یکى از لطائف فن بیان در این آیات ششگانه این است که علاوه بر اینکه سوگند در آن خبرى را که در جواب است تاکید مىکند، متضمن حجت بر مضمون جواب نیز هست، و مىفهماند به چه دلیل جزاى موعود واقع شدنى است، به این دلیل که تدبیر ربوبى که سوگندها بدان اشاره دارد، یعنى ارسال مرسلات و عاصفات، نشر صحف، فرق و جداسازى حق از باطل، و القاء مرسلات ذکر را بر پیامبر، تدبیرى است که جز با وجود تکلیف الهى تصور صحیح ندارد. و تکلیف هم جز با حتمى بودن روز جزا. روزى که مکلفین عاصى و مطیع به جزاى خود برسند تمام نمىشود.
پس سوگندى که خداى تعالى یاد کرده سوگند تدبیر او است، تا هم وقوع جزاى موعود را تاکید کند، و هم حجتى باشد بر وقوع آن جزا، گویا فرموده: من به این حجت سوگند مىخورم که مدلولش واقع خواهد شد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : و خواننده عزیز اگر در آیاتى که خداى تعالى در آنها سوگند یاد کرده دقت بفرماید، خواهد دید که خود آن سوگندها حجت و برهانى است که بر حقانیت جواب قسم دلالت مىکند، نظیر سوگندى که در مورد رزق خورده و فرموده:" فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ" (ذاریات/23)، که در عین اینکه سوگند خورده بر حقیت رزق، دلیل آن را هم بیان کرده، و آن این است که خداى تعالى رب و مدبر آسمان و زمین است، و مبدأ رزق مرزوقین هم همان تدبیر الهى است. و سوگندى که در مورد مستى کفار یاد کرده مىفرماید: «لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ» (حجر/72)، در عین سوگند بر گمراهى و کورى آنان دلیل آن را هم بیان کرده، و آن جان پیامبر است، که جانى طاهر و به عصمت خدایى مصون از هر نقص است، و معلوم است که مخالف چنین پیامبرى معصوم، در مستى و سرگردانى بسر مىبرد، و سوگندى که در رستگارى نفوس الهى و خسران نفوس آلوده یاد کرده، مىفرماید: «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها ... وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها» (شمس/1-10) که در عین اینکه سوگند یاد کرده دلیلش را هم آورده، مىفرماید: نظامى که در خورشید و ماه و شب و روز جریان دارد، و منتهى شده به پیدایش نفسى که فجور و تقوایش به او الهام شده، خود دلیل است بر رستگارى کسى که نفس را تزکیه کند و خسران کسى که آن را آلوده سازد.
این چند آیه را به عنوان نمونه آوردیم، سایر سوگندها هم که در کلام خداى تعالى آمده همین حال را دارد، هر چند که همه آنها به روشنى این چند سوگند نیست، و نیازمند دقت نظر بیشترى است نظیر این سوگند که مىفرماید: «وَ التِّینِ وَ الزَّیْتُونِ وَ طُورِ سِینِینَ» (تین/1-2)، که خواننده باید در آن تدبر کند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
خداى سبحان روز موعود را با ذکر حوادثى که در آن واقع مى شود، و مستلزم انقراض عالم انسانى و انقطاع نظام دنیوى است معرفى مى کند، نظیر تیره شدن ستارگان ، شکافتن زمین ، متلاشى شدن کوهها، و تحول نظام دنیا به نظامى دیگر. و این نشانیها در بسیارى از سوره هاى قرآنى و مخصوصا سوره هاى کوچک قرآن از قبیل سوره نبا، نازعات ، تکویر، انفطار، انشقاق ، فجر، زلزال ، قارعه ، و غیر آن و این معنا از بیانات کتاب و سنت به طور بدیهى معلوم است که نظام حیات در همه شوونش در آخرت غیر نظامى است که در دنیا دارد، چون خانه آخرت خانه ابدى است ، و از ساکنین آن خانه کسانى که اهل سعادتند، سعادتشان خالص ، و آنها که اهل شقاوتند شقاوتشان خالص است . طبقه اول آنچه را بخواهند و دوست داشته باشند در اختیار دارند، و طبقه دوم بغیر از مکروه سهمى ندارند، هر چه دارند ناخوشایند است ، ولى دار دنیا دار فنا و زوال است ، در دنیا جز عوامل و اسباب خارجى و ظاهرى ، که آمیخته اى از مرگ و حیات ، و فقدان و وجدان ، و کام و ناکامى ، و تعب و راحت ، و اندوه و مسرت است ، حاکم نیست ، به خلاف خانه آخرت که دار جزا است ، و در آن عملى نیست و دنیا دار عمل است ، و جزایى در آن نیست ، و کوتاه سخن اینکه نشاه آخرت غیر نشاه دنیا است .
پس اینکه خداى تعالى نشاه قیامت و جزا را به وسیله مقدمات آن تعریف مى کند، و خاطر نشان مى سازد که نشانى آن برچیده شدن بساط دنیا و خراب شدن بنیان زمین آن ، و متلاشى شدن کوههاى آن ، و پاره پاره شدن آسمان آن ، و محو و بى نور شدن ستارگان آن و غیر اینها در حقیقت از قبیل تحدید حدود یک نشاه به سقوط نظام حاکم بر نشاه اى دیگر است
[ نظرات / امتیازها ]