رَفِیعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِیُنْذِرَ یَوْمَ التَّلاقِ «15»
رَفِیعُ الدَّرَجاتِ: بلند کننده درجههاى بندگان است از ملائکه و انبیاء و اولیاء و سایر اهل ایمان. و شبههاى نیست که علوّ درجه بقدر معرفت و طاعت باشد، هر چند عبادت بیشتر باشد درجه رفیعتر خواهد بود، لذا درجات انبیاء بر اولیاء و اولیاء بر مؤمنان مقدم، و مؤمنان نسبت بهم به حسب ایمان تفاوت دارند: ذُو الْعَرْشِ: صاحب عرش عظیم و خالق آن.
تنبیه:
تخصیص این دو صفت که به ذکر، تنبیه است بر صمدیت او سبحانه از حیثیت معقول و محسوس، که دلالت دارد بر تفرد سبحانه در الوهیت، زیرا هر که درجات کمال او بر وجهى باشد که عقول از ادراک آن عاجز و رفع مراتب و نصب مقامات جمیع مخلوقات در تحت قدرت او باشد و عرش که اصل عالم جسمانى است در قبضه اقتدار او، پس چگونه غیر مىتواند با او شریک باشد حقیقتا، و البته عقل سلیم ابا خواهد داشت.
بعد از تقریر توحید تمهید نبوت را فرماید: یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ: او القا نماید وحى را از فرمان خود «تسمیه آن به روح به جهت آنکه سبب حیات قلب دین است، چنانچه روح سبب حیات بدن است». عَلى مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ: القا نماید وحى را به هر که خواهد از بندگان خود. نزد بعضى مراد از روح قرآن و یاجبرئیل است، بهر تقدیر فرماید منصب و رسالت را خدا عطا فرماید به هر که خواهد از اهل استحقاق، لِیُنْذِرَ یَوْمَ التَّلاقِ: تا بترساند آن رسول به وحى الهى مردمان را از روز ملاقات، یعنى روزى که ارواح با اجساد ملاقات کنند، یا خلق اولین و آخرین با هم جمع شوند، یا معبودان با عابدان، یا مظلومان با ظالمان جمع، یا هر عاملى با عمل خود ملاقات.
[ نظرات / امتیازها ]
رَفِیعُ الدَّرَجاتِ ذُو العَرشِ یُلقِی الرُّوحَ مِن أَمرِهِ عَلی مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ لِیُنذِرَ یَومَ التَّلاقِ «15»
خدایی که رفیع است اعلی درجات صاحب عرش اعظم است القاء میشود روح از امر او بر هر که بخواهد از بندگان خود برای اینکه انذار کند بندگان را روزی که تمام ملاقات میکنند.
رَفِیعُ الدَّرَجاتِ رفیع بمعنی فاعلی یعنی رافع الدّرجات بعضی گفتند
«رافع درجات الانبیاء و الاولیاء و المؤمنین» در بهشت که هر کدام باندازه معرفت و تقوی و اعمال صالحه درجات آنها بالا میرود بعضی گفتند «رافع السّماوات» که هر سمائی فوق سماء دیگر است تا کرسی و عرش بعضی گفتند «عالی الصفات» است که صفات او علم، قدرت، حیات، سایر صفات کمالیه و جمالیه الی غیر النهایه است و بنظر میآید که در همین دنیا درجات انبیاء و ائمّه، و مؤمنین را بالا میبرد چنانچه میفرماید تِلکَ الرُّسُلُ فَضَّلنا بَعضَهُم عَلی بَعضٍ، بقره آیه 254 وجود مقدس نبی اکرم افضل از کلّ انبیاء بعد ائمه اطهار بعد انبیاء اولوا العزم ثم الّا مثل فالامثل سپس علماء اینکه امّت که فرمود
(علماء امّتی کانبیاء بنی اسرائیل
ثمّ المؤمنین بعضی بر بعضی).
ذُو العَرشِ که محیط بجمیع عوالم است باحاطه قیومیه.
یُلقِی الرُّوحَ بعضی گفتند روح الامین جبرئیل صاحب وحی الهیست بر انبیاء و چنانچه میفرماید وَ إِنَّهُ لَتَنزِیلُ رَبِّ العالَمِینَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِینُ عَلی قَلبِکَ لِتَکُونَ مِنَ المُنذِرِینَ- شعراء آیه 192 الی 194 بعضی گفتند قرآن و کتب آسمانیست که بر انبیاء القاء شده بعضی گفتند نبوت است بهر که مشیّتش، تعلق بگیرد بعضی گفتند وحی است و در خبر از حضرت صادق (ع) مرویست در ذیل آیه یَومَ یَقُومُ الرُّوحُ وَ المَلائِکَةُ صَفًّا- نبأ آیه 37- اینکه روح مخلوقیست اعظم از ملائکه و چندین هزار سر دارد و در هر سری چندین هزار لسان دارد، اقول: و لو اینکه در قرآن از برای روح اطلاقاتی دارد و همچنین در اخبار حتی روح انسانی و حیوانی و نباتی و جمادی لکن در اینکه آیه آنچه بنظر نزدیکتر میآید و اللّه العالم اینکه مقام نبوّت و رسالت و ولایة و امامت، و وصایت است و معنی القاء جعل است و موافق مفاد آیه شریفه اللّهُ أَعلَمُ حَیثُ یَجعَلُ رِسالَتَهُ- انعام آیه 124 که جعل نبوت و رسالت و امامت باختیار ناس نیست خدا میداند کی لیاقت اینکه نوع مناصب را دارد.
مِن أَمرِهِ امر الهی همان جعل است.
عَلی مَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ هر که لیاقت داشته باشد.
لِیُنذِرَ یَومَ التَّلاقِ که جمیع ملائکه و جنّ و انس حتّی حیوانات و وحوش مجتمع میشوند و یکدیگر را ملاقات میکنند.
[ نظرات / امتیازها ]