از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(فلما رءا الشمس بازغه قال هذا ربی هذا اکبر فلما افلت قال یا قوم انی بری ء مما تشرکون ):(پس زمانی که خورشید را دید که طلوع نمود،گفت : این پروردگار من است ، این بزرگتر است ، پس هنگامی که خورشید غروب کرد،گفت :بدرستی که من از آنچه شما شرک می ورزید ،بیزارم )،سیاق کلام کماکان سیاق احتجاج و فرض است و اینکه قید (هذا اکبر)را اضافه کرد به جهت عذر تراشی بود، چون دوبار به خطا بودن فرضیه اش اعتراف کرده بود، پس دیگرمورد نداشت که در مورد خورشید هم همان فرضیه غلط را تکرار کرده وبگوید:این پروردگار من است ،لذا به عنوان عذر و بهانه این بار گفت :(هذااکبر)یعنی این بزرگتر است و قرآن کریم می خواهد بفهماند که ابراهیم در این بحث یا واقعا آفتاب را نمی شناخته و یاخود را به جای کسی فرض کرده که اصلاآفتاب را ندیده و نمی داند که این جرم آسمانی در اول هر روز طلوع و در آخر آن غروب می کند و علت این است که ماجرای دنیا آمدن ابراهیم (ع ) هم شبیه ماجرای موسی (ع ) بوده ، چون منجمین پیش بینی وجود او را کرده بودند و لذامادرش تا سالها پنهانی از او در غاری مواظبت می نمود و این گفتگو ظاهرا اولین باری که او از غار بیرون آمده و ماه و خورشید و ستاره رادیده واقع شده است (38)،و یا شاید در این گفتار مقام همان مقام مماشات و فرض می باشد و اینها همه توجیهاتی است برای اینکه چرا به لفظ شمس که مؤنث مجازی است با لفظ(هذا)که مخصوص مذکر است اشاره شده است . به هر حال این بار نیز چون سرانجام خورشید غروب کرد، ابراهیم دیگرحجت خود را تکرار نکرد،بلکه با مفروض و مثبوت گرفتن آن صرفا از شرک قوم خود اظهار انزجار نمود،چون همه اجرام و اجسام مادی غروب وموتی خواهند داشت و عبادت آنها به جای خدای یکتا شرک محسوب می شود، پس ابراهیم از این شرک بیزاری می جوید و با این بیان حجت خود را برعلیه مشرکان کامل می نماید. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
1) : واقعا تارنمای خوب و کارامدی است. با تشکر
2) : این آیه به کیفیت استدلال ابراهیم برای اثبات وجود خدا معروف است. همانطور که در آیه قبل مطرح شد ابراهیمی که ملکوت آسمانها و زمین به او معرفی شده برای اثبات وجود خدا چنین روشی را بر نمی¬گزیند. او برای تخلیه ذهنی افراد گمراه از این وسیله استفاده می¬کند تا ذهن آنان را آماده کند. اینکه در یکی از تفاسیر (کاشف) ذیل لیکون من الموقنین در باره حضرت ابراهیم آمده که:
1- عقیدۀ اسلام بر مبناى آزادى رأى و اندیشه استوار است؛ زیرا خداوند ایمان به خود را تنها زمانى واجب قرار داد که اقامۀ دلیل کرد و مردم را به نگرش دربارۀ این دلیل فراخواند و
2- فهمیدن دلیلى که خدا بر اثبات وجود خود اقامه کرده، براى همه آسان و مقدور است و درک آن نیاز به تلاش و فراگیرى علم و فلسفه ندارد بنابراین، کافى است که انسان به شگفتى¬هاى جهان هستى و نظام حاکم برآن بنگرد، تا به آفریننده و سازندۀ نوآور آن پى ببرد.
