● طاهره روان بخش -
ترجمه تفسیر المیزان
" أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ ..."
این آیه شریفه از وقوع حادثهاى خبر مىدهد، که در آن واقعه، بعضى از اهل کتاب به نفع مشرکین و علیه مؤمنین قضاوت کرده و گفتهاند: مشرکین هدایت یافتهتر از مؤمنین و راهشان هدایتگرتر از راه مؤمنین است، با این که نزد مؤمنین چیزى به جز دین توحید نبود، دینى که در قرآن نازل شد، و قرآنى که مصدق کتب ایشان بود، و نزد مشرکین چیزى به جز ایمان به جبت و طاغوت نبود، جبت و طاغوتى که خداى تعالى آن را به ایشان نسبت داده و سپس به همین جرم لعنتشان کرده، و فرمود:" أُولئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ ...".
و این خود مؤید آن روایات وارده در شان نزول است، که مىگویند مشرکین مکه از اهل کتاب (یعنى یهود و نصارى) درخواست کردند بین آنان و بین مؤمنین داورى نموده، بگویند دین و مسلک کدام یک بهتر است، دین مسلمانان و یا مسلک مشرکین، و اهل کتاب چنین داورى کردند، که دین مشرکین بهتر از دین مؤمنین است، و ان شاء اللَّه عین روایت در بحث روایتى آینده مىآید.
در این آیه از اهل کتاب تعبیر کرده به (کسانى که بهرهاى از کتاب دارند)، تا مذمت و سرزنش از آنها دلنشینتر باشد، چون ایمان علماى اهل کتاب به جبت و طاغوت با این که عالم به کتاب خدا هستند، رسواییش بیشتر از طاغوتپرستى یک یهودى و یا نصاراى جاهل به کتاب خدا است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
اطیب البیان
آنهایى که با وجود داشتن کتاب ایمان بجبت و طاغوت آوردند کسانى هستند که لعنت فرموده است آنها را خدا و کسى را که خدا لعنت کند هرگز نمییابى تو براى او یار و یاورى
أُولٰئِکَ اَلَّذِینَ لَعَنَهُمُ اَللّٰهُ لعن بمعنى دورى از رحمت الهى است در مقابل صلوات که قرب برحمت است، و بعد و قرب معنوى است یعنى از قابلیت میافتد مثل هسته که از قابلیت نمو بیفتد دیگر محال است مشمول رحمت شود بالاخص اگر خداوند او را از قابلیت بیندازد، و البته کسى را که خدا او را لعن کند باید او را لعن کرد و هر چه بیشتر دورتر میشود و همین نحو که صلوات یکى از عبادات بزرگ است لعن مستحق لعن هم عبادت بزرگى است بلکه ثوابش بیشتر از صلوات است زیرا صلوات مرتبه ثانى دوستى است که خدا را دوست دارد و دوست خدا را هم دوست دارد و لعن مرتبه سوم از دوستى است زیرا خدا را دوست دارد و دوست او را هم دوست دارد و دشمن دوست را هم دشمن دارد
وَ مَنْ یَلْعَنِ اَللّٰهُ کسى را که خدا از رحمت خود با آن سعه رحمت دور کند و از قابلیت اندازد فَلَنْ تَجِدَ لن براى نفى تأبید است که هرگز نمى یابى لَهُ نَصِیراً کیست که بتواند در مقابل خدا عرض اندام کند و کسى را که خدا از قابلیت اندازد کیست که بتواند باو قابلیت دهد و کسى را که او طرد کند کیست او را راه دهد
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
(أُولٰئِکَ اَلَّذِینَ لَعَنَهُمُ اَللّٰهُ )
آنهائى که چنین گفتند یعنى کعب و یاران او خدا بر ایشان لعنت کرد (وَ مَنْ یَلْعَنِ اَللّٰهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیراً) یعنى آن کس را که خدا از رحمت خودش دور گردانید بر او یار و یاورى نمى یابى(و هو مخذول فى دعواه مغلوب فى حجّته) و خذلان و پستى یهود در تمام ادیان ظاهر است زیراکه اینان اکثر عنادا بودند با اهل اسلام و آنان کسانى مى باشند که بناى کارشان بر این است که حق را کتمان مى کنند درصورتى که مى دانند
