و رسول بیرون آیذ ، آنکس کى رعایت «احفظونی فی عترتی» نکنند و التفات ب «انّى تارک فیکم الثّقلین کتاب اللّه و عترتی اهل بیتی» ننمایند و در خذلان نفس رسول 198 کوشند کى «علّى منّى» و نصرة ندهند آنرا کى خذا از وى راضى بوذ و در حقّ وى فرمایذ: «وَ مِنَ اَلنّٰاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ اِبْتِغٰاءَ مَرْضٰاتِ اَللّٰهِ وَ اَللّٰهُ رَؤُفٌ بِالْعِبٰادِ» و خذاى عزّ و جلّ بمهربانى بر وى گواهى میدهذ و رسول او را ب «احبّ خلق خذا بر خذا» مى خوانذ چنانک وقتى با وجود مرغ بریان گفت: «اللهم ائتنی بأحب خلقک الیک یأکل معى هذا الطیر» ،فجاء علىّ و أکل معه ، و با وجود «انا مدینة العلم و على بابها» و «أقضاکم علىّ » و «لو لا علىّ لهلک عمر» ،بر وى تفوّق و ترجّح جویند، و در کشتى نجاة ننشینند و بیابان مخالفت و غرق طلبند، و از استماع «مثل اهل بیتی کمثل سفینة نوح من رکب فیها نجا و من تخلّف عنها غرق» خوذ را کر سازند، و هرون را بگذارند و بگوساله پرستى مشغول شوند، و از پذرى «انا و علىّ أبوا هذه الامّة» برى و بیزار شوند، این چنین گروه خاین و ظالم باشند یا نه ؟! بل هم اظلم و اخین!
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روان جاوید
اشاره بهمان قضیّه سابق الذکر است در دو آیه قبل و از معصیت تعبیر به خیانت شده چنانچه غالبا تعبیر از آن بظلم شده است چون واقعا معصیت ظلم بنفس و خیانت به امانت الهى است که جوهر عقلانى باشد چون روح را کدر و تیره مى نماید و مانع از ترقى و نیل آن بمدارج عالیه است و خداوند دوست ندارد کسى را که بسیار خیانت کار است و اصرار به معصیت دارد و منهمک در گناه است و خیانت بنفس مانند ظلم به آن از اشدّ انواع خیانت و ظلم است و قبح آن اظهر از خیانت و ظلم بغیر است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن
قوله: وَ لاٰ تُجٰادِلْ عَنِ اَلَّذِینَ یَخْتٰانُونَ أَنْفُسَهُمْ ،آنگه گفت:مجادله و خصومت مکن از آنان که با خود خیانت کنند،أى دفعا و ذبّا و نیابة عنهم،و قوله یَخْتٰانُونَ أَنْفُسَهُمْ ،در[او] دو قول است: یکى آن که معنى آن است که:عصیان کنند،و هرکس که معصیت کند و داند که او را برآن معصیت عقوبت خواهد بودن به منزلت آن باشد که با خود خیانت کرده،براى آن که ضرر آن فعل به عاقبت به او بازگردد
و قول دیگر آن است که:با مؤمنان و با یکدیگر و با آنان که حکم ایشان حکم شما باشد خیانت مکنید،و آنان را که از یک دین و ملّت و اعتقاد بودند و یا از یک نسب و یک شهر،ایشان را نفس یکدیگر خواند کما قال تعالى: وَ لاٰ تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ،أى بعضکم بعضا
إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یُحِبُّ مَنْ کٰانَ خَوّٰاناً أَثِیماً ،که خداى دوست ندارد آن را که خیانت کننده باشد به دزدى و سرقت و أثیم باشد و بزهکار،به آن که حواله بر دیگرى کند و مراد به آیت هم بنو ابیرق اند که ذکر ایشان برفت
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.