● مسعود ورزيده -
تدبرقران
هذه» به کجا برمیگردد؟
آیا «هذه» به (۲۳ تا ۲۸) که فرمود: «نحن نزلنا علیک الذکر»، برگردانیم و بگوییم که این است که «تذکره» است؟ یا به کل (۱ تا ۲۸) بزنیم؟
قاعده «الاقرب فالاقرب»، اینجا جواب نمیدهد، چون هر دو نزدیکند، اینجا بحث توسعه جواب میدهد. اگر «هذه» بتواند به کل سوره بخورد اولی است تا به (۲۳تا۲۸) بخورد، چون دایره وسیعتری پیدا میکند.
گذشته از اینکه در (۲۳تا ۲۸) حرف با پیامبر است ولی در «فمن شاء اتخذ الی» ربه یک بحث عمومی است، یعنی آنچه که ما در این سه سیاق گفتیم تذکره برای همه است و آنچه که در اول سوره گفته بود: «انا هدیناه السبیل»، در اینجا هم میگوید : «فمن شاء اتخذ الی ربه سبیلا» هر کسی که میخواهد به سوی ربش حرکت کند. که البته بعد از آن به همان قاعده قرآنی قید میزند:
وَمَا تَشَاءُونَ إِلا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا (٣٠)یُدْخِلُ مَنْ یَشَاءُ فِی رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِینَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا (٣١)
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
سیاق چهارم
در این آیات سوره را جمع بندی میکند.
إِنَّ هَذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلا (٢٩)وَمَا تَشَاءُونَ إِلا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا (٣٠)یُدْخِلُ مَنْ یَشَاءُ فِی رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِینَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا (٣١)
إِنَّ هَذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلا (٢٩)
این که ما تا اینجای سوره گفتیم، تذکره است، و راه را به شما نشان دادیم، از آن اول که گفتیم که انسان نبود، ما خلقش کردیم، خط شکر را بخواهد برود ما راه را باز کردیم و در این خط الگو هم برای او معرفی کردیم؛ خط شکر یعنی ابرار بودن، ابرار شدن یعنی دنبال «عباد الله» بودن، «عباد الله» اینها هستند، این طوری باش و اختیار خودت را اینگونه مصرف کن. ببین اینها قیامت را باور کردهاند! ببین از خدا ترسیدند! ببین حب دنیا را در دلشان نابود کردند! ببین خلوص حقیقی قسمتشان شد! (این خط شکر است).
در خط کفر هم، کسانی که بخواهند مانعیت ایجاد کنند، ما هم، از اینکه راه هدایت، به خاطر اعمال فشار آنها، مسدود بشود، یا رفتنش، سخت شود مانعشان میشویم. پیامبر که مسئول راه هدایت است، مکلف است که مقاومت کند.
ما شرّ آثم و کفور را از این راه دفع میکنیم و پیامبرمان را دستور به مقاومت میدهیم، که این سبیل حقیقی به سوی خدا هم باز بماند، و هم الگو داشته باشد، و هم موانع و شرور و آفاتش هم دفع شود. این راه و طریق روشن، و این قرآن، به دست شما رسید، حالا میفرماید:
إِنَّ هَذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِیلا (٢٩)
این قرآن! هیچ چیز تکان نخورده، پس هر کس که بخواهد به سوی پروردگارش حرکت کند، راه مشخص است، الگو مشخص است، موانع را هم، نمیگذاریم کاری بکنند، نمیگذاریم که راه هدایت را بر شما مسدود کنند. «اتخذ الی ربه سبیلا»، یعنی هر کسی که میخواهد به سوی پروردگارش راه بیفتد.
وَمَا تَشَاءُونَ إِلا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا حَکِیمًا (٣٠)و شما نمیخواهید، مگر آنچه را که خدا خواسته باشد. همانا خدا دانای حکیم است.
میفرماید: « وما تشاءون»، یعنی این را بدانید که مشیت شما در چهارچوب مشیت خداست، شما هیچ راهی را جز آنچه که خدا خواسته باشد، نمیتوانید بروید. شما فقط میتوانید در محدودهآنچه که خدا خواسته انتخاب کنید، نمیتوانید مشیت جدیدی به عالم اضافه کنید، در مورد اختیار، فقط رفتن یا نرفتن مطرح است. هر دو هم تحت مشیت هست، و هیچ کدام هم خارج از مشیت او نیست.
یُدْخِلُ مَنْ یَشَاءُ فِی رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمِینَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا (٣١) هر که را که بخواهد در
رحمت خود وارد میکند، (در نقطه مقابل میفماند که چه کسانی را میخواهد داخل کند)، و برای ظالمان عذاب الیم، آماده کرده است.
این آیه نشان میدهد، که خدا کسانی را میخواهد در رحمت خود داخل کند، که غیر ظالم هستند.
در اینجا یک مفهوم دیگر آورد، ظالم و غیر ظالم را مطرح کرد. یعنی شاکر: غیر ظالم، و کفور: ظالم.
