● عبدالله عبداللهي -
اطیب البیان
و هر کس نافرمانى خدا و رسول کند و از حدود الهى تجاوز نماید او را داخل میکند آتش را یعنى در آتش و همیشه در آن معذب است و از براى او است عذاب خوار کننده
این آیه تحدید سختى است براى تعدى در میراث چنانچه معمول بسیارى است که هر کدام از ورثه که قوى باشد نسبت بضعفاء بالاخص صغار تعدیات زیاد دارند، اولا یک مقدار از نفائس ترکه مثل جواهرات و طلاها و پولها و سند و امثال اینها را مخفى میکنند، و ثانیا دیون و وصیت نامه را منکر میشوند بخصوص دیونى مثل خمس و زکاة و مظالم و نحو اینها
و ثالثا در تقسیم هر چه بهتر است بر خود انتخاب میکنند بلکه غیر وارث بعنوان بزرگترى یا جعل قیمومت قانونى یا بحیله و تزویر بر اموال صغار مسلط میشود بالاخص امروزه که بنام خود ثبت میدهند و مدت اعتراض هم منقضى میشود و مالک قانونى میشوند، و از این آیه و نظائر آن شاید بتوان استفاده نمود که مشمولین این آیات بى ایمان از دنیا میروند زیرا اهل ایمان مسلمان مخلد در نار نیستند، و اللّٰه العالم
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر عاملی
«وَ مَنْ یَعْصِ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ » 13 طبرىّ : ابن عبّاس نقل کرده است: جمله در وصف آنهائى است که چون آیت ارث را شنیدند، گفتند: چگونه کسى که نه اسب سوار شود و نه غنیمت بیاورد و نه به جنگ دشمن برود میراث ببرد؟ این را بطور انکار بر حکم خدا گفتند، و معلوم است این گونه مردم کافرند و مخلّد در آتش
فخر: آیه براى توصیف و تهدید آن کافرانى است که بحکم خدا و تقسیم ارث راضى نشدند
سخن ما: 1 جمله ى «مَنْ یُطِعِ اَللّٰهَ تا آخر» شاید اشاره باشد که سعادت حقیقى و بهشت جاودانى مشروط است به رعایت حدودى که از جانب خدا و رسول معیّن شده است، پس اگر کسى با عقل و سلیقه ى خود وظائف وجدانى و احکام کلّى عقل را رعایت کند ممکن است گرفتار نباشد و لیکن بصریح این جمله ها بالاترین بهره مندیها و آخرین درجه ى استفاده براى او نخواهد بود و شاید جمله ى آخر «ذٰلِکَ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ » اشاره بهمین مطلب باشد که اگرچه ممکن است در فرمانبرى خدا و رسول گرفتارى و سختى نباشد ولى فوز عظیم در فرمانبرى آنها است
2 در آیت دوّم از دو جمله ى «وَ مَنْ یَعْصِ اَللّٰهَ » و «وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ » مى توان دو معنى مختلف فهمید: 1 جمله ى اوّل شاید اشاره بمخالفین اسلام باشد، یعنى کسانى که فرمان خدا و رسول به آنها ابلاغ شده است و نافرمانى مى کنند و نمى پذیرند ، نصیب آنها آتش است 2 جمله ى دوّم اشاره به کسانى است که با اسلام سروکار نداشته و از آن مطّلع نشده اند اگر تخلّف کردند از حدود خدا یعنى احکام وجدانى و وظائفى که هر فرد عاقل آن را درک مى کند و پا روى وجدان و عقل خود گذاشتند متجاوز و متعدّى هستند و سزاى آنها آتش جهنّم است براى همیشه پس دسته ى اوّل مقصّر در احکام دین هستند و مسئول تقصیر خود هستند، و دسته ى دوّم از نظر اسلام قاصر و ناچار و معذور هستند ولى در برابر حکم عقل و وجدان و وظائف عمومى بشرى مقصّر هستند و بدکار و گرفتار
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
وَ مَنْ یَعْصِ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ نٰاراً خٰالِداً فِیهٰا وَ لَهُ عَذٰابٌ مُهِینٌ دأب قرآن بر این است که هرجا یا اکثر جاها وقتى ذکرى از کرامات و مقامات بلند نیکوکاران برده شود در مقابل یادآور مى گردد درجات پست و عذاب ناگوار کسانى را که مخالفت اوامر الهى را نموده اند زیراکه نبى خاتم صلّى اللّه علیه و آله را مبشر و نذیر نامیده،و چنانچه در اخبار رسیده بایستى خوف و رجاء در مؤمن مثل دو کفه میزان مساوى باشد هیچ کدام بر دیگرى زیادتى ننماید
(حُدُودُ) جمع حدّ است و شامل تمام قوانین اسلام مى گردد،و ظاهرا آیه دلالت بر این دارد کسى که از تمام حدود الهى تعدّى کند و هیچ حدى از حدود الهى را مراعات ننماید و خدا و رسولش را مخالفت کند عذاب چنین کسى مثل عذاب کفار است که در جهنم جاویدانند زیرا کسى که از تمام حدود از احکام و واجبات و اوامر و نواهى تعدى کند و از امر خدا و رسول سرکشى نماید در ردیف کفار قرار گرفته و عذاب کفار بر او جارى خواهد گردید مگر اینکه قبل از مرگ توبه کند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
اما دربارۀ اهل جهنم مى گوید: «خٰالِداً»، به شکل صیغۀ مفرد؛ زیرا اهل بهشت، همگى لذت مى برند، اما اهل جهنم هرکدام گرفتار خود مى باشد
شایسته است به برخى از احادیثى که دربارۀ فضیلت علم فرائض (علم میراث) وارد شده، اشاره کنیم؛ زیرا این علم منافع خانواده و جامعه را تأمین مى کند و هر فرد را در مرتبه اى قرار مى دهد که نسبت به میت دارد و هیچ زن و کودکى را، محروم نمى کند علم میراث، ثروت ها را پراکنده مى سازد و از تراکم آن در دست شمارى اندک جلوگیرى مى کند؛ چنان که برخى از نظام هاى غربى، میراث را به پسر بزرگ منحصر مى کند
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «فرائض [میراث] را یاد گیرید و آن را به مردم یاد دهید؛ زیرا من انسانى هستم که از بین مى روم و علم (یعنى علم شریعت اسلامى) به زودى محدود خواهد شد فتنه ها پدیدار مى شود تا آنجا که دو نفر بر سر فریضه اختلاف مى کنند و کسى را پیدا نمى کنند که اختلاف آنها را حل کند فریضه ها را بیاموزید که جزء دین شماست علم فرائض، نصف علم است و اوّلین چیزى مى باشد که از میان امتم رخت برمى بندد» جملۀ اخیر اشاره است به قوانین عرفى که جایگزین قوانین اسلامى شده است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.