● فضای کلی سوره
این سوره در آغاز، خلقت انسان را بعد از آنکه نامى از او در میان نبود خاطرنشان مىسازد، و سپس مىفرماید که خداى تعالى او را به راهى که تنها راه اوست هدایت کرد، حال یا این انسان شکر هدایتش را مىگزارد، و یا کفران مىکند. آن گاه مىفرماید براى کافران انواعى از عذاب و براى ابرار الوانى از نعمت آماده کرده، و اوصاف آن نعمتها را در طى هجده آیه شرح مىدهد، و همین دلیل است بر اینکه مقصود اصلى هم بیان همین جهت بوده است.
و پس از بیان اوصاف آن نعمت، روى سخن را به رسول گرامى خود نموده مىفرماید: قرآن نازل شده از ناحیه اوست، و مایه تذکر بشر است، پس باید که در برابر حکم پروردگار خود صابر باشد، و هوا و هوسهاى کفار را پیروى نکند، و باید که پروردگار خود را صبح و شام به یاد بیاورد و براى او شبها به سجده بیفتد، و شبى طولانى تسبیح گوید.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج20، ص: 192 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره انسان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مکی- مدنی بودن سوره انسان
این سوره به شهادت سیاقى که دارد یا همهاش و یا حد اقل اوائل آن که دوازده آیه است، در مدینه و نه آیه ذیلش در مکه نازل شده است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : روایات ائمه اهل بیت (علیهl السّلام) همه متفقند بر اینکه این سوره در مدینه نازل شده، روایات اهل سنت هم در این باره بسیار زیاد است. با این حال بعضى (روح المعانى، ج 29، ص 150) گفتهاند: این سوره تمامیش در مکه نازل شده، و به زودى بحث مفصل در این باره در بحث روایتى آینده ان شاء اللَّه خواهد آمد.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج20، ص: 192 و 193 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره انسان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مفهوم استفهام آیه
استفهام در این آیه براى تثبیت مطلب است، و در نتیجه معنا را به طور سربسته اثبات مىکند، و معناى آن این است که به طور مسلم روزگارى بوده که نام و نشانى از انسان نبوده است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : چه بسا مقصود آن مفسرى (روح المعانى، ج 29، ص 150) هم که گفته کلمه «هل» در این آیه به معناى کلمه «قد» است همین باشد، نه اینکه خواسته باشد بگوید: یکى از معانى کلمه «هل» «بتحقیق» است، که بعضى (روح المعانى، ج 29، ص 151) خیال کردهاند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج20، ص: 193 |
قالب : قواعد عربی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مخاطب آیه
منبع : ترجمه المیزان، ج20، ص: 193 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «حین»
منبع : ترجمه المیزان، ج20، ص: 193 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «دهر»
کلمه «دهر» به معناى زمانى ممتد و طولانى و بدون حد است، یعنى زمانى که نه اولش مشخص است، و نه آخرش.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج20، ص: 193 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● انسان قبل از خلقت
منظور از جمله «شَیْئاً مَذْکُوراً» این است که انسان چیزى نبود که با ذکر نامش جزو مذکورات باشد مثلا چیزى در مقابل زمین یا آسمان و خشکى و ترى و غیره بوده باشد، و بدین جهت نامى از او در میان نبود. هنوز خلق نشده بود تا موجود بشود و مثل سایر موجودات نامش برده شود، و گفته شود: آسمان، زمین، انسان، درخت و غیره.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : پس مذکور بودن انسان کنایه است از موجود بودن بالفعل او، و نفى آن یعنى نفى مذکور بودنش تنها به مذکور بودنش خورده، نه به اصل شىء بودن انسان، نمىخواهد بفرماید انسان شىء نبود، چون مىدانیم، شىء بوده، ولى شیء که مذکور شود نبوده، شاهدش این است که مىفرماید: «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ ... » براى اینکه مىفهماند که ماده انسان موجود بوده، و لیکن هنوز بالفعل به صورت انسان در نیامده بود.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج20، ص: 193 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : خلقت انسان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مکی- مدنی بودن سوره انسان
در کتاب «اتقان» سیوطى (10، ط مصر) از بیهقى روایت کرده که او در کتاب «دلائل النبوة» خود به سندى که به عکرمه و حسین بن ابى الحسن داشته روایت کرده که گفتهاند: خداى تعالى از قرآن کریم سوره اقرء باسم ربک، و سوره ن و سوره مزمل را در مکه نازل کرد- تا آنجا که گفتهاند- و سورههایى که در مدینه نازل شد عبارتند از سوره ویل للمطففین، بقره، آل عمران، انفال، احزاب، مائده، ممتحنه، نساء، اذا زلزلت، حدید، محمد، رعد، الرحمن، و هل اتى على الانسان،- تا آخر حدیث.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : در کتاب «اتقان» سیوطى (10، ط مصر) از ابن الضریس روایت آورده که در کتاب فضائل القرآن به سند خود از عثمان بن عطاء خراسانى، از پدرش از ابن عباس روایت کرده که گفت: هر وقت آغاز سورهاى در مکه نازل مىشد، در همان مکه نوشته مىشد، آن گاه خداى تعالى هر چه را مىخواست به آن اضافه مىکرد.