مراد از ظلم هم ظلم به خودشان است، خدا در قرآن هم میفرماید: «ولکن کانوا انفسهم یظلمون»، کسی به من ظلم نمیکند، بلکه آنها به خودشان ظلم میکنند.
اینجا این مفهوم را هم، اضافه کرد، تا «اعد لهم عذابا الیما» با «اعتدنا للکافرین»، هم راستا باشند.
این بود جمع بندی سوره به اینکه راه و سبیل هدایت مشخص است و آنچه که باید، برای پیمودن راه، در اختیار شما قرار گرفته و شما هم صاحب اختیارید، و اختیار با شماست که این راه را بروید، یا نروید.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر جوامع
ان هذه تذکره , هذه اشاره به سوره یا آیات نزدیک است منظور از تذکره , پند وموعظه است .
فمن شاء اتخذ الى ربه سبیلا, پس هر کس خیر را برمى گزیند راه پروردگارش را درپیش بگیرد و با عبادات به او تقرب جوید.
و مـا تـشاؤن الا ان یشاء اللّه , و آنها عبادتى را به میل خود نخواهند مگر این که خدابخواهد و آنها را مجبور سازد.
یشاؤون با (تاء) و (یاء) هر دو قرائت شده است .
ان یشاءاللّه , محلا منصوب است بنابراین که ظرف باشد و اصل آن الا وقت مشیة اللّه بوده است .
والظالمین اعدلهم ...
, ظالمین منصوب به فعل مقدرى است که اعدلهم , آن را تفسیرمى کند مانند: اوعد, کافا, و نظیر آنها.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 386
در آیه براى نفى این توهم مى افزاید: ((شما چیزى را نمى خواهید مگر اینکه خدا بخواهد)) (و ما تشاءون الا ان یشاء الله ).
((چرا که خداوند عالم و حکیم است )) (ان الله کان علیما حکیما).
و این در حقیقت اثبات اصل معروف ((الامر بین الامرین )) است ، از یکسو مى فرماید: ((خدا راه را نشان داده و انتخاب با شما است )) و از سوى دیگر مى افزاید: ((انتخاب شما منوط به مشیت الهى است )) یعنى شما استقلال کامل ندارید بلکه قدرت و توان و آزادى اراده شما همه به خواست خدا و از ناحیه او است ، و هر زمان اراده کند مى تواند این قدرت و آزادى را سلب کند.
به این ترتیب نه ((تفویض )) و واگذارى کامل است و نه اجبار و سلب اختیار، بلکه حقیقتى است دقیق و ظریف در میان این دو، یا به تعبیر دیگر: نوعى آزادى وابسته به مشیت الهى است که هر لحظه بخواهد مى تواند آن را باز پس گیرد، تا هم بندگان بتوانند بار تکلیف و مسؤ ولیت را که رمز تکامل آنهاست بر دوش گیرند و هم خود را بى نیاز از خداوند تصور نکنند.
خلاصه این تعبیر براى آن است که بندگان ، خود را بى نیاز از هدایتو حمایت و توفیق و تاءیید ذات مقدس او ندانند، و در عین تصمیم گیرى در کارها، خود را به او بسپارند، و تحت حمایت او قرار دهند.
از اینجا روشن مى شود اینکه بعضى از مفسران جبرى مسلک مانند فخر رازى به این آیه چسبیده اند به خاطر پیشداوریهائى است که در این مساءله داشته اند، او مى گوید: و اعلم ان هذه الایة من جملة الایات التى تلاطمت فیها امواج الجبر و القدر!: ((بدان که این آیه از آیاتى است که امواج جبر در آن متلاطم است ))!.
آرى ، اگر این آیه را از آیات قبل جدا کنیم جاى این توهم وجود دارد ولى با توجه به اینکه در یک آیه بیان تاءثیر اختیار شده ، و در یک آیه دیگر بیان تاءثیر مشیت پروردگار، به خوبى مساءله ((الامر بین الامرین )) تثبیت مى گردد.
عجیب است طرفداران تفویض به همان آیه اى مى چسبند که سخن از اختیار مطلق مى گوید، و طرفداران جبر به آیه اى که به تنهائى بوى جبر مى دهد، و هر کدام مى خواهند پیشداوریهاى خود را با آن توجیه کنند، در حالى که فهم صحیح کلام الهى (و هر کلام دیگر) ایجاب مى کند که همه را در کنار هم بگذارند، و بدون تعصب و پیشداورى قبلى قضاوت کنند.
ذیل آیه که مى فرماید: ان الله کان علیما حکیما نیز ممکن است اشاره به همین معنى باشد چرا که علم و حکمت خدا ایجاب مى کند بندگان را در پیمودن راه تکامل آزاد بگذارد، و گرنه تکامل اجبارى و تحمیلى تکامل نیست بعلاوه علم و حکمت او اجازه نمى دهد که افرادى را مجبور به کار خیر و افرادى را مجبور به کار شر، کند، و بعد گروه اول را پاداش دهد، و گروه دوم را مجازات کند.
[ نظرات / امتیازها ]
1)
: دستتان درد نکنه سال ها بود که در فهم آیه و مـا تـشاؤن الا ان یشاء اللّه مشکل داشتم
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.