چالش برانگیز است زیرا خدا خود فرموده افی الله شک؟ فاطر السموات و الارض. بحث وجود خدا بحث ثبوت است و نیاز به اثبات ندارد، همچنانکه شما خودتان و اطرافیانتان را اثبات نمی¬کنید. بحثی که ابراهیم با گروههای ستاره، ماه و خورشیدپرست داشت اثبات وجود خدا نبود، بلکه تخریب ذهنیت شکل گرفته آنان بود. وقتی پرده-های اوهام ساخته شده کنار برود حقیقت چون آفتاب خود را متجلی می¬کند: دیو چو بیرون رود فرشته در آید. بار معنایی آیه مثبت است. غلامرضا فدائی
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رضا رضائي
برگزیده تفسیر نمونه :
(آیه 78)- در این هنگام شب به پایان رسیده بود و پرده‏هاى تاریک خود را جمع کرده و از صحنه آسمان مى‏گریخت، خورشید از افق مشرق سربرآورده و نور زیبا و لطیف خود را همچون یک پارچه زر بافت بر کوه و دشت و بیابان مى‏گسترد، «همین که چشم حقیقت‏بین ابراهیم بر نور خیره‏کننده آن افتاد صدا زد خداى من این است؟! این که از همه بزرگتر و پرفروغتر است!، اما با غروب آفتاب و فرو رفتن قرص خورشید (در دهان هیولاى شب، ابراهیم آخرین سخن خویش را ادا کرد و) گفت: اى جمعیت، من از همه این معبودهاى ساختگى که شریک خدا قرار داده‏اید بیزارم» (فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّی هذا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ یا قَوْمِ إِنِّی بَرِی‏ءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ). [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » سایت تبیان
تفسیر کشاف
(هذا أکبر) من باب استعمال النصفة أیضا مع خصومه (إنی بری ء مما تشرکون ) من الأجرام التی تجعلونها شرکاء لخالقها [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : تفسیرهایتان همانند معنی نباشد
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
تفسیر المیزان( خلاصه )
(78)(فلما رءا الشمس بازغه قال هذا ربی هذا اکبر فلما افلت قال یا قوم انی بری ء مما تشرکون ):(پس زمانی که خورشید را دید که طلوع نمود،گفت : این پروردگار من است ، این بزرگتر است ، پس هنگامی که خورشید غروب کرد،گفت :بدرستی که من از آنچه شما شرک می ورزید ،بیزارم )،سیاق کلام کماکان سیاق احتجاج و فرض است و اینکه قید (هذا اکبر)را اضافه کرد به جهت عذر تراشی بود، چون دوبار به خطا بودن فرضیه اش اعتراف کرده بود، پس دیگرمورد نداشت که در مورد خورشید هم همان فرضیه غلط را تکرار کرده وبگوید:این پروردگار من است ،لذا به عنوان عذر و بهانه این بار گفت :(هذااکبر)یعنی این بزرگتر است و قرآن کریم می خواهد بفهماند که ابراهیم در این بحث یا واقعا آفتاب را نمی شناخته و یاخود را به جای کسی فرض کرده که اصلاآفتاب را ندیده و نمی داند که این جرم آسمانی در اول هر روز طلوع و در آخر آن غروب می کند و علت این است که ماجرای دنیا آمدن ابراهیم (ع ) هم شبیه ماجرای موسی (ع ) بوده ، چون منجمین پیش بینی وجود او را کرده بودند و لذامادرش تا سالها پنهانی از او در غاری مواظبت می نمود و این گفتگو ظاهرا اولین باری که او از غار بیرون آمده و ماه و خورشید و ستاره رادیده واقع شده است (38)،و یا شاید در این گفتار مقام همان مقام مماشات و فرض می باشد و اینها همه توجیهاتی است برای اینکه چرا به لفظ شمس که مؤنث مجازی است با لفظ(هذا)که مخصوص مذکر است اشاره شده است . به هر حال این بار نیز چون سرانجام خورشید غروب کرد، ابراهیم دیگرحجت خود را تکرار نکرد،بلکه با مفروض و مثبوت گرفتن آن صرفا از شرک قوم خود اظهار انزجار نمود،چون همه اجرام و اجسام مادی غروب وموتی خواهند داشت و عبادت آنها به جای خدای یکتا شرک محسوب می شود، پس ابراهیم از این شرک بیزاری می جوید و با این بیان حجت خود را برعلیه مشرکان کامل می نماید. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
تفسیر نور
در این آیه نیز ابراهیم علیه السلام در مقام بحث و گفتگو است، نه در مقام بیان عقیده‏ى شخصى، و همچنان که گذشت کلمه‏ى «یا قوم» و نیز «ممّا تشرکون» (شرک مى‏ورزید، نه مى‏ورزم) دلیل آن است که خود آن حضرت، ماه و خورشید و ستاره را نمى‏پرستیده است. <404> پیام‏هاى 1 و 2 و 3 آیه 76، در اینجا نیز مورد استفاده است. 4- کوچکى و بزرگى اجسام مهم نیست، همه آنها چون متغیّر و ناپایدارند، پس نمى‏توانند خدا باشند. «هذا أکبر» 5 - شیوه‏ى تعلیم حقّ یا انتقاد از باطل، باید گام به گام باشد. ابتدا نفى ستاره‏و ماه و در نهایت خورشید. «فلمّا رءا الشمس... قال» 6- برائت از شرک، «فریاد ابراهیمى» است. «اِنّى برى‏ء ممّا تشرکون» 7- برائت از «شرک» است، نه از «افراد». «ممّا تشرکون»، نه «منکم». 8 - برائت جستن، باید پس از بیان برهان و استدلال باشد. (اوّل افول و غروب را مطرح کرد، بعد برائت از شرک را). «فلمّا أفلت قال...» [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ابراهيم چراغي - برگزیده تفسیر نمونه
پیام‏هاى 1 و 2 و 3 آیه 76، در اینجا نیز مورد استفاده است.
