اشاره به عهدى که خدا از آدمیان گرفته، و سایر معارفى که در سوره اعراف آورده شده است
این سوره مشتمل است بر مجموع مطالبى که سوره هاى ابتدا شده به حروف مقطعه (الم ) و (ص ) مشتمل بر آن است.
خواننده عزیز این معنا را در خاطر خود بسپارد، زیرا که ما در اول سوره (حم عشق ) به قدر امکان بحثى درباره حروف مقطعه قرآنى خواهیم گذراند - ان شاء الله تعالى -.
برداشت کلام در این سوره چنین است که گویا عهدى را که خداوند از آدمیان گرفته که او را بپرستند و چیزى را شریک او قرار ندهند مبناى کلام قرار داده ؛ و آنگاه از سیر تاریخى این عهد که بر حسب مسیر انسانیت در امم و قرون گذشته نموده است بحث مى کند.
چون اکثر امم گذشته این عهد را شکسته و آن را از یاد بردند، و در نتیجه وقتى پیغمبرى در بین آنان مبعوث مى شده و آیات و معجزاتى مى آورده که آنان را به یاد عهد خود بیندازد تکذیب مى کردند و جز عده کمى به وسیله آن آیات متذکر نمى شدند.
آرى، عهد الهى که در حقیقت اجمالى است از تفصیل دعوت هاى دینى الهى، در طبیعت انسان هاى مختلف از جهت اختلافى که در استعداد قبول و رد آن دارند، و همچنین از جهت اختلاف اماکن و اوضاع و احوال و شرایطى که به نفوس آنان احاطه دارد مختلف مى شود.
در بعضى از نفوس پاک که بر اصل فطرت باقى مانده اند هدایت به سوى ایمان به خدا و آیات او را نتیجه مى دهد، و در بعضى دیگر که همیشه اکثریت را تشکیل مى دهند و مردمى پست و مستغرق در شهوات دنیایند خلاف آن را، که همان کفر و طغیان و سرپیچى است نتیجه مى دهد، و همین معنى باعث مى شود که مؤ منین مورد الطاف خاص الهى قرار گرفته، و در دنیا موفقیت و نصرت و فتح، و در آخرت نجات از آتش و بهره مندى از بهشت و لذایذ گوناگون آن نصیب شان گردد، و در مقابل، کفار مورد غضب و لعنت خدا قرار گرفته به عذاب هاى ناگهانى که همگى را هلاک ساخته و نسل شان را قطع مى کند دچار مى شوند (فجعلناهم احادیث و مزقناهم کل ممزق) تازه این عذاب دنیاى شان است، و عذاب آخرت بیچاره کننده تر است، و در آن عذاب کسى یارى نمى شود.
این است آن سنتى که خداوند آن را در بین بندگان خود اجراء کرده، و از این پس نیز اجراء مى کند (و الله یحکم لا معقب لحکمه و هو سریع الحساب ) شرح جزئیات همین سنت براى مردمى که ایمان به خدا ندارند انذار است، چون غرض از شرح آن واداشتن آنان به ایمان به خدا و آیات او است. و همین شرح و بیان، نسبت به مردم با ایمان یعنى آنان که به طور اجمال علم به پروردگار خود و به مقام ربوبى او دارند تذکر و یادآورى آیات خدا و تعلیم معارف دینى او، و معرفت به خدا و اسماى حسنى و صفات علیاى او، و نیز شناسایى سنت جارى پروردگار در دنیا و آخرت است.
از آیه شریفه (لتنذر به و ذکرى للمؤ منین ) هم این معنا استفاده مى شود، و از آن به خوبى بر مى آید که غرض ادیان همین دو معنا است : انذار غیر مؤ منین، و یادآورى مؤمنین.
بر این اساس مى توان گفت : این سوره بنا بر اینکه همه آن در مکه نازل شده باشد و از اختلافى که مفسرین درباره چند آیه آن دارند صرفنظر کنیم روى سخن در آن با مشرکین مکه و تعداد اندکى که به رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم ) ایمان آورده بودند خواهد بود، و از خود آیات آن نیز این معنا ظاهر مى شود؛ براى اینکه غالبا در اول یا آخر آیات آن عموم مردم را انذار نموده، و اقامه حجت و موعظه کرده، و یا با ذکر داستان آدم و ابلیس و داستانهاى نوح، هود، صالح، لوط، شعیب و موسى (علیهم السلام ) وسیله عبرت شان را فراهم ساخته است.
و این بیان در عین اینکه براى اکثریت مردم انذار است، براى مؤ منین یادآورى و تذکر است، چون همین بیانات آنان را به یاد تفاصیل و جزئیاتى از معارف مربوط به مبدء و معاد و آیات الهى مى اندازد که اجمال ایمان خود آنان مشتمل بر آن است.
در اینجا باید خاطر نشان سازیم که این سوره قسمت عمده و مقدار قابل ملاحظه اى از معارف الهى را متضمن است، از آن جمله وصف ابلیس و لشکرش، وصف قیامت و میزان، اعراف و عالم در و میثاق، و وصف مردم با ایمانى که همیشه به یاد خدایند. و نیز از آن جمله ذکر عرش و تجلى پروردگار و اسماى حسناى او و بیان این حقیقت که براى قرآن تاءویلى است. و نیز متضمن مجملاتى است از واجبات و محرمات مانند: (قل امر ربى بالقسط) و آیه (انما حرم ربى الفواحش ما ظهر منها و ما بطن ) و آیه (قل من حرم زینه الله التى اخرج لعباده و الطیبات من الرزق).
و از همین جا مى توان استفاده کرد که نزول سوره اعراف قبل از نزول سوره انعام بوده ؛ زیرا در سوره انعام آیه (قل لا اجد فیما اوحى الى محرما على طاعم یطعمه...) وجود دارد که از آن بر مى آید حکم به اباحه ماسواى آنچه که از محرمات استثنا شده قبلا نازل شده بوده، و آیه مزبور به آیات این سوره اشاره مى کند.
از ظهور این آیه هم که صرفنظر کنیم احکام و شرایعى که در این سوره ذکر شده اجمالى تر از آن احکامى است که در سوره انعام در آیه (قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم) و آیات بعدیش ذکر گردیده. و این خود دلیل روشنى است بر اینکه سوره اعراف قبل از سوره انعام نازل شده است ؛ چون همه مى دانیم که طریقه تشریع احکام در دین اسلام این بوده که نخست احکام به طور سربسته و مجمل ذکر شده و سپس بتدریج توضیح بیشترى پیرامون آن داده مى شد، در آخر، پرده از روى همه جزئیات آن برداشته مى شده است.
[ نظرات / امتیازها ]