از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  خلقت انسان و حیات محدود او در این دنیا - ابراهيم چراغي
در آیه‏ى پیش، مسائل آفاقى و خلقت آسمان‏ها و زمین مطرح شده، اینجا خلقت انسان و حیات محدود او در این دنیا آمده است.
در قرآن، 21 مرتبه از «أجل مسمّى» سخن به میان آمده است.
خداوند براى عمر انسان دو نوع زمان‏بندى قرار داده: یکى حتمى که اگر همه‏ى مراقبت‏ها هم به عمل آید، عمر (مانند نفت چراغ) تمام مى‏شود. و دیگرى غیر حتمى که مربوط به کردار خودمان است، مثل چراغى که نفت دارد، ولى آن را در معرض طوفان قرار دهیم.
در روایات، کارهایى چون صله‏ى رحم، صدقه، زکات و دعا سبب طول عمر و اعمالى چون قطع رحم و ظلم، سبب کوتاه شدن عمر دانسته شده است. [233]
امام باقرعلیه السلام در مورد «أجلاً و أجلٌ» فرمود: آنها دو أجل هستند: یکى محتوم و قطعى و دیگرى موقوف (یعنى مشروط و معلّق). [234]
به نقل ابن‏عباس، خداوند براى انسان دو أجل قرار داده: یکى از تولّد تا مرگ، دیگرى از مرگ تا قیامت. انسان با اعمال خود، گاهى از یکى مى‏کاهد وبه دیگرى مى‏افزاید. پس پایان أجل هیچکس قابل تغییر نیست. «ومایُعمَّر مِن مُعَمَّرٍ ولایَنقَصُ مِن عُمُرِه الاّ فى کتاب» [235]

--------------------------------------------------------------------------------
233) مستدرک‏الوسائل، ج 15، ص‏249.
234) کافى، ج‏1، ص‏147.
235) فاطر، 11.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور قالب : تفسیری موضوع اصلی : حیات- زندگی گوینده : ابراهیم چراغی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عمر انسان - محمد رجب زاده
در آیه‏ى پیش، مسائل آفاقى و خلقت آسمان‏ها و زمین مطرح شده، اینجا خلقت انسان و حیات محدود او در این دنیا آمده است.
در قرآن، 21 مرتبه از «أجل مسمّى» سخن به میان آمده است.
خداوند براى عمر انسان دو نوع زمان‏بندى قرار داده: یکى حتمى که اگر همه‏ى مراقبت‏ها هم به عمل آید، عمر (مانند نفت چراغ) تمام مى‏شود. و دیگرى غیر حتمى که مربوط به کردار خودمان است، مثل چراغى که نفت دارد، ولى آن را در معرض طوفان قرار دهیم.
در روایات، کارهایى چون صله‏ى رحم، صدقه، زکات و دعا سبب طول عمر و اعمالى چون قطع رحم و ظلم، سبب کوتاه شدن عمر دانسته شده است. [233]
امام باقرعلیه السلام در مورد «أجلاً و أجلٌ» فرمود: آنها دو أجل هستند: یکى محتوم و قطعى و دیگرى موقوف (یعنى مشروط و معلّق). [234]
به نقل ابن‏عباس، خداوند براى انسان دو أجل قرار داده: یکى از تولّد تا مرگ، دیگرى از مرگ تا قیامت. انسان با اعمال خود، گاهى از یکى مى‏کاهد وبه دیگرى مى‏افزاید. پس پایان أجل هیچکس قابل تغییر نیست. «ومایُعمَّر مِن مُعَمَّرٍ ولایَنقَصُ مِن عُمُرِه الاّ فى کتاب» [235]