و اولین سورهاى که نازل شد، سوره اقرء باسم ربک، و بعد از آن سوره ن، و سپس سوره مزمل بود- تا آنجا که گفت- و آن گاه در مدینه سوره بقره، و سپس انفال، و بعد از آن آل عمران، آن گاه احزاب، و سپس ممتحنه، و بعد از آن نساء، و آن گاه اذا زلزلت، و بعد از آن حدید، قتال، رعد، الرحمن، و انسان (دهر) نازل شد- تا آخر حدیث.
و در کتاب «اتقان» سیوطى (11، ط مصر) از بیهقى روایت کرده که وى در کتاب دلائل به سند خود از مجاهد از ابن عباس روایت کرده که گفت: اولین سورهاى که از قرآن بر رسول خدا (صلیّ الله علیه و آله) نازل شد سوره «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ» بود، و بقیه حدیث همان مطالبى است که در حدیث عکرمه و حسین آمده بود، و در حدیث عکرمه و حسین سه تا از سورههاى مکى را ساقط کردهاند، و آنها عبارتند از سوره فاتحه و اعراف و کهیعص.
و در الدر المنثور (ج 6، ص 297) است که ابن الضریس و ابن مردویه و بیهقى، از ابن عباس روایت کردهاند که گفت: سوره انسان در مدینه نازل شده است.
در مجمع البیان (ج 10، ص 405) به سند خود از حاکم، و او به سند خود از سعید بن مسیب، از على بن ابى طالب روایت کرده که فرمود: از رسول خدا (صلیّ الله علیه و آله) از ثواب قرآن پرسیدم، و رسول خدا (صلیّ الله علیه و آله) مرا از ثواب سورههاى قرآن به همان نحوى که از آسمان نازل شده بود خبر داد.
فرمود: اولین سورهاى که در مکه نازل شد سوره فاتحة الکتاب بود، بعد از آن سوره اقرء باسم ربک، و سپس سوره ن نازل شد- تا آنجا که فرمود- و اولین سورهاى که در مدینه نازل شد، سوره بقره، سپس انفال، بعد از آن آل عمران، آن گاه احزاب، سپس ممتحنه، بعد از آن نساء، سپس اذا زلزلت، بعد حدید، و آن گاه محمد، رعد، الرحمن و هل اتى نازل شد- تا آخر حدیث.
باز در مجمع البیان (ج 10، ص 405) از ابو حمزه ثمالى روایت شده که وى در تفسیر خود گفته: حسن بن حسن ابو عبد اللَّه بن حسن برایم حدیث کرد که این سوره تمامیش در مدینه در شان على و فاطمه (علیه السّلام) نازل شد.
نیز در الدر المنثور (ج 6، ص 297) از نحاس از ابن عباس روایت کرده که سوره انسان در مکه نازل شده است.
علامه طباطبایی: این روایت خلاصه حدیث طویلى است که نحاس آن را در کتاب «الناسخ و المنسوخ» آورده، و خود سیوطى آن را در کتاب «اتقان» (جزء اول، ص 9) نقل کرده است و این حدیث معارض با حدیثى است که با طرق بسیار از ابن عباس نقل کرد که گفت: سوره انسان در مدینه و در شان اهل بیت (علیهم السّلام) نازل شد.
از این هم که بگذریم سیاق آیات این سوره و مخصوصا آیه «یُوفُونَ بِالنَّذْرِ» و آیه «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ ... » سیاق یک داستان واقعى است، که در خارج اتفاق افتاده، و ذکر اسیر در بین کسانى که به دست آن ابرار اطعام شدهاند، بهترین شاهد است بر اینکه این آیات در مدینه نازل شده، چون مسلمانان همانطور که قبلا هم اشاره کردیم در مکه قدرتى نداشتند تا اسیر داشته باشند.
بعضى از مفسرین در اینجا گفتارى دارند که خلاصهاش از نظر خواننده مىگذرد و آن این است که: روایات در مکى بودن و یا مدنى بودن این سوره مختلف است، و روایاتى که آن را مکى مىداند بر آن دسته دیگر مىچربد، بلکه از ظاهر سیاق سوره بر مىآید که از اولین سورههاى قرآنى است، یعنى سورههایى که در اوائل بعثت در مکه نازل شده، مؤید این نظریه آن است که در این سوره به طور مفصل نعمتهاى بهشتى را تصویر نموده، صور عذابهاى غلیظ قیامت را شرح مىدهد، مؤید دیگرش این است که در این سوره رسول خدا (صلیّ الله علیه و آله) را امر به صبر در برابر حکم پروردگار خود مىکند و مىفرماید اطاعت هیچ گنهکار و کفورى از ایشان را نکند، و در برابر، آنچه از دستورات حقه که بر او نازل مىشود ثبات قدم به خرج دهد، و با مشرکین مداهنه و سازش نکند. و این گونه دستورات همان دستوراتى است که در مکه در هنگام سختىها و اذیتهاى مشرکین نازل مىشده، نظیر اوامرى که در سوره قلم و مزمل و مدثر نازل شده، پس نباید به این احتمال اعتنا کرد که سوره مورد بحث در مدینه نازل شده باشد.