و وقتى آن عهد و میثاق بین کعب و ابو سفیان محکم گردید و بر اجراء آن وعده گذاشتند کعب به مدینه برگشت و در سراى خود آرام گرفت،رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم محمد بن مسلم انصارى و ثابت بن معاذ و جماعتى را مخفیانه فرستاد که کعب را بکشند،محمد بن مسلم گفت دستور میدهى که در نزد او هرچه خواهیم گوئیم یعنى بطور خدعه،رسول[ص]اذن داد آنها رفتند و از رسول خدا مذمّت نمودند و گفتند چقدر بلا که از دست محمّد کشیدیم و از عمل خود که براى رفع تأمین معاش مى نمودیم بازماندیم چه شود که تو چند دستى خرما بما وام دهى تا از محمّد بگریزیم،کعب خندید و گفت اکنون او را شناختید و دروغ وى را بدانستید،آنگاه گفت اگر شما چیزى از من مى خواهید زنان و پسران خود را نزد من بگذارید،محمّد بن مسلم گفت ما شرم داریم و تو مردى باشکوه و وقارى براى تو زشت بود که زنان ما را گرو بگیرى و براى ما زشت است نزد عرب که پسران خود را گرو گذاریم کعب گفت اکنون هرچه خواهید گرو گذارید گفتند شمشیرهاى خود را گرو مى گذاریم و در روز نتوانیم بیاوریم در شب مى آوریم چون شب شد آنها شمشیرها را نزد کعب بردند کعب در غرفه به خلوتگاه نشسته بود و دختر عموى خود را نو بزنى گرفته بود و عروس بود و آن دختر کاهنه بود کهانت مى دانست چون برخواست که از غرفه به زیر آید وى گفت زنهار مرو که من بوى خون از تو مى شنوم،کعب گفت از من دور شو کیست که بتواند مرا بکشد اینان که آمده اند برادر رضاعى من محمد بن مسلمه و ثابت بن معاذ همسایه و دوست من است اگر خفته باشم مرا بیدار نکند از آن غرفه به زیر آمد و بوى مسک را که بر عروس با او بود مسلمانان شنیدند گفتند به چه بوى خوبى ما در آرزوى چنین بوئى بودیم نزدیک آى تا حظّى از آن به وى ببریم و دستى بسرت فرود آریم او نزدیک تر شد،ایشان در وى آویختند و شمشیر زدند و آن دشمن خدا و رسول را کشتند و رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم قبلا به آنها قرار داده بود وقتى او را کشتند تکبیر گویند آن وقت آنها صدا بتکبیر بلند نمودند آن شب جماعتى از اصحاب از مسجد رو به قبرستان مى رفتند و حضرت از بقیع رو بمسجد مى آمد و منتظر تکبیر بود و اصحاب که با او بودند خبرى از آن واقعه نداشتند وقتى حضرت صداى تکبیر شنید تکبیر گفت پس معلوم شد که کعب را کشتند
چون کعب کشته شد روز بعد حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم امر فرمود که اصحاب اسلحه جنگى پوشیدند و به جنگ یهودیان رفتند و آنها جماعت بسیار بودند از قبیله بنى نضیر و چون جحودیان دانستند آنها را از مدینه بیرون خواهند کرد خانه هاى خود را بدست خود خراب کردند براى اینکه مسلمانان در آن منزل نگیرند و مالهاى خود را به باد فنا مى دادند و درختهاى خرما را مى بریدند خلاصه رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم آنها را از مدینه بیرون کرد و بشام فرستاد این است قوله تعالى (هُوَ اَلَّذِی أَخْرَجَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ اَلْکِتٰابِ مِنْ دِیٰارِهِمْ لِأَوَّلِ اَلْحَشْرِ الخ)
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