4- کوچکى و بزرگى اجسام مهم نیست، همه آنها چون متغیّر و ناپایدارند، پس نمى‏توانند خدا باشند. «هذا أکبر»
5 - شیوه‏ى تعلیم حقّ یا انتقاد از باطل، باید گام به گام باشد. ابتدا نفى ستاره‏و ماه و در نهایت خورشید. «فلمّا رءا الشمس... قال»
6- برائت از شرک، «فریاد ابراهیمى» است. «اِنّى برى‏ء ممّا تشرکون»
7- برائت از «شرک» است، نه از «افراد». «ممّا تشرکون»، نه «منکم».
8 - برائت جستن، باید پس از بیان برهان و استدلال باشد. (اوّل افول و غروب را مطرح کرد، بعد برائت از شرک را). «فلمّا أفلت قال...»
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
(آیه 78)- در این هنگام شب به پایان رسیده بود و پرده‏هاى تاریک خود را جمع کرده و از صحنه آسمان مى‏گریخت، خورشید از افق مشرق سربرآورده و نور زیبا و لطیف خود را همچون یک پارچه زر بافت بر کوه و دشت و بیابان مى‏گسترد، «همین که چشم حقیقت‏بین ابراهیم بر نور خیره‏کننده آن افتاد صدا زد خداى من این است؟! این که از همه بزرگتر و پرفروغتر است!، اما با غروب آفتاب و فرو رفتن قرص خورشید (در دهان هیولاى شب، ابراهیم آخرین سخن خویش را ادا کرد و) گفت: اى جمعیت، من از همه این معبودهاى ساختگى که شریک خدا قرار داده‏اید بیزارم» (فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّی هذا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ یا قَوْمِ إِنِّی بَرِی‏ءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ).

