1)
شاه آبادی (داور) : تقسیم ترکه بین صاحبان سهام بهسه صورت است:
1- تساوى ترکه با سهام، بدونزیادى و کمى مانند اینکه وراث پدر ومادر و دختران متعدد باشند پس 23براى دختران و 13 براى پدر و مادر وبراى هر یک از پدر و مادر16 است;خداوندمىفرماید: «و لابویه لکلواحد منهما السدس...» و «فان کانتااثنتین فلهما الثلثان» (9)
2- ترکه از سهام وارثان بیشترباشد که زیادى به صاحبان فروضداده مىشود و به عصبه (10) میت دادهنمىشود; مانند اینکه میت داراى پدر،مادر، دختر و برادر باشد.
3- ترکه از سهام وارثان موجودکمتر باشد و آن بواسطه داخل شدنیک دختر یا دو دختر به بالا یا خواهرابوینى یا ابى یا دو خواهر ابوینى یا ابىبه بالا در ورثه به وجود مىآید; ماننداینکه پدر، مادر، دو دختر و شوهر یازن وارث باشند و امثال این مورد.
صورت نخست، قابل بحث واختلاف نیست و در دو صورت دیگرمیان علماى شیعه و سنى اختلافاست. در صورت سوم که مورد بحثاست، علماى اهل تسنن به عولقایلند; یعنى از هر یک به قدر سهمشکم شود; مانند صاحبان بدهى که اگرمال به همه آنها نرسد، از تمامطلبکاران کمبود آن جبران مىشود. (11)
بطور کلى معنى و مفهوم عول نزدفقهاى امامیه و اهل تسنن روشن ویکسان است; چنانکه محقق حلى وشهید ثانى مىگویند: «منظور از عولاین است که فریضه بیش از سهام ورثهشود (فریضه در اینجا به معناىمضرب سهام استیعنى جایى کهمضرب و مخرج مشترک سهام 6مىشود، آن را 7 یا بیشتر بگیریم) بهنحوى که نقص و کمى، به نسبتبرهمه وارد شود. (4) » لازمه مفاد تعریفاصطلاحى این است که از مقدار حصهوراث بکاهیم و بر تعداد سهام بیفزاییمتا کلیه سهام تامین شود و هیچکدام ازوراث، محروم نگردند. (5) و یا عول آناست که سهام اصحاب فرایض زیادتراز ما ترک شود. (6)
تنها تفاوتى که میان تعریف عول ازنظر امامیه و اهل سنت وجود دارد،این است که فقهاى امامیه، عول را ضدتعصیب و در برابر آن قرار دادهاند ومعتقدند که عول در صورتى به وجودمىآید که زوج یا زوجه در مسالهاى باوراث دیگر شرکت کنند. (7)