أُولٰئِکَ اَلَّذِینَ لَعَنَهُمُ اَللّٰهُ مراد یهودیانى هستند که دورو بودند و بت ها را به سبب تعصّب و دشمنى با مسلمانان، تصدیق کردند؛ مسلمانانى که پیامبران یهود، نظیر موسى، داود، سلیمان، یحیى و زکریا را قبول داشتند
وَ مَنْ یَلْعَنِ اَللّٰهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیراً کسى را که خدا لعنت کند، جز آمریکا، هیچ یاورى ندارد آمریکایى که اسرائیل را مسلّح و در پنجم ژوئن از وى پشتیبانى کرد و در سازمان ملل متّحد شوراى امنیّت از وى دفاع نمود؛ دفاعى که هیچ عرب مخلص و مسلمان مخلص و با ایمانى، هرچند زمان بگذرد، آن را فراموش نخواهد کرد ما على رغم اینکه [از دشمن] زخم خورده ایم؛ امّا اعتقاد راسخ داریم که تنها خداى یکتا، یارى دهنده و قدرتمند است و نیز سرانجام از آن حقّ و عدالت است بر جویندگان حق و عدالت است که شتاب نکنند، بلکه شکیبایى و مقاومت پیشه کنند و از سلاح دشمن، هرچه باشد، بیمى به خود راه ندهند و نیز از تجربه ها بهره گیرند
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن
أُولٰئِکَ اَلَّذِینَ لَعَنَهُمُ اَللّٰهُ ،«اولاء»جمع«ذا»باشد على غیر لفظه،کالمرأة و النّساء،چون اشارت به جماعتى حاضران باشد،«ها»ى تنبیه در اوّل آرند، گویند:هؤلاء،و چون به جماعتى غایبان باشد،«کاف»خطاب در آخر آورند، گویند:اولئک،و جمع نکنند میان هر دو،و لا یقال:هؤلئک
و بیان کردیم که«لعن»،ابعاد باشد من رحمة اللّه على وجه العقوبة و الّا مستحق نباشد حق تعالى گفت:ایشان آنانند یعنى حیىّ أخطب و کعب اشرف و آنان که ذکر ایشان در آیت متقدّم برفت که:خداى ایشان را لعنت کرده است،و هرکه را خداى لعنت کند تو او را یارى نیابى اگر گویند:چگونه گفت که او را یار نیابى با تناصر و تعاون ایشان یکدیگر را؟گوییم از این دو جواب است:یکى آن که ایشان را یارى نبود بر خداى عزّ و جلّ که ایشان را از عقاب خداى برهاند،دگر آن که اگرچه ایشان را یاران بسیار باشند غنا نکنند با لعنت خداى و سخط خداى بر ایشان
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» متن و ترجمه فارسی تفسیر شریف بیان السعادة فی مقامات العبادة
تفسیر: أُولٰئِکَ اَلَّذِینَ لَعَنَهُمُ اَللّٰهُ خداوند آنان را از درگاه خود طرد کرده و از ولایت و از پیروى کسى که به منزلۀ نمایندۀ خداوند است،برگردانیده است
وَ مَنْ یَلْعَنِ اَللّٰهُ کسى که راه خدا را از باب ولایت طرد کند فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِیراً یاورى نخواهد یافت زیرا یارى و نصرت عبارت است از کمک کردن به یارى شده است در جلب منفعت و دفع ضرر بر سبیل ترحّم بر او،و آن موقوف بر شناخت منفعت ها و ضررها و شناخت رحمت و محلّ آن است پس کسى که به مردى کمک مى کند،تا محبوبش را بکشد،یا سمّ بیاشامد و در این مورد به او رحم مى کند یارى به حساب نمى آید،و ترحّم او ترحّم نیست،بلکه دشمنى و غضب است اگر چه آنها که از ادراک واقعى اشیاى محجوب هستند آن را نصرت به حساب مى آورند
و آنان که حقایق اشیاى را مى دانند همان انبیاى و اولیاى هستند،و کسى که از آنها رانده شود براى او یار و مددکارى در زمین و آسمان نیست،و یارى کنندگان او از این جهت در حقیقت دشمنان او هستند، و لذا در روز قیامت ظاهر مى شود که بعضى از دوستان در دنیا،دشمن بوده اند مگر آن کسانى که ایمان آورده اند که دوستى و یارى آنها از جهت ایمانشان موجب قرب آنان به باب ولایت مى شود
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.