این گفتار سراپایش فاسد است، اما اینکه گفت «سوره مشتمل است بر صور نعمتهاى حسى و مفصل و طولانى و صور عذابهاى غلیظ» جوابش این است که اینگونه بیان اختصاص به سورههاى مکى ندارد، تا دلیل شود بر اینکه پس سوره مورد بحث هم در مکه نازل شده، این سوره الرحمن و سوره حج است که به شهادت روایاتى که ترتیب نزول سورههاى قرآنى را ذکر مىکنند هر دو در مدینه نازل شدهاند، و هر دو مشتملند بر صور نعمتهاى حسى و مفصل و طویل، و بر صور عذابهاى غلیظ، و بلکه در آن دو سوره این معانى بیشتر از سوره مورد بحث آمده است.
و اما اینکه گفت در این سوره رسول خدا (صلیّ الله علیه و آله) را امر به صبر کرده، و از اطاعت آثم و کفور، و مداهنه با آنان نهى کرده، و دستور داده در برابر آنچه بر او نازل مىشود ثبات قدم به خرج دهد، در پاسخ مىگوییم: این اوامر در فصل دوم از سوره مورد بحث آمده که از آیه «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ تَنْزِیلًا» شروع، و تا آخر سوره ادامه مىیابد، و ما هم به طور جدى احتمال مىدهیم که این فصل از آیات که سیاقى مستقل و تام دارند، در مکه نازل شده باشند، و مؤید این احتمال مطلبى است که در بسیارى از روایات گذشته آمده بود که مىفرمود آنچه در باره اهل بیت (علیهم السّلام) نازل شده، همان فصل اول از آیات است، و بنا بر این باید گفت اول سوره در مدینه و آخر آن در مکه نازل شده است.
و بر فرض هم که قبول کنیم که سوره مورد بحث یک دفعه نازل شده، مىگوییم امر به صبر هم اختصاص به سورههاى مکى ندارد، به شهادت اینکه مىبینیم همین گونه دستورات در سوره کهف آمده، مىفرماید: «وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» (کهف/28) و این آیه به حکم روایات در مدینه نازل شده، و درست همان معنایى را خاطرنشان مىسازد که آیه «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ ... » در مقام بیان آن است، و سیاقش بسیار شبیه به آیات این سوره است، که با مراجعه به سوره کهف و تامل در مضمون آن آیه و آیات آخر این سوره مطلب روشن مىشود. علاوه بر این، مگر رنج و محنت و آزارى که رسول خدا (صلیّ الله علیه و آله) در مدینه از منافقین و بیماردلان و جفاکاران سست ایمان دید، کمتر و آسانتر از محنتهایى بود که در مکه از مشرکین دید، مراجعه به اخبار راجع به زندگى آن جناب ثابت مىکند که اگر دشوارتر نبوده کمتر هم نبوده است.
عنوان آثم و کفور هم تنها شامل کفار مکه نیست، در مدینه هم کفار و آثم بودند، و اصولا قرآن کریم در آیاتى چند آثم را براى جمعى از مسلمانان اثبات کرده، نظیر آیه «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ» (نور/11) و آیه «وَ مَنْ یَکْسِبْ خَطِیئَةً أَوْ إِثْماً ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئاً فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِیناً» (نساء/112).
