حرفهای شما چه راز و پنهانی باشد، چه جهر و آشکار، باید دانست خدا نه تنها اسرار قلب را میداند، ظاهر شما را میداند، باطن شما را میداند، آن رازهای نهفته در سینه شما را هم او میداند.
او نه تنها علیم به صدور است، علیم به اسرار ذخیره شده در درون درون هم هست، «ذات الصّدور»؛ آن اسرار ذخیره شده در درون درون است.
ما یک صدر داریم، یک راز نهفته در صدر.
صدر مثل اینکه آدم یک ظرف را میداند، این خیلی مهم نیست؛ اما چه چیزی در آن ظرف است، آن را هم میداند. فرمود او نه تنها به «صدور» عالم است، علیم به «ما فی الصدور» هم هست.
در آیه ذیل تقسیم بندی ای در این خصوص ارائه شده است :
﴿وَ إِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفَی﴾،[ آیه 7 سوره طه ]
انسان سه نوع قول و افکار از یک منظر دارد:
- بخشی الآن در ذهنش است که حضور ذهن دارد که او هم میداند دیگران هم میدانند، این " جهر " است.
- یک راز درونی است که خود میداند و دیگران نمیدانند. این سر است. " یَعْلَمُ السِّرَّ ".
- یک چیزی هم هست که در درون درون انسان است. چیزهایی است که خود انسان فعلاً از آن غافل است؛ ولی خدا میداند. آن اخفی ست " وَ أَخْفَی "؛ یعنی درون درون را که بشکافی و روان کاوی کنی معلوم میشود ( مثلا معلوم می شود که برای دنیا دارد کار میکند گرچه خود فکر می کند کارش برای خداست )
پس چیزهایی را ذات أقدس الهی میداند که حتی ما بالفعل از او غافل هستیم؛ ولی وقتی درونکاوی بشود، به ما نشان بدهند، میگوییم همین است، لذا در این بخش فرمود: ﴿وَ أَسِرُّوا قَوْلَکُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ﴾ او ﴿عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ﴾، هر چه که در سینه شماست؛ چه سرّ باشد که شما خودتان میدانید، چه اخفای از سرّ باشد که فعلاً غفلت دارید، ما اگر درونکاوی بکنیم، درونشناسی بکنیم، روانکاوی بکنیم، از درونتان دربیاوریم، آن وقت میفهمید، همه را می داند
[ نظرات / امتیازها ]