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : هرآیه راجداتفسیرکنید
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - اثنی عشری
فَلَمّٰا رَأَى اَلشَّمْسَ بٰازِغَةً :پس چون دید ابراهیم علیه السّلام نیز اعظم آفتاب از مشرق طالع و روى زمین را به شعاع خود منور گردانید، به هرجائى و بقعه اى بتاخت، هر جزوى از اجزاى عالم نصیبى بیافت، به جرم از همه مهتر، و به نور از آنها بهتر؛ طایفه اى متوجه او شده به سجدۀ او قیام نمودند قٰالَ هٰذٰا رَبِّی گفت این نیز اعظم بر وجه فرض و تقدیر یا به زعم قوم پروردگار من است هٰذٰا أَکْبَرُ این کوکب بزرگتر است در قرص و ضیاء این بر وجه استدلال و اظهار شبهه بر خصم است فَلَمّٰا أَفَلَتْ :پس چون نشان زوال و انتقال بر او ظاهر شد قٰالَ یٰا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمّٰا تُشْرِکُونَ :گفت اى قوم من به درستى که من بیزارم از آنچه شما شرک مى آورید به ذات حق تعالى از اجرام محدثه محتاجۀ به موجد و محض آن به آنچه مختصند به آن

تنبیه آیۀ شریفه دال است بر حدوث اجسام و اجرام و اثبات صانع، و استدلال حضرت با قوم بر حدوث اجسام، و هرگاه حرکت و سکون بر او جایز باشد، لا محاله مخلوق و محدث، و آن ناچار است از موجد و لابد باید قادر مطلق باشد، تا قدرت برآن داشته باشد و چون صدور فعل به اتقان و انتظام از جاهل ممکن نیست، لذا عقل حکم کند که این خالق حىّ است و چون فعل از فاعل مختار صادر است، عقل ادراک اختیار و حکم نماید که این صانع، مدرک است و چون براى او وجوب وجود مى بیند و او را مسبوق به عدم نمى داند، حکم نماید به آنکه قدیم است و نیز لحوق عدم براى او تصور ننماید، حکم کند این فاعل ازلى و ابدى مى باشد، و همچنین نسبت به تکلم صادقیت را دربارۀ او حاکم است خلاصه منشأ تمام صفات کمالیه امور وجودیه است

تنبیه کلام حضرت ابراهیم علیه السّلام را وجوهى است: 1 ناظر به آن است که کسى در مسئله اى متفکر شود، اوّل شقوق آن را به نظر آورد، بعد فکر نماید تا صحت بطلانش ظاهر گردد، و مؤید این است که از حضرت صادق علیه السّلام سؤال نمودند: آیا ابراهیم مشرک شد در گفتن «هذا ربى» فرمود: اگر امروز کسى این سخن را بگوید مشرک مى شود، اما از ابراهیم شرک نبود، زیرا او در طلب پروردگارش بود و در حدیث معتبر دیگر فرمود: هرکه غیر ابراهیم در مقام تفکر و طلب دین حق، چنین چیزى گوید مثل او خواهد بود 2 آنکه مراد فرض و تقدیر، و بر سبیل مصلحت چنین فرمود، چه انکار اول مرتبه موجب تنفر قوم و عدم قبول حجت او بود پس اول به موافقت آنها این کلام ادا نمود، لکن غرض آن بود اگر فرض کنیم این پروردگار ما باشد، آیا قادر است

پس به افول او استدلال نمود که عاجز باشد، و حجت بر آنها تمام کرد و مؤید این از حضرت صادق علیه السّلام مروى است که فرمود: این کلام هیچ ضرر به ابراهیم نداشت، زیرا اراده نمود غیر آنچه گفت 3 آنکه کلام بر سبیل استفهام حقیقى یا انکارى باشد، یعنى آیا شما مى گوئید این پروردگار من است ؟ چنانچه به سند معتبر مروى است :مأمون از حضرت رضا علیه السّلام تفسیر این آیه را پرسید حضرت فرمود: ابراهیم علیه السّلام به سه طایفه رسید جمعى ستایش زهره، صنفى پرستش ماه و قومى عبادت آفتاب مى کردند وقتى از آن غار بیرون آمد زهره را دید، گفت: این پروردگار من است بر سبیل انکار و استخبار، نه بر وجه تصدیق و اقرار، چون کوکب پنهان شد فرمود: من فروروندگان را دوست نمى دارم، زیرا افول و غروب از صفات محدث است نه قدیم (و شىء که غروب کند، واجب الوجود بالذات نخواهد بود) چون ماه نورانى طالع شد، گفت این پروردگار من است ؟!! چون غروب کرد گفت: اگر پروردگار من مرا هدایت نکرده بود از گمراهان بودم چون صبح آفتاب طالع شد گفت: این پروردگار من و این بزرگتر است از زهره و ماه بر سبیل سؤال و انکار و استخبار، نه بر وجه تصدیق و اقرار