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج20، ص: 211 و 213 و 216- 218 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : سوره انسان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مکی- مدنی بودن سوره انسان
در الدر المنثور (ج 6، ص 297) است که طبرانى و ابن مردویه و ابن عساکر از پسر عمر روایت کردهاند که گفت: از حبشه مردى نزد رسول اللَّه (صلیّ الله علیه و آله) آمد و عرضه داشت: آیا اجازه هست سؤالى بکنم؟ فرمود: بپرس، اما به منظور فهمیدن بپرس. عرضه داشت یا رسول اللَّه شما هم از نظر رنگ بر ما حبشىها برترى یافتهاید و هم از نظر شکل و هم از نظر نبوت، حال به نظر شما اگر من بدانچه تو ایمان آوردهاى ایمان بیاورم، و بدانچه تو عمل مىکنى عمل کنم، در بهشت با تو خواهم بود؟ فرمود: به آن خدایى که جانم به دست اوست آرى، در بهشت سفیدى روى یک مسلمان سیاه از هزار سال راه دیده مىشود. آن گاه فرمود: هر کس بگوید: «لا اله الا اللَّه» نزد خدا عهدى داشته، و هر کس بگوید: «سبحان اللَّه و بحمده» صد و بیست و چهار حسنه برایش نوشته مىشود، و سوره «هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ ... مُلْکاً کَبِیراً» درباره او نازل شده است. مرد حبشى عرضه داشت: آیا دیدگان من هم در بهشت مىبیند آنچه را که دیدگان تو مىبیند؟ رسول خدا (صلیّ الله علیه و آله) فرمود: آرى. پس مرد حبشى نالهاى کرد تا جان به جان آفرین تسلیم نمود. پسر عمر سپس اضافه کرد که خودم رسول خدا (صلیّ الله علیه و آله) را دیدم که جنازه او را با دست خود به قبرش سرازیر مىکرد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : در الدر المنثور (ج 6، ص 297) است که احمد در کتاب «الزهد» از محمد بن مطرف روایت کرده که گفت: ناقلى موثق برایم حدیث کرد که مردى سیاه از رسول خدا (صلیّ الله علیه و آله) از تسبیح و تهلیل مىپرسید، عمر بن خطاب به او گفت: بس کن دیگر چقدر رسول خدا (صلیّ الله علیه و آله) را اذیت مىکنى. رسول خدا (صلیّ الله علیه و آله) فرمود: عمر ساکت باش. در این هنگام سوره «هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ» بر آن جناب نازل شد، تا آنجا که سخن از بهشت دارد، مرد سیاه از شنیدن آن آیات فریادى کرد که جانش با همان ناله در آمد، و رسول خدا (صلیّ الله علیه و آله) فرمود: این مرد از شوق بهشت از دنیا رفت.
و باز در الدر المنثور (ج 6، ص 297) است که ابن وهب از ابن زید روایت کرده که گفت: رسول خدا (صلیّ الله علیه و آله) این سوره را قرائت کرد: «هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ»، و این سوره وقتى بر آن جناب نازل شد که مردى سیاه چهره نزد آن جناب بود، همین که رسید به صفت بهشت، مرد سیاه نالهاى سر داد و جانش از کالبدش بیرون آمد، رسول خدا (صلیّ الله علیه و آله) فرمود: شوق به بهشت جان رفیقتان را بیرون کرد.
علامه طباطبایی: این سه روایت بر فرض که صحیح باشند (و صرفنظر کنیم از اینکه هیچ تناسبى بین آیات آن با وضع آن مرد سیاه ندارد) بیش از این دلالت ندارد که سوره وقتى نازل مىشد آن مرد سیاه هم نزد آن جناب نشسته بوده، و اما اینکه سبب نزول سوره داستان آن مرد بوده، آن روایات دلالتى بر آن ندارد، و این معنا در روایت آخرى روشنتر به چشم مىخورد. و کوتاه سخن اینکه منافاتى میان این سه روایت با نزول سوره در شان اهل بیت (علیهم السّلام) وجود ندارد.علاوه بر این، روایت پسر عمر که از ظاهرش بر مىآید خود او در داستان آن مرد سیاه حاضر بوده، و با در نظر گرفتن این معنا که پسر عمر وقتى به مدینه هجرت کرد کودکى یازده ساله بوده، خود شاهد بر این است که این قصه در مدینه نازل شده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج20، ص: 214- 216 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : سوره انسان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شیء نبودن انسان قبل از خلقتش
در مجمع البیان (ج 10، ص 406) از عیاشى نقل کرده که او به سند خود از سعید حذاء از امام باقر (علیه السّلام) روایت کرده که فرمود: یعنى در علم خدا مذکور بود، ولى در خلق مذکور نبود.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : علامه طباطبایی: یعنى انسان قبل از خلقتش در علم خدا ثبوتى داشت، و سپس مخلوقى بالفعل شد و جزو خلائق مذکور شد.
و در کافى (ج 1، ص 147، ح 5) به سند خود از مالک جهنى از امام صادق (علیه السّلام) روایت کرده که در تفسیر این جمله فرمود: مقدر بود ولى مذکور نبود.
علامه طباطبایی: این معنا همان معناى حدیث سابق است.
و در تفسیر قمى (ج 2، ص 398) در ذیل آیه مذکور آمده: یعنى نه در علم بود و نه در ذکر. و در حدیثى دیگر آمده که در علم بود، ولى در ذکر نبود.
علامه طباطبایی: معناى حدیث اول این است که نه در علم مردم بود، و نه در بین آنان مذکور مىشد، و معناى حدیث دوم این است که در علم خدا بود، ولى نزد مردم مذکور نبود.
در مجمع البیان (ج 10، ص 406) است که عیاشى به سند خود از عبد اللَّه بن بکیر از زراره روایت کرده که گفت: از امام باقر (علیه السّلام) از معناى آیه «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً» پرسیدم، فرمود: یعنى چیزى بود ولى مذکور نبود.
