آنگاه روند قرآنی پس از برحذر داشتن از پشت کردن و گریختن در روز جنگ و پیکار، به پیش میرود تـا پردهبرداری کند از دست یـزدان در آن حال که دارد کارزار را در فراسوی ایشان میگردانـد، و برایشان دشمنانشان را میکشد، و برایشان تیراندازی میکند و به هدف میزند... حال آن که آنان پـاداش رنـج و گرفتاری و آزمون خود را دریافت میدارند، چرا که خدا میخواهد در برابر رنج و زحمت خوب و آزمون نیکی که بردهاند و دادهاند بر آنان منّت نهد و بدیشان بزرگواری کند، و از روی فضل و مرحمت خود بدانان پاداش چیزی را بدهد که خودش آن را بهرۀ ایشـان فرموده است:
(فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ) (١٧)
(ای مؤمنان!) شما کافران را (با قوّت و قدرت خود در نبرد بدر) نگشتید، بلکه خدا (با پیروز نمودنتان بر آنان و افکندن هراس بـه دلهـایشان) ایشان را کشت. و (ای پیغمبر! بدان گاه که مشتی خاک به طرف آنـان پـرتاب کردی و خاک به چشم ایشان فرو رفت، در اصل) ایـن تو نبودی که (خاک را به سوی آنان) پرتاب کردی (چرا که مشتی خاک از حیث کمیّت و کـیفیّت آن تـوانـائی را نـدارد) بـلکه خداوند (آن خـاک را تکـثیر و بـه سـوی ایشان) پرتاب کرد (و به چشمان آنان رساند) تا بدین وسـله مؤمنان را خوب بیازماید (و با اعطای خوبیها آزمایششان نماید). بیگمان خداونـد شـنوای (دعـا و استغاثۀ مؤمنان بوده و از صدق و اخلاص ایشان) آگاه است.
روایـتهای منقول، رمی را در ایـنجا به انداختن سـنگریزههانی معنی و تـفسیر میکنند کـه پیغمبر خدا صلّر الله علیه وآله وسلّم آنها را در مشت گرفت و به سوی دشمنان پرت کرد و فرمود:
(شاهَتِ الْوُجُوهُ . شاهَتِ الْوُجُـوهُ).
چهرهها زشت و پلشت بادا! چهرهها زشت و پلشت بادا!.
سنگریزهها به چشمان مشرکانی فرو رفتند که در عـلم خدا مرگ آنان واجب شده بود.
و لیکن معنی آیه فراختر و فراتر از این مورد است. این آیه تدبیر و تقدیر را به تصویر میکشد که چگـونه در فراسوی جنبش نمادی و حرکت ظاهری پیغمبر صلّر الله علیه وآله وسلّم و گروه مسلمانانی که در خدمت او بودهاند، همۀ کارها را میچرخاند و به انجام میرساند. ایـن است که ایـن فرمودۀ خدای بزرگوار به دنبال آن قرار گرفته است:
(وَلِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَنًا).
تا بدین وسیله مؤمنان را خوب بیازماید (و بـا اعطای خوبیها آزمایششان نماید).
یعنی خدا از سوی خدا چنین توفیقی عطاء فرماید کـه آنان بتوانند امتحان خوبی را بدهند کـه در برابر آن پاداش دریافت کنند، گذشته از ایـن کـه بـه سـبب آن پیروزی را برای ایشان واجب میگرداند. این هم فضل و مرحمت دو چندان در این جهان و در آن جهان است.
(إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ).
بیگمان خداوند شنوای (دعا و استغاثۀ مؤمنان بوده و از صدق و اخلاص ایشان) آگاه است.
کمک خواستن و مدد طلبیدن شما را میشنود، و حال و احوال شما را میداند، و شما را پردهای برای نـمایش قدرت میسازد، هر وقت که از شما خلوص و پاکی نیّت را ببیند، و به شما پیروزی و پاداش عطاء میفرماید... همانگونه که هم این و هم آن را در جنگ بدر به شما داد.
(ذَلِکُمْ وَأَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ کَیْدِ الْکَافِرِینَ) (١٨)
این (پـیروزی مـؤمنان و شکست کافران، حقّ است و نمونۀ آن را دیدید) و خداوند (دام) مکر و کید کافران را سست (و بی اثر) میکند.
این هم فضل و مرحمت دیگـری کـه پس از فـضل و مرحمت نخستین روی نموده است. اراده و تدبیر یزدان در اینجا پایان نمیگیرد که با دست شما دشمنان شما را بکشد، و با پرتاب سنگریزههای پیغمبرتان ایشان را به مصیبت گرفتار گرداند، و آزمون خوبی از شما به عمل آورد و در آن توفیق نیکتان دهد، تا در برابر آن پاداش و اجرتان عطاء فرماید... بلکه خدا بدین امـور، سست گرداندن دام مکر و نیرنگ کـافران را مـیافـزاید، و ضعیف گرداندن سنجش و بینش و منش و کنش آنان را اضافه مینماید... پس در این صورت هیچ گونه جـای بیم و هـراسـی، و جـای شکست و گـریزی نیست، و مؤمنان حقّ ندارند هنگام رویاروئی بـا کـافران پشت بکنند و بگریزند.
[ نظرات / امتیازها ]
«پس شما آنان را نکشتید بلکه خدا آنان را کشت» با فراهم ساختن اسباب و مقدمات پیروزی شما «و ای محمد! تو نیفگندی وقتی که افگندی» آن مشت خاک را «بلکه خدا بود که افگند» یعنی: در حقیقت این تو نبودی که افگندی بلکه صورت افگندن از تو و حقیقت آن از خدای متعال بود زیرا اگر حقیقتا افگننده تو میبودی، اثر یک مشت شن و خاک جز به همان اندازه که عادتا از انداختن یک فرد بشر متصور است، بیش نبود و آنچنان اثری گسترده و شکننده از آن ایجاد نمیشد که ذرات یک مشت خاک، به چشم و بینی تمام اعضای لشکر مشرکان برسد و همه را تارومار گرداند پس در حقیقت، این انداختن، فعل خدای سبحان بود که چنین اثر بزرگی بر آن مترتب گشت، اثری که بشر تاب و توان تحمل آن را ندارد.
ابنعباسک در بیان سبب نزول آیه کریمه روایت میکند: رسول اکرمص در روز بدر، دستهای خود را به آسمان بلند کرده و به بارگاه الهی چنین التجا نمودند: «پروردگارا! اگر این جمع را هلاک کنی، دیگر هرگز در زمین مورد پرستش قرارنمیگیری». در این اثنا جبرئیلu در رسید و به آن حضرتص گفت: مشتی خاک برگیر و آن را بر روی مشرکان بیفگن! رسول خداص مشتی خاک را گرفته و آن را برروی مشرکان افگندند و فرمودند: «شاهت الوجوه: چهرههای مشرکان منفور باد» پس کسی از مشرکان نماند مگر اینکه بر چشمها و سوراخهای بینی و دهان وی چیزی از این مشت خاک رسید، در این هنگام بود که همه پشت کردند و تار و مار شدند. «و تا مسلمانان را از نزد خویش بخششی نیکو عطا کند» یعنی: خداوند متعال این کار را فقط برای آن کرد تا بر مسلمانان نعمتهای نیکو و زیبای خود را ارزانی بدارد. مراد از ﴿ﭢ ﭣ﴾ بخششی نیکو است. «همانا الله شنواست» دعای آنان را «داناست» به احوالشان.
[ نظرات / امتیازها ]