پس چون غروب نمود، به هر سه طایفه فرمود: اى قوم، من بیزارم از آنچه شما شرک آورید به درستى که من توجه دادم روى جان و دل خود را به سوى خداوندى که از عدم به وجود آورده است آسمان و زمین را در حالى که میل کننده ام از همۀ ادیان باطله به توحید و دین حق، و نیستم من از مشرکین و نبود غرض ابراهیم به آنچه اول گفت مگر براى بطلان دینشان و اثبات آنکه پرستش سزاوار نیست چیزى را که متصف به تغییر و انتقال و زهول و افول باشد، بلکه عبادت مستحق ذاتى است که خالق آسمان و زمین است و این حجت را که بر قوم نمود، از الهام الهى و اعطاء سبحانى بود کما قال «وَ تِلْکَ حُجَّتُنٰا آتَیْنٰاهٰا إِبْرٰاهِیمَ عَلىٰ قَوْمِهِ » پس مأمون گفت: للّه درّک یا أبا الحسن [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » اطیب البیان
فَلَمّٰا رَأَى اَلشَّمْسَ بٰازِغَةً قٰالَ هٰذٰا رَبِّی هٰذٰا أَکْبَرُ که اگر دلیل شما بر خدایى شمس بزرگى او است همان نقص که در آنها بود در همین هم موجود است فَلَمّٰا أَفَلَتْ غروب نمود قٰالَ یٰا قَوْمِ از همین کلمه استفاده میشود که آن حضرت در مقام محاجّه بوده که خطاب بقوم خود میکند و با آنها مکالمه دارد إِنِّی بَرِیءٌ مِمّٰا تُشْرِکُونَ و همین کلمه تشرکون هم دلالت دارد که اینها هم معتقد بوجود خالق عالم بودند و اینها را شریک خدا میدانستند و ظاهر اینست که اینها سه طائفه نبودند بلکه یک طائفه بودند همه اینها را پرستش میکردند غایة الامر خداى کوچک و بزرگ میدانستند و منشأ این شرک این عقیده فاسده که در علم نجوم تا امروز رواج دارد که کواکب و ماه و خورشید را مؤثر در این عالم میدانستند چنانچه در تقاویم مینویسند که اوضاع کواکب در این ماه و این سال دلالت دارد بر وقوع امورى و حدوث حوادثى با اینکه در قرآن میفرماید وَ مٰا تَدْرِی نَفْسٌ مٰا ذٰا تَکْسِبُ غَداً لقمان آیه 33، و از شواهد بزرگ بر مقام حضرت ابراهیم علیه السّلام اینکه این کلمات و مذاکرات با قوم در زمان رشد حضرتش بوده اولین مرتبه نبوده که ستاره و ماه و خورشید را مشاهده کرده باشد مکرر در مکرر طلوع و غروب آنها را دیده و افول آنها را میدانسته، و نیز از شواهد بزرگ کلمه تشرکون است زیرا اگر خود معتقد بوده و پس از افول فساد این عقیده را درک کرده باید بگوید انّى برىء مما اشرک [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
فَلَمّٰا رَأَى اَلشَّمْسَ بٰازِغَةً قٰالَ هٰذٰا رَبِّی هٰذٰا أَکْبَرُ فَلَمّٰا أَفَلَتْ قٰالَ یٰا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمّٰا تُشْرِکُونَ وقتى دید صبح خورشید از افق مشرق طلوع کرد گفت آیا این است پروردگار من زیرا این از ماه و زهره بزرگ تر است وقتى دید آن هم مانند ماه و ستاره غروب نمود خطاب بقوم خود نموده و گفت من برىء و بیزارم از آنچه شما شریک براى خدا قرار مى دهید معلوم مى شود جماعتى که مورد خطاب ابراهیم ع بودند آنان ستاره یا ماه یا خورشید را پرستش مى نموده اند و آنها را مدبر عالم مى دانسته اند این بود ابراهیم[ع]اول با آنها مماشات کرده پس از آن در مقام ارشاد آنها برآمده که چون این موجودات افول دارند قابل پرستش نیستند وقتى ابراهیم از ماه و خورشید و ستاره و همه چیز بیزارى مى جوید گویا از وى سؤال مى شود که تو چه کسى را مى پرستى [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
فَلَمّٰا رَأَى اَلشَّمْسَ بٰازِغَةً قٰالَ هٰذٰا رَبِّی هٰذٰا أَکْبَرُ فَلَمّٰا أَفَلَتْ قٰالَ یٰا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِمّٰا تُشْرِکُونَ تجربه هاى اوّل و دوم و سوم به ترتیب سپرى شد و تردید همچنان در دل ابراهیم برجاى ماند بنابراین، او باید از پرستش ستارگان بیزارى جوید، زیرا آنها صلاحیّت پرستش و تعظیم را ندارند او پس ازآن که از خدایان قوم خود اعلام برائت کرد، قلبا به پروردگار جهان روى آورد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
حضرت ابراهیم (ع) بعد از ابطال آن دو مذهب همان تدبیر را براى ابطال مذهب آفتاب پرستان به کار برد و با آنکه شمس مؤنّث سماعى است براى اسناد ربّ به آن و رفع شبهه تانیث از مقام ربوبیّت هذه بلفظ مؤنّث نفرمود و براى تأکید ابطال آن دو مذهب و جلب توجه آفتاب پرستان فرمود این پروردگار من است این بزرگتر است یعنى اگر باید یکى از کواکب را پرستش نمود براى تأثیر آنها در موجودات ارضیّه این کوکب اولى است چون جرمش بزرگتر و نورش زیادتر و آثار و منافعش بیشتر است گفته اند منشأ بت پرستى کوکب پرستى بوده چون مردم مى دیدند روز و شب از گردش آفتاب و فصول اربعه از قرب و بعد آن پیدا مى شود و اهل نجوم وقایع سال را از اوضاع کواکب استخراج مى نمایند تصور مى کردند اینها مؤثر تام و مدبّر حقیقى هستند و چون هرکدام از اینها زمانى غایب مى شدند و در آن زمان عبادت آنها را ممکن نمى دانستند بنام هریک از آنها بتى مى ساختند از فلزّى که منسوب به آن بوده و عبادت مى نمودند لذا حضرت ابراهیم براى ابطال بت پرستى ابطال کوکب پرستى را فرمود و پس از غروب این کوکب بزرگ خطاب بقوم خود که خارج از این سه دسته نبودند یعنى ستاره پرست و ماه پرست و آفتاب پرست و همه بت پرست بودند فرمود و برائت خود را از آنها و مطلق شرک با برهان واضح گوشزد عالمیان کرد و بساط بت پرستى را از صفحه عالم برچید و ثابت فرمود که این تغییر اوضاع دلالت بر وجود مغیّرى دارد که از سنخ این متغیرات نیست و ثابت و دائم و باقى است و این تغییرات را براى مصالح و حکم و آثارى مى دهد و تمام کواکب از ثوابت و سیّارات بزرگ و کوچک بامر او در مملکت او کارگزار و فرمان بردارند و در عیون از حضرت رضا (ع) نقل نموده که مأمون الرشید سؤال نمود که آیا شما قائل به عصمت انبیا نیستید حضرت فرمود بلى عرض کرد پس چگونه خداوند فرموده است که حضرت ابراهیم چون ستارۀ را دید گفت این پروردگار من است امام (ع) فرمود که حضرت ابراهیم با سه صنف طرف بود زهره پرست ماه پرست آفتاب پرست و این وقتى بود که از مغارۀ که در آن مخفى شده بود بیرون آمد چون شب شد زهره را دید فرمود این پروردگار من است بر سبیل انکار و استخبار پس چون غروب کرد فرمود دوست ندارم غروب غروب کنندگان را چون غروب نمودن از صفات حادث است نه از صفات قدیم و چون ماه را دید فرمود این پروردگار من است بر سبیل انکار و استخبار و چون غروب کرد فرمود اگر هدایت نکند مرا پروردگار من هرآینه مى باشم از قوم گمراهان و چون صبح شد و آفتاب را دید فرمود این پروردگار من است این بزرگتر است از زهره و ماه بر سبیل انکار و استخبار نه بر سبیل اخبار و چون غروب کرد آن سه صنف را مخاطب قرار داد و بیزارى جست از زهره و قمر و شمس و هر معبود باطلى جز خداوند یگانه که مستحق پرستش و ستایش است و خالق آسمانها و زمین و تمام موجودات آنها است آن حضرت خواست مبیّن کند بر آنها بطلان دینشان را و ثابت کند بر آنها که مستحق عبادت خالق و متصرف در آنها و آسمان و زمین است و این احتجاج از الهامات الهى بود که آن حضرت با قوم خود فرمود و اشاره باین است قول خداوند تلک حجّتنا آتیناها ابراهیم على قومه نرفع درجات من نشا پس مأمون عرض کرد خداوند جزاى خیر عنایت فرماید تو را اى پسر پیغمبر خدا [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.