--------------------------------------------------------------------------------
233) مستدرک‏الوسائل، ج 15، ص‏249.
234) کافى، ج‏1، ص‏147.
235) فاطر، 11.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور قالب : تفسیری موضوع اصلی : خلقت انسان گوینده : محمد رجب زاده
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نور رمز وحدت و ظلمت رمز پراکندگى است - مسعود ورزيده
.
نور رمز وحدت و ظلمت رمز پراکندگى است
نکته دیگرى که در اینجا باید به آن توجه داشت این است که در آیات قرآن ، نور با صیغه مفرد آورده شده و ظلمت به صورت جمع (ظلمات ).
ممکن است این تعبیر اشاره لطیفى به این حقیقت باشد که ظلمت (اعم از حسى و معنوى ) همواره سرچشمه پراکندگیها و جدائیها و دور افتادنها است ، در صورتى که نور رمز وحدت و اجتماع مى باشد.
بسیار با چشم خود دیده ایم که در یک شب تابستانى ، چراغى در وسط حیاط یا بیابان روشن مى کنیم ، در مدت کوتاهى همه گونه حشرات گرد آن جمع مى شوند و در واقع مجمعى از زندگى را در اشکال متنوع تشکیل میدهند، اما هنگامى که آن را خاموش کنیم هر کدام به طرفى میروند و پراکنده مى گردند، در مسائل معنوى و اجتماعى نیز همینگونه است ، نور علم و قرآن و ایمان مایه وحدت ، و ظلمت جهل و کفر و نفاق موجب پراکندگى است .
گفتیم این سوره براى تحکیم پایه هاى خدا پرستى و توحید در دلها نخست انسان را متوجه عالم کبیر مى سازد، و در آیه بعد توجه به عالم صغیر یعنى انسان مى دهد و در این مورد به شگفت انگیزترین مساله یعنى آفرینش او از خاک و گل اشاره کرده مى فرماید: او است خدائى که شما را از گل آفرید
(هو الذى خلقکم من طین ).
درست است که آفرینش ما از پدران و مادرانمان بوده است ، نه از خاک ولى چون آفرینش انسان نخستین از خاک و گل بوده است ، درست است که به ما نیز چنین خطابى بشود.
سپس به مراحل تکاملى عمر انسان اشاره کرده مى گوید: پس از آن مدتى را مقرر ساخت که در این مدت انسان در روى زمین پرورش و تکامل پیدا کند (ثم قضى اجلا).
اجل در اصل به معنى مدت معین است ، و قضاء اجل به معنى تعیین مدت و یا به آخر رساندن مدت است ، اما بسیار میشود، که به آخرین فرصت نیز اجل گفته مى شود، مثلا مى گویند اجل دین فرا رسیده است یعنى آخرین موقع پرداخت بدهى رسیده است ، و اینکه به فرا رسیدن مرگ نیز اجل مى گویند به خاطر این است که آخرین لحظه عمر انسان در آن موقع است .
سپس براى تکمیل این بحث مى گوید: اجل مسمى در نزد خدا است (و اجل مسمى عنده ).
و بعد میگوید شما افراد مشرک درباره آفرینندهاى که انسان را از این اصل بى ارزش یعنى گل آفریده و از این مراحل حیرت انگیز و حیرت زا گذرانده است شک و تردید به خود راه میدهید، موجودات بى ارزشى همچون بتها را در ردیف او قرار داده ، یا در قدرت پروردگار بر رستاخیز و زنده کردن مردگان شک و تردید دارید
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه جلد 5 صفحه 148 قالب : تفسیری موضوع اصلی : صفات خداوند گوینده : مسعود ورزیده
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  افرینش انسان از خاک ومفهوم اجل - عبدالله عبداللهي
1 آفرینش انسان هاى کنونى، به چند صورت به خاک برمى گردد:

الف) آفرینش انسان از پدر و مادر است، اما ازآنجاکه آفرینش اولین انسان از خاک بوده، پس صحیح است که به ما بگویند شما را از خاک آفریدیم

ب) انسان ها همگى از مواد و عناصر موجود در خاک، یعنى از طریق تغذیه ى مستقیم یا غیر مستقیم عناصر خاکى به وجود مى آیند

2 در آیه ى فوق «أَجَلٌ » به دو معنا به کاررفته است: «اَجل» اول به معناى عمر و مدت غیر حتمى آن، یعنى اَجل مُعلَّق است و «أَجَلٌ » دوم به معناى عمر و مدت معیّن آن است که براثر حوادث و تقدیرات و اعمال انسان کم یا زیاد نمى شود

به عبارت دیگر، انسان براساس استعدادها و ساختمان وجودى خود، داراى یک عمر طبیعى است که کم یا زیاد نمى شود و آن همان اَجل حتمى است همین عمر انسان ممکن است براثر سوء تغذیه، بیمارى ها، انجام گناهان، خودکشى، حوادث و تقدیرات دیگر کم شود و انسان زودتر از پایان عمر طبیعى از دنیا برود، که به این مرگ زودرس «اَجل غیر حتمى یا مُعلَّق» گفته مى شود در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز به هر دو نوع اجل اشاره شده است

3 در مورد اَجل غیر حتمى، در روایات اسلامى حکایت شده که ارتباط با خویشاوندان و صدقه و زکات و دعا، سبب زیاد شدن عمر، و قطع رابطه با خویشاوندان و ظلم سبب کم شدن عمر مى شود [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر قرآن مهر ج 6 ، ص 26 قالب : تفسیری موضوع اصلی : انسان گوینده : عبدالله عبداللهی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.