1)
: نکته ای که در اینجا مطر ح است این است که آنچه در تفاسیر در مورد این آیه آمده است نمی¬تواند وافی به مقصود باشد. به عنوان نمونه آنچه در تفسیر المیزان (9:46-47) آمده است را قبلاً مرور می¬کنم:
از همه این شواهد بر می آیدکه منظور این آیه این است که عادی بودن داستان بدر را نفی نموده و انکار فرماید و بفرماید: که خیال نکنید استیصال کفار و غلبه شما بر ایشان امری عادی و طبیعی بود، چگونه ممکن است چنین باشد و حال آنکه عادتاً و طبیعتاً مردمی اندک و انگشت شمار و فاقد تجهیزات جنگی با یک یا دو رأس اسب، و عدد مختصری زره و شمشیر نمی-تواند لشکری مجهز به اسبان و اسلحه و مردان جنگی و آذوقه را تار و مار کند... پس این خدای تعالی بود که بوسیله ملائکه ای که نازل فرمود مؤمنین را استوار و کفار را مرعوب کرد و با آن سنگریزه¬ها که رسولخدا به سمتشان پاشید فراریشان داد...پس جا دارد این کشتن و بستن و این سنگریزه پاشیدن و فراری دادن همه به خدای سبحان نسبت داده شود نه به مؤمنین.
1. اینگونه تفسیر با آیات دیگر قرآن هماهنگی ندارد. زیرا اگر همه چیز به خدا نسبت داده شود پس قوم بنی اسرائیل که گفتند تو و خدایت بروید بجنگید و ما اینجا منتظر نشسته ایم توجیه پذیر می¬شود
2. این برداشت با آیه دیگر قرآن که می¬گوید کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره منافات دارد. «کم» یک اتفاق یا اتفاق نادر نیست، «کم» یعنی بسیار و این سنتی از جانب خداست.
3. درست است که همه چیز به خدا نسبت داده می¬شود ولی خدا از مردم خواسته که خود باید تلاش کنند و گفته است «لیس للانسان الا ما سعی» و «ان الله لا یغیروا ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.
4. این تفسیر با ادامه آیه و لیبلی المؤمنین بلائاً حسناً همخوانی ندارد.
5. این نوع تفسیر بوی جبر می¬دهد؛ یعنی خدا همه کاره است و اگر بخواهد بشر را اجباراً پیروز می¬کند یا به شکست می¬کشاند.
6. این تفسیر با سیاق آیات قبل و بعد همین سوره تناسب ندارد آنجا که امر به قتال می¬کند و حتی پشت کردن به دشمن را نمی پذیرد پس چگونه ممکن است بگوید شما هیچ کاری نکردید.
7. اینکه به قول علامه طباطبایی «پس اینکه در آیه همه اینها را از مؤمنین نفی نموده از باب ادعای به عنایت است با اسناد دادن اطراف داستان به سبب الهی و غیر عادی» نمی¬تواند راهگشا باشد
8. اینکه آیه می¬گوید «شما نکشتید و خدا کشت» می¬تواند برای جلوگیری از بحث و جدال و برتری جویی عده ای باشد که پیروزی درجنگ و کشتن بعضی سران کفر را به خود نسبت داده باشند.
9. اینکه خدا گفته تو ای پیامبر «سنگ ریزه نپاشیدی بلکه خدا چنین کرد» می¬تواند از خرافات جلوگیری یا نسبت دادن همه چیز را به معجزه نفی کند. درست است که پیامبر از روی ناراحتی و یا ایجاد شور در مردم چنین کرده باشد اما اعتقاد به اینکه این باعث پیروزی شد تالی فاسدهایی دارد و خدا برای جلوگیری از این امر در آن زمان و در همه ادوار تاریخ آن را به این طریق نفی می¬کند.
10. اینکه گفته شده خدا سنگ ریزه پاشید از باب طرد اعتقاد بعضی¬ها که پیروزی را به شن پاشیدن پیامبر نسبت می¬دادند هست و گرنه خدا نیاز به پاشیدن سنگ ریزه ندارد. محتوای آیه می¬گوید بر فرض صحت این امر این را باید به خدا نسبت داد و نه به فعل پیامبر.
11. معمولاً ما انسانها عادت داریم کارهای سخت را به خدا نسبت دهیم یا وقتی دچار مشکل شدیم به او پناه ببریم. به کارهایی که عادت کرده ایم، یا برای ما سهل شده است توجه نمی¬کنیم و آنها را حاصل دسترنج خود می¬دانیم؛ در حالی که اینطور نیست، همه کارها دست خدا و ساز و کار آنها به دست توانای اوست. زندگی و پدیده های آن همه جزو عجایب آفرینش است و در هیچ چیزی ضعف و فتور نیست (ملک، 3). تبعیض از جانب ماست.
12. اینکه خدا با فرشتگانی مؤمنان را در جنگ یا هر جای دیگر یاری می¬کند به خاطر جبران ضعف آنها یا تقویت روحیه آنهاست. کار توسط فرشتگان انجام نمی¬شود و اگر قرار بود فرشتگان برای ما بجنگند یا کار کنند با هدف آفرینش انسان همخوانی نداشت. امداد می¬تواند امداد روحی و معنوی باشد. آیه 43 همین سوره که به پیامبر در خواب جمعیت کافر کم نشان داده می شود مؤید این مطلب است.
13. وضوح این مطلب تا به آنجاست که ما حتی در جنگ تحمیلی خود داشتیم و اینکه امام خمینی گفت خرمشهر را خدا آزاد کرد نافی تلاش مجدانه و صادقانه رزمندگان اسلام نبود.
14. این آیه قطعاً پس از پیروزی در جنگ بدر اتفاق افتاده و نه پیش یا درحین جنگ که اگر چنین بود بسیاری ممکن بود دست از جنگ بکشند و بگویند خدا خودش می¬جنگد. اگر اینطور باشد پس ما چه کاره ایم
15. اگر دقت شود نسبت دادن هر کار به خدا منافاتی با تلاش مجدانه ما ندارد. حتی در امور شخصی هم همه می¬دانند که اگر خدا به فکر و اعضا و جوارح ما توان ندهد از انجام هیچ کاری بر نمی¬آییم.
16. در مجموع این برداشت مانعیتی با عنایات خدا ندارد و می¬تواند بیانگر این باشد که خواست خدا و نیت پاک مجاهدان حقیقی به گونه ای است که فرقی بین این دو نیست، اما ظاهراً در اینجا خدا نمی¬خواهد چنین بگوید.
17. بدیهی است در کار جمعی این آیه نمود بیشتری پیدا می¬کند تا جلوی اختلافات و خودستایی¬ها را بگیرد و این امری عادی و عالی است.. غلامرضا فدائی
رمضانی (داور) : این آیه یکی از توحیدی ترین آیات است و بیان توحید در خلال یک امر مهمی مثل جنگ را بیان میکند. و این آیه بیانگر اعتقاد توحیدی شیعه است: «لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین»