تفسیر رسالت و دعوت توحیدى و انسانى شعیب قرآن پس از گزارشى فشرده ازرسالت اصلاحگرانه لوط و نابودى تبهکاران عصر او، اینک به رسالت و سرگذشت پیامبر دیگرى به نام شعیب پرداخته و مى فرماید:
وَ اِلى مَدْیَنَ اَخاهُمْ شُعَیْباً
و به سوى مردم شهر «مدین» نیز برادرشان شعیب را فرستادیم.
قهرمان این داستان، شعیب است که ریشه و تبارش به ابراهیم خلیل مى رسد و از مادر نیز از لوط، آن پیامبر ضد فساد نسب داشت.
مدین» نام یکى از فرزندان ابراهیم بود که بر آن قبیله بزرگ و یا شهر آنان نامگذارى شد، و منظور از مردم «مدین» همان اصحاب «ایکه» مى باشند.
«قتاده» مى گوید: شعیب، دوبار و دوجا از سوى پروردگارش به رسانیدن پیام فرمان یافت: یک بار به سوى مردم «مدین» رفت و باردیگر به سوى مردم «ایکه».
آرى، او به سوى آنان آمد و گفت:
قالَ یاقَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مالَکُمْ مِنْ اِلهٍ غَیْرُهُ قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ
هان اى مردم! خداى یکتا را بپرستید و بدانید که جز او هیچ خدایى براى شما نیست، واقعیت این است که اینک دلیل روشنى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است که او یکتا و بى همتاست.
فَاَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمیزانَ
اینک که راه خدا برایتان روشن شده است، به هنگام سنجش و ارزیابى، حق پیمانه و ترازو را به طور کامل رعایت کنید و حقوق مردم را درست و عادلانه بپردازید.
وَلا تَبْخَسُوا النَّاسَ اَشْیاءَهُمْ
واز حقوق مردم کم نگذارید و آن را پایمال نسازید.
به باور «قتاده» و «سدّى» واژه «بخس» به مفهوم ستم و بیداد است.
وَلا تُفْسِدُوا فِى الْاَرْضِ بَعْدَ اِصْلاحِها
و در روى زمین پس از اصلاح و بسامان آوردن کارها، در راه تباهى و گناه نکوشید و حرام خدا را حلال و روا مشمارید.
به باور برخى منظور این است که خدا به وسیله امر و نهى و رسالت پیامبران و ارشاد و راهنمایى مردم، زمین را در راه اصلاح و بسامان آمدن کارها قرار داده است، و شما بهوش باشید که در آن تباهى به راه نیندازید. امّا برخى برآنند که: با ترک ایمان و کنار نهادن تقوا به تباهى روى نیاورید، که این کار باعث برداشته شدن برکات و از بین رفتن زراعتها و حیوانات شما خواهد شد.
ذلِکُمْ خَیرٌ لَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ.
آنچه به شما مى گویم، اگر براستى ایمان داشته باشید برایتان سودمندتر است.
در آیه شریفه بهتر بودن این مقررات انسانساز را به ایمان آنان پیوند مى زند، در صورتى که رعایت این مقررات عادلانه به هرحال بهتر است، و این بدان دلیل است که اگر فرد و جامعه اى ایمان به خدا نداشته باشد نمى تواند باور کند که این مقررات براى ساختن یک دنیاى مطلوب و یک زندگى درخور شأن انسان بهتر است.
به باور برخى نیز منظور این است که درست و عادلانه دادن حقوق مردم در کیل و وزن، هنگامى براى شما سودمند است که به خدا ایمان داشته باشید.
«فراء» مى گوید: شعیب معجزه اى نداشت؛ چرا که قرآن در مورد آن چیزى نمى گوید. امّا به باور ما این سخن درستى نیست؛ چرا که خداى فرزانه پیام آورى را بدون معجزه نمى فرستد. افزون بر این اصل اساسى، قرآن در مورد آن پیامبر بزرگ مى فرماید: براستى که از سوى پروردگار شما دلیل روشن و برهان آشکارى آمده است؛ و از پى آن به بیان مقررات در مورد سنجش درست کالاها و ارزیابى درست و عادلانه ارزشها مى پردازد. قد جاءتکم بینة من ربّکم...
دیگر اینکه ممکن است آن حضرت معجزات دیگرى داشته و در قرآن شریف نیامده است، درست همانگونه که بسیارى از معجزات پیامبر اسلام در قرآن نیامده است.
[ نظرات / امتیازها ]
رسالت شعیب در مدین
در این آیات پنجمین قسمت از سرگذشت اقوام پیشین و درگیرى انبیاء بزرگ با آنان یعنى قوم شعیب مطرح شده است .
شعیب که نسبش طبق تواریخ با چندین واسطه به ابراهیم مى رسد، مبعوث به سوى اهل مدین گردید، مدین از شهرهاى شام بود و مردمى تجارت پیشه و مرفه داشت ، که در میان آنها بت پرستى و همچنین تقلب و کم فروشى در معامله کاملا رائج بود.
شرح درگیرى این پیامبر بزرگ با اهل مدین در سوره هاى متعددى از قرآن مخصوصا سوره هود و شعرا آمده است ، و ما به پیروى از قرآن مجید در ذیل آیات سوره هود به خواست خدا در این زمینه مشروحا بحث خواهیم کرد، در اینجا تنها فشرده قسمتى از این ماجرا را طبق آیات فوق بیان مى کنیم .
در نخستین آیه ، خداوند مى فرماید: ما به سوى مردم مدین ، برادر آنها شعیب را فرستادیم (و الى مدین اخاهم شعیبا).
جمعى از مفسران مانند مرحوم طبرسى در مجمع البیان و فخر رازى در تفسیر معروف خود نقل کرده اند که ((مدین )) در اصل نام یکى از فرزندان ابراهیم خلیل بود، و چون فرزندان و نواده هاى او در سرزمینى در طریق شام سکونت اختیار کردند به نام مدین نامیده شد.
در اینکه چرا تعبیر به ((اخاهم )) (برادرشان ) شده است ، در ذیل آیه 65 همین سوره توضیح دادیم .
سپس اضافه مى کند که شعیب دعوت خود را همانند پیامبران دیگر از مساءله توحید شروع کرد و ((صدا زد اى قوم من ! خداوند یگانه را بپرستید که هیچ معبودى جز او براى شما نیست )) (قال یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره ).
و گفت این حکم علاوه بر اینکه فرمان عقل است بوسیله ((دلائل روشنى که از طرف خداوند براى شما آمده )) نیز اثبات شده است (قد جائتکم بینة من ربکم ).
در اینکه این بینه (دلیل روشن ) چگونه چیزى بوده است ، در آیات فوق سخنى از آن به میان نیامده ، ولى ظاهر این است که اشاره به معجزات شعیب است .
پس از دعوت به توحید، به مبارزه با مفاسد اجتماعى و اخلاقى و اقتصادى آنها برخاسته نخست آنان را که آلوده کم فروشى و تقلب و تزویر در معامله بودند از این کار باز مى دارد و مى گوید: اکنون که راه خدا براى شما آشکار شده ((حق پیمانه و وزن را ادا کنید و از حقوق مردم چیزى کم نگذارید)) (فاوفوا الکیل و المیزان و لا تبخسوا الناس اشیائهم ).
روشن است که نفوذ هر گونه خیانت و تقلب در امر معاملات پایه هاى اطمینان و اعتماد عمومى را که بزرگترین پشتوانه اقتصادى ملتها است متزلزل و ویران مى سازد و ضایعات غیر قابل جبرانى براى جامعه به بار مى آورد، به همین دلیل یکى از موضوعات مهمى که شعیب روى آن انگشت گذاشت همین موضوع بود.
سپس به یکى دیگر از کارهاى خلاف آنها اشاره کرده و مى گوید: ((در روى زمین بعد از آنکه در پرتو ایمان و کوششهاى انبیاء اصلاح شده است ، فساد نکنید)) (و لا تفسدوا فى الارض بعد اصلاحها).
مسلم است که از تولید فساد، اعم از فساد اخلاقى یا بى ایمانى یا ناامنى ، هیچکس بهره اى نمى گیرد، لذا در آخر آیه اضافه مى کند، ((این به سود شما است اگر ایمان داشته باشید)) (ذلکم خیر لکم ان کنتم مؤ منین ).
گویا اضافه کردن جمله ان کنتم مؤ منین اشاره به این است که این دستورات اجتماعى و اخلاقى هنگامى ریشه دار و ثمربخش خواهد بود که از نور ایمان روشن گردد، اما اگر بدون پشتوانه ایمان باشد و تنها روى یک سلسله مصالح مادى تکیه کند، دوام و بقائى نخواهد داشت .
[ نظرات / امتیازها ]