علامه طباطبایی: در آن کتاب از عبد الاعلى مولاى آل سام هم روایت کرده که وى نظیر این معنا را از امام صادق (علیه السّلام) نقل کرده است (مجمع البیان، ج 10، ص 406).
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج20، ص: 218 و 219 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : خلقت انسان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ترکیب انسان از روح و جسم
مفاد کلام خداى تعالى این است که انسان یک واحد حقیقى است، که همان واحد حقیقى یگانه مبدأ است براى تمامى آثار بدنى طبیعى، و آثار روحى، هم چنان که همین واحد حقیقى فى نفسه مجرد از ماده است، به شهادت اینکه به حکم آیه «قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ»، و آیه «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها» (زمر/42)، و آیه «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ» که گذشت، در دم مرگ انسان مجرد از بدن مادى رها مىشود و خدا انسان را مىگیرد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : شکى نیست در اینکه در داخل این هیکل محسوس که ما آن را انسان مىنامیم، مبدئى براى حیات است که شعور و اراده آدمى مستند بدان است، و خداى تعالى در آنجا که سخن از خلقت انسان- به عنوان آدم- دارد، از این مبدأ تعبیر به روح، و در بعضى موارد تعبیر به نفس نموده، نظیر آیه «فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ» (حجر/29 و ص/72) و آیه «ثُمَّ سَوَّاهُ وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ» (سجده/9).
و آنچه در بدو نظر از دو آیه به ذهن مىرسد، این است که روح و بدن دو حقیقت قرین یکدیگرند، نظیر خمیرى که مرکب از آرد و آب است، و انسان مجموع هر دو حقیقت است، وقتى روح قرین جسد قرار گرفت، آن انسان زنده است و وقتى از هم جدا شد همین جدا شدن مرگ است.
و لیکن آیه «قُلْ یَتَوَفَّاکُمْ مَلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ» (سجده/11) این معنا را تفسیر مىکند، چون مىفهماند آن روحى که در هنگام مرگ و به حکم این آیه قابض الارواح آن را مىگیرد، عبارت است از آن حقیقتى که یک عمر به او مىگفتیم تو، شما، جناب عالى و امثال اینها، و آن عبارت است از انسان به تمام حقیقتش، نه یک جزء از مجموعش، پس مراد از «نفخ روح در جسد» این است که جسد را بعینه انسان کند، نه اینکه واحدى را ضمیمه واحد دیگرى سازد که هم ذاتش غیر آن باشد و هم آثار ذاتش غیر آثار ذات آن باشد، پس انسان بعد از آنکه روح به بدنش تعلق مىگیرد، و بعد از آنکه روحش از بدنش مفارقت مىکند، در هر دو حال یک حقیقت است، و از آیه شریفه زیر هم همین معنا استفاده مىشود: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِی قَرارٍ مَکِینٍ ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَکَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ» (مومنون/12- 14)، پس آن چیزى که خلقتى دیگر مىشود عینا همان نطفهاى است که مراحل علقه و مضغه و استخوانى بودن را پیموده است.
و در معناى این آیه شریفه است آیه زیر که مىفرماید: «هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً» که شىء نبودن انسان را مقید مىکند به قید مذکور، و مىفهماند انسان چیز بوده، لیکن چیز مذکور نبوده، و همین طور هم هست، چون انسان زمین بوده، نطفه بوده، لیکن در آن مراحل قبلى انسان به شمار نمىرفته، و نمىگفتند فلان مواد عینا فلان شخص است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج20، ص: 221- 223 |
قالب : اعتقادی |
موضوع اصلی : روح |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● انسان -
اعظم زارع بيدکي
آیا زمانى طولانى بر انسان گذشت که چیز قابل ذکرى نبود؟
ما انسان را از نطفه مختلطى آفریدیم، و او را مىآزماییم؛ (بدین جهت) او را شنوا و بینا قرار دادیم» (الإنسان:1،2)
اوّلاً :در این آیه مراد از انسان نوع بشر است نه شخص حضرت آدم (ع) ، چرا که ادامه آیه با خلقت آدم (ع) سازگار نیست ؛ چون صریح آیات بیانگر آنست که حضرت آدم (ع) از راه نطفه خلق نگریده است.
ثانیاً این آیه بیان می کند که زمانی بر تک تک افراد انسان گذشته که در آن زمان شیء بوده اند ولی شیء مذکور نبوده اند ؛ یعنی چنان نبوده اند که به عنوان شخص انسانی شناخته شوند.
ثالثاً این مرحله از وجود انسان ، که غیر مذکور بوده ، قبل از مرحله ی نطفگی وی بوده است. چرا که شخص از زمان نطفگی هویّت خاصّی پیدا می کند و دارای اصل و نسب مشخّصی می شود ؛ تا آنجا که برخی از والدین از همین زمان برای او اسم تعیین می کنند.خداوند متعال در سوره اعراف آیه 172می فرماید:و آنگاه که پروردگار تو از پسران آدم، از پشتهایشان، ذرّیه ی آنها را برگرفت و آنها را بر خودشان گواه کرد که: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا! گواهى دادیم. تا در روز رستاخیز نگویید ما از آن غافل بودیم. »
این آیه ی شریفه که به آیه ی میثاق یا آیه الست یا آیه ذرّ مشهور شده ، به این حقیقت اشاره دارد که بعد از خلقت یافتن حضرت آدم (ع) ، خداوند متعال از پشت او ، فرزندان او را برگرفته و از پشت فرزندان او فرزندانِ فرزندان او و از پشت فرزندانِ فرزندان او ، فرزندانِ فرزندانِ فرزندان او و ... را تا روز قیامت برگرفت و از همگی پیمان توحید ربوبیّت گرفت.
پس معلوم می شود که تک تک فرزندان حضرت آدم (ع) تا روز قیامت ، از زمان خود آن حضرت وجود داشته اند ، لکن در پشت حضرت آدم و پشت پدران خود بوده اند و به نوبت و به مرور زمان تبدیل به اسپرم شده به رحم مادران منتقل گشته و به صورت جنین در آمده و متولّد شده اند. ظاهراً آیه ی اوّل سوره مبارکه دهر نیز به همین حقیقت اشاره دارد که انسان زمانی طولانی وجود داشته ولی به صورت ذرّاتی بوده و نسل به نسل می گشته تا در نهایت به صلب پدر خود رسیده ، وارد رحم مادر خویش شود و در آنجا صورت نطفه به خود گرفته رشد بشری خویش را آغاز نماید.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : http://maaref.porsemani.ir/node/5040 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : خلقت انسان |
گوینده : اعظم زارع بیدکی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جهت هدایتی این آیات سیاق اول -
مسعود ورزيده
جهت هدایتی این آیات سیاق اول
هدایتگری خالق انسان، و شکر یا کفر انسان در برابر آن.
توضیح
خدا انسان را خلق کرد، و او را به ابزار درک مجهز ساخت، و را به راه راست هدایت نمود و انسانها در پذیرش هدایت، دو دستهاند شاکر یا ناسپاس، اما ناسپاسان به غل و زنجیر کشیده خواهند شد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره انسان |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● محدوده اختیار انسان -
مسعود ورزيده
محدوده اختیار انسان
این که سه «انا» در این بخش آمده، خیلی مهم است، بعد هم در آیات بعدی هم باز هست که «انا نزلنا» و «نحن خلقناهم و شددنا…. و اذا شئنا بدلنا ….»؛ در سوره بحث اختیار انسان است و خدا هم میخواهد به انسان راهکاری بدهد که از اختیار خودش حسن استفاده را بکند، به همین دلیل خالق بودن و قاهر بودن و غالب بودن هادی بودن را از جانب خودش، تاکید کرده است و خدا میخواهد بگوید که اختیار تو خیلی محدود است، نه خودت آمدی! و نه خودت میروی! و نه تعیین کننده نتیجهای! و آنچه که دست تو است شاکر بودن وکفور بودن است. و در جهت هدایت هم این نکته اشاره شده است.
آنچه که مهم است متوجه کردن این نکته است که انسان با داشتن اختیار خود احساس خدایی نکند. آنچه که انسان را گرفتار کبر میکند، و سوء استفاده از اختیار میکند، این است که اختیار دارد و احساس میکند که خداست.
وجود اختیار در انسان توهم میآورد، که میتوانم بکنم، و میتوانم نکنم، ولی خدا با تاکید بر روی «متکلم مع الغیر» میخواهد این را متوجه انسان بکند که تو نبودی و بعد از آن ما تو را به صورت نطفه و بعد با طی مراحلی خلقت کردیم، و این اختیار در وجود تو مطلق نیست.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره انسان |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جهت کل سوره: -
مسعود ورزيده
جهت کل سوره:
هدایت انسان، برای انتخاب خط شکر.
یعنی خدا میفرماید: که ما راه را به او نشان دادیم که «شاکرا» یا «کفورا» باشد، بعد این فرایند، و این ورود و خروج، به انسان کمک میکند که راه کفر را نرود، و راه شکر را برود. هدایت انسان، به سوی راه شکر، یعنی همان پذیرش هدایت الهی.
خدا بر اساس سنت هدایت، اقدام به معرفی، مصادیق اتم شاکران، و ناسپاسان کرده، و نحوه تعامل، با هر یک از این دو گروه را، به انسانها آموزش میدهد. تا انسانها با الگوگیری از گروه اول، و عدم اطاعت از گروه دوم، مسیر درست حرکت به سوی پروردگار را، انتخاب کنند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره انسان |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضای سخن -
مسعود ورزيده
فضای سخن
شروع آیات با سؤال «هل أتی ..» که یادآور سابقه بی ارزش انسان قبل از خلقت است و ادامه یافتن آیات با بیان سیر افعال خدا در مورد او از خلق تا هدایت، حاکی از فضای غفلت و بی توجهی نسبت به این سابقه و سیر این افعال است، از سوی دیگر ادامه آیات بعد از بیان عکس العمل انسانها در مقابل هدایت الهی، که عده ای شاکر و عده ای کافر هستند، تنها به عاقبت کافران اشاره می کند، بنابراین مشخص می شود که همان غفلت در مخاطب سوره عامل کفر در برابر هدایت الهی شده است.
کفر و ناسپاسی انسان نسبت به هدایت الهی
و
نپیمودن راه شکر در فضای اختیار
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره انسان |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره هل اتى -
مسعود ورزيده
سى و یک آیه دارد در مـکـى و مـدنـى بـودن ایـن سـوره اختلاف است و (قول ) صحیح مدنى بودن آن است .
بعضى گفته اند از آیه : انا نحن نزلنا تا آخر سوره مکى , و بقیه سوره مدنى است .
در حـدیـث ابى (بن کعب ) است که هرکس سوره هل اتى را بخواند پاداش او بر خدابهشت و حریر است .
از حضرت باقر(ع ) روایت است که هرکس سوره هل اتى را در هر صبح پنجشنبه بخواند خداوند صد حـوریه باکره (دست نخورده ) و چهارهزار حوریه غیر باکره به تزویج او در آورد و با حضرت محمد (ص ) باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر جوامع |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره انسان |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● محتواى سوره ((انسان )) -
مسعود ورزيده
َسوره انسان (دهر)
این سوره در مدینه نازل شده و 31 آیه دارد
محتواى سوره ((انسان ))
این سوره در عین کوتاهى محتواى عمیق و متنوع و جامعى دارد و از یک نظر مى توان آن را به پنج بخش تقسیم کرد:
در بخش اول از آفرینش انسان و خلقت او از نطفه امشاج (مختلط) و سپس هدایت و آزادى اراده او سخن مى گوید.
در بخش دوم سخن از پاداش ابرار و نیکان است که شاءن نزول خاصى در مورد اهل بیت (علیهم السلام ) دارد که به آن اشاره خواهد شد.
در بخش سوم دلائل استحقاق این پاداشها را در جمله هائى کوتاه و مؤ ثر بازگو مى کند.
در بخش چهارم به اهمیت قرآن ، و طریق اجراى احکام آن ، و راه پرفراز و نشیب خودسازى اشاره شده .
و در بخش پنجم سخن از حاکمیت مشیت الهى (در عین مختار بودن انسان ) به میان آمده است .
براى این سوره نامهاى متعددى است که مشهورترین آنها سوره ((انسان )) و سوره ((دهر)) و سوره ((هل اتى )) است که هر کدام از آنها از یکى از کلمات اوائل سوره گرفته شده است ، هر چند در روایاتى که بعدا در فضیلت سوره مى خوانیم تنها از ((هل اتى )) یاد شده است .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 327 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره انسان |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● آیا این سوره در مدینه نازل شده است ؟ -
مسعود ورزيده
آیا این سوره در مدینه نازل شده است ؟
در اینکه سوره ((هل اتى )) مدنى یا مکى است ؟ در میان مفسران گفتگو است ، ولى اجماع علما و مفسران شیعه بر این است که همه یا حداقل قسمتى از آیات آغاز سوره که مقام ابرار و اعمال صالح آنها را بیان مى کند در مدینه نازل شده ، که شاءن نزول آن یعنى داستان نذر على (علیه السلام ) و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین (علیه السلام ) و فضه مشروحا خواهد آمد.
و همچنین مشهور در میان علماى اهل سنت نیز نزول آن در مدینه است ، همانگونه که قرطبى مفسر مشهور اهل تسنن در تفسیرش مى گوید: و قال الجمهور مدنیة : ((مشهور علما معتقدند که در مدینه نازل شده است )).
از کسانى که تمام این سوره یا قسمتى از آیات آن را که در بالا اشاره شد مدنى مى دانند علماء زیر را مى توان نام برد:
1 - حاکم ابوالقاسم حسکانى از ابن عباس تعداد آیاتى را که در مکه و در مدینه نازل شده به ترتیب مشروحا نقل کرده است ، و این سوره را جزء سوره هاى مدنى شمرده که بعد از سوره ((رحمن ))، و قبل از سوره ((طلاق )) نازل گردیده .
صاحب کتاب ((ایضاح )) استاد احمد زاهد نیز همین معنى را از ابن عباس آورده است .
2 - در ((تاریخ القرآن )) ابو عبدالله زنجانى از کتاب ((نظم الدرر و تناسق الایات و السور)) از جمعى از بزرگان اهل سنت نقل کرده که سوره انسان رادر ردیف سوره هاى مدنى آورده اند.
3 - و نیز در همان کتاب از ((فهرست ابن ندیم )) از ابن عباس نقل شده که سوره هل اتى را یازدهمین سوره مدنى مى شمارد.
4 - در ((اتقان )) سیوطى از بیهقى در ((دلائل النبوة )) از عکرمه نقل شده که سوره هل اتى در مدینه نازل شده است .
5 - در ((در المنثور)) نیز همین معنى از ابن عباس به طرق مختلف نقل شده .
6 - ((زمخشرى )) در ((تفسیر کشاف )) شاءن نزول معروف آیات آغاز این سوره را در مورد نذر على (علیه السلام ) و همسر و فرزندانش نقل کرده است .
7 - گذشته از موارد بالا جمع کثیر دیگرى از بزرگان اهل سنت نزول آیات آغاز این سوره را (ان الابرار ...) درباره على (علیه السلام ) و فاطمه زهرا و حسن و حسین (علیهماالسلام ) نقل کرده اند که شهادتى است بر مدنى بودن آن (زیرا مى دانیم تولد امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام ) در مدینه بوده است ) مانند واحدى در ((اسباب النزول )) بغوى در ((معالم التنزیل )) سبط بن جوزى در ((تذکره )) گنجى شافعى در ((کفایة الطالب )) و جمعى دیگر.
این مساءله به قدرى معروف و مشهور است که ((محمد بن ادریس شافعى )) یکى از ائمه چهار گانه اهل سنت ، در شعر معروفش مى گوید:
الى م الى م و حتى متى ؟
اعاتب فى حب هذا الفتى !
و هل زوجت فاطم غیره ؟
و فى غیره هل اتى هل اتى ؟!
تا کى تا کى و تا چه زمانى ؟
مرا در محبت این جوانمرد سرزنش مى کنید!
مگر فاطمه به غیر او تزویج شد؟
و مگر هل اتى درباره غیر او نازل شده است ؟!
مدارک فراوان دیگرى در این زمینه وجود دارد که به قسمتى از آنها به هنگام بیان شاءن نزول آیات ان الابرار یشربون ... اشاره خواهیم کرد.
اما با این همه بعضى از متعصبان اصرار دارند که آن را مکى بدانند، و تمام روایات مربوط به نزول آن در مدینه ، و همچنین نزول این سوره درباره على (علیه السلام ) و فاطمه زهرا و حسنین انکار کنند!
راستى عجیب است ، هر جا آیه و روایتى منتهى به فضائل على و اهل بیت (علیهم السلام ) مى شود گروهى داد و فریاد بلند مى کنند و حساسیت فوق العاده اى نشان مى دهند گوئى اسلام به خطر افتاده !
با اینکه ادعا مى کنند على (علیه السلام ) را از خلفاى راشدین ، و از پیشوایان بزرگ اسلام مى دانند و نسبت به اهل بیت (علیهم السلام ) اظهار علاقه مى کنند، به اعتقاد ما این عصبیت نتیجه حاکمیت روح اموى بر افکار این گروه است و زائیده تبلیغات آن دوران شوم ، خدا همه ما را از اینگونه اشتباهات حفظ کند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 329 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره انسان |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضیلت تلاوت سوره انسان -
مسعود ورزيده
در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آمده است : من قرأ سورة ((هل اتى )) کان جزاؤ ه على الله جنة و حریرا: ((کسى که سوره هل اتى را بخواند پاداش او بر خداوند بهشت و لباسهاى بهشتى است )).
و در حدیثى از امام باقر (علیه السلام ) آمده که ((یکى از پاداشهاى کسى که سوره هل اتى را در هر صبح پنجشنبه بخواند این است که در قیامت با پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) خواهد بود)).
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 332 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره انسان |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضیلت تلاوت سوره انسان و خلاصه مطالب -
داريوش بيضايي
سوره انسان در مدینه نازل شده و شامل سی و یک آیه و دویست و چهل کلمه و هزار و پنجاه و چهار حرف است.
در خواص و ثواب تلاوت این سوره ابن بابویه از حضرت باقر(ع) روایت کرده فرمود: هر کس سوره دهر را در صبح روز پنج شنبه قرائت کند او را با هشتصد حورالعین تزویج نماید.
در خواص القرآن از پیغمبر اکرم(ص) روایت کرده فرمود: هر کس این سوره را قرائت کند بر خدا است که بهشت را باو پاداش دهد و که بر قرائت این سوره مداومت کند نفس ضعیف او قوی گردد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : خلاصه مطالب سوره دهر عبارت است از آفرینش انسان و بیان راه هدایت و گمراهی و کیفر کفار و پاداش مومنین و امر نمودن پیغمبر به بردباری و صبر در مقابل اذیت و آزار مشرکین و منافقین.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : سوره انسان |
گوینده : بیضایی |
1)
عبداللهی : باهشتصد حورالعین ازداوج کنیم که چه بشود؟؟؟؟هر چیزی رو به اسم امام صادق نبافیم اقا....فکر کنین اقا ....عقل کجای کار